Ayda shared this story from گیس طِلا. |
samira.hichkas
Shared posts
تولد،درد و مرگ، اموال شخصي غير قابل انتقال به غير
من فکر می کنم باید تو قوانین یه شرایطی هم قائل بشن که اجازه قتل تین ایجر ها داده بشه
از محافظهکاریها
http://levazand.com/?p=5003
این تمرین نخواستن هم تمرین سختی است. شاید نخواستن نیست. به تعویق انداختن خواستن است. یعنی اینکه آدم تمرین کند که الان جلوی دلت را میگیری. صبر کن فردا. بعد میداند که دیگر حال الان را فردا ندارد. فردا عاقل میشود. این پیچش تناش میرود. این سخت است برای آدمی که یادگرفته و تمرین کرده و خواسته که در لحظه بخواهد و جلوی خودش را نگیرید که خواستنش را داد بزند. سخت است. مخصوصا وقتی که جوابی برای اینکه چرا الان نباید بخواهد ندارد. فقط میداند نباید بخواهد. این نباید بزرگی است. این نبایدی است که انگار هویتش را زیر سوال میبرد. این صبر و سرپوش برای خواستن، اصلا این آدم نیست.
http://leilaye-leili.blogspot.com/2013/12/blog-post_25.html
در باب احساسات
http://levazand.com/?p=5093
بهش گفتم بهم قول بده قبل از اینکه من با یکی دوست بشم، تو با کسی دوست نشی.
گفت نمیتونم این قول رو بدم.
مرگ بر راست گویی
http://hushuhush.blogspot.com/2013/12/blog-post.html
سه امتیازی
دلم برای آن دخترک تنگ شد. چهقدر خیالباف بود. چهقدر دوست داشت گل بزند و آدمها براش هورا بکشند. چهقدر گلهای هدر رفته و به حلقه خورده و برگشته دارد حالا. چهقدر پیر است برای دویدن.
" به سمت شیرینی "
Ayda shared this story from پاگرد. |
در تاریکی
از دستت شربتی ریخته
مورچهها بو میبرند
راه میافتند
خطوطی گیج و پریشان
مورچهها
شعرهای مناند
کف زمین
۱۵ شهریور ۹۲
سارا محمدی اردهالی