Shared posts

03 Jul 23:20

The art of losing isn't hard to master

by .
Proshat

باز اینجا میشه چیز شر کرد... پلاس رو دوس ندارم. دارم الان هایو رو تست میکنم ولی هایو مثل اولای جیمیل دعوتنامه ای هست و ما یه تعداد معدود آدم توش هستیم فقط و هنوز نتونستم هیچ دعوتنامه ای برای کسی بفرستم

گجتِ گوگل‌ریدرِ صفحه‌ی آی‌گوگلم بالاخره ام‌روز از کار افتاد؛ پیش‌درآمدی بر مرگِ گوگل‌رید‌‌ر. از هم‌آن وقت که گفتند از اول جولای به بعد دیگر خبری از گوگل‌ریدر نیست، دوره افتادم تا یک جانشین خوب برایش پیدا کنم. اُلدریدر را هیچ دوست ندارم. از ریختش خوشم نمی‌آید و به نظرم تقلید رقت‌باری است از گودر (و نه گوگل‌ریدر). به این می‌ماند که لباسِ معشوقِ مرده‌ات را به تنِ دیگری بپوشانی و تازه، لباس به تنش زار هم بزند. نکروفیل که نیستم. حالا توی فیدلی و دیگ‌ریدر و اینوریدر حساب باز کرده‌ام تا ببینم کدامشان بیش‌تر به دلم می‌نشیند. عطای هم‌خوان کردن را هم به لقایش بخشیده‌ام. گو‌پلاس برایم بس است.

از گودر چندتایی دوست خوب برایم مانده‌اند. بعضی‌هایشان را گاهی می‌بینم، بعضی‌هایشان توی حلقه‌ی دوست‌های گوپلاسم نشسته‌اند و یکی دوتا هم هستند که دم به تله‌ی گوپلاس نداده‌اند و هر چند وقت یک‌ بار ای‌میل یا نامه‌ی کاغذی به هم وصلمان می‌کند. دی‌شب به خاطر حال و روز ماندلا غم داشتم. یکی از هم‌‌آن دوست‌های گودریِ حالا آن سرِ دنیا ای‌میل زد و با چهل کلمه حالم را خوب کرد. حالا دارم یک چیزی درباره‌ی ماندلا ترجمه می‌کنم. به‌ش بده‌کار ام.



فکرش را که می‌کنم، می‌بینم از رفتنِ گوگل‌ریدر شکایتی ندارم. من سهم خودم را ازش گرفته‌ام. 

01 Jul 19:32

آیا با کاهش ساعت کار زنان شاغل موافقید؟

Proshat

معلومه نه
اینطوری هم بهره‌وری نیمی از نیروی کار میاد پایین هم میزان استخدام زنان در کسب و کارهای واقعی کاهش پیدا میکنه و بخصوص برای زنان با توانایی کمتر و یقه آبی فرصتهای شغلی یا حذف میشه یا در شرایط نابرابر و حقوق ناچیز استثمار میشن

30 Jun 07:53

تا سر پیچ بعد سراب...

by proshatthegreat
آن موقع که جوان‌تر بودم یک‌بار فیلسوف به من گفت که از خدا بخاه فقط بقدر رسیدن تا سر پیچ بعد چراغ جلوی پایت بیندازد..! جوان‌تر شاید واژه مناسبی نیستی... آن موقع که جوان بودم... و پیچ‌های زندگی تند و پی در پی از راه می‌رسیدند و جاده کوهستانی با هوای نسبتن خنک اواسط شهریور ماه با نور مهتاب روشن می‌شد و نور چراغی برای رسیدن به پیچ بعد کافی بود...
حالا وضع تفاوت عمده‌ای با سال‌های جوانی دارد. حالا مسیر زندگی‌م افتاده وسط یک تابستان تَف‌دیده داغ توی یک جاده تخت کویری... تا چشم کار میکند جاده صاف و تا بی‌نهایت بی‌انتها ادامه دارد. سراب کف آسفالت جاده می‌رقصد. اذعان میکنم که گه‌گاه کولر ماشین به داد می‌رسد و موسیقی همراه خوبی‌ست. اما حقیقت آن بیرون آفتاب 55 درجه خشک و تند آسفالت را ذوب می‌کند. مسیر آینده تاریک نیست... روشن است. خیلی روشن. خیلی سرخط‌طور... خیلی سرراست... جاده جایی نمی‌پیچید. صرفن بخاطر گرد بودن زمین در بی‌نهایت غرق می‌شود. چراغ لازم نیست. آن جلوتر هم تا چشم کار میکند چیزی جز سراب نیست.
اشتباه نکنید... تلخی این نوشته از مسیر نیست... از گرما هم نیست... بعد از گذشتن جاده کوهستانی با پیچ‌های زیاد، افتادن توی مسیر تخت کویری لذت‌بخش است. و فقط کسی از پس این تلخی آشکار، شهد آرامش یکنواختی را می‌فهمد که وسط مسیر کوهستان تا پرتگاه رفته باشد.

28 Jun 07:56

Iranian president Hassan Rouhani 'plagiarised PhD thesis at Scottish university'

by Damien McElroy
Proshat

چی میگی شما؟ اولش اومدی گفتی این اصن اونجا درس نخونده ما باور کردیم ترسیدیم. بعد خودشون گفتن اونجا درس خونده. حالا میگی پلیجرزیم کرده. لابد هم که اونا خر بودن نفمیدن دیگه... نه؟

A Scottish university has confirmed it received a complaint that Iran's new president, Hassan Rouhani, plagiarised part of the thesis for the doctorate he obtained in the 1990s.
    


28 Jun 07:52

شرکت در انتخابات: اعتماد مخالفان به نظام؟

Proshat

آخی

آیت الله خامنه ای می‌گوید کسانی که طرفدار نظام نیستند هم در این انتخابات به نظام اعتماد کردند

آیت الله خامنه ای رهبر ایران در نخستین سخنرانی خود پس از انتخابات گفت کسانی که طرفدار نظام نیستند اما منافع ملی برایشان مهم است، در این انتخابات به نظام اعتماد کردند.

آیت الله خامنه ای به صحبتهای پیش از انتخاباتش اشاره کرد که در آن گفته بود آنهایی هم که از حکومت دل خوشی ندارند رای بدهند.

او گفت لابد عده ای از آنها هم آمدند و شرکت کردند.

نگین شیر آقایی، نظر احمد سلامتیان نماینده پیشین مجلس ایران را درباره این بخش از سخنان آیت الله خامنه ای پرسیده است.

این گفتگو در برنامه چشم انداز بامدادی رادیو بی بی سی پخش شده است.

28 Jun 07:06

“It depends on which reality you take and which reality I take.”

by سارا
Proshat

آدم عشقش را فراموش نمیکند... حتی اگر بخاهد

اين نوشته سرشار از ابتذال است، همين اولش هشدار داده باشم

 يكم. آخرين باري كه عليرضا را ديدم شب مهماني خداحافظي پگاه بود. من و امير و سياوش و مارال با هم مي رفتيم. قبلش همه هزار بار از من پرسيده بودند كه آيا مطمئنم كه مي خواهم بيايم؟ من نفهميده بودم كه چرا نبايد دلم بخواهد. پگاه براي مدت هاي مديد دوست صميمي من بود و دلم مي خواست كه بروم. توي راه ماشين خراب شد. مامانم اگر در جريان بود قطعا اشاره مي كرد نشانه ها، به نشانه ها توجه كن. مامان نبود يا اگر بود من هيچ وقت حرفش را گوش نمي كردم. رفتيم. عليرضا دست لاي ران دوست دختر جديدش، صدر مجلس نشسته بود. اولين واكنشم اين بود كه زشت و چاق است. بضاعتم در همين حدِ تخريب فيزيكي بود. نظرم را كه بعد از شات سوم به خود عليرضا هم گفتم جواب شنيدم كه حداقل با تمام دوستهاي آدم نمي خوابد

