Shared posts

09 Aug 19:13

ســــــــــــرباز

by mooriyanehayechoobi
Alborz

این موریانه های چوبی اصرار داره یه چی بنویسه پا همه ی طرحاش. اینکه توضیح واضحاتش میشاشه تو روح آدم بماند، غلطای گرامریشو نمیدونم کجای دلم بذارم.






soldier

size: 70*50

design by: ali romani


ســــــــــرباز

اندازه: 70*50

طراحی: علی رومانی

16 Jul 14:51

not where

by Kirby

nowhere


16 Jul 14:48

http://wc-wall2.blogspot.com/2013/07/blog-post_14.html

by Alborz
تنها دليلی که محيط کارگاه و سر ساختمونو به خنکی دفتر مهندسی ترجيح ميدم اينه که تو کارگاه سر و کارت با يه مشت عمله اس که جون کندن زير سگِ آفتاب واسشون فرصتِ پشت سر اين و اون صفحه گذاشتن باقی نميذاره. هر بار ميرم دفتر انگار يه لايه گه ميشينه روم انقد که همشون دو رو و دودوزه باز و زير آب زنن. اخلاق گه کارمندی هر کار کنی آخر ميشينه به مغز استخونت. کوچيکت ميکنه. بدبختت ميکنه. نميتونی اونجوری نباشی. ميشی. بخوای نخوای ميشی.

16 Jul 14:46

به آنان که با قلم تباهی خلق را به چشم جهانیان پدیدار می‌کنند

by myedges

بشریت داره توی گرداب گزارش‌دادن دست‌وپا می‌زنه. برای اولین بار در طول تاریخ، سرعت تولید محتوا از سرعت مصرفش بیشتر شده. همه دارن توی وبلاگ و فیس‌بوک و اینستاگرام و توئیتر گزارش وضعیت می‌دن. زهرا می‌گفت یکی شکایت از این کرده بود که چرا مجله‌ها توی گودریدز نیستن. لابد برای اینکه گزارش عملیات افتخارآمیز مجله‌خوندنش رو به جهانیان بده. شاکی از این بود که چرا باید برای کاری وقت‌بگذاره که نمی‌شه به‌مناسبتش فخری فروخت. توی یه مورد خنده‌دار تر، کاربرهای کم‌حوصله حتی از ابزار مناسب گزارش‌دادن هم استفاده نمی‌کنن. از كتاب عکس می‌گیرن و توی اینستاگرام هوا می‌کنن. منطق اینه که گزارش را باید به مخاطبِ هدف‌ رسوند، حالا با هر ابزاری که دم دست‌تره.

معلومه که گزارش‌ها کمتر به قصد گزارش دادن نوشته می‌شن. خبرنگار و وقایع‌نگار که نیستیم. بیشتر آدم‌ها هم برنامه‌شون این نیست که محتوای ارزشمند یا سرگرم‌کننده‌ای که دیدن رو با بقیه شر کنن. معمولن هدف نویسنده یا برانگیختن حس هم‌دردیه یا حسادت. بنده موردی مشاهده کردم که طرف توی پروفایل عمومی گوگل‌پلاسش یک روز در میان اعلام می‌کرد که از این ناملایمات دنیا خسته‌ شده و می‌خواد «قرص بخوره». زیرش هم سیل دونقطه ستاره مخاطبان بود. نمایش گریه برای جلب توجهی که همه‌ی شرکت‌کننده‌هاش به طرز عجیبی اغراق‌آمیز بازی می‌کردن. توی یه مورد کاملن متفاوت، یه کاربر اینستاگرام که یک آخر هفته دو تا مهمانی رفته بود، عکس یکی رو نگه داشت و توی یکی از هفته‌های بی‌کسی و بی‌برنامه‌بودن آپ کرد که دوستاش فکر نکنن که آخر هفته‌اش را مثل لوزرها تنها گذرونده. یعنی موقع جی‌جیک مستون خوش‌گذرونی، فکر زمستون تنهایی بود. نمونه‌ای اعلا از آینده‌نگری مجازی، با عینک ملاحظات خورشتی دنیای واقعی.

این بابایی که اینستاگرام را اختراع کرده، اولش داشت روی یک چیز دیگری کار می‌کرد. یک‌چیزی که مثلن بین این فضای مجازی و واقعی پل بزند. مثلن شما وقتی رفتی توی یک باری نشستی، توی یک سایتی چک این کنی. بعد بقیه‌ی این‌هایی که توی بار هستند هم توی همان فضای مجازی هم باشند. بعد شما وضعیتت رو با عکس و تفصیلات به دوست‌های مجازی گزارش کنی. یک اپلیکیشن موقعیت محور با قابلیت‌های به اشتراک‌گذاری. کارشون به سرانجامی نرسید و آخرش این‌ها همین ایده‌ی عکسش را برداشتن و کردن اینستاگرام. یعنی وقایع‌نگاری تصویری فوری. یعنی یک وسیله‌ی دیگری برای مخابره‌ی این پیغام که در هر لحظه‌ای آدم‌هایی هستن که دارن از تو خوش‌تر می‌گذرونن، آخر هفته‌شون از تو پربارتره.

چیزی که هنوز برای من حل نشده اینه که از کی بشریت این‌قدر با افشای زندگی و فکرها و احساساتش راحت شد؟ این چرخش فرهنگی سریع کی بود که بعدش آدم‌ها تصمیم گرفتن نگران عواقب حرفشون نباشن و در یک لحظه گروه عظیمی از کسانی که می‌شناسن و نمی‌شناسن را از احساسشون نسبت به یک عکس/خبر/آدم باخبر کنن؟ از کی ملاحظه درباره تصویرشون توی گروه‌های مختلف دوست/هم‌کار/فامیل را کنار گذاشتند و شروع کردند با همه یک‌جور حرف زدن و برخورد کردن؟

10 Jul 15:15

60

by Afra Bee

05 Jul 18:01

کـــــــــــــــهریزک

by mooriyanehayechoobi





این طرح رو دو سال پیش - اواخر تیر ماه نود - کار کردم، درست در زمان اوج کشمکش پرونده کهریزک و دادگاه متهمانش و همزمانیش با افتتاح ایستگاه متروی کهریزک، که به دلایلی از انتشارش صرف نظر کردم تا به الان. چند نفر کشته شدند و عده ی زیادی آسیب روحی و جسمی دیدند اما هیچ کس حاضر نشد مسئولیت این فاجعه را بپذیرد تا شاید تاریخ بعد ها قاضی بهتری باشد برای داوری، دادگاه تمام میشود و هر کس با حکمی روانه خانه، اما هیچ چیز نمیتواند قلب مادری منتظر که به امید بازگشت فرزندش چشم به در دوخته را آرام کند، چشم به راه مسافری تا همیشه، مسافر ایستگاه آخر، ایستگاه خون....


kahrizak
size: 50*70
design by: ali romani

کـــــــــــهریزک
اندازه: 70*50
طـــراحی: علی رومانی