قابل سکونت
Soshyansاحتمالن چند صباح ديگه تو خيابون بهمون تيكه ميندازن كه "اين پسره رو نيگا چه پاچه بزه!" يا همچين چيزي
Soshyansعكس پرسنلي يي كه براي كارت ملي شون انداختن
epic
Soshyans:))
هیوا-متفکر- :خاله "به تجریش "کلمه اشتباهیه؟
نه
ولی مامانم گفته اشتباست.
نهه چرا اشتباه باشه؟
دایی!به تجریش اشتباهه؟
نه .درسته
پس چرا وقتی من می گم به تجریش.مامانم می خنده ومی گه: درستش به تدریجه؟
حالا زوره ازکلمات قلمبه سلمبه تو جملاتت استفاده کنی دخترکوچولو؟
Imagine you’re like in a party and somebody tells you “somebody died fast we need to go to the funeral” and you’re just like
Soshyansجانا سخن از زبان ما مي گويي
روز انتخابات با پدرم صحبت میکردم، گمان نمیکرد حکومت اجازه بدهد «روحانی» انتخاب! شود. من اما نظر دیگری داشتم. گفتم اینکه حالا مردم چارهای ندارند تا به حسن روحانی رأی بدهند، خواستهای است که طرف مقابل دارد. همهی اینها برمیگردد به کینهای که از دوم خرداد تا الآن با آنها بوده است. اینکه مردم با یک «نه» بزرگ به ناطق نوری، گزینه مورد نظر آنها، به سمت دیگری قدم برداشتند. در این ۱۶ سال آنها تلاش زیادی کردند تا به این نقطه برسند. نقطهای که مردم با گمان اینکه تفلبی دوباره در راه است به گزینهای رأی بدهند که مد نظر آنها بوده است. سخت بوده است. پرهزینه بوده است. آنها این هزینه را با مردم تقسیم کردند. هزینهای که خونش از مردم میرفت و قدرتش گویی از دست آنها. حالا مردم چارهای ندارند. برای اینکه فاجعههای بیشتری رخ ندهد، به روحانی راضی شوند.
امروز، حسن روحانی، رئیس جمهور منتخب مردم ایران است؛ بدون تقلب، بدون فشار نیروهای امنیتی، با حمایت همهجانبهی هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، سید محمد خاتمی، علی لاریجانی و … . مطمئن باشید حمایت نفر اول حکومت هم هست. من خودم را گول نخواهم زد. حالا در نقطهای قرار داریم که دیگر مطالبات سال ۷۶ مطرح نیست. ما قانع شدهایم که کسی شبیه به ناطق نوری رئیس جمهورمان باشد. آنها که به روحانی رأی دادهاند مدام تذکر میدهند که انقلاب نشده، باید مطالبات را کمکم مطرح کرد. مطالباتی که سال ۷۶ داشتهاند را در سال ۹۲ باید کمکم مطرح کرد. مگر دوم خرداد یک پیروزی بزرگ نبود؟ حالا بعد از ۱۶ سال حتی نباید در نقطهای باشیم که دوم خرداد برای ما نقطهی صفر بود، یعنی هنوز مانده تا به صفر برسیم. از همه دردناکتر آن است که به بهانهی لذت بردن از این شادی سرمستکننده، میخواهیم چشمهایمان را هم ببندیم.
در انتخابات ۱۳۹۲ شرکت نکردم. اما در شبکههای اجتماعی به نفع مهندس غرضی تبلیغ کردم و باور عدهای را بدست آوردم. با چند توییت ساده میشود این یقین را به اطرافیان داد که نظریاتت به شدت تغییر کرده در حالی که در اصل هیچ تغییری صورت نگرفته است. داشتن انتظار تغییر از سیاستمدارانی چون هاشمی رفسنجانی و رفقا، در نظر من بسیار بعید است.
من شادی مردم ایران را درک میکنم، نمیخواهم هیچوقت این شادی از مردم گرفته شود. ما پیروان فرهنگ غصه مدتها بود طعم شادی را نچشیده بودیم. خوشحالی من برای تمام شدن این ۸ سال نکبتبار لعنتی است. لذت میبرم از اینکه فردی به اسم محمود احمدینژاد، قرار است مرداد ماه ۱۳۹۲ برود. برود تا کمی سایهی شوم از آسمان ایران کناره بگیرد. اما همچنان فراموش نمیکنم برای چه در سال ۱۳۸۸ به مهدی کروبی رأی دادم و چه بر سر آنهمه امید و آرزو آمد. حساب به این سادگیها صاف نمیشود. حاکم میخواهد سالهای سال بماند و ما گمان میکنیم به همین سادگی به ما باج داده است. کاش من اشتباه کرده باشم، کاش.
شما .. دخترمهربونی که امروز هفت صبح سوار"بی آرتی" پارک وی بودی بامانتوی توسی وروسری توسی گل دار..همونی که باچشمای نگران به دختر روبروییت نگاه می کردی که عینک آفتابیشوازکیفش درآورد و به چشمم زد تاکسی گریه کردنشو نبینه ..
می دونی چرا گریه می کرد؟
آخه قلبش یهو مچاله شد وقتی که بی خبر ازنتیجه رای گیری ها ازاخباررادیو شنید که رو.حانی بااختلاف جلوئه ولی فقط یک میلیون وسیصد هزاررای شمرده شده ودرجواب سوال گزارش گر که پرسید چرا اینقدر کند؟شنید که:ما دقت رو فدای سرعت نمی کنیم.
یهو پرت شد به چند سال پیش که اتفاقا اون روز بعد انتخابات هم سوار"بی آرتی "بود بااین فرق که ساعت 8بود ونه تنها همه رای ها روشمرده بودن که تایید هم کرده بودن.
توکه نمی دونی دختر روسری توسی ..توکه نمی دونی
Soshyansنسخه اي متفاوت از يوسف و زليخا! :))