یکی از چالش های زندگی در غربت بدون شک حرف زدن به زبانی غیر از زبان مادری است. مردمان مهاجر فارسی زبان در برابر این مقوله به چند دسته تقسیم می شوند.
دسته ی اول با جدیت در برابر زبان جدید مقاومت می کنند. هیچ علاقه ای به یادگیری زبان ندارند و دست خودشان باشد انگلیسی را فارسی حرف می زنند. آقای ح نمونه ای از این دسته است. ایشان هر وقت می دید کسی کلمات انگلیسی را درست تلفظ می کند حرص می خورد و فکرمی کرد طرف کلاس می گذارد. صابون اقای ح به تن من هم چند بار خورد. اسم خواننده ی کانتری مورد علاقه ی من شنایا توین است ولی ایشون دوست داشت به روش هردمبیل خودش به آن خانم بگه «شانیا» و هر وقت من می گفتم شنایا با غیظ بهم نگاه می کرد. در مجموع علاقه ی خاصی داشت که کلمه های انگلیسی را با لهجه ی اصیل فارسی تلفظ کند. مثلا وقتی می گفتی «گِراژ» می گفت چرا مثل آدم نمیگی » گاراژ؟» یا اگر می گفتی ویهیکِل می گفت چرا نمیگی وِهیکل؟ حالا چرا انقدر چسی میای؟ و وای به روزی که اس اول کلمه ها را اس نمی گفتی و بجای استار مثلا گفته بودی ستار ( با سَتاٌر خواننده اشتباه نشود.
Shania, Garage, Vehicle, Star
دسته ی دوم برای خودشان مدل صحبت کردن خودشان را دارند و حالا غوره نشده مویز شده اند، این دسته از آن طرف بوم افتاده و گیر به لهجه ی بقیه می دهند. خانوم لام از این دسته بود. مدام در مورد لهجه های بقیه نظر می داد. این واقعیت مسلمی است که به هرحال ما همه لهجه داریم. حتی یک انگلیسی هم در امریکا لهجه دارد یا یک استرالیایی یا ایرلندی یا اسکاتیش. خانوم لام در مورد لهجه های ایرانی ها خیلی سخت گیر بود. دماغش را بالا می گرفت که فلانی لهجه اش فلان است و اون یکی غیر قابل فهم است و فلان کس خیلی تند حرف می زند و .. چند بار که مجبور شدم جلوش انگلیسی حرف بزنم با دقت چشمش رو دوخته بود به دهان من. وقتی تنها شدیم گفت » فلانی؛ تو لهجه ت بد نیست ولی لهجه ی ساختگی* داری، ناراحت نشی ها!» خوب البته همین طور هم بود؛ برای اینکه که زبان انگلیسی زبان من نیست، لهجه اش هم لهجه ی من نیست و کلش را دارم با هزار تقلا می سازم. فقط کاش خانم لام هم با ما می ساخت و کمی کوتاه می آمد.
Forced accent
دسته سوم، اونهایی هستند که انگلیسی را از روی کتاب یاد گرفته اند و خود را خدای گرامر می دانند. این دسته فقط و فقط یک روایت از زبان (یعنی همون روایت کلاسیک کتابی) را درست و بقیه را غلط می دانند. وای به روزی که چیزی را جوری بگی که با روایت اینها همخوانی نداشته باشد. همانجا میخواهند روی زغال کبابت کنند که داری اشتباه می کنی و درست همانی است که من میگم. این عزیزان توجه ندارند که زبان مقوله ای سیال و انسانی و در تغییر و در نتیجه اشتباهات رایج محاوره ای توی هر زبانی من جمله زبان انگلیسی وجود دارد و مثلا جمله های زیر را می توان از زبان یک انگلیسی زبان هم شنید:
She don’t use jelly (instead of she doesn’t).
How’s you? ( A contraction of how are you?)
Let me take a picture of yous (plural of you).
دسته ی آخر، خداوندگاران تلفظ صحیح کلمات هستند. بطوری که انگار زیر و بم کلمه ها توی دیکشنری اکسفورد را از روی اینها برداشته اند. در نزد این عزیزان هر کلمه فقط و فقط یک جور تلفظ می شود. توی کت شان نمی رود که تلفظ کلمه ها گاهی بیشتر از یک روایت صحیح دارد. این همه رگ غیرتی که اینها برای تلفظ کلمه ها دارند خود انگلیسی زبانها ندارند. چند شب پیش با چند دوست که همگی جد اندر جد انگلیسی زبان هستند دور هم نشسته بودیم وجای شما خالی پیتزا و ابجو می خوردیم. من میخواستم از کلمه ی خصمانه استفاده کنم که به شک افتادم. پرسیدم راستی این کلمه رو چطور تلفظ می کنید؟ من الان بگم هاستِل یا بگم هاستایل؟
hostile
این سراغاز بحث جدی ای شد که نیم ساعت طول کشید. رایان گفت که هاستایل درسته مثل تایل و بایل و فایل و همه ی کلمه هایی که ای به واسطه ی یک حرف بی صدا پشت آی قرار گرفته. ولی همون موقع کیت با تردید گفت که نه؛ انگار درستش هست هاستِل. چند نفر این وری وچند نفر اون وری و هرکس چیزی گفت. اخر هم به چند تا دیکشنری مراجعه کردیم و حقیقتش را بخواهید من انقدر فهمیدم که این کلمه به هر دو شکلش تلفظ میشه کما اینکه خیلی کلمه های دیگه هم هست که توی انگلیسی به چند شکل تلفظ میشه و نزدیک ترینش که تو همین گروه الان به ذهنم می رسه اینهاست:
versatile, intestine
انگلیسی زبان مادری من نیست، طبیعتا بارها شده که از یک انگلیسی زبان در مورد یک جمله سوال کردم و همیشه طرف گفته » شاید این طور صحیح تر باشه» یا » به نظر من اینجوری درسته». از همه مهم تر اینکه واقعا تا وقتی از کسی نظر نخواستم سعی نکرده اند من را اصلاح کنند و یا از انگلیسی حرف زدنم ایراد بگیرند. باور کنید این همه نقد و نظر و اصلاحیه ای که همه به شکل بیانیه هایی قاطع در مورد انگلیسی حرف زدنم از هموطنانم شنیده ام از هیچ انگلیسی زبانی ندیده ام. ظاهرا ادمها هر قدر نا آگاه تر، متوهم تر و قاطع ترند. وقتی این قاطعیت الکی با قضاوت و تبختر هم قاطی می شود ترکیب زشتی می شود که فقط نا آگاهی گوینده را به رخ می کشد و بس. حرفم این است که اگر انگلیسی زبان دوم شماست قبل از اینکه برای دیگران بالای منبر بروید زبانتان را گاز بگیرید. ممنون.
دستهبندی شده در: لولیتا