 دوم. دو شب قبل از رفتنم از ايران، ساعت سه و بيست دقيقه نصف شب، تلفنم زنگ خورد. يك جايي با پيش شماره خيابان پيروزي. خيابان پيروزي براي من جايي است كه يك صبح تا ظهر توي يك پارك خانوادگيش زار زده ام. دو و سه تا آقا و خانوم داشتند بالاي سرمان روي اين دستگاه ها ورزش مي كردند و با دقت به داد و بيدادهاي عليرضا و غلط كردم و به خدا من عاشقِ توام هايِ من گوش مي كردند. تلفن را كه جواب دادم گفت ببخشيد. گفتم خواهش مي كنم. گفت خدافظ. منتظر خداحافظ من نشد، قطع كرد

 سوم. عليرضا را يادم نيست اولين بار كي ديدم. احتمالا آن دفعه اي كه يكهو وسط مهماني ازم پرسيد مي شود بقيه ساندويچم را بخورد؟ يك ساعت بعدش كه من مست و خراب رفته بودم دم پنجره كه شايد هواي تازه حالم را بهتر كند آمده بود ازم بپرسد كه حالم خوب است و من يكهو بوسيده بودمش. منطقي ترين كار دنيا به نظر مي رسيد آن لحظه. حتي الان هم به نظرم كار درست همين بود. بعد ازش پرسيده بودم كه اسمش چيست؟ 

 چهارم. خيلي طول كشيد كه با دوست دختر و دوست پسرهاي آن موقعمان به هم بزنيم. وقتي به صورت رسمي با هم جايي رفتيم، سه ماهي مي شد كه مسواك و حوله اش توي خانه من بود

 پنجم. پول نداشتيم، خانواده نداشتيم

 ششم. يكي از آدم هاي كتاب موراكامي يكهو مي فهمد زنش با همه آدمهاي دنيا مي خوابد. توضيحي ندارد. دليلي ندارد. اينجاي كتاب من هزار ساعت گريه كرده بودم. توضيحي ندارم. دليلي ندارم 

 هفتم. عليرضا يكبار تلفن كرد اينجا. من طبق معمول مست بودم. تلفنم را جا گذاشته بودم خانه دوست پسر آن موقعم. عليرضا گفته بود سارا كجاست؟ جواب شنيده بود خوابيده. عليرضا خيلي جدي پرسيده بغل تو؟فردايش ديگر دوست فيسبوكي هم نبوديم

 هشتم. همين چند وقت پيش ها، همين چند روز پيش ها يكهو تلفن زده بودم. فكر كرده بودم شماره را درست يادم هست؟ نيست؟ علي منم سارا. جواب داده بود يك ربع بعد خودم زنگ مي زنم. يك ربع شد هزار سال 

 نهم. امشب وسط اسكايپ كردن، يكهو ايميل عليرضا رسيد. ويديو روشن نبود. لابد صدايم لرزيد كه آخ ايميل دارم. پرسيد كه باز ايميل فحش؟ توضيح نداشتم. از عليرضا كه نمي شود حرف زد فقط بايد فوق فوقش توي وبلاگ نوشت. گفتم آره. گفت بفرست منهم ببينم. يادم نيست چه بهانه اي آوردم كه نه. ايميل دو خط بود. نهايت كليشه. وبلاگت را پيدا كردم. كاش هيچ وقت نبودي.كاش هيچ وقت با هم نبوديم. كاش كه پاك مي شدي. سر جايم صاف نشستم، از آدم پشت اسكايپ پرسيدم چي داشتيم مي گفتيم؟
25 Jun 16:56

http://elcafeprivada.blogspot.com/2013/06/blog-post_9964.html

by Ayda
زبان تنم را خوب بلد است. آن‌قدر خوب که انگار تا بوده همین‌جوری بوده‌ایم با هم. فارغ از زبان تن، زبان مرا هم خوب می‌داند. کم دیده‌ام بشود این‌چنین زبان‌بازی کرد که او می‌کند.

که اصلا همین تکه، همین بیان‌گر بودن و همین مدام‌گفتن از آن‌چه برایش خوشایند است، می‌شود کلید حل ماجرا. که اصلا چیزهای دیگر همه حل می‌شوند و رنگ می‌بازند بی‌هیچ اصطکاکی.

