Shared posts

02 Dec 18:05

عکسی که باعث تغییر نگاه دنیا به بیماری ایدز شد

by علیرضا مجیدی

مقدمه: می‌دانستم که روز اول دسامبر (دیروز) روز جهانی ایدز است، از صبح می‌خواستم چیزی در مورد این روز بنویسم، اما سوژه‌ای نداشتم.

با ایدز نخستین بار از طریق ویژه‌نامه مجله ایدز مجله دانشمند در کودکی آشنا شده بودم، مجله‌ای که والدینم به من گفته بودند، نخوانم، اما من همه صفحاتش را خواندم. این مجله در بهمن سال ۱۳۶۷ چاپ شده بود، ۸۰ هزار نسخه از این مجله چاپ شده بود که ۵۰ هزار نسخه‌اش به سفارش وزارت بهداشت بود، به این ترتیب ۸ سال بعد از گزارش نخستین مورد بیماری در آمریکا و ۶ سال پس از آنکه رابرت گالو و لوک مونتانیه، ویروس عامل بیماری را کشف کردند، ما در ایران هم با ایدز آشنا شدیم. بعدها در مجله دانستنی‌ها اطلس رنگی بیماری ایدز چاپ شد. (اگر احیانا در بین خواننده‌های این سطور کسی این ویژه‌نامه را دارد، ممنون می‌شوم اگر تصاویری از آن را با ما به اشتراک بگذارد، چون به گمانم این ویژه‌نامه نمونه‌ای از روزنامه‌نگاری آگهی‌دهنده درخشان بود، چیزی که این روزها کمتر دیده می‌شود!)

در صدا و سیما، اما جو انکار و بی‌خبر گذاشتن توده مردم، سال‌ها ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۳۷۴، نخستین بار در سریالی به صورتی مبهم و بدون اینکه نامی از بیماری ایدز به میان بیاید، یک بیمار ایدزی به تصویر کشیده شد:

سریال «آخرین ستاره شب» با بازی «هما روستا» و «داود رشیدی» است در سال ۱۳۷۴ از تلویزیون پخش شد. «محراب» تنها پسر ۲ استاد دانشگاه که بعد از سال‌ها زندگی در اروپا به ایران بازگشته است، از ازدواج با دختری که برایش در نظر گرفته شده سرباز می زند و در انتها به دلیل ابتلا به بیماری ایدز جان خود را از دست می‌دهد. در آن زمان از این بیماری و روش‌های انتقال آن به هیچ وجه حرفی زده نمی شد و اگرچه در سریال معلوم می شد که پسر به دلیل تصادف و انتقال خون آلوده به این بیماری مبتلا شده است، اما در تمام سریال چهره وحشتناک و زشتی از این بیماری نمایش داده شد.

بعد از سریال «آخرین ستاره شب»، تا مدتی خبری از بیماری ایدز در فیلم ها و سریال ها نبود تا آنکه سریال «در شهر» ساخته «اصغر فرهادی» در یکی از تکان دهنده ترین اپیزودهای خود به ماجرای زن و شوهری پرداخت که درگیر این بیماری بودند. «فرهاد اصلانی» در نقش شوهر، ابتدا به همسر خود تهمت خیانت می زند اما در انتها مشخص می شود که خودش در یکی از سفرهای خارجی خود به این ویروس آلوده شده و همسرش را آلوده کرده است. زن، سرخورده از برخورد شوهرش، او را ترک می کند و داستان با تنهایی و سرگردانی مرد تمام می‌شود.

متأسفانه در تاریخ بشر و در نزد جوامع مختلف، بعضی از بیماری‌ها، تابوهای بزرگی بوده‌اند. سل و جذام از این قبیل هستند.

نخستین بیمار مبتلا به سلی را به یاد می‌آورم که سال‌ها پیش در نخستین ماه‌های فارغ‌التحصیل به درمانگاهی که من در آن کار می‌کردم، آمده بود، هنوز هم چهره‌اش را وقتی که می‌خواست به من بگوید سل دارد و برای دریافت دارو آمده است، فراموش نمی‌کنم، آنقدر نگران شنیده شدن نام بیماری‌اش توسط بقیه حاضران بود که دست‌آخر، روی یک کاغذ نوشت: سل!

بیمار دیگری را به یاد می‌آورم که یک سال پیش دیدم، بیماری که ابتدا فکر کردم دچار سوختگی است، و بعد خودش در حالی که با دقت به چهره‌ام نگاه می‌کرد، گفت که جذام داشته است، بی‌درنگ بعد از آن، از من خواست که فشار خونش را بگیرم. نمی‌دانم چرا این درخواست را کرد! می‌خواست آزمایشم کند! معلوماتم را در مورد شیوه سرایت بیماری، آن هم وقتی بیماری غیرفعال است بسنجد. یک لحطه به یاد سکانسی از فیلم «پاپیون» افتادم و فشارش را گرفتم.

در مورد ایدز، اما در این همه سال، شاید بیتشتر از ۱۰ نفر از من راهنمایی نخواسته باشند، اما در مورد بیماری‌ای مثل ام اس ، شاید هر ماه خانم‌هایی را می‌بینم که نگران از من می‌پرسند که ام اس دارند، یا نه.

12-2-2013 1-23-04 AM

باید اعتراف کنیم که پیشرفت ما در آگاهی‌رسانی در مورد ایدز، بسیار کند بوده است و شاید در بازه‌های زمانی به کلی متوقف هم شده باشد.

می‌شود به ذکر خاطره‌های بیشتری در مورد برخورد رسانه‌ای و رسمی در ایران در قبال بیماری ایدز پرداخت، که در اینجا ترجیح می‌دهم دقیق نشوم و به سوژه اصلی این پست برسم!


در نوامبر سال ۱۹۹۰، مجله لایف، عکس مرد جوانی به نام دیوید کیربی را منتشر کرد، در عکس بدن ناتوان و  به زوال‌رفته او ناشی از بیماری آشکار است و گویی نگاهش به چیزی ورای دنیا خیره شده بود، خانواده مضطرب او، وی را در حالی که نفس‌های آخرش را می‌کشید، احاطه کرده بودند.

12-2-2013 1-00-39 AM

این عکس بسیار تأثیرگذار را، یک دانشجوی روزنامه‌نگاری به نام «تِرِس فریر» گرفته بود، این عکس به سرعت مبدل به عکسی شد که بازتابی از همه‌گیری از ایدر در آن زمان بود.

بیش از دو دهه از آن زمان گذشته است، دیروز بیست و پنجمین روز جهانی ایدز برگزار شد، به همین مناسب نشریه لایف تصمیم گرفت که داستان این عکس و نیز تحولاتی را که در سال‌های بعدی در زمینه برخورد با بیماران مبتلا به ایدز رخ داد، برