Shared posts

03 Aug 10:25

حافظ و ساختارشکنی در تلمیح

by mr-torki


زبان مور به آصف دراز گشت و رواست
که خواجه خاتم جم یاوه کرد و باز نجست

بیت بالا یکی دیگر از ابیات حافظ است که شارحان را به دردسر افکنده است. بخشی از بیت به این آیه از سوره نمل اشاره دارد " یا ایّها النّمل ادخلوا مساکنکم لایحطمنّکم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون" (آن گاه که سلیمان با لشکریاش به وادی نمل رسید بزرگ مورچگان فریاد برآورد که) «ای موران به خانه های خویش درآیید مبادا سلیمان و سپاهیانش ناخواسته شما را زیر پا در هم شکنند.» و بخشی دیگر به ماجرای مشهور ربوده شدن خاتم سلیمان.

اشکال بیت از آنجا پیش می آید که می دانیم آن که مور با وی سخن گفت سلیمان بود نه آصف( وزیر سلیمان) و نیز تردیدی نداریم آن که انگشتری را گم کرد سلیمان بود نه آصف و وزیر بی چاره در این زمینه پاک بی گناه بود؛ ضمناً هیچ تردیدی نداریم که حافظ بر این نکات تلمیحی بیش از ما آگاه بوده است. پرسش اینجاست که چرا حافظ این گونه این دو ماجرا را درآمیخته و خلط کرده است؟

برای رفع مشکل شارحان حافظ هریک به طریقی دامن همّت به کمر زده اند، مثلاً مرحوم غنی کوشید با درآمیختن ماجرای "دابّه الارض"، یعنی موریانه ای که عصای سلیمان را خورد و باعث شد با فروافتادن پیکر او همه به مرگ وی پی ببرند با داستان مورچه ای که با سلیمان سخن گفت و طرح این نکته که دیو پس از مرگ سلیمان انگشتر او را ربود و به کمک آن بر وحش و طیر حکومت کرد مسئله را حل کند؛ درحالی که ماجرای موریانه و مور در داستان سلیمان دوتاست و دیو نیز چنان که می دانیم در زمان حیات او انگشتری وی را ربود نه پس از مرگش!

برخی گفته اند منظور از "خواجه" در مصراع دوم سلیمان است، درحالی که اگر چنین بود باید می گفت: که خواجه خاتم خود یاوه کرد نه خاتم جم که مراد از آن سلیمان است.
برخی نیز مثل استاد هاشم جاوید از طریق مجاز وارد شدند و گفتند مقصود حافظ از آصف خود سلیمان است و حافظ به جای اینکه بگوید زبان مور به سلیمان دراز شد گفته است: زبان مور به آصف دراز شد...
برخی مثل استاد حمیدیان از راه تاویل در آیه قرآنی که منشا تلمیح است وارد بحث شدند و گفتند: " در آیه منقول دیدیم که رئیس موران در مورد لشکریان سلیمان گفت: "هم لایشعرون" ؛ در این صورت هم چه کسی موظف به آگاه کردن لشکریان از وجود موران بوده: شاهنشاه (سلیمان) یا کسی که تدبیر و تمشیت این گونه امور در دست او بوده است(آصف)؟"
این استاد گرامی بر آن اند که ضمیر "هُم" به لشکریان سلیمان و آصف که فرمانده لشکر بوده بازمی گردد نه خود او لذا اعتراض مور متوجّه آصف بوده است نه سلیمان؛ در حالی که بی تردید ضمیر "هُم" هم به سلیمان بازمی گردد و هم به "جنود" او .

به نظر می رسد سخن هریک از این استادان گرامی خالی از تکلّفی نیست و نمی تواند مشکل تلمیح را در بیت حافظ حل کند.
علّت این تکلفات جز این نیست که ما در این بیت با گونه خاصی از تلمیح پیچیده رو به رو هستیم که ما آن را "ساختار شکنی در تلمیح" می نامیم. در این شیوه شاعر ضمن حفظ چهارچوب کلّی داستان و ماجرایی که مورد تلمیح قرار گرفته اجزای حکایت یا شخصیّت های آن را دگرگون می کند و با اعتماد به این نکته که اصل ماجرا کاملاً مشهور است و خواننده با آن آشناست، به دلایل بلاغی در آن دگرگونی هایی ایجاد می کند. دامنه این دگرگونی گاه آن چنان وسیع است که گاه "نقیضه" ای از اصل داستان را پدید می آورد.

به عنوان نمونه:

همه ما می دانیم که انفاس عیسی(ع) حیات بخش بوده است و شاعران به گستردگی از این تلمیح بهره برده اند؛ حال تصور کنید شاعری ساختار این تلمیح را تغییر دهد و آن را مبدّل کند به "انفاس عیسایی را که می کشد"؛ آن گونه که حافظ با هنرمندی آفریده و انفاس یار را که با عشق خویش عاشق را هلاک کرده بدان مانند کرده است:

با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست

این قصه عجب شنو از بخت واژگون
ما را بکشت یار به انفاس عیسوی

مثال دیگر:همه کسانی که با قصص انبیا آشنایی دارند می دانند که یوسف(ع) در کودکی گم شد و هرگز به وطن خویش کنعان برنگشت بلکه به روزگاری که عزیز مصر شده بود خاندان خویش را به مصر به نزد خویش خواند اما حافظ این ماجرا را که از مشهورترین حکایات است به شیوه دیگری روایت می کند تا مقصود خویش را که دمیدن روح امید و پرهیز از خوردن اندوه و غم است به مخاطب خویش القا کند:

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

بدیهی است که در این بیت مشهور دیگر نه یوسف همان یوسف مشهور است و نه کنعان  همان کنعان مالوف و نه کلبه احزان همان کلبه ای که می شناسیم . مخاطب نیز یقیناَ یعقوب نبی نیست و این خود قرینه ای است که نشان می دهد کلیت تلمیح با تغییری که در ساختار آن رخ داده به استعاره ای بدل شده و به خدمت یک مقصود شاعرانه درآمده است.

 یک نمونه دیگر: همه ما می دانیم سلیمان دارای خاتم بوده و با نیروی اسم اعظم باد و دیو دد را در فرمان داشته است؛ اما خاقانی برای ما "سلیمان بی خاتم "را به تصویر می کشد و بدین ترتیب در ساختار تلمیح آگاهانه دست می برد:

هست در گیتی سلیمان صدهزار
یک سلیمان را نگین گشتیم، نیست!

یا محتشم در اثر جاودانه خویش سلیمانی را مجسّم کرده است که از قحط آب خاتم خویش را می مکیده است:

بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

مثال دیگر:همه ما می دانیم که یوسف، این پیامبر خوبروی را، خریداران بسیار بوده است، اما "یوسف بی خریدار " یوسفی است که وحشی برای ما آفریده است:

...یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش من بودم...

بد نیست مثالی نیز از ادبیّات امروز جهان بزنیم. همه ما داستان کلیشه شده یوسف و چاه را شنیده ایم، اما احمد مطر، شاعر معاصر عرب، به طرز هنرمندانه ای در ساختار این تلمیح دست می برد و یوسف خود را که ملت های عرب هستند در شعر"یوسف فی بئر البترول" در چاه نفت افتاده و گرفتار می بیند!

از خواص و زیبایی های تلمیح این است که به شعر عمق می بخشد و با ارجاع متن به ماجرایی که خواننده از آن با خبر است ذهن او را با دانسته های پیشینش درگیر می کند، اما از عیوب این صنعت نیز این است که تلمیحات خیلی زود به کلیشه هایی تکراری مبدّل می شوند. گاه ملال حاصل از این کلیشه شدن در حدّی است که بسیاری از شاعران از خود می پرسند: تا کی می توان از یوسف و زلیخا و کنعان و یغقوب و بیت الاحزان و سلیمان و خاتم و دیو و...گفت و گفت و همان عناصر را تکرار در تکرار کرد؟!

برای رفع این ملال و تکرار چه تدبیری باید اندیشید؟ یک راهش این است که مثل بسیاری از شاعران معاصر از خیر تلمیح بگذریم و آن را یک شگرد کهنه شده تلقّی کنیم؛ یک راه دیگر نیز این است که باز هم مثل برخی سخنوران معاصر، به تلمیح به داستان های دور از ذهن- عمدتاً مربوط به سایر فرهنگ ها- روی بیاوریم و اساطیر دیگران را که برای ما تازگی بیشتری دارد وارد شعرمان بکنیم...امّا یک راه دیگر هم این است که مثل حافظ در این بیت به کلیشه شکنی و ایجاد تازگی در تلمیح دست بزنیم و عناصری از ماجرای مورد تلمیح را آگاهانه تغییر بدهیم!
البته این دست بردن در ساختار تلمیح، همان گونه که در مثال ها دیدیم، باید آگاهانه و مبتنی بر ضرورت های بلاغی باشد و به ترک ادب شرعی نیز نینجامد تا دچار ابتذال نشود.

به شعر خواجه بازگردیم. حافظ در غزلی که خطاب به یکی از وزیران عهد خویش ،که احتراماً "آصف" نامیده می شدند، سروده، به صورتی بسیار لطیف به او یادآور می شود که دل شکسته او را بجوید و با او مهربانانه رفتار کند، زیرا دل او خاصیت انگشتری سلیمان دارد. چون اگر چنین نکند بعید نیست که همچون آصف برخیا، وزیر سلیمان،مورد ملامت غیرمستقیم قرار گیرد:

آصف ار آن ملک را ضبط آن چنان کردی به رای
گم کجا کردی سلیمان مدتی انگشتری(انوری)

و چه بسا زبان موران(فرومایگان) نیز بر او دراز گردد. همان گونه که آشکار است خواجه برای رساندن مقصود خویش در ساختار تلمیح تغییراتی داده است. بی شک اگر مخاطب حافظ ، مثلاً ، شاه بود چنین تغییری در ساختار تلمیح لازم نبود.
نتیجه اینکه با علم به این نکته بلاغی و شناخت این نوع خاص از تلمیح می توان فارغ از تکلفات و تلاش های- البته مشکور- حافظ شناسان به درک درست تری از سخن حافظ دست یافت.

19 Apr 08:37

گردوی تازه رسیده‌

by shamselangeroodi
Leila Shafiee

گابو

گردوی تازه رسیده‌ای است ماه

بگذار برای تو بشکنم،

کف دریا پنیر است

بگذار برای تو قاچش کنم،

آفتاب، آفتاب است حیف و

تخم‌مرغ طلا نیست

                     برای تو سرخش کنم.

 

بر نیمکت ساحل

من و باد گرسنه

که غیر بلعیدن من

میل به چیزی ندارد.

02 Nov 06:18

تو ای گره‌گشا …

by علی نعمتی شهاب

gheisar1

شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن
که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما

نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آن‌قدر می‌دانم
که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما …

به‌احترام هشتم آبان، ششمین سال‌گرد درگذشت قیصر امین‌پور. یادش و نام‌اش تا همیشه زنده باد!

Share and Enjoy

LinkedInDeliciousFriendFeedGoogleAdd to favoritesInstapaperEmail

ارسال نظر سریع


فيد گزاره‌ها براي گودر و دنبال کردن من در: توئيتر / گوگل پلاس / فيس‌بوک گزاره‌ها

کمک گرفتن از من / تماس: gozareha@gmail.com

کارگاه آموزشی متخصص حرفه‌ای باشیم

02 Nov 06:12

غرایب حافظ(روی دیدن)

by mr-torki

عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند
ای ملامت گو خدا را رو مبین، آن رو ببین

مرحوم قزوینی در حاشیه این بیت  به نقل از برهان قاطع و فرهنگ جهانگیری نوشته اند:

"روی دیدن" کنایه  از جانبداری کردن و طرف گیری کردن از کسی باشد. امیرخسرو گوید:

جور رویش به هرکه می گویم
روی آن دلربای می بیند

و کاتبی گوید:

آن که گوید روی او خورشید را ماند به نور
روشنم گردید کو خورشید را رو دیده است

طبعاً حق با مصحّح دانشمند دیوان خواجه است. روی دیدن و رودیدگی گونه ای ملاحظه کاری است که در میان ما جماعت ایرانی فراوان دیده می شود که وقتی روی کسی را می بینیم در حضور او دچار رودربایستی می شویم و حق را به او می دهیم! امّا اگر کسی در سخن و شواهد مرحوم قزوینی به واسطه دورافتاده بودن و غرابت معنی کمترین تردیدی داشته باشد خوب است به این شاهد که ما از جهانگیرنامه – از متون منثور قرن دهم- نقل می کنیم توجّه کند:

به جهت احتیاط که مبادا بعضی از اهل اردو به تعدّی و ستم در خانه ...آن ها فرود آیند...و قاضی و میرعدل به جهت رودیدگی مداهنه نمایند...

بنابر آنچه گذشت معنی بیت حافظ چنان که مرحوم قزوینی نوشته اند از این قرار است:

ای ملامت  گو از بهر خدا جانبداری مکن؛ یعنی جانبداری آفتاب را منما و آن رو ببین، یعنی روی دلبر ما را ببین تا بدانی که هزار مرتبه از آفتاب بهتر است.

البتّه ناگفته نگذاریم که نسخه بدل دیگر بیت؛ یعنی: "ای ملامت گو خدا را رو مبین و رو ببین" بسیار شیواتر از ضبط غنی- قزوینی است.

26 Oct 06:33

۲۰ صحنه عجیب و گاه ترسناک در «گوگل استریت»

by علیرضا مجیدی

سیر و سیاحت در دنیا با گوگل استریت، لطف خاص خودش را دارد. بسیاری از کاربران با گوگل استریت، هر روز به شهرهای مختلف سفر می‌کنند و خیابان‌ها و جاده‌های بین شهری و مناظر طبیعی را با چشمان گوگل می‌بینند.

ما البته نه وقتش را داریم که این کار را انجام بدهیم و نه اینترنت پرسرعت‌اش را!

اما خیلی‌ها هم هستند که در این جهانگردی مجازی، صحنه‌های عجیب و غریب و گاه ترسناکی دیده‌اند، صحنه‌هایی که با ما به اشتراک‌اش گذاشته‌اند.


۱- یک موجود فرازمینی! این موجود البته عروسکی بیش نیست، اما در این عکس، بسیار طبیعی به نظر می‌رسد!

10-25-2013 09-32-44 AM

۲- ژاپنی‌هایی که ماسک کبوتر به سر زده‌اند:

10-25-2013 09-34-44 AM

۳- صعود یک فرشته یا یک مشکل تکنیکی در گوگل مپ:

10-25-2013 09-39-25 AM

۴- راهزن‌هایی در جاده یا آدم‌هایی که برای تفریح ماسک به سر گذاشته‌اند؟

10-25-2013 09-44-10 AM

۵- مانکن‌هایی که در شیلی به سطل زباله انداخته شده‌اند، خیلی شبیه پیکرهای مومیایی به نظر می‌رسند!

10-25-2013 09-45-23 AM

۶- نوجوان‌هایی که در دست یکی از آنها اسلحه است، گوگل کمی بعد از انتشار این عکس، تصویر اسلحه را محو کرد، چند ماه پیش از گرفته شدن این عکس در همین خانه یک نوجوان ۱۷ ساله کشته شده بود.

10-25-2013 09-48-01 AM

۷- مردی که ماسک ضدگاز به سر کرده است.

10-25-2013 09-50-08 AM

۸- خانه اشباح در بالتیمور که البته چیزی جز مشکل تکنیکی و ارسال ناقص فایل‌ها توسط خودروی نقشه‌بردار گوگل نیست:

10-25-2013 09-51-23 AM

۹- یک خانه اشباح دیگر!

10-25-2013 09-52-04 AM

۱۰- یک گاو زخمی یا مجروح به زحمت خودش را از بزرگراه خارج می‌کند:

10-25-2013 09-53-07 AM

۱۱- باز هم یک مشکل تکنیکی باعث ایجاد این عکس شده است. به نظر می‌رسد که دو عکس در فاصله زمانی حرکت این پیرمرد گرفته شده باشند و با هم ترکیب شده باشند.

10-25-2013 09-55-09 AM

۱۲- به نظر می‌رسد که خودروی نقشه‌بردار گوگل صحنه‌ای از فیلم پرندگان آلفرد هیچکاک را شکار کرده باشد!

10-25-2013 09-56-08 AM

۱۳- صحنه یک فتل در هلند؟ بعضی‌ها تصور می‌کنند که رد خون را در این صحنه می‌بینند، اما بعضی‌ها هم می‌گویند که هیچ جنابتی در کار نیست و همه چیز را یک سگ خیس ایجاد کرده است!

10-25-2013 09-59-03 AM

۱۴- آیا خودروی گوگل یک الاغ را زیر گرفته است؟ به نظر می‌رسید که خودروی گوگل نخست عکس راست و بعد عکس چپ را گرفته باشد که به معنی این است که حیوان توسط خودروی گوگل زیر گرفته شده است، اما گوگل بعدها توضیح داد که ترتیب گرفته شدن عکس‌ها برعکس بوده است، و حیوان لم داده در جاده، بعد از سر رسیدن خودرو برخاسته است.

10-25-2013 10-02-47 AM

۱۵- شیرخوار رها شده در کنار یک فروشگاه:

10-25-2013 10-03-28 AM

۱۶- یک ماسک صورت شکسته شده در وسط ناکجاآباد!

10-25-2013 10-04-14 AM

۱۷- این موجود بلندقامت شبه‌انسانی با این موهای عجیب و چشمان سفید بزرگ روی بالکن، آدم را به وحشت می‌اندازد، مبادا یک جن یا دیده باشیم؟!

10-25-2013 10-11-49 AM

اما به زودی مشخص شده این موجود که تصویرش در شهر نانسی فرانسه گرفته شده بود، چیزی جز یک عروسک نیست.

به هر ترتیب، گوگل بعد از مدتی عکس را محو کرد.

۱۸-  یک خوروی «ون» آتش گرفته و یک مرد در کنار آن که شاید صاحب متحیر آن باشد!

10-25-2013 10-14-03 AM

۱۹- شهر اشباح ژاپن: شهر هاشیمای ژاپن ۴۰ سال است که متروک مانده است. این شهر زمانی، یک شهر دارای معادن فعال با پنج هزار سکنه بود.

10-25-2013 10-15-43 AM

۲۰- دستگیری یک مرد توسط پلیس:

10-25-2013 10-16-45 AM

منبع

23 Oct 06:39

عکس‌هایی از جاهایی روی زمین که بیشتر شبیه دنیاهای موجودات فرازمینی هستند تا مناظر طبیعی!

by علیرضا مجیدی

ما معمولا از دیدن عکس‌های سیارات و اقمار منظومه شمسی که توسط کاوشگرها گرفته می‌شوند، به هیجان می‌آییم، بشر هرگز بخت آن را نداشته است که منظره سطح یک سیاره خارج از منظومه شمسی را ببیند، اما همواره سعی می‌کرده در خیال تصور کند که مناظر سیارات دیگر، چقدر می‌تواند با زمین متفاوت باشد.

اما در این پست، در پی آن هستیم که جاهایی روی زمین را به شما نشان بدهیم که ظاهرشان بسیار عجیب است و با مناظر طبیعی غالب بسیار متفاوت است، آنقدر متفاوت که اگر کسی را به ناگاه در این محل‌ها رها کنند، تصور می‌کند که پا به سیاره دیگری گذاشته است!

۱- چشم صحرا یا ساختمان ریچات

یک ساختار مدور در صحرایی نزدیک به کوادان در موریتانی است.

Richat Structure 2

Richat Structure

۲- گودال اتوشا در نامیبیا

اینجا ظاهری شبیه مناظر تیتان -بزرگ‌ترین قمر مشتری- دارد. در تیتان دریاچه‌های هیدروکربن آن مناظر را ایجاد می‌کند، اما اینجا در روزی زمین، یک گودال نمکی، این مناظر را ایجاد می‌کند.

اینجا عکسی از گودال اتوشا را در فصل‌ باران می‌بینیم:

Etosha pan

و در این دو عکس همان محل را در فصل خشک می‌بینیم:

Etosha pan 3

Etosha pan 2

۳- وایوتاپو

در اینجا عکسی از یک منطقه آتشفشانی را در نیوزیلند می‌بینید، در این منطقه چشمه‌های رنگی آب گرم جاری است.

Waiotapu 3

Waiotapu  2

Waiotapu

۴- صحرای آتاکاما در شیلی

جالب است بدانید که ناسا ابزارهای خود را در این صحرا آزمایش می‌کند، ناسا تا به حال پیش از مأموریت‌های واکینیگ ۱، وایکینگ ۲ و مریخ‌نورد فونیکس ابزارهای خود را به این صحرا آورده است تا آزماییشان کند، در مأموریت‌های بعدی هم ناسا قصد دارد همین کار را بکند.

Atacama Desert 7

Atacama Desert 6

Atacama Desert 5

Atacama Desert 4Atacama Desert 3

Atacama Desert 2

Atacama Desert

۵- بزرگ‌ترین منبع مسطح نمک در جهان -سالار دو اویینی- در جنوب بولیوی

مساحت اینجا ۱۰ هزار و ۵۸۲ کیلومتر مربع است و دست‌کم بیش از نیمی از لیتیوم دنیا در همینجا است.

Salar de Uyuni 5

Salar de Uyuni 4

Salar de Uyuni 3

Salar de Uyuni 2

Salar de Uyuni 1

۶- حفره آبی بزرگ

این حفره زیر سطح آب، ۷۰ متر عرض و ۱۲۴ متر عمق دارد و در ۴۳ کیلومتر شهر بلیز واقع شده است. (+)

Great Blue Hole 2

Great Blue Hole

۷- جزیره دِوُن در کانادا

ایجا بزرگ‌ترین جزیره غیرمسکونی دنیاست. در ایمجا مریخ‌نوردها آزمایش می‌شوند و نیز خانه پروژه هوتون-مریخ است که هدف از آن شبیه‌سازی شرایط سیارات روی سطح زمین و بررسی امکان زندگی و فعالیت انسانها روی آنهاست.

Devon Island 3

Devon Island 2

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

۸- هوانگلانگ در شمال سیچوان در چین

استخرهای رنگی‌ای که توسط ته‌نشست‌های کلسیت تشکیل شده‌اند.

Huanglong 3

Huanglong 2

Huanglong

۹- «وال دا لول» یا «دره‌ای از ماه» در پارک ملی «چاپادا دوس ویدیروس» در برزیل

کهن‌ترین صخره‌های زمین را می‌شود در اینجا دید.

Vale da Lua 4

Vale da Lua 3

Vale da Lua 2

Vale da Lua

۱۰- پارک ملی Teide در تِنَریف و جزاریر قناری اسپانیا

ایجا هم جایی برای آزمایش ابزراهایی بوده که برای کشف حیات در مریخ مورد استفاده قرار گرفته بودند.

Teide National Park 3

Teide National Park 2

Teide National Park

۱۱- جزایر سُقُطرا یا سُقُطریٰ یمن

Socotra 3

Socotra 2

Socotra

۱۲- ریو تینتو، رودی سرخ در اسپانیا

به خاطر ترکیبات آهن، رنگ این رود سرخ است. از سه هزار سال قبل از میلاد مسیح اینجا مورد معدن‌کاوی قرار می‌گیرد، این رود بسیار اسیدی است و pH حدود ۲ دارد، در اینجا فقط باکتری‌های هوازی خاصی که قادر به زندگی در شرایط بسیار دشوار هستند، می‌توانند زندگی کنند.

Rio Tinto 4

Rio Tinto 3

Rio Tinto 2

Rio Tinto

۱۳- کلیلوک در نزدیگ شهر اُسَیوس در کاندا

اینجا محلی است که بیشتر مقدار ذخایر سدیم، منیزیوم سولفات و کلسیم دنیا را می‌توان پیدا کرد. ذخایر نقره، تیتانیوم و سولفات منطقه هم قابل توجه است.

Kliluk 3

Kliluk 2

Kliluk

۱۴- دره‌های مک‌موردو در قطب جنوب

در اینجا رودهای بسیار طویلی را می‌توان یافت که آب یخ‌زده در آنها جریان دارد. هیچ ماهی‌ای در آنها یافت نمی‌شود و فقط اشکالی میکروسکوپی حیات در آنها پیدا می‌شود.

 McMurdo 4

McMurdo 3

McMurdo 2

McMurdo

منبع

09 Oct 08:36

نبودنت

by alimirafzali@yahoo.com (سید علی میرافضلی)
Leila Shafiee

با خود تو نیز...

 

پُر نمی‌شود نبودنت.

پُر نمی‌شود
جنگل بُریده با هزار عکس
درّهء تکیده با هزار ماه.

من هزار درّه و هزار جنگل از تو خالی‌ام.
پُر نمی‌شوم
با هزار چیز...

آن قدر نبوده‌ای که پُر نمی‌شود
جای خالی تو    با خودِ تو نیز!

 

26 Sep 05:53

چرا در عکس‌های قدیمی، مردم لبخند نمی‌زدند؟!

by علیرضا مجیدی
Leila Shafiee

عکس یک سند مهم است، هیچ چیز احمقانه‌تر از آن نیست که برای آیندگان یک لبخند احمقانه که برای همیشه ثابت باشد، به یادگار بگذاریم.--مارک تواین

به هر پدیده می‌شود از زوایای مختلف نگاه کرد، وقتی ما به پرتره‌های مردم در عکس‌های قدیمی نگاه می‌کنیم، می‌توانیم تنها به اجزای صورت، پوشش و شیوه آرایش و پیرایش موها سر و صورت مردم نگاه کنیم، یا اینکه گامی هم فراتر بنهیم و چیزهایی پنهانی از آنها استخراج کنیم.

یکی از سؤالاتی که با بررسی عکس‌های قدیمی ما برای ما آشکار می‌شود این است که «تقریبا همه» در عکس‌ها، حالتی جدی و عبوس دارند و لبخند، عنصری کمیاب در همه این عکس‌هاست.

چرا چنین است، آیا در آن زمانه مد بوده که جلوی دوربین لبخند نزنند؟!

این عکس ژنرال بزرگ آمریکایی – ژنرال گوردون- است، ببینید که او چقدر جدی است:

09-25-2013 06-17-49 PM

البته یک آدم نظامی در این سمت، باید هم جدی باشد، اما توقع ما از مارک تواین با اون روحیه و با آن رمان‌ها شادی‌آورش، چیز دیگری است؟ اما او هم بسیار عبوس می‌نماید.

09-25-2013 06-18-19 PM

باز هم با من موافق نیستید، به دو عکس زیر توجه کنید، ببینید چقدر ادگار الن پو، اخمو است، حالا ممکن است بگویید که او داستان سیاه زیاد دارد و این اخم با آن روحیه سازگار است.

09-25-2013 06-18-49 PM

پس من این پرتره را هم به شما نشان می‌دهم که همه در آن قیافه جدی استاندارد دارند!

09-25-2013 06-19-04 PM

همین موضوع باعث شده است که یک فتوژورنالیست، موضوع نبود لبخند در پرتره‌های قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را بررسی کند و به نتایجی برسد:

ساده‌ترین دلیل، دلایل تکنیکی است، نخستین عکس دنیا در سال ۱۸۲۶ گرفته شده، زمان نوردهی عکس ۸ ساعت بود، در سال ۱۹۳۹، یک ابتکار باعث شد، زمان لازم برای نوردهی به ۱۵ دقیقه کاهش یابد، اما با این پیشرفت و پیشرفت‌های بعدی، باز هم زمان نوردهی و مشکلات تکنیکی وجود داشتنند.

09-25-2013 06-19-32 PM

و بدیهی است که حفظ حالت صورت در حالت لبخند، بسیار دشوارتر از گرفتن یک حالت ثابت است. همین امروز هم هنگام ثبت عکس، خیلی موارد ما به ضرب و زور «چیز» گفتن به صورت تصنعی لبخندی می‌زنیم، حالا تصور کنید که کسی مجبور باشد، چند دقیقه لبخند را روی صورتش، بدون تغییر حفظ کند!

همه‌اش همین؟!

نه! یک دلیل جالب دیگر مشکلات بهداشت دهان و دندان مردم بود، در شرایطی که همین حالا هم وضعیت بهداشت دهان و دندان مردم در کشورهای در حال توسعه خوب نیست، و هزینه اقدامات دندانپزشکی بالاست، تصور کنید که صد – صد و پنجاه سال پیش، اوضاع به چه ترتیب بود، در آن سالیان، در بسیاری از مردم، به مجرد باز کردن دهانشان مشخص می‌شد، پس آنها ترجیح می‌دادند که با دهانی بسته و بدون لبخند عکس بگیرند.

09-25-2013 06-20-07 PM

اما دلیلی بعد شاید از همه جالب‌تر باشد:

این روزها هر ثانیه ۳۵۰۰ عکس در فیس‌بوک آپلود می‌شود، عکس‌های متعددی هم روانه اینستاگرام و سایت‌های اشتراک عکس دیگر می‌شود، هر کسی هم که یک گوشی هوشمند داشته باشد، یک دوربین -گرچه کم‌کیفیت- برای ثبت عکس دارد و کیفیت دوربین‌های که شهروندهای عادی در خانه‌هایشان دارند، در بسیاری اوقات از کیفیت دوربین‌های استودیوهای عکاسی دهه‌های پیش بیشتر است.

با این حساب، عکس‌هایی که از هر یک از ما به یادگار خواهد ماند بی‌شمارند، در سه چهار دهه قبل، شاید از هر فرد، حداکثر کمتر از ۱۰۰ عکس باقی می‌ماند و اگر عقب‌تر برویم، تعداد عکس‌هایی که حتی از آدم‌های مشهور گرفته می‌شود، در تمام طول عمرشان شاید به بیست سی عکس می‌رسید.

با این حساب اهمیت هر عکس، بسیار بیشتر از زمان حاضر می‌شد و خود شخص و عکاس ترجیح می‌دادند که حقیقت وجودی او را ثبت کنند و نه یک حالت فیزیکی و روحی زودگذر را!

درست به همین خاطر است که مارک تواین گفته بود:

عکس یک سند مهم است، هیچ چیز احمقانه‌تر از آن نیست که برای آیندگان یک لبخند احمقانه که برای همیشه ثابت باشد، به یادگار بگذاریم.

حتی اگر به پرتره‌های نقاشی هم رجوع کنیم، می‌بینیم که لبخند چیزی است که بیشتر در چهره افراد مست، فقیر و مست و هرزه دیده می‌شود، تا شخصیت‌های مهم اجتماعی و حداکثر بتوانیم لبخندی به اسرارآمیزی لبخند مونالیزا را پیدا کنیم!

چالب است که به پرتره‌های قدیمی نگاه کنیم، می‌بینیم در معدود پرتره‌های مشهوری که لبخند، ثبت شده، یک حالت دوگانگی و تردید به چشم می‌خورد، مثلا در این پرتره مشهور که اثر آنتونلا دا مسینا است، خبرگان فن عقیده دارند که ما بیننده بین لبخند و حالت ایستای صورت سرگردان می‌ماند.

09-25-2013 06-33-27 PM

پرتره، چه در نقاشی و چه در عکاسی، مترادف با ثبت فیزیکی یک عکس نیست، آن دسته از عکاسان حرفه‌ای که پرتره می‌گیرند، با نورپردازی مناسب و القای میمیک مناسب و تکنیک‌های عکاسی می‌توانند یک عکس گویا خلق کنند که شخصیت و روحیه و حتی نیات و حالات روحی پایدار -و نه آنی او را- ثبت کند، پس طبیعی است که در دهه‌های اول پیدایش عکاسی، که عکاسی، بیشتر عکاسی پرتره بود، تا عکاسی خبری و عکاسی‌های اتفاقی، چنین هدف و سبکی بیشتر مشاهده بشود.

منابع: + و + و + و +

17 Jul 05:14

لحظه‌های متفاوت (7)

by navid
Leila Shafiee

پمپ‌و بِزن!

این اولین تابستانی است که من پدر هستم. و همانند سایر پدرانِ ایرانی، از زمان شروع تابستان، مسوولیت عجیبی در مورد کولر خانه احساس می‌کنم! شب‌ها، هر چند دقیقه یک بار، بلند می‌شوم و دوان دوان به سمت دکمه کولر می‌روم.

البته این چیزی که ما داریم «کولر» نیست. کولر، مالِ ایران بود. کولر آن بود که اعضای خانواده هِی به پدر اصرار می‌کردند که پس کِی کولر را راه می‌اندازی و او می گفت الان زود است؛ عادت می‌کنید و تابستان را نمی‌توانید تحمل کنید!... کولر آن بود که، بالاخره، در یک روز جمعه تابستانی، پدر خانواده پاچه‌های پیرژامه‌‌اش را بالا می‌زد و به پشتِ بام می‌رفت و پوشال‌هایش را باز می‌کرد و می‌شست. و در حالی که همه اهل خانواده در پایین منتظر بودند، پدر از توی کانال کولر، و با هیبتی مثال‌زدنی، داد می‌زد: پمپ‌و بِزن! و بچه خانواده می‌پرید و دکمه پمپ را می‌زد. و بعد می‌گفت "کُند"و بزن که مفهومش زدن دکمه بعدی است و الی آخر. و بعد مانند یک قهرمان که به وطن برگشته از پشتِ بام به خانه می‌آمد و با یک ظرف هندوانه در جلوی تلویزیون پذیرایی می‌شد..

البته کولر برنامه‌های فرهنگی ویژه هم داشت. اعضای خانواده هر از چندی یادآوری می‌شدند که سه تا کلید را باهم نزنند؛ اول پمپ را بزنند و چند دیقه صبر کنند و بعد بقیه را بزنند. (کسی هم گوش نمی‌داد!) و یا برنامه‌های علمی ویژه که هر از چندی، پدرها تحلیل می‌کردند که این باد کولر چطور از این اتاق می‌آید و به آن اتاق که دریچه ندارد می‌رسد. و برنامه‌های اجرایی ویژه که گاه پدر خانواده، احساس زرنگی می‌کرد و یواشکی دریچه های کولر خانه را دست کاری می‌کرد تا بادها به صورت نامساوی بین اتاق‌ها پخش شوند (غافل از این که فرزندان هم به این مسئله آگاهند و هر کس با نگاه کردن به دریچه کولر اتاقش، با دقت میلیمتر، پی به ماجرا می‌برد و جبران می‌کرد!). بعضی کولرها هم در پشتِ بام، کنارِ هواکش توالت‌ها، نصب شده بودند و روشن‌کردن‌شان به معنی بازکردن درب تمام توالت‌های آپارتمان‌های همسایه به سمت هالِ خانه بود؛ هوا گرم بود؛ گاهی می‌ارزید!

البته کولر، پدر و مادر ندارد. منظورم خود کولر نیست؛ منظورم این است که مدیریت کولر لزوما برعهده پدر خانواده نیست. حتم دارم که اگر خانه فعلیِ ما هم از آن کولرهای واقعی داشت، تاجِ سرِ گرامی منتظر من نمی‌ماند و خودش دست به کار می‌شد و راه می‌انداختش. خوب، خداوکیلی به اندازه ما دست به آچار و فنی هستند و اگر از هوش و ذکاوت بگذریم در سایر موارد با ما برابری می‌کنند! بگذریم؛ کولر هم همان کولرهای قدیمی سه کلیده ایران. این‌ها، کولر نیستند. با آن درجه دیجیتال، و روشن و خاموش شدنِ خودکار، مدیریتِ پدرخانواده بر کولر را زیرسوال می‌برند. البته بازهم پدر می‌تواند هر از چندی، ژستِ جدی بیاید و رو به اعضای خانواده بگوید این کولر رو چند تنظیمه؟!... خلاصه اگر هم پدر هستید و هم هنوز کولرآبی دارید، کیف‌اش را ببرید؛ هیچ‌چیز جای پدر بودن در دوران کولرهای آبی را نمی‌گیرد!
13 Jul 11:14

چرا پشه‌ها برخی‌ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

by علیرضا مجیدی

شاید برای شما پیش آمده باشد که در اتاقی با دوستتان نشسته باشید و در این حین مدام مورد گزش پشه‌ها قرار گرفته باشید و مجبور باشید آنها را با دست و حرکت دادن سرتان، دور کنید، در حالی که دوستتان مشکل خاصی ندارد.

آیا واقعا پشه‌ها دوست دارند، برخی‌ها را بیشتر نیش بزنند؟ آیا این افراد خون مغذی‌تری دارند؟! یا موضوع چیز دیگری است.

از لحاظ علمی ثابت شده که ۲۰ درصد مردم، بیشتر مورد توجه پشه‌ها قرار می‌گیرند، فعلا راه حلی برای مشکل این افراد پیدا نشده است، به جز اینکه از داروهای دافع حشرات استفاده کنند که این هم البته همیشه پاسخگو نیست و برخی از پشه‌ها به تدریج نسبت به ایمن می‌شوند.

07-13-2013 01-32-53 PM

اما دلیل جذاب بودن این افراد برای پشه‌ها چیست؟

گروه خونی

پشه‌ها کسانی را که گروه خونی O دارند، دو برابر افراد با گروه خونی A نیش می‌زنند. گروه خونی B در میانه طیف علاقه پشه‌ها قرار دارد.

علاوه بر این جالب است بدانید که ۸۵ درصد افراد، ماده‌ای از پوست خود ترشح می‌کنند که نشاندهنده گروه خونی آنهاست، ولی ۱۵ درصد مردم این ماده را ترشح نمی‌کنند، دسته اول برای پشه‌ها جاذب‌ترند.

دی اکسید کربن

پشه‌ها با دقت متوجه دی اکسید کربن بازدم افراد می‌شوند و با موقعیت‌یابی آن متوجه حضور افراد می‌شوند. پشه‌ها برای این کار یک عضو تخصصی به نام پالپ آرواره‌ای دارند. حساسیت پشه‌ها آنقدر زیاد است که می‌توانند از پنجاه متری هم متوجه متصاعد شدن دی اکسید کربن شوند.

پس افرادی که دی اکسید کربن بیشتر بیرون می‌دهند، بیشتر پشه‌ها را متوجه خود می‌کنند. بنابراین به طور کلی افراد که جثه بزرگ‌تری دارند، بیشتر هدف پشه‌های قرار می‌گیرند. یک دلیل اینکه گاهی کودکان کمتر مورد گزش قرار می‌گیرند، میزان کلی دی اکسید کربن بازدمی کمتر آنهاست.

ورزش و سوخت و ساز

پشه‌ها اسید لاکتیک، اسید اوریک، آمونیاک و سایر موادی را که در عرق ترشح می‌شوند، بو می‌کشند. دمای بیشتر بدن، جذب‌کننده پشه‌هاست.

پس ورزش و فعالیت بدنی زیاد با توجه به ترشح این مواد و تولید گرمای بیشتر، باعث جذب پشه‌ها می‌شود.

البته عوامل ژنتیکی هم روی میزان ترشح اسید اوریک مؤثر هستند.

باکتری‌های پوست

در یک پژوهش که در سال ۲۰۱۱ انجام شد، مشخص شد که سطوح بالای نوعی از باکتری، جاذب پشه‌هاست. جالب است که اگر کسی باکتری زیادی در پوست داشته باشد، اما این باکتری‌ها از انواع مختلف باشند و نوع خاصی از باکتری در پوست، غالب نباشد، پشه‌ها کمتر جذب می‌شوند.

همین موضوع می‌تواند توجیه‌کننده گزش بیشتر ما در ناجیه کف پا و مچ پا باشد، چون در این نواحی باکتری بیشتری در پوست وجود دارد.

نوشیدنی‌های الکلی هم باعث نیش‌خوردگی بیشتر افراد می‌شوند.

حاملگی

زنان حامله بیشتر مورد گزش قرار می‌گیرند، چون ۲۱ درصد دی اکسید کربن بیشتر تولید می‌کنند و دمای بدنشان به طور متوسط ۱٫۲۶ درجه فارنهایت بیشتر است.

رنگ لباس

رنگ‌های تیره، بیشتر پشه‌ها را جذب می‌کنند.

ژنتیک

به طوری که پیشتر توضیح دادیم ۸۵ درصد مردم برای پشه جذاب‌تر هستند.

مواد دفع‌کننده حشرات طبیعی

با کروماتوگرافی ترشحات پوست بدن بعضی از افراد مشخص شده است که آنها مواد دافع حشرات طبیعی از خود تشرح می‌کنند. دانشمندان امیدوارند بتوانند از مولکول‌های این مواد در اسپری‌ها استفاده کنند.

منبع

10 Jul 04:46

چرا بايد كلاسيكها را خواند؟

by noreply@blogger.com (سارا)
Leila Shafiee

و از شما

جين اير مي گويد ولي آنجا خيلي دور است. آقاي روچستر مي پرسد از كجا جين؟ جين جواب مي دهد كه از اينجا، از تورن فيلد، از انگلستان و بقيه حرفش را مي خورد. آقاي روچستر منتظر نگاهش مي كند. جين اير اين پا و آن پا مي كند. و از شما آقاي روچستر.
07 Jul 11:52

کرم کتاب باشید تا در پیری هم ذهنی روشن و قوی داشته باشید!

by علیرضا مجیدی
Leila Shafiee

کرم کتاب باشید :)

ساعت‌ها روی تردمیل عرق می‌ریزید، عضلاتتان را با تمرین می‌سازید و از نداشتن «سیکس پک» احساس خجالت می‌کنید! اشکالی ندارد، تمرین‌های ورزشی و حفظ تناسب اندام، علاوه بر فواید آنی، در کهنسالی هم به شما کمک خواهد کرد و آمادگی بدنی شما را حفظ خواهد کرد و احتمال بروز بیماری‌های قلبی-عروقی را در بدنتان کم خواهد کرد.

اما در مورد مغز چطور؟ آیا می‌توان مغز را هم تمرین داد و آیا تمرینات ذهنی، در سنین پیری، به داد ما خواهند رسید؟

متخصصان عقیده دارند که چنین چیزهایی ممکن هستند. در واقع شیوه‌هایی برای ورزش دادن مغز و حفظ آمادگی‌اش وجود دارند، سایت‌هایی در اینترنت وجود دارند که با دریافت مبلغ ۱۵ دلار در ماه، با ارائه دادن گیم‌ها و یک سری تمرینات خاص، به بهبود حافظه قوای شناختی کاربرانشان کمک می‌کنند.

اما جالب است که همان طور که شما برای ورزش می‌توانید، بدون رفتن به باشگاه، یک سری تمرینات را در خانه انجام بدهید، در مورد ورزش‌های ذهنی هم نیازی به هزینه کردن یا تمرین‌های اختصاصی نیست، چرا که می‌توان به سادگی با برداشتن یک کتاب و مطالعه‌اش، ذهن را آماده نگه داشت!

07-04-2013 07-29-10 PM

به تازگی در نشریه Neurology نتایج یک تحقیق منتشر شده است که نشان می‌دهد، خواندن کتاب، نوشتن یا درگیر کردن مغز در فعالیت‌هایی مشابه، روند کاهش قوای شناختی در سن پیری را کند می‌کند. خواه در سن جوانی، میانسالی یا پیری باشید، با این کارها از حافظه و سایر ظرفیت‌های ذهنی خود، محافظت می‌کنید.

در این تحقیق ۲۹۴ نفر انتخاب شدند و ظرف ۶ سال، هر سال با یک سری آزمایشات قوای ذهنی آنها برآورد شد. پرسشنامه‌ای به این افراد داده شده بود که در آن در مورد میزان مطالعه یا نوشتن از دوران کودکی تا پیری سؤال شده بود. حتی مغز آن دسته از افرادی که ظرف این مدت فوت شده بودند، به صورت دقیق از نظر علایم دمانس و ضایعاتی مثل پلاک‌ها و کلافه‌ها بررسی شد. این ضایعات در سنین پیری، ضایعات شایعی هستند و در آن دسته از افرادی که به آلزایمر مبتلا می‌شوند، منجر به کاهش حافظه و در نهایت اختلال در انجام کارهای معمول روزانه می‌شوند.

با استفاده از این اطلاعات، پرسشنامه و نتایج اتوپسی مغزی، پژوهشگران متوجه شدند که اگر کسی هرگونه فعالیت مطالعاتی یا نوشتاری داشته باشد، سود خواهد برد. شما اگر یک کرم کتاب باشید، در مقایسه با کسانی که کتاب نمی‌خوانند، ۳۲ درصد کمتر مبتلا به کاهش قوای ذهنی می‌شوید. در مقابل کسانی که اصلا عادت به خواندن و نوشتن ندارند، ۴۸ درصد سریع‌تر نسبت به کسانی با این فعالیت‌ها، دچار کاهش ظرفیت‌های مغزی می‌شوند.

صرف‌نظر از بود یا نبود پلاک‌های بیماری‌زا در مغز، فعالیت‌های ذهنی ۱۵ درصد تفاوت بین دو گروه کتابخوان و بدون فعالیت مطالعاتی ایجاد می‌کنند.

پس دست به کار شوید و کتاب بردارید، یا وبلاگی راه بیندازید! چرا که پیری زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید، شما را گرفتار می‌کند:

در سال ۲۰۰۹، نتایج یک تحقیق ۷ ساله منتشر شد که نشان می‌داد، انسان‌ها بیشترین چالاکی ذهنی را در ۲۲ سالگی دارند و از ۲۷ سالگی فرایندهای مغزی مثل استدلال، سرعت تفکر یا تجسم فضایی شروع به کاهش می‌کنند.

07-04-2013 07-40-47 PM

بسیاری از تحصیل‌کرده‌های ما هم خودشان را بی‌نیاز از مطالعه می‌دانند، بعد از یک روز کاری، البته نگاه کردن یک فیلم یا سریال، خستگی را از آدم دور می‌کند، اما نه فعالیت‌های ذهنی عادتی و نه سریال‌ها، به اندازه مطالعه یا نوشتن نمی‌توانند مغز شما را درگیر کنند.

ببینید موقع خواندن  یک رمان یا نوشتن یک مطلب چه چیز در مغز شما رخ می‌دهد:
شما باید به صورت فعال کاراکترهای نوشته شده را در ذهن ترجمه کنید، یک بازسازی ذهنی از شخصیت‌ها و فضای رمان داشته باشید، سیر داستان و رابطه و نسبت شخصیت‌ها داستان را به حافظه بسپارید، موقع نوشتن هم باید اطلاعاتی را جمع‌آوری کنید، آنها را به حافظه ببرید، روی آنها کار کنید و پردازششان کنید و بعد درگیر جمله‌سازی و نوشتن شوید.

چه کسی می‌گوید که کتاب خواندن و نوشتن، کار آدم‌های بی‌کار است، خانه‌اش ویران باد!!

منبع

07 Jul 11:47

استفاده از «گوگل گلس» در احیای قلب و ریه

by علیرضا مجیدی

هنوز گوگل گلس در دسترس همگان قرار نگرفته است، اما در همین سطح توزیع بسیار محدود هم، روزی نیست که خبر کاربردهای جالب آن را نخوانیم.

در حوزه پزشکی ما پیش از این خبر استفاده از گوگل گلس برای آموزش پزشکی یا استفاده از آن برای پخش زنده اعمال جراحی را خوانده بودیم، اما در تازه‌ترین خبر، جادوی گوگل گلس ممکن است به نجات زندگی آدم‌ها هم بیاید.

پزشکی به نام کریستین اسد با همکاری دو فرد از شرکت evermed ، اپلیکشنی به نام CPRGlass را آماده کرده است، این اپلیکیشن به هر شخصی که عینک گوگل به چشمش باشد، کمک می‌کند تا در موارد اورژانس، زمانی که فردی روی زمین افتاده و علایم حیاتی ندارد و نیاز به احیای قلبی-ریوی دارد، به طرز مؤثر و مفیدی عمل احیای یا CPR را انجام بدهد.

07-07-2013 09-00-22 AM

حقیقت این است که درصد بسیار کمی از مردم، اصول اولیه CPR را می‌دانند و از نحوه ماساژ قلبی درست و سرعت و عمق آن آگاه هستند. تلاش‌های زیادی برای اطلاع‌رسانی به مردم انجام شده است که به هر دلیل کافی نبوده‌اند.

اما کاری که اپلیکیشن CPRGlass می‌کند، جالب است:

- فردی که متوجه ایست قلبی -تنفسی شخصی در پیرامونش شده است، اپلیکیشن را با فرمان صوتی OK GLASS, CPRGLASS احضار می‌کند.

- دستورالعمل CPR روی صفحه عینک ظاهر می‌شود، از او خواسته می‌شود که به مراحل ABC احیا توجه کند و به ترتیب آنها را انجام بدهد یعنی راه هوایی را درست کند، تنفش بدهد و جریان خون را برقرار کند.

- دوربین‌های موبایل و گوگل گلس این توانایی را دارند تا از روی رنگ چهره متوجه بود یا نبود ضربان قلب افراد شوند. ما پیش از این در «یک پزشک» اپلیکیشن‌هایی را معرفی کرده‌ایم که می‌توانند با استفاده از دوربین تعداد نبض شما را نشان بدهند، اپلیکیشن CPRGlass هم می‌تواند متوجه نبض در بیمار شود و به این ترتیب دو کمک خوب به احیاگر می‌کند: الف- او را متوجه می‌کند که آیا ماسازهایش مؤثر هستند یا نه. یعنی ماساژها منجر به برقراری جریان خون لازم شده‌اند یا نه. ب- او را متوجه می‌کنند که آیا خود بیمار ضربان قلب و نبض‌اش برقرار شده است یا نه.

- کار جالب دیگری که اپلیکیشن می‌کند این است که در حین ماساژ، ترانه Staying Alive گروه بی‌جیز را پخش می‌کند! اصلا تعجب نکنید، در «یک پزشک» پیشتر در این مورد هم توضیح داده‌ام. به صورت خلاصه احیاگرها با اینکه می‌دانند تعداد درست ماساژ در دقیقه باید ۱۰۰ عدد باشد، اما در عمل نمی‌توانند ماساژ خود را با این عدد هماهنگ کنند. ترانه مشهور Staying Alive ضرب‌آهنگی بسیار نزدیک به ۱۰۰ در دقیقه دارد، پس اگر احیاگر ماساژش را با این ترانه هماهنگ کند، می‌تواند مطمئن باشد که درست ماساژ می‌دهد.

در اینجا در سایت انجمن قلب آمریکا هم می‌بینید که قضیه کاملا جدی است. ترانه‌هایی که ضرب‌آهنگ ۱۰۰ تایی دارند، زیاد هستند، اما ظاهرا مشهور بودن ترانه و متن ترانه باعث شده است که این ترانه، ترانه مرجع برای احیا شود.

07-07-2013 09-00-39 AM

- عینک مجهز به ژیرسکوپ است، پس می‌تواند مشخص کند که احیاگر، در ماساژ، قفسه سینه بیمار را با عمق مناسب ماساژ می‌دهد یا نه.

- عینک زمان‌سنج دارد، پس CPRGlass می‌تواند زمان شروع احیا و مراحل‌اش را ثبت کند.

- CPRGlass به صورت خودکار بر اساس اطلاعات GPS با نزدیک‌ترین مرکز خدمات پزشکی و اورژانس تماس می‌گیرد. بنابراین یک احیاگر تنها لازم نیست که دو سه دقیقه از وقت‌اش را صرف گرفتن تماس تلفنی کند و در این زمان فوق العاده بااهمیت می‌تواند روی احیا متمرکز شود.

منبع

02 Jul 08:34

جوّ والیبالی

by هری هالر

سوای پیروزی های تیم ملی والیبال، همین که در والیبال برعکس فوتبال؛

بازیکن ها یا آب دهن ندارند، یا تف کردن بلد نیستند، یا به هر طریق با ادب تر از آنند که تف کنند،

همین که به بهانه ورزش و مسابقه، به همدیگر لگد، مشت و کف گرگی نمی زنند،

همین که به بهانه شادی پس از گل استریپتیز نمی کنند،

همین که والیبالی ها «رویانیان» ندارند،

همین که به جای «آقای گل ِ بازی ها»، «بهترین پاسورِ بازی ها» دارند،

و همین که تماشاگران والیبال از توپ و تانک و فشفشه تا شیر سماور و اگزوز خاور را حواله داور نمی کنند،

یعنی که می ارزد پول فوتبال را بیاورید بریزید توی والیبال!

02 Jul 05:11

راهنمای تصویری فیدخوانی در روزهای بی‌گودری!

by علیرضا مجیدی
Leila Shafiee

مطلب خوب و کاملیه. همه جایگزینهای گودر رو معرفی کرده.

چقدر شانزده مهر سال ۸۴ خوشحال بودم، روزی که خبر افتتاح گوگل ریدر را در «یک پزشک» نوشتم، امروز دیگر آخرین روزی است که گوگل ریدر (یا گودر به تعبیر خودمان) سر پا است.

GOODER

امروز با دلتگی تمام چند دقیقه از فیدخوانی خودم با گودر را به صورت ویدئویی از روی صفحه نمایش، ضبط کردم تا نوستالژی و خاطره‌ای از شیوه غالب وب‌گردی خودم در این شش سال و نیم بسازم.

دیگر کار از کار گذشته و تأسف دردی را دوا نمی‌کند و ما باید به فکر فردای بدون گودر باشیم.

این روزها در اینترنت پست‌های متعددی در مورد معرفی جانشین‌های گودر منتشر شده است، اما هیچ کدام مرور «عملی» نقاط قوت و ضعف این سرویس‌ها نبوده‌اند. هیچ کدام از آنها هم از دید یک کاربران ایرانی مسئله را بررسی نکرده‌اند.

پس در این پست سعی می‌کنم راهنمای نسبتا کاملی در این مورد بنویسم.


اما نخست، پاسخ به یک سؤال:

آیا فید دیگر یک فناوری قدیمی است که تاریخ مصرفش سپری شده است؟

ابدا! این پاسخ کوتاه من به این مسئله است. در ادامه پاسخ مشروح من را بخوانید:

ببینید ما در اینترنت دو نوع متفاوت وب‌گردی و کاربری داریم. دسته‌ای هستند که خیلی تفننی و بی‌هدف وارد اینترنت می‌شوند، وارد فیس‌بوک می‌شوند، سایت‌های مختلف را به صورت تصادفی باز می‌کنند و از لینکی وارد لینک دیگر می‌شوند.

اما دسته‌ای هم هستند که می‌خواهند از وب‌گردی روزانه خود، دانشی کسب کنند، در مورد موضوعات مورد علاقه خود اخبار و مطالب را دنبال کنند، نظم در کارشان داشته باشند و مطالب سایت‌های مورد علاقه خود را از دست ندهند.

دسته اول نیاز به هیچ آیین‌نامه و راهنمایی ندارند، اما دسته دوم نیاز به ترفندها و برنامه‌ها و سرویس‌های اینترنتی دارند تا بتوانند به هدفشان برسند.

در سال‌های اخیر، فید رقبایی پیدا کرده است، رقبایی مثل اپلیکیشن‌های زایت یا فلیپ‌بورد. اما این اپلیکیشن‌ها کارایی محدودی دارند، مثلا:

- با آنها نمی‌شود مجموعه‌ای از وبلاگ‌های فارسی را به آسانی دنبال کرد.

- آنها مختص کاربران موبایل و تبلت هستند و یک سرویس وبی نیستند.

اما فید این محدودیت‌ها را ندارد، شما حتی اگر یک لپ‌تاپ و سیستم دسکتاپ قدیمی و یک اینترنت دیال آپ هم داشته باشید، می‌توانید با استفاده از فید به روز باشید.

از سوی دیگر شبکه‌های اجتماعی، مکان‌های بسیار آشفته‌ای برای مرور منظم اخبار هستند، مگر می‌شود در جاهایی که لحظه‌نگاشت‌های دوستان، اخبار سیاسی، تصاویر تفننی و گفتگوهای بی‌هدف غوغا می‌کند، تمرکز داشت و هدفدار لینک‌های خوب را دید، سر فرصت آنها را باز کرد و مطالب را به صورت کامل خواند؟


گفتید که فید خوب است، اما من هنوز از فید استفاده نمی‌کنم، این فید دقیقا چیست؟!

فناوری فید feed که آن را در فارسی «خوراک» یا «خبرمایه» هم ترجمه کرده‌اند، فناوری‌ای است که می‌تواند گشت و گذار شما را در اینترنت متحول کند. فید راهی برای دسترسی سریع و بدون دردسر به آخرین اخبار و نوشته‌های سایت و وبلاگهاست.

اگر تا به حال از فید استفاده نمی‌کردید، این نوشته را بخوانید و وقت وب‌گردی یک روزتان را صرف آشنایی با آن کنید، مطمئنا پشیمان نخواهید شد و در آینده از روزی که در آن با فید آشنا شدید به نیکی یاد خواهید کرد!

چرا باید فید بخوانیم؟!
تصور کنید که دوست دارید همیشه مطالب چند وبلاگ به خصوص را بخوانید و یا از آخرین اخبار روز دنیا مثلا در مورد سیاست و اخبار روز، پزشکی یا فناوری مطلع باشید. برای این کار مجبور هستید که هر روز از همه این وبلاگ‌ها و سایت‌های خبری بازدید کنید. این کار چندان ساده نیست و وقت‌گیر است. شما باید هر روز زمان زیادی در انتظار باز شدن صفحات اینترنتی بنشینید و تازه اصلا هم معلوم نیست که وبلاگ مورد نظر شما به‌روز شده باشد!
فید دقیقا چیزی است که به کار شما می‌آید. به کمک فید، مرور مطالب تازه سایت‌ها و وبلاگ‌ها بسیار ساده می‌شود.

از فید نترسیم؟
خیلی‌ها تا اسم فید به گوششان می‌خورد، با خودشان فکر می‌کنند که کار کردن با فید، فقط به درد خوره‌های کامپیوتر می‌خورد و بس. آنها از تغییر واهمه دارند و تصور می‌کنند که خو کردن به فید و ترک عادات وب‌گردی قدیمی‌شان، چیز دشواری است و فواید استفاده از فید به تحمل زحمات آشنایی با آن، نمی‌ارزد! در صورتی که هر کس با هر میان تحصیلات و در هر رشته‌ای که باشد به تناسب نیاز خود می‌تواند از فناوری از فید بهره ببرد.

چطور از فید استفاده کنیم و فید بخوانیم؟
اگر لوگو و اضافات گرافیکی و تبلیغات هر سایت را حذف کنیم و فقط مطالب جدید هر سایت را باقی بگذاریم، چیزی که باقی می‌ماند، فید سایت است، به عبارت دیگر فید، نسخه فقط متن سایت‌ها و وبلاگ‌ها هست.


چطور در عصر بی‌گودری فید بخوانیم؟!

۱- آدرس فید سایت یا وبلاگ مورد نظر را پیدا کنید: حالا به مرحله‌ای رسیدیم که باید آدرس فید سایت‌ها و وبلاگ‌ها مورد نظرتان را به یک فیدخوان بدهید. اما چگونه باید آدرس فید را پیدا کرد؟ برای پیدا کردن آدرس فید یک سایت باید به سایت یا وبلاگ مورد نظرتان بروید، در صفحه سایت آدرس خروجی فید سایت را پیدا خواهید کرد. در سایت مورد نظرتان، دقت کنید، ببینید که کلماتی مثل فید، RSS، خوراک یا تصاویری مثل این:

e7b07c40843c5f864c4398bb8d60f29f

4943c47ef30f49a1e0f17b1aca667fdf

در یک پزشک، آدرس فید در بالای سایدبار کاملا مشخص است:

06-30-2013 07-42-10 PM

آدرس فید «یک پزشک» این است: http://feeds.1pezeshk.com/pezeshk

2- حالا این آدرس را باید به فیدخوان‌ها بدهیم، من در ادامه فیدخوان‌های مختلف را به شما معرفی می‌کنم، البته بسیاری از فیدخوان‌ها می‌توانند با گرفتن آدرس یک سایت یا وبلاگ، خودشان آدرس فید وبلاگ را پیدا کنند.


فیدخوان‌های برتر این روزها:

فیدلی: فیدلی یک فیدخوان خوب است.

بعد از ورود این صحنه را می‌بینید:

06-30-2013 08-00-34 PM

روی Login کلیک کنید. فیدلی با استفاده از اکانت شما در گوگل، شما را وارد می‌کند.

06-30-2013 08-02-53 PM

Accept کنید.

فیدلی با همین کار، فیدهای شما را گوگل ریدر می‌گیرد (ایمپورت می‌کند) و از این به بعد می‌تواندی با فیدلی هم، فیدها قبلی خود را بخوانید.

برای وارد کردن یک فید جدید باید، روی +Add Content کلیک کنید.

06-30-2013 08-14-39 PM

با این کار کادری ظاهر می‌شود که در آن می‌توانید آدرس فید مورد نظر را بگذارید و دکمه Enter کیبورد را بزنید. البته فیدلی خودش هم می‌تواند آدرس فید بعضی از سایت‌ها و وبلاگ‌ها را پیدا کند، مثلا اگر آدرس یک وبلاگ را در وردپرس دات کام بدهید، فیدلی می‌تواند آدرسش را پیدا کند.

06-30-2013 08-18-31 PM

حالا اگر روی + کلیک کنید، این صحنه را می‌بینید:

06-30-2013 08-20-03 PM

همین جا می‌توانید، پوشه و نام فید مورد را تغییر بدهید، مثلا اگر فید یک وبلاگ فناوری خارجی را اضافه کرده‌اید، پوشه خاصی برای این وبلاگ‌ها درست کنید و اگر یک وبلاگ فارسی را اضافه کرده‌اید، آن را در پوشه «وبلاگ‌ها فارسی» بکذارید.

نکته‌هایی برای کار با فیدلی:

۱- خیلی از ماها عادت داریم که مقالات و نوشته‌ها را به صورت کامل ببینیم، پس روی full article کلیک کنید (در گوشه شمال شرقی صفحه!)

06-30-2013 08-31-26 PM

۲- در ستون کناری در قسمت پایین، روی Preferences کلیک کنید تا یک سری تنظیمات انجام بدهید. مثلا:
- می‌توانید مشخص کنید که همواره بعد از ورود به فیدلی، مطالب به صورت کامل یا مجله‌ای دیده شوند.
- می‌توانید مشخص کنید که در صورت اسکرول مقالات در حالت کامل، مقالات به فهرست، مطالب خوانده شده اضافه شوند.

۳- اما یک چیز آزاردهنده این است که متن بعضی از وبلاگ‌ها و سایت‌های فارسی به صورت راست به چپ در فیدلی دیده نمی‌شوند. اگر در بین کلمات فارسی از کلمات انگلیسی استفاده شده باشد، موضوع آزاردهنده‌تر می‌شود، برای رفع این مشکل باید یک استایل فارسی نصب کنید. نترسید! کار خیلی راحت است.

اگر از فایرفاکس استفاده می‌کنید به اینجا بروید و در صورتی که از کروم استفاده می‌کنید به اینجا بروید و افزونه استایلیش را نصب کنید.

حالا به اینجا بروید و این استایل را نصب کنید.

۴- در بالا و پایین هر فید در فیدلی گزینه‌هایی برای ستاره‌دار کردن مقال، برچسب زدن آن (تگ کردن)، ایمیل کردن آن یا فرستادنش به پلاس، پاکت، توییتر، فیس‌بوک و … وجود دارد.

۵- فیدلی فعلا یک فیدخوان اجتماعی نیست، یعنی نمی‌شود به سبک گودر قدیم، مطالب را به اشتراک گذاشت، کاربران دیگران را دنبال کرد و پای فیدها کامنت گذاشت.

با این همه فیدلی یک فیدخوان خیلی خوب است و احتمالا در آینده پیشرفت می‌کند، سرعت به‌روز شدن فیدلی قابل قبول است.

۶- اپلیکیشن‌های اندروید و iOS فیدلی را می‌توانید از اینجا یا اینجا بگیرید.


فیدخوان بعدی Hive یا هایو ریدر است. استفاده از این یکی را به کسانی توصیه می‌کنم که دوست دارند، فیدخوانی با خصوصیات اجتماعی داشته باشند.

مشکل فعلی این فیدخوان این است که شرکت و مجموعه بزرگی پشتیبانی‌ای نمی‌کند و بنابراین ممکن است اصطلاحا گاهی کم بیاورد. فعلا هم استفاده از آن برای همه میسر نیست، باید در این سایت ثبت‌نام کنید، تا بعدا یک کلید برای ثبت‌نام به شما داده شود.

امکانات اجتماعی این سایت شبیه گودر قدیم است، اما مسلما تا زمانی که اشکالات سایت رفع نشده باشد، گزینه خوبی نیست. شاید در ماه‌های آینده این سایت اقلیتی از کاربران را جذب خود کند.


دیگی جوشان از فیدها با دیگ ریدر:

دیگ ریدر، فیدخوانی است که تیم پشتیبانی خوبی پشت سرش قرار دارد و از نظر تأمین بودجه چیزی کم ندارد و برنامه مدونی برای توسعه در ماه‌های آینده دارد، بنابراین پناه بردن به دیگ ریدر را توصیه می‌کنم.

در اینجا هم بعد ورود به سایت، فیدها شما از گوگل ریدر به سادگی ایمپورت می‌شوند.

07-01-2013 12-20-24 AM

برای اینکه یک فید را به دیگ ریدر اضافه کنید، باید در قسمت زیر ستون کناری روی +Add کلیک کنید.

07-01-2013 12-22-59 AM

همین طور که می‌بینید، گزینه‌های مختلفی دارید. در همین کادر می‌توانید آدرس سایت یا آدرس فید سایت مورد نظر را وارد کنید.

07-01-2013 12-25-13 AM

و بعد Enter کیبورد را بزنید.

و بعد روی Add کلیک کنید تا فید به دیگ ریدر شما اضافه شود.

07-01-2013 12-26-46 AM

نکاتی در مورد کاربری دیگر ریدر:

- با «کشیدن و رها کردن» یا اصطلاحا «درگ اند دراپ کردن» هر فید، می‌توانید آن را در یک پوشه دلخواه بیندازید، این طوری کار مرتب کردن فیدها خیلی راحت شده است.

- در گوشه شمال شرقی، اگر روی آیکون چرخ‌دنده کلیک کنید، وارد قسمت تنظیمات می‌شوید. در قسمت تنظیمات می‌توانید اکانت دیگ ریدر خودتان را به فیس‌بوک، توییتر، پاکت، ریدیبیلیتی و اینستاپیپر وصل کنید.

07-01-2013 12-32-19 AM

- گزینه‌هایی در بالای هر فید وجود دارد که با آنها می‌توانید هر مطلب را ذخیره کنید، دیگ کنید (تقریبا معادل لایک زدن)، یا به توییتر، فیس‌بوک، پاکت و … بفرستید.

- سرعت بارگزاری دیگ ریدر خوب است، اما اگر در گوگل ریدر، فیدها را خیلی نامرتب دسته‌بندی کرده باشید، احتمال دارد که گاهی بارگزاری دیگ ریدر با وقفه مواجه شود، بنابراین توصیه می‌کنم، حتما فیدهای خود را سامان بدهید.


فیدخوان AOL:

این هم یک فیدخوان تازه دیگر است. به علت هجوم کاربران به این سایت، فعلا بعد از ثبت نام، با تأخیر اکانت شما فعال می‌شود.

07-01-2013 12-50-42 AM

فیدخوان AOL سرعت بارگزاری خوب و قابل قبولی دارد (ولی نه در حد گودر) و قالب‌اش هم زیباست.

روی Sign in کلیک کنید، اینجا می‌توانید با اکانت AOL خود وارد شوید، البته فکر کنم راحت‌تر هستید با اکانت توییتر، فیس‌بوک یا بهتر از همه اکانت گوگل خود وارد شوید و مراحل ساده ثبت‌نام را طی کنید.

07-01-2013 12-53-18 AM

بعد از مدتی ایمیلی برای شما می‌آید و در آن ایمیل آدرسی به شما داده می‌شود که با کلیک روی آن اکانت شما فعال می‌شود.

حالا می‌توانید، فیدهای گودر خودتان را ایمپورت کنید (دو عکس زیر را ببینید.)

07-01-2013 01-17-37 AM

07-01-2013 01-18-17 AM

یا اینکه فید دیگری به AOL ریدر اضافه کنید (ممکن است باگ‌هایی موقع اضافه کردن آدرس فید مشاهده کنید، در این صورت کافی است که آدرس سایت را بنویسید.)

07-01-2013 01-19-23 AM

- این هم گزینه‌هایی که در بالای هر فید برای ستاره‌دار کردن یا ارسالش به شبکه‌های اجتماعی وجود دارد.

07-01-2013 01-15-06 AM

- این فیدخوان ممکن است بعضی از فیدها فارسی را به صورت راست به چپ نمایش ندهد، چاره کار فعلا پناه بردن به استایل است.


Old Reader

ممکن است از روی نام این فیدخوان بتوانید حدس بزنید که کاربری‌اش چطور است، این فیدخوان می‌خواهد همان حس و حال گودر قدیم را ایجاد کند. یعنی اینکه هر کاربر بتواند فیدهای مودر علاقه خود را لایک یا شیر کند و کاربران دیگر را دنبال کند.

 بعد از ورود در گوشه شمالی شرقی امکان ایمپورت فیدهای قدیمی را دارید. اینجا باید نخست خودتان از فایلهای گودر خودتان یک پشتیبان بگیرید که همان فایل OPML درخواستی است.

07-01-2013 01-57-39 AM

07-01-2013 01-58-56 AM

برای این کار ساده‌تر هست که به این آدرس بروید:

https://www.google.com/reader/subscriptions/export

و بعد صفحه‌ای را که باز می‌شود، ذخیره کنید.

صفحه ذخیره شده، همان فایلی است که باید انتخاب کنید تا ایمپورت شود.

با کلیک روی Add a subscription هم می‌توانید یک فید را به اُلد ریدر اضافه کنید.

07-01-2013 02-09-15 AM

اما چیزی که اُلد ریدر را برجسته می‌کند، همان طور که گفتم ویژگی‌های اجتماعی آن است، شما می‌توانید با جستجویی دوستان خود را پیدا کنید.

07-01-2013 02-12-09 AM

مثلا می‌توانید با جستجوی ۱pezeshk، پروفایل من را پیدا کنید و دنبالم کنید.

طراحی اُلد ریدر کمی قدیمی است، بنابراین این سایت گرچه امکانات قابل قبولی دارد، اما از نظر ظاهری، ممکن است مخاطب را جذب نکند. اما این هم راه حل دارد و توصیه می‌کنم با نصب این استایل، محیط اُلد ریدر را زیباتر کنید!


 فیدخوان بعدی inoreader است، این فیدخوان هم مثل الد ریدر ویژگی‌های اجتماعی دارد، با این تفاوت که از نظر پوسته و قالب بسیار بهتر است.

تنظیمات inoreader هم در گوشه شمال شرقی قرار دارد. به صورتی که در عکس زیر می‌بینید، یکی از این تنظیمات همان ایمپورت از گوگل ریدر است.

07-01-2013 02-30-33 AM

در گوشه شمال غربی شما می‌توانید نام کاربری دیگران را جستجو کنید تا بتوانید آنها را به لیست دنبال‌شوندگان اضافه کنید، در اینجا نام کاربری من ۱pezeshk است.

07-01-2013 02-32-25 AM

inoreader همین دیروز کلی از مشکلاتی را که قبلا داشت، رفع کرده است، در واقع inoreader در حال حاضر شبیه‌ترین فیدخوان به گودر قدیم است. بنابراین inoreader را جدا به کسانی که نوستالژی گودر قدیم دارند، توصیه می‌کنم.

یک برتری دیگر inoreader نسبت به سایر فیدخوان‌ها پشتیبانی از نمایش راست به چپ مطالب فارسی است.

در این تصویر می‌بینید که در inoreader در زیر هر فید، چه گزینه‌هایی وجود دارند:

07-01-2013 12-00-02 PM

همان طور که می‌بینید، می‌توانید یک مطلب را لایک کنید، بردوکست کنید که معادل به اشتراک گذاشتن در گودر است، همچنین می‌توانید برای هر مطلب کامنت هم بگذارید.

اینها بسیار عالی هستند، اگر inoreader بتواند، از نظر منابع سرور هم پاسخگو باشد، واقعا یک گزینه عالی برای همه فیدخوان‌هاست!

inoreader را جدی بگیرید و لطفا از اضافه کردن فید «یک پزشک» در آن و همچنین دنبال کردن من با نام کاربری ۱pezeshk دریغ نکنید.


netvibes

تفاوت عمده netvibes با بقیه فیدخوان‌ها این است که یک فیدخوان قدیمی است و با عجله و شتاب بعد از اعلام خبر مرگ گودر درست نشده است، این فیدخوان تقلیدی از گودر نیست و به کلی یک فیدخوان با ظاهر و کارکرد متفاوت است.

بعد از ورد به سایت، از سه گزینه موجود برای ثبت‌نام روی گزینه راست کلیک کنید و بعد اکانت رایگان را فعال کنید.

07-01-2013 02-41-37 AM

در گوشه شمال غربی با کلیک با روی افزودن می‌توانید مجموعه فیدهای خود را در گوگل ریدر به صورت یک فایل OPML اضافه کنید یا یک فید را اضافه کنید.

07-01-2013 02-57-37 AM

- حالا اگر دیدن فیدها به صورتی شبیه گودر هستید، باید وضعیت مشاهده reader را انتخاب کنید.

07-01-2013 02-59-01 AM

این روزها در غوغای فیدخوان‌های جدید کمتر کسی است که صحبت از netvibes کند، غافل از اینکه netvibes علاوه بر اینکه فیدخوان خوبی باشد، امکانات دیگری هم دارد که باید شما به تدریج کشف کنید.


 در ادامه به صورت فهرست‌وار به برخی از فیدخوان‌های دیگر اشاره می‌کنم:

newsblur: فیدخوان خوبی است، البته اشتراک رایگان آن محدودیت‌هایی دارد.

commafeed

و پالس


فیدخوان‌های برتر به انتخاب یک پزشک:

- بهترین فیدخوان حال حاضر: فیدلی

- فیدخوان آینده‌دار که ممکن است بهترین فیدخوان چند ماه بعد شود: دیگ ریدر

- بهترین فیدخوان با خصوصیات گودر قدیم یعنی داشتن خصوصیات اجتماعی (لایک و شیر کردن و دنبال کردن کاربران دیگر): inoreader

- بهترین فیدخوان غیراقتباسی! netvibes

- بهترین فیدخوان پولی: newsblur

- بهترین اپلیکیشن فیدخوانی: reeder


مشکلاتی که فیدخوان‌های جایگزین دارند:

- مشکل عمومی راست به چپ نکردن فیدهاست.

- عموما برنامه‌‌ای برای فیدخوانی هوشمند ندارند، شاید دیگ ریدر در این بین استثنا باشد. منظور از هوشمند کردن فیدخوانی این است که سرویس فیدخوان بتواند بر مبنای علایق یک کاربر، فیدهای واجب را به او نشان بدهد یا اینکه سرویس بتواند با توجه به سلیقه عموم کاربران، خبرهای و پست‌های داغ هر روز را نمایش بدهد.

- بسیاری از آنها به صورت قابل توجهی کندتر از گودر هستند.

- آن دسته‌ای که خصوصیات اجتماعی بارز دارند، تیم پشتیبان قوی ندارند.


پی‌نوشت: بر اساس راهنمایی‌ها و کامنت‌های شما ممکن است این پست اصلاح یا تکمیل شود.

02 Jul 05:05

لایک زدن و لینک دادن، در دنیای واقعی دردی را دوا نمی‌کنند

by علیرضا مجیدی

یک مؤسسه تبلیغاتی در سنگاپور، در یک کارزار تبلیغاتی کار جالبی کرده است، به این صورت که روی عکس تعدادی از قربانیان بلایای طبیعی، عکس افرادی را نشان داده است که به جای کمک، به سبک فیس‌بوک، در حال لایک زدن هستند، تا به این ترتیب نشان بدهد که واکنش‌های دنیای مجازی، لزوما به کار نیازمندان دنیای واقعی نمی‌آیند.

07-01-2013 10-06-47 AM

07-01-2013 10-06-25 AM

07-01-2013 10-06-02 AM

و این همان شکافی است که بین دنیای آنلاین و آفلاین ما ایجاد شده است.

خیلی‌ها با لایک زدن، یا اشتراک یک مطلب تصور می‌کنند که گام بزرگی برای کمک به دیگران یا پیشبرد یک مأموریت برداشته‌اند، در صورتی که:

دوصد گفته چون نیم‌کردار نیست!

07-01-2013 10-07-05 AM

منبع

29 Jun 11:23

خرمن و داغ

by mr-torki
Leila Shafiee

این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم

در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم

این بیت حافظ مثل دیگر ابیات او نکات و ظرایفی دارد که اهل ادبیات با آن آشنایند مثل تضاد عاقل و دیوانه و خرمن و آتش و تناسب داغ و آتش اما نکته ای که غالبا به چشم نمی آید رابطه دو کلمه خرمن و داغ است.

برای فهم این رابطه باید به زندگی روستاییان قدیم در نظام ارباب و رعیتی نگاهی بیندازیم. در آن روزگار وقتی که گندم به اصطلاح از باد در می آمد آن را در وسط خرمن کپه می کردند و برای آنکه تا زمان تقسیم بندی نهایی و مشخص شدن سهم اربابانه و آنچه به خود رعیت تعلق داشت  کسی به آن دست نزند در چهار طرف آن مهری می زدند یا شکلی رسم می کردند.این کار معمولا با مهرهای بزرگی که نقوش مذهبی داشت انجام می شد و به این کار مهر کردن یا داغ کردن خرمن می گفتند. وجود نقوش و علایم مذهبی و نام بزرگان دین در این مهرها باعث می شد که مردم حرمت نگاهدارند و بر اساس ایمان مذهبی به خرمن کسی دست نزنند.

بر اساس این توضیح و یادآوری این نکته مردم شناسانه که بر اساس تحولات زمانه از یادها رفته است می توانیم به رابطه خرمن و داغ پی ببریم و متوجه ظرافت دیگری بشویم که در سخن حافظ وجود دارد. اما پیش از حافظ رابطه خرمن و داغ در سخن خاقانی آمده است:

پیمود نیارم به نفس خرمن اندوه
با داغ تو پیمانه ز خرمن چه نویسد

(در سخن خاقانی بین خرمن و داغ و پیمانه تناسب وجود دارد.)

خرمن ایام من با داغ اوست
او به آتش قصد خرمن می کند

(در نسخه بدل این بیت  به جای داغ او مهر او آمده که باز هم همین معنی را می رساند.)