parisa.hashemy
Shared posts
تبعیض به نفع مردان، تا کجا؟
مدرسه فمینیستی: وقتی از تبعیض مثبت به نفع زنان صحبت می شود، فوراَ واکنش نشان می دهند و از مزایای مثبت شایسته سالاری می گویند. ولی این آقایان گویی غافل از آنند که اساس فعلی جامعه بر تبعیض شکل گرفته است: تبعیض به نفع مردان، تبعیض به نفع گروه هایی خاص که «خودی» تلقی می شوند، و تبعیض به نفع... در حقیقت رکن اساسی جامعه ایران، تبعیض به نفع گروه های خاص جنسیتی، مذهبی، قومی، و... است ولیکن تا سخن از تبعیض مثبت به نفع زنان به میان می آید به یکباره همه به یاد شایسته سالاری می افتند!
امروزه در اکثر کشورهای دنیا که تبعیض به نفع مردان از میان رفته است و برابری شکل گرفته، به خاطر پر کردن شکاف های تاریخی که سبب فرصت های نابرابر میان زنان و مردان شده است، گرایش به سمت تبعیض مثبت به نفع زنان در بازار کار، آموزش، مدیریت، و... است، دلایل اش هم بر می گردد به رویکرد عقلانی و تجربه انسانها و نه لزوما حقوق زنان. زیرا دولت های کارآمد در جهان معتقدند که برای رشد و توسعه مملکت شان، زنان به عنوان نیمی از نیروی بالقوه کشور که استعدادهایشان می تواند برای رشد و شکوفایی کل جامعه به کار رود، باید به خدمت گرفته شوند و از استعداد و تخصص و توانمندی شان به نفع پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی بهره گرفت. این دولت های آینده نگر همچنین فکر می کنند به خاطر تجربه بشری که نشان داده «زنان فرودست و فاقد آموزش و مهارت و...» نمی توانند نسل های خلاق و کارآمدی را برای آینده تربیت کنند و این که آموزش یک زن، بهره اش به نفع کل خانواده است و همینطور به دلیل آن که مهارت های زنان در اکثر موارد بسیار مفید و کارآمد است، پس تبعیض مثبت به نفع آنان، به نفع توسعه پایدار است.
ولیکن گرایش غالب در کشور ما با تاسف باید بگویم که برخلاف روند جهانی، همچنان به سمت «تبعیض» به نفع «مردان» در بازار کار و آموزش و خانواده و مدیریت و... پیش می تازد. در زمینه آموزش، ارجحیت را به مردان می دهند و سهمیه بندی جنسیتی برقرار کرده اند؛ در بازار کار، مردان اولویت استخدامی دارند و زنان به صورت برنامه ریزی شده و با وضع انواع و اقسام قانون و بخشنامه، از بازار کار حذف می شوند؛ در خانواده، مردان رئیس خانواده تلقی می شوند و زنان و کودکان مایملک مرد در نظر گرفته می شود؛ در مدیریت های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، اولویت با مردان است و نه تنها زنان کنار گذاشته می شوند بلکه اصولا از ورود به برخی مدیریت ها به طور مطلق ممنوع می شوند مانند امکان رئیس جمهور شدن و...
در توجیه این همه تبعیض به نفع مردان، معمولا ادعا می کنند که «زنان خودشان تمایلی به انجام این کارها ندارند» و یا می گویند «زن که قدرت و توانمندی اش را ندارد» اما به راستی اگر زنان نمی خواهند یا نمی توانند، پس چرا این همه بخشنامه های رسمی و غیر رسمی برای حذف کردن شان ایجاد می شود؟ اگر به طور طبیعی و ذاتی و بیولوژیک زنان نمی خواهند یا نمی توانند، بنابراین چه لزومی به این همه ممنوعیت قانونی و خشونت و حذف برنامه ریزی شده وجود دارد؟ اگر طبیعت و بیولوژی زنان می تواند جلوی آنان را در ورود به «حوزه هایی که مردانه تلقی می شود» بگیرد پس چرا قانون باید به کمک مردان و به جانبداری آنان وارد شود و برای زنان در همه عرصه ها محدودیت و ممنوعیت ایجاد کند؟
اما مسئله دیگر آن است که بر اثر ادامه و رشد این محدودیت و ممنوعیت ها در همه حوزه ها، زنان به گروهی «آسیب پذیر» تبدیل می شوند که در دور باطلی بر اثر این آسیب پذیرسازی ها این زنان ناچار می شوند برای پیشبرد زندگی شان به سمت راه حل های آسیب زای بیشتر روی آورند و این راه حل های آسیب زا مانند «همسرکشی»، «فرار از خانه» و... آنان را در چنبره گرفتاری ها و خشونت های بیشتر می کشاند.
زنان بسیاری هستند که رئیس خانواده شان یعنی همان مردی که قوانین فعلی، زنان را تحت فرمان اش قرار داده، به سمت اعتیاد، فحشاء، قاچاق، و... کشانده است؛ در همین کشور رئیس مذکر خانواده است که فرمان به ترک کار و حرفه، و ادامه تحصیل زن می دهد؛ به پشتوانه همین قوانین، رئیس خانواده به راحتی همسرش را بعد از سالهای طولانی زندگی مشترک، به راحتی طلاق می دهد و زنی میانسال، رانده و مانده از دسترسی به بازار کار و حداقل درآمد را به امان خدا رها می سازد.... همه این محدودیت ها و محرومیت ها را جلوی پای زنان قرار می دهند و دست آخر هم دم از شایسته سالاری می زنند و می گویند زنان یا شایستگی اش را ندارند، یا خود مایل نیستند که مسئولیت بپذیرند!
چگونه موفق شدم: یک بانو، یکهزار فریلنسر
کمتر کسی میتواند مانند خانم دنیز راسل، پیمانکاران را مدیریت و اداره کند. وی زمانی با حدود ۱۰۰۰ فریلنسر کار میکرد.
چگونه موفق شدم
کارآفرین: دنیز راسل (Denise Russell) متولد برزیل است. وی در سال ۱۹۸۶ به ایالاتمتحده مهاجرت کرد و تا سال ۱۹۹۷ بهعنوان یک مترجم کارمزدی زبان پرتغالی فعالیت میکرد. در این زمان بود که وی کسب و کار متعلق به خودش را راهاندازی کرد. خانم راسل در زمان تهیه این مطلب، ۳۹ سال داشت.
شرکت: کمپانی Language Masters که در Mount Airy (در مریلند) واقع شده است. این شرکت در زمینه ترجمه اسناد تجاری فعالیت میکند. شرکتهایی نظیر Malden Mills ،Genzyme و and Ben & Jerry’s از جمله مشتریان این کمپانی بودهاند. راسل میگوید که درآمد شرکتش در طول چهار سال پیاپی، سالیانه ۲۵ درصد رشد داشته است.
استعداد: مدیریت و ادارهکردن فریلنسرها. راسل گاهی همزمان با ۴۰ مترجم قرارداد میبست و بانکدادهای شامل ۱۰۰۰ نام را در اختیار داشت. از آنجا که راسل خود زمانی یک فریلنسر بود، با داشتن تنها یک کارمند تماموقت، میتوانست عملکرد تیم را بهدقت زیر نظر داشته باشد.
برخی از اسرار موفقیت وی از این قرارند:
۱.کار گروهی: راسل معمولاً پروژهها را به تیمهایی سهنفره میسپرد: یک مترجم، یک ویراستار و یک تصحیحکننده نهایی. این تیم به مدتی طولانی برای یک مشتری خاص کار میکرد. راسل میگوید که این کار به تولید ترجمههای بهتر میانجامد. همچنین هنگامی که رایانه یکی از افراد دچار مشکل شود یا مسئلهای خانوادگی برای او پیش بیاید، پروژه با تأخیر روبرو نمیشود، چرا که دیگر اعضای گروه نسخههایی از پروژه را در اختیار دارند و میتوانند در نبود عضو دیگر، کار را تا حدی پیش ببرند.
۲. توجه به آیتی: راسل لیستی از سختافزار و نرمافزارهایی که فریلسنرهایش با آنها کار میکردند در اختیار داشت، بنابراین میتوانست تیمها را با توجه به سازگاری سیستمها، با هم هماهنگ کند و به کار بگمارد. مثلاً هنگامی که یک مشتری مطلبی به زبان انگلیسی را برای ترجمه به اسپانیایی و با فرمت نرمافزار WordPerfect برای او میفرستاد، با جستجو در بانکدادهها مشخص میشد که کدام فریلنسرها از این نرمافزار استفاده میکنند و گزینه بهتری خواهند بود.
۳. پرداخت فوری و منظم: راسل اغلب از مشتریان درخواست پیشپرداخت میکرد تا بتواند در بازهای ۳۰ روزه، حقوق مترجمها را پرداخت کند. وی میگوید: «هنگامی که یک فریلنسر بودم، در ساعت ۶:۳۰ عصر روز جمعه با من تماس میگرفتند و کار ترجمه صورتجلسهای را، برای یک کنفرانس را که در روز بعد برگزار میشد، به من میسپردند. پس از انجام کار، معمولاً بین ۹۰ تا ۱۲۰ روز طول میکشید تا دستمزد خود را دریافت کنم». راسل اینطور ادامه میدهد: «خلاقیت و دقت زیادی صرف مدیریت نقدینگی ما میشود، ولی در عوض، نتیجه کار طوری است که باعث میشود مترجمها به ادامه همکاری با ما تمایل داشته باشند».
* «فریلنسر (Freelancer) کسی است که سرویسها یا خدمات خود را بدون تعهد درازمدت به کارفرما ارائه میکند … این اصطلاح برای اولین بار توسط سر والتر اسکات (۱۷۷۱-۱۸۳۲) در Ivanhoe برای توصیف “یک جنگجوی مزدور قرون وسطی” یا “آزاد نیزه = free-lance” مورد استفاده قرار گرفت». به نقل از ویکیپدیا
The post چگونه موفق شدم: یک بانو، یکهزار فریلنسر appeared first on رنگی رنگی.
نتیجه
کجای تاریخ تعقل را جا گذاشتیم؟!
سلام
چند وقتی هست که میونه یکی از زوج های جوون فامیل به هم خورده. خانم تمایل به جدایی داره و خانواده آقا فکر می کنند که هر تلاش منطقی برای احیای مجدد این زندگی کردند نتیجه ای نداشته. اینه که به تازگی دست به یک تلاش عجیب و غریب برای کشف راز تصمیم خانم گرفتند!!!!!
رفتند پیش یک فردی که به قول خودشون فرد بسیار متبحری در استخاره و باز کردن قران و از این صحبت ها است!! وقت دوماهه میده و بسیار مورد قبول مراجعانشه و هر چی گفته تا الان درست بوده!
خلاصه که بعد از طی کردن مشقات زیاد بالاخره این آقا برای این زوج قران باز کرده و بهشون گفته که زیر سر خانم بلند شده و کسی تو زندگیش بوده و هست که تصمیم به جدایی گرفته!!!!!!!!!!!
مادرم می گفت با عصبانیت بهشون گفتم تو قران خدا اومده تا با چشم خودتون موضوعی را ندیدید تهمت نزنید! اونم این موضوع به این مهمی که تازه یکی دو شاهد هم نمی خواهد! اون وقت از کجای همین قران خدا اون فرد فهمیده که خانم با کس دیگه ای ارتباط داشته؟!
ما داریم به کجا میریم؟! تعقل و تفکر، اون پله بزرگی که ما را از سایر جانداران یک سر و گردن بالاتر برده بود را کجای تاریخ جا گذاشتیم؟! انسانیت را چی؟! از کی یاد گرفتیم برای آروم کردن دل خودمون متوسل به هر چیزی بشیم؟! کی اصل زندگی فراموش شد و چسبیدیم به فرعیات؟! کی این قدر وسعت دیدمون محدود شد؟! از چه زمان خرافه این قدر در زندگی ما ریشه دواند که جای حقیقت را کاملا اشغال کرد؟ از کی؟!
وقتي رييس نيست كه پاچه خواريمان را ببيند، چه نياز به خوردن پاچه
کاغذ دیواری رنگی برای ۵ دی
دیدن عکس های قشنگ انرژی بخش میتونه بخش مهمی از روز یه آدم رنگی رو بسازه. صفحه مانیتور لپ تاپ، تبلت یا گوشی همراهمون چیزهایی هستن که در طول روز خیلی چشممون بهشون میفته. چه خوب میشه اگه عکسی که توی پس زمینه ی این لوازم میبینیم، یه عکس انرژی بخش و شاد کننده باشه!
رنگی رنگی هر روز براتون کاغذ دیواری های خوشگل، با سایزی که با کمترین تغییر برای هر گجت الکترونیکی قابل استفاده باشه رو آماده میکنه و در اختیارتون قرار میده. شما میتونید هر روز این کاغذ دیواری هارو دانلود کنید تا چیزی که در طول روز بیشتر از همه چشمتون بهش میفته، یه منظره آرامش بخش یا یه عکس شاد و محرک باشه.
تصویر پایین رو در کامپیوترتون ذخیره کنید و به عنوان پس زمینه مانیتور انتخابش کنید.
The post کاغذ دیواری رنگی برای ۵ دی appeared first on رنگی رنگی.
http://saborane.blogfa.com/post-65.aspx
بدون وقت قبلی اومدن ، خانوم منشی می گه از تایم مراجعی که باید الان می اومد گذشته ، معلوم نیست میاد یا نه ، این خانوم هم خیلی اصرار داره چی کار می کنید می بینیدش ؟ خانوم رو می بینم و می گم اگه مراجع بیاد چون وقت داشته مجبورم از شما خداحافظی کنم چون بعد ایشون هم مراجع دارم ، قبول می کنه .
می گه من خواهر این آقا هستم ، دو روزه می گه دیگه نامزدش رو نمی خواد ، این دومین نامزدی اشه که اینجوری می کنه ، همه ی ما حالمون بده چی کار باید بکنیم ؟ ازشون می خوام بیرون باشه ، زن و شوهر رو می بینم ، خانوم کلی گریه کرده و آقا از اشک های خانوم کلافه اس ، می پرسم چی شده ؟ خانوم میگه ما تازه عقد کردیم و من یه هفته ای هست اومدم خونه ی اینا ، شوهرم بی محلی می کنه ، وقتی خیلی اصرار کردم که چرا اینجوری شدی گفت نمی دونم ولی دلم نمی خواد با تو زندگی کنم و... . از آقا می پرسم چی شده اینجوری شدی ؟ به اجبار ازدواج کردی ؟ برات انتخاب کردن ؟ می گه نه وقتی رفتم خواستگاری مشکلی نداشتم ولی الان نمی دونم چرا هیچ کششی بهش ندارم و دلم نمی خواد خونه بمونم ، پیشش می خوابم ولی خودمو کنار می کشم .
بعد از کمی گفتگو از خانوم می خوام بیرون باشه تا با آقا تنها صحبت کنم . ازش می خوام دقیقا توضیح بده چی شده و چه اتفاقی افتاده و می گه :
وقتی رفتم خواستگاری از قیافه اش خوشم اومد ولی الان اصلا از صورتش خوشم نمیاد ، روزی که عقد می کردیم همه اش می خواستم بگم نه نمی خوام ولی ترسیدم ، آخه قبلا هم یه بار عقد کردم و شش ماه بعدش جدا شدم ، مردم چی می گن ؟ خانوادم الان مثل عزا دارا شدن ، ولی نمی تونم خودمم راضی کنم که باهاش ادامه بدم ، صورتش رو با صورت دخترای دیگه مقایسه می کنم ، دست خودم نیست عادت کردم ، مغازه ای دارم که اکثر مشتری هاش خانوم هست ، خانوما بهم اعتماد دارن ، اصلا کل محل بهم اعتماد دارن ، اگه بخوام کاندید شواری محله بشم ممکن نیست رای نیارم ، ولی هر زنی که میاد تو مغازه ، با هر کسی که حرف می زنم از زمانی که تو مغازه اس تا خرید کنه و بره من فقط خیالبافی می کنم و دلم می خواد باهاش بخوابم ... ، روزی چند بار استمناء دارم ، اعصابم خورده ولی نمی تونم جلوی خودمو بگیرم ، از این که بهم اعتماد دارن ولی من تو ذهنم بهشون خیانت می کنم از خودم بیزارم ، کنار زنم می خوابم ولی نمی تونم رابطه داشته باشم ....
از بچگی اش می پرسم و این که مشکلی داشته یا نه ، از ارتباط های زیادش با دوستاش تو مدرسه و دوران بلوغ می گه ، از مشاهده ی روابط والدینش ، از بدبینی برادر بزرگش که به هیچ زنی اعتماد نمی کنه و ترجیح می ده مجرد باشه تا زنش بهش خیانت کنه و .... .
1- بچه ها شاهد عاطفه ی بین والدین باید باشن ولی ارتباط نزدیکشون نه !
2- همه ی آدما می تونن فانتزی های جنسی داشته باشن ، اگر کسی وقت زیادی برای این موضوع میذاره ، امکان داره مشکلاتی داشته باشه .
3- همه ی مردها و درصد زیادی از زن ها استمناء داشتن ولی با وجود همسر این موضوع می تونه اختلال جنسی باشه .
4- وقتی یک ازدواج به شکست منجر می شه ، باید دلایلش بررسی شه تا تکرار نشه ، زمان مشکلی رو حل نمی کنه .
5- نگران حرف مردم بودن ، رودربایستی با خانواده داشتن پیامدهای ناگوارتری داره و افراد بیشتری رو به مدت بیشتری درگیر مشکلات می کنه .
6- جدا شدن اولین راه حل نیست ، درصدد حل مشکل باشیم و اگر همچنان همون حس نخواستن وجود داشت پا به زندگی مشترک نباید گذاشت .
7- قسمت زیادی از شخصیت افراد در کودکی شون شکل می گیره ، فکر نکنیم بچه اس ، درست می شه ، اتفاقا چون بچه اس دقت بیشتر کنیم .
8- اگر مشکلات رو در کودکی حل کنیم بزرگسالی آروم تری تجربه می کنیم .
9- این کیس هم به سرعت و بدون شناخت عقد کردن ، لطفا عجله نکنید ، خبری نیست !
10 - به دلیل تقاضای دوستان برای معرفی مشاور و روان شناس کودک ، از دوستان متخصصم دعوت کردم با دفتر ما هم همکاری کنن ، پس به زودی مراجعین کودک رو هم در دفتر می بینیم .
آره مامان جان، كاملا سوالت معصومانه و بي منظور بود
عشق یعنی این...
سلام
تا به امروز بارها و بارها درباره ماهیت عشق فکر کردم، حرف زدم، پرسیدم و نظر دیگران را در این مورد خواستم. هیچ وقت به یک جواب واحد نرسیدم. ولی شاید یک مشترکاتی وجود داشت.
دو روز پیش از نزدیک یکی از ویژگی های عشق را لمس کردم...
چهارشنبه بعد از تموم شدن کلاس یکی از بچه ها پیشنهاد داد که همگی با استاد عکس دسته جمعی بیاندازیم چون ممکنه دیگه نتونیم این جوری دور هم جمع بشیم و با هم باشیم. عکس را با گوشی من گرفتند چون کیفیت دوربینش خیلی خوبه. خونه که اومدم به پسرک و پدرش گفتم که عکس گرفتیم. گفتم یکی از بچه های کلاس هست که به نظر من قیافه اش از همه زیباتر و دوست داشتنی تره و من خیلی ازش خوشم میاد. حدس بزنید کدومه؟ پسرک گوشی را به دست گرفت و خوب یکی یکی نگاه کرد بعد انگشت روی یکی گذاشت و گفت به نظر من این از همه زیباتر و خوشگل تره. با کنجکاوی به مسیر انگشت اشاره پسرک نگاه کردم. خیلی دوست داشتم بدونم سلیقه پسرکم چه جوریه؟ شبیه سلیقه مادرشه یا نه؟!
با کمال شگفتی و اشک هایی که چشم هام را گرم کرده بود انگشت پسرک را دیدم که روی چهره من قرار گرفته بود...
و من با تمام وجود فهمیدم عشق یعنی این... یعنی اونی را که دوست داری را از همه زیباتر و دوست داشتنی تر ببینی... حتی اگه گاهی بداخلاق و غرغرو بشه... یا از دستش عصبانی باشی و یا گاهی نظرات هم را قبول نداشته باشید... عشق یعنی این...
گوهر نایابی به نام تلرانس
امروز داشتم این مطلب را می خواندم:
دو برخورد یکسان نسبت به دگراندیشان از طرف دو تفکر به ظاهر متفاوت. آن طرف یک روحانی تندرو سلفی فتوای قتل صادر می کند و این طرف هم قضات شیعی بنیادگرای مسلط بر مسند قضاوت در ایران، جوانی(محسن ا میر ا صلانی) را به دلیل توهین به یونس و بدعت در دین می کشند و حالا هم برای سهیل عر بی حکم اعدام بریده اند. در عین حال هر دو طرف تکفیر کننده چه در ایران و چه الجزایر و ...دیگری را به "انحراف از اسلام" و "خطرناک بودن برا ی دنیای اسلام" متهم می کنند!! در رسانه های جمعی داخل ایران به افکار عمومی می گویند: اینها "تکفیری" هستند و در آنسو هم بنیادگراهای سنی میگویند: اینها "رافضی" هستند!
به راستی تفاوت ها و شباهت های بین این دو ذهنیت در ایران و سایر کشورهای اسلامی چیست ؟ چرا از نظر این قشر از معتقدان به اسلام، دیگری حق ندارد "ملحد" باشد؟ آیا راه دیگری جز "کشتن" برای پاسخگویی به مخالف نمی شناسند؟
کما ل دا و ود در رابطه با دین گفته بود که در نوجوانی مسلمان بوده زیرا هنوز به رشد و بلوغ فکری نرسیده بوده است. او تصریح کرد که جوان الجزایری اسلام را انتخاب نمیکند، بلکه این دین را از کودکی از خانواده خود به ارث میبرد. او دین را در مشکلات کنونی دنیای عرب مقصر دانست.
اظهارات کما ل د ا وود با واکنش وسیع محافل دینی الجزایر روبرو شد. بسیاری از اهل دین او را به عبور از "خطوط قرمز" و توهین به مقدسات متهم کردند.
بسیاری از مخالفان داوود در رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی نوشتند که او به خاطر موفقیت ادبی و جذب حمایت محافل غربی و گرفتن جوایز ادبی، به انکار دین اسلام و هویت عربی دست زده است.
مهمترین واکنش از سوی رهبر جبهه صحوه ابراز شد. عبدالفتاح زیراوی در سایت فی س بو ک خود، اظهارات داوود را مصداق "کفر و زندقه" دانست و برای او حکم اعدام صادر کرد. این "امام" سلفی از دولت الجزایر خواسته است که حکم اعدام کما ل دا وود را در ملأ عام به اجرا بگذارد.
یک انجمن فرهنگی یادآوری میکند که بنیادگرایان سلفی تاکنون به همین شیوهها عده زیادی از روشنفکران سکو لار الجزایر را به قتل رساندهاند.
کما ل دا وود، متولد ۱۹۷۰، از نویسندگان معتبر الجزایر است که آثار ادبی او بیشتر در فرانسه و به زبان فرانسوی منتشر میشوند. او تاکنون جوایز ادبی زیادی دریافت کرده است. سبک مدرن این نویسنده و برخورد ریشهای او با "سنتهای بومی و میراث استعماری" از شناسههای اصلی کارهای او هستند.
کارگاه آموزشی شهروندیار
و یاد ماجرای دیگری افتادم که مربوط به سال گذشته میشد: در برنامه The V oice یکی از شرکت کنندگان و برنده نهایی آن فصل، یک راهبه به نام خواهر کریستینا بود. اولین دیسک خواهر کریستینا، بازخوانی مجموعه ای از ترانه های قدیمی محبوبش و با اجرایی تازه بود که پاییز امسال منتشر شد. یکی از ترانه های این دیسک Li ke a V ergin خانم ورونیکا چیکّونه خودمان است که بسیار هم از این امر خوشحال شد و فورا عکس خود و خواهر کریستینا را توییت کرده و زیر آن نوشت: خواهر، برای همیشه!
از ابتدای ورود خواهر کریستینا به دنیای دیسکوگرافیک تا به الان کوچکترین رسوایی و حرف و حدیثی پیش نیامده است، هیچکس کسی را به بی حرمتی و خروج از راه راست محکوم نکرده، هیچکس انتخاب آهنگ Like a V ergin را لعن و نفرین نکرده و حکم مرگ هیچکس هم صادر نشده است! تمام وقایع نشان از این دارند که پایه های دین و گرایش کاتولیک محکم تر از این هستند که با یک آهنگ بخواهند بلرزند و انتخاب یک راهبه به برقراری ارتباط با جامعه از طریق موسیقی پاپ هم هیچ تهدیدی برای تمامیت مذهب محسوب نمی شود.
یک مقایسه سرسری نشان می دهد آنها که زبان مذهبشان اتهام، خشم، مرگ و فتوای مرگ است چه دین متزلزل و ضعیفی دارند که به هر حرفی، هر بادی، هر اشاره ای قرار است نیست و نابود بشود. آدم فقط دلش به مسکینی این آدم ها و دینشان می سوزد و همیشه و همواره این سئوال در ذهن مثل آونگی می آید و می رود که: "چرا از نظر این قشر از معتقدان به اسلام، دیگری حق ندارد "ملحد" باشد؟ آیا راه دیگری جز "کشتن" برای پاسخگویی به مخالف نمی شناسند؟ "
تقویم رنگی رنگی : ایده ای اجرایی برای ۲۹ آذر
اینجا قراره مناسبت های تقویم رنگی رنگی رو یک روز جلوتر بهتون یادآوری کنیم تا بتونید خودتون رو براش آماده کنید، و برای اجرای ایده هایی که اینجا بهتون پیشنهاد میدیم برنامه ریزی کنید. شما هم میتونید پیشنهادات خودتون رو که مربوط به مناسبت فردا هستند، در قسمت نظرات این صفحه به نمایش بذارین. مناسبت فردا: روز ریلکس کردن !
لینک دانلود اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی ( نسخه رایگان)
توضیحات بیشتر در مورد اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی
The post تقویم رنگی رنگی : ایده ای اجرایی برای ۲۹ آذر appeared first on رنگی رنگی.
تحلیل اقتصادی به سبک کدو تنبل
کدو تنبل را که میشناسید؟! کودک که بودیم او را به نام کدو قلقلهزن میشناختیم و بزرگتر که شدیم فهمیدیم نام اصلیاش کدو حلوایی است. ربطش با اقتصاد ایران چیست؟ عرض میکنم.
حتماً شما هم به این نتیجه رسیدهاید که این نعمت الهی را برای هر کاری میتوان استفاده کرد، جز خوردن. از کدو تنبل (یا اگر اینطور ترجیح میدهید، کدو حلوایی) به عنوان کالای زینتی، لباس مبدل در جشنها، لوستر، ماسک صورت، و حتّی وسیلهی نقلیه استفاده شده و میشود، امّا عقلای جمع معتقدند که جز در موارد اضطرار و قحطی نمیشود به خوردنش فکر کرد.
القصه…
روزی بزرگی از اقوام، تعدادی کدو تنبل خوشقامت را از میانهی جادهی هراز خریداری کرد و به دست هنرمند خود آنها را به شکل عروسکهایی دارای چشم و ابرو و دماغ و دهان آراست و یکی از ایشان را همراه خود به خانهی ما آورد. هدیهی زیبا را در گوشهای از گوشههای متعدد منزل گذاشتیم و بهمرور چشممان به آن عادت کرد و کمکم حضورش را از یاد بردیم.
چندین ماه گذشت و ما و کدو تنبل زندگیمان را میکردیم، غافل از این که درون کدوی مزبور غوغاست و واکنشهایی در جریان است.
روزی از روزهای تلخ غبارروبی و خانهتکانی، چشمم به کدو تنبل افتاد که همچنان به شمایل سابق پابرجا بود. به قصد آن که بردارم و جابهجایش کنم، دستانم را دو سویش گذاشتم و ناگهان حس کردم انگشتانم به داخلش فرو میروند. تازه یادم افتاد که این موجود تاریخ انقضا دارد. یک بار دیگر محض اطمینان جای دیگرش را انگشت زدم و باز هم فرو رفت. محل فرو رفتگی را بو کردم. اشتباه در کار نبود:
تعفن ناب بود که به مشام میرسید.
سرتان را درد نیاورم. اتاق فکر تشکیل دادیم که چه کنیم با این کدوی گندیده از درون که شمایل صورتش (و به طریق اولی، روح پلیدش) همچنان به ما لبخند میزد. معلوم بود که به هر جایش دست بزنیم، مثل بمب میترکید و خانه را غرق کثافت میکند. بخشی از ماتحتش که به سطح چوبی نشیمنگاهش چسبیده بود، هنوز به طور کامل زدوده نشده.
با هزار آزمون و خطا و دقتی در حد مجموعهی مستند جابجاییهای غولآسا، کدو را سوار بر خاکانداز کردیم. تازه آن وقت فهمیدیم نمیشود در کیسهی زباله جایش داد و البته حدس زدن دلیلش برای شما نباید مشکل باشد. مستقیم با همان خاکانداز تا سطل آشغال سر کوچه بردمش و اگر بنا بر ریاضت اقتصادی نبود، خود خاکانداز را هم معدوم میکردم.
همهی اینها را با جزئیاتش نقل کردم تا بگویم حکایت آن کدو تنبل، حکایت اقتصاد ماست و میراثی که از هشت سال دوران زعامت محمود احمدینژاد بر جا مانده.
پیام کدویی من از همین تریبون به دولتمردان این است که مراقب باشید به کجایش دست میزنید تا کثافت همهجا را پر نکند و تقصیرها به گردن شما نیافتد.
♠
پینوشت مسؤولانه از جنس کپیرایت: تصویر بالای مطلب را از اینجا آوردهام.
تقویم رنگی رنگی : ایده های اجرایی برای ۲۷ آذر
اینجا قراره مناسبت های تقویم رنگی رنگی رو یک روز جلوتر بهتون یادآوری کنیم تا بتونید خودتون رو براش آماده کنید، و برای اجرای ایده هایی که اینجا بهتون پیشنهاد میدیم برنامه ریزی کنید. شما هم میتونید پیشنهادات خودتون رو که مربوط به مناسبت فردا هستند، در قسمت نظرات این صفحه به نمایش بذارین. مناسبت فردا: روز شیرینی درست کردن !
لینک دانلود اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی ( نسخه رایگان)
توضیحات بیشتر در مورد اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی
The post تقویم رنگی رنگی : ایده های اجرایی برای ۲۷ آذر appeared first on رنگی رنگی.
تقویم رنگی رنگی : ایده های اجرایی برای ۲۶ آذر
اینجا قراره مناسبت های تقویم رنگی رنگی رو یک روز جلوتر بهتون یادآوری کنیم تا بتونید خودتون رو براش آماده کنید، و برای اجرای ایده هایی که اینجا بهتون پیشنهاد میدیم برنامه ریزی کنید. شما هم میتونید پیشنهادات خودتون رو که مربوط به مناسبت فردا هستند، در قسمت نظرات این صفحه به نمایش بذارین. مناسبت فردا: روز یادداشت تشکر !
لینک دانلود اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی ( نسخه رایگان)
توضیحات بیشتر در مورد اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی
The post تقویم رنگی رنگی : ایده های اجرایی برای ۲۶ آذر appeared first on رنگی رنگی.
جوانان آخرالزمان
پيرزن هاي آخرالزمان
گلاب به روتون، روم سيا، من شرمنده ام
و هر دو مي خندند
پس از واقعه
سلام
فکر کنم یک سال پیش بود که با آنا رفته بودیم به یک کافی شاپ. (به خاطر دارید که من چه قدر عشق کافی شاپم و از نشستن و نوشیدن و گپ زدن خوشم میاد؟! کلیک) همین طور که به میزهای کناری و کسانی که پشتش نشسته بودند، نگاه می کردم به آنا گفتم وای من عاشق کافی شاپ اومدن و صحبت کردنم. عاشق گپ زدن های طولانی. ولی آقای اردیبهشتی دوست نداره و وقتی هم که با هم بیرون میریم خیلی اهل حرف زدن نیست. جدا چرا این طوره؟
آنا گفت که انسان ها همین طور هستند. وقتی با هم آشنا میشند یک عطش زیادی برای شناخت دیگری و کسب اطلاعات از طرف مقابل دارند. ساعت ها به حرف هاش گوش می کنند و وقتی که طرف به قولی تخلیه اطلاعاتی شد دیگه اون عطش خاموش میشه. در مورد نزدیکان این جوری فکر می کنند که خوب می شناسندش پس نیاز به پرسیدن و سئوال کردن و صحبت کردن نیست.
من تعجب کردم. برای من آدم ها هیچ وقت تموم نمی شوند. برای من انسان ها چیزی غیر از سن و میزان تحصیلات و تاهل و شغل و مکان خونه و ... هستند. برای من انسان ها دائم در حال تحول و تغییر و رشد هستند. چون برای من انسان ها مجموعه ای از باورها و نگرش ها و صفات شخصیتی و اخلاقی هستند. که پیوسته در حال تغییر هستند. برای همینه که وقتی با کسی آشنا میشم در جواب آقای اردیبهشتی که می پرسه چند سالشه یا چه کاره است یا کجا زندگی می کنه، پاسخی ندارم. چون اصلا پرسیدن این سئوال ها را ضروری نمی دونم.
بارها شده که افراد حقیقی و مجازی وارد زندگی من شدند. ابتدا یک دوستی و علاقه شدید برای برقراری رابطه وجود داشت. بیشتر مواقع به سرعت این اشتیاق به سردی گرایید و یا رابطه ها کمرنگ یا قطع شد و در موارد کمی تبدیل به دوستی های ماندنی و پایدار شد. حالا که فکر می کنم شاید حق با آنا باشه. شاید بعد از وقوع تخلیه اطلاعاتی انسان ها کمتر نیازی برای برقراری مجدد رابطه داشته باشند. اگه واقعیت داشته باشه خیلی دردناکه. برای من خیلی دردناکه.
چون برای من تعاملات انسانی و آگاهی از باورها و دیدگاه های دیگران خیلی ارزشمنده. هنوز که هنوزه بعد از ده سال من با باورها و افکار جدیدی در وجود آقای اردیبهشتی آشنا میشم که گاهی برام شگفت انگیزه این کشفیات. پس چه طوره که انسان ها فکر می کنند که با چند ساعت یا چند روز یا چند ماه حرف زدند از همه زندگی و ابعاد شخصیتی دیگری اطلاع پیدا کردند و دیگه چیزی برای کشف کردن، فهمیدن و حرفی برای گفتن باقی نمی مونه؟!
پذیرش
با وجود مخالفت خانواده ها با هم ازدواج می کنن ، همسایه ی دیوار به دیوار هم بودن ، برای این که خانواده ها کمتر دخالت کنن میان تهران ولی تجربه نشون داده دوری و مسافت هم اگر شرایط دیگه مهیا نباشه چندان کار ساز نیست !
مثل خیلی از خانواده های ایرانی بالافاصله بعد از ازدواج انتظار فرزند از زوج جدید می ره ، خودشونم بی میل نیستن ، اقدام می کنن ، تو شش ماهگی جنین بهشون اعلام می شه جنین میکروسفال هست ( علت این بیماری عدم رشد سلول های مغزی است که در نتیجه ججمه رشد کافی نکرده و کوچک می ماند و بعد از سندروم دان شایع ترین عقب ماندگی ذهنی است ) ، به صورت طبیعی جنین مشکل دار مرده به دنیا میاد ، یک سال بعد دوباره اقدام می کنن سونوگرافی دوباره مشکل میکروسفالی رو برای جنین تشخیص می ده ، سقط جنین می کنن ، پی گیر مشکل می شن ، آزمایش های متفاوت از جمله آزمایش ژنتیک می دن ، تو آزمایش ژنتیک چیزی مشخص نمی شه ، تحت نظر پزشک دوباره بارداری صورت می گیره ، هزینه های زیادی می کنن ، سونوگرافی می کنن ، کسی حرفی از مشکل دار بودن جنین نمی زنه ، نوزاد به دنیا میاد ، متاسفانه الان که 10 ساله اس هنوز گردن نگرفته ، میکروسفاله و چند اختلال دیگه هم داره ، مادر 10 ساله غذا رو پوره می کنه و می ریزه به حلق فرزندش ، دوباره اقدام به بارداری می شه ، آزمایش ها به فرانسه فرستاده می شه ، دوباره مشکلی در ژنتیک نیست ولی فرزند چهارم و پنجم هم مشکل دارن و سقط می شن .
مرد همه ی مشکلات رو از زنش می دونه ، با همسرش درگیره ، به صراحت بهش می گه ازت متنفرم و نمی خوام ببینمت ، از خونه ی من برو بیرون ، من بچه می خوام یا طلاق بگیر و برو یا اجازه بده زن بگیرم تا برام بچه سالم بیاره ، مادرشوهر می گه دیدید برای پسر بزرگم خودم زن گرفتم بچه های سالم دارن ؟! زن هم معتقده چون خواهر شوهرش بعد از 7 سقط جنین مشکل دار یک فرزند سالم به دنیا آورد ، اگر من هم 7 بار امتحان کنم شاید بچه ی سالمی داشته باشم !
طبق سفارش دوستان تذکر و سفارش و راه حل و جمع بندی با شما .
تقویم رنگی رنگی : ایده های اجرایی برای ۱۸ آذر
اینجا قراره مناسبت های تقویم رنگی رنگی رو یک روز جلوتر بهتون یادآوری کنیم تا بتونید خودتون رو براش آماده کنید، و برای اجرای ایده هایی که اینجا بهتون پیشنهاد میدیم برنامه ریزی کنید. شما هم میتونید پیشنهادات خودتون رو که مربوط به مناسبت فردا هستند، در قسمت نظرات این صفحه به نمایش بذارین. مناسبت فردا: روز آشپزی خلاق !
لینک دانلود اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی ( نسخه رایگان)
توضیحات بیشتر در مورد اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی
The post تقویم رنگی رنگی : ایده های اجرایی برای ۱۸ آذر appeared first on رنگی رنگی.
عاشقش شدم!
نانواي جواني كه دم تنور از خودش سلفي مي گرفت ودر جواب شاطر مي گفت كه مي خواهد بگذارد توي اينستاگرام.
تقویم رنگی رنگی : ایده های اجرایی برای ۱۴ آذر
ینجا قراره مناسبت های تقویم رنگی رنگی رو یک روز جلوتر بهتون یادآوری کنیم تا بتونید خودتون رو براش آماده کنید، و برای اجرای ایده هایی که اینجا بهتون پیشنهاد میدیم برنامه ریزی کنید. شما هم میتونید پیشنهادات خودتون رو که مربوط به مناسبت فردا هستند، در قسمت نظرات این صفحه به نمایش بذارین. مناسبت فردا: روز جهانی داوطلبی!
لینک دانلود اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی ( نسخه رایگان)
توضیحات بیشتر در مورد اپلیکیشن تقویم رنگی رنگی
The post تقویم رنگی رنگی : ایده های اجرایی برای ۱۴ آذر appeared first on رنگی رنگی.