اولین باری نیست که با آدمی این‌همه  اکسپرسیو  معاشرت می‌کنم. راست‌ترش، غالب مردهای زندگی‌م آدم‌های خوش‌زبان و تعریف‌کن‌ای بوده‌اند. اهل کلمه و زبان‌بازی. مکتوب و غیر مکتوب. از همسر سابق گرفته تا آدم‌های بعدی. این یکی اما، عجیب به دلم می‌نشیند. شاید چون می‌گوید و رها می‌کند و می‌رود. خیال جاگیر شدن، نرفتن، ماندن ندارد. سبک است. وقتی هست، هست و وقتی نیست، جایش خالی‌ست بی‌که نبودنش دندان‌هایت را به هم فشار دهد، فرسوده‌ات کند. بودن دوباره‌اش به آنی تمام دل‌تنگی‌ها را می‌شورد می‌برد. قصد تصاحب ندارد. اصلا بازی‌مان از همان روز اول هم مخ‌زنی و تصاحب و آخر ماجرا نبود. اصلا‌تر بازی‌مان از آخر شروع شد. از معدود روابطی بود که ادبیات در آن حرف اول را نمی‌زد. رابطه از روی کاغذ، از توی میل، از روی وبلاگ شروع نشد. همه‌چیز زمینی بود و قابل لمس. شاید برای همین بود که هنوز هم قابل لمس مانده. 

خنده‌دار شده‌ام. بعد از یک عمر پرچم‌دارِ (سلام رامین) روابط کاغذ-بیس و منتالی و هم‌فازی و الخ بودن، حالا آخر عمری به این نتیجه رسیده‌ام که نتچ، درست‌تر از شیفتگی‌های از راه دور که بعد منجر شود به نزدیکی‌های پردست‌انداز از راه نزدیک، آشنایی‌هایی‌ست از این دست. آدم‌هایی از جنس گوشت و پوست، از همان دقیقه‌ی اول، بی‌که ماه‌ها خیال‌پردازی کنی و بعد در زمانی کوتاه، تمام تخیلاتت عین یک بادکنک قرمز گنده بترکد نابود شود برود پی کارش، بی‌که حتا بدانی با جسدش باید چه کنی.
17 Jun 15:44

پاسخ روحانی درباره حصرها و محدودیت‌ها: فضا تغییر خواهد کرد

by مردمک
خبر - مردمک

حسن روحانی، رئیس جمهوری منتخب روز دوشنبه، ۲۷ خرداد در نشست خبری خود با خبرنگاران حاضر شد و به سوال‌های آنها پاسخ گفت. این کنفرانس در حالی به پایان رسید که یکی از حاضران فریاد زد: «روحانی یادت باشه، میرحسین باید باشه».

پس از طرح این شعار، شبکه خبر که نشست خبری را به طور مستقیم پخش می‌کرد، صدا را قطع کرد و آقای روحانی نیز با چهره‌ای خندان جلسه را ترک کرد.

حسن روحانی در اولین نشست خبری خود به سوال‌هایی درباره وضعیت سیاسی کشور، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، برنامه‌های اقتصادی، سوریه، برنامه هسته‌ای ایران و رابطه با کشورهای جهان همچون انگلیس پاسخ داد.

در این نشست خبری، خبرنگار روزنامه «اعتماد» درباره رفع محدودیت برخی چهره‌های برجسته سیاسی در بند که سابقه انقلابی دارند، سوال کرد و پرسید: «گفته بودید که می‌خواهید فضای امنیتی را از بین ببرید. برای رفع محدودیت از چهره‌های سیاسی که از مسئولان انقلابی بوده‌اند چه برنامه ای دارید؟»

حسن روحانی در پاسخ به این روزنامه‌نگار گفت: «برای حصر باید صبر کنید و به تنهایی کار رییس جمهوری نیست و باید سه قوه تلاش کنند، اما من کاملا امیدوارم فضا تغییر خواهد کرد و بسیاری از خواسته‌هایی که مد نظر است زمینه‌اش فراهم خواهد شد.»

پس از انتخابات جنجال‌برانگیز سال ۸۸، بسیاری از فعالین سیاسی بازداشت شدند و از بهمن ماه ۸۹ نیز میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد معترض به نتایج انتخابات به همراه همسرانشان در حصر خانگی قرار گرفتند.

فاطمه کروبی پس از مدتی برای درمان از حصر خارج شد اما موسوی، رهنورد و کروبی همچنان در حصر هستند.

حسن روحانی همچنین در پاسخ به «درد دل» خبرنگار روزنامه «بهار» درباره بسته بودن انجمن صنفی روزنامه‌نگاران گفت «نه تنها انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بلکه تمام انجمن‌های صنفی را مطابق قانون فعال خواهیم کرد».

حسن روحانی و مجری این نشست خبری چندین بار به خاطر ازدحام و کوچکی مکان نشست از خبرنگاران عذرخواهی کردند.

در ادامه این نشست خبری، خبرنگار روزنامه «شرق» از آقای روحانی پرسید با توجه به حمایت خاتمی و هاشمی و ریخته شدن آرای اصلاح طلبان به سبد او، مطالبات اصلاح طلبان چگونه پیگیری خواهد شد و آیا احزاب اصلاح طلب در دولت او اجازه فعالیت دوباره خواهند یافت؟

آقای روحانی در پاسخ به این سوال گفت «از همه کسانی که از من حمایت کردم تشکر می‌کنم، اما از امروز من رئیس جمهوری همه مردم هستم. دولت نیازمند کمک مستمر همه مردم است. همه مطالبات قانونی و به حق همه جناح‌ها مد نظر خواهد بود. اجرای قانون اساسی وظیفه من است و ان شاءالله به عهدم برای اجرای تمام اصول قانون اساسی به ویژه فصل سوم (حقوق ملت) پایبند خواهم بود.»

پاسخ‌های روحانی به سوال‌ها درباره سیاست خارجی ایران

آقای روحانی در این نشست خبری بارها مورد سوال خبرنگاران خارجی درباره سیاست خارجی ایران قرار گرفت و در پاسخ یکی از سوال‌های درباره وضعیت سوریه گفت که «بحران سوریه با رای و نظر ملت سوریه حل خواهد شد» او البته تاکید کرد که با  تروریسم، جنگ داخلی و مداخلات خارجی مخالف است و خواستار پایان دادن به آنها شد.

رئیس جمهوری منتخب همچنین در پاسخ به سوال خبرنگار بی‌بی‌سی درباره بهبود رابطه با بریتانیا تاکید کرد که مبنای دولت، رفع مشکل با کشورهای دنیاست که آنها را به رسمیت می‌شناسیم. منتها با احترام متقابل و بر اساس منافع متقابل. رابطه با بریتانیا هم از این اصل کلی مستثنی نخواهد بود.

حسن روحانی در بخش دیگری از این نشست خبری با سوال خبرنگار ان.بی.سی روبه‌رو شد که از او درباره رابطه با آمریکا سوال کرد و رئیس جمهوری جدید ایران در پاسخ به او گفت: مسئله رابطه ایران و آمریکا پیچیده و دشوار است. زخم کهنه‌ای وجود دارد که باید با تدبیر آن را ترمیم کرد. ما به دنبال افزایش تنش نخواهیم بود. عقل سلیم هم حکم می‌کند که دو ملت و دو کشور بیشتر به فکر آینده باشند و برای گذشته راه حل پیدا کنند.

او ادامه داد: مذاکره با آمریکا باید بر مبنای احترام متقابل و از موضع برابر باشد و باید بر مبنای شرایط مشخصی باشد. آمریکایی‌ها باید بر اساس موافقتنامه الجزایر اولا تصریح کنند که در امور داخلی ایران مداخله نخواهند کرد. ثانیا همه حقوق ملت ایران از جمله حقوق هسته‌ای را به رسمیت بشناسند. ثالثا سیاست‌های زورمدارانه نسبت به ایران را کنار بگذارند. 

آقای روحانی تاکید کرد که در اینصورت اگر احساس شود که حسن نیت وجود دارد، زمینه فراهم خواهد شد...  ما آماده کاهش تنش هستیم و اگر حسن نیت دیدیم در چارچوب جمهوری اسلامی حتی می‌توان زمینه اعتماد را فراهم کرد.

رئیس دولت یازدهم همچنین درباره برنامه هسته‌ای ایران سخن گفت و با تاکید بر تلاش دولت جدید برای تعامل با جهان، یادآور شد که دولت راه‌های متنوعی برای توافق با غرب بر سر برنامه هسته‌ای دارد.

او همچنین در پاسخ به خبرنگار فرانس ۲۴ درباره ادامه غنی‌سازی اورانیوم گفت: زمان این حرف‌ها گذشته. ما در سال‌های گذشته با ژاک شیراک، رئیس جمهوری وقت فرانسه به توافق رسیدیم که چطور می‌توانیم همکاری کنیم، آلمانی‌ها هم موافقت کردند اما انگلیسی‌ها تحت فشار آمریکایی‌ها موافقت نکردند. فکر می‌کنم همان توافق می‌تواند مبنای کار باشد.

آقای روحانی در عین حال درباره تحریم‌ها گفت که «معتقدیم بحران هسته‌ای تنها از طریق مذاکره و رسیدن به اعتماد متقابل قابل حل است و این کار شدنی است و قبلا هم به آن رسیده ایم. تلاش خواهیم کرد که تحریم را قدم به قدم از سر مردم رفع کنیم.»

او درباره اقدامات دولتش برای کاهش تحریم‌ها تاکید کرد: اول اینکه برنامه‌های هسته‌ای ما شفاف است، اما حاضریم شفافیت بیشتری نشان دهیم تا برای همه دنیا روشن کنیم که اقدامات ما کاملا در چارچوب‌های بین‌الملی است. دوم ارتقای اعتماد متقابل میان ایران و سایر کشورها خواهد بود. راه حل اعتماد متقابل و شفافیت بیشتر است و ما در هر دو زمینه قدم خواهیم گذاشت.

مجری نشست خبری، امیر زمانی‌نیا بود، کسی که عضو هیئت مذاکره کننده ایران با سه کشور اروپایی در زمان مسئولیت حسن روحانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود و گفته می‌شود که دولت احمدی‌نژاد، پرونده‌ای علیه او و حسین موسویان، دیگر عضو مذاکره‌کننده طرح کرده است.

حسن روحانی با ۱۸ میلیون و ۶۰۰ هزار رای پیروز یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شد. این چهره میانه‌رو، حمایت اصلاح‌طلبان و میانه‌روها را با خود همراه داشت.



17 Jun 13:38

Iran court summons Mahmoud Ahmadinejad

by Telegraph Staff
Outgoing Iranian President Mahmoud Ahmadinejad is summoned following a complaint lodged by parliamentary speaker Ali Larijani.
    


11 May 04:14

گزارش لحظه به لحظه - رنگ انتخاباتی محمدباقر قالیباف از لبنان آمد

by مردمک
Proshat

!!!

پنج‌شنبه، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ساعت ۲۳:۱۴

هواداران محمدباقر قالیباف، شهردار تهران که یکی از کاندیداهای اصولگرایان انتخابات ریاست جمهوری است، با بهره گیری از نمادهای حزب الله لبنان، رنگ زرد را به عنوان رنگ انتخاباتی خویش برگزیده اند. در تازه ترین تجمع هواداران شهردار تهران که در کرج برگزار شده است، آنها از مچ بندهای زرد و پرچم های زرد مشابه پرچم های حزب الله لبنان استفاده و با شعارهایی چون مالک اشتر علی، فدایی سید علی، از قالیباف استقبال کرده اند. "مالک اشتر علی"، لقبی است که پیش از این حامیان محمود احمدی نژاد، به رئیس دولت دهم نسبت می دادند. شهردار تهران در این مراسم گفته است  وضع موجود، در شان نظام و کشور و این مردم نیست.



مربوط به: لحظه به لحظه با انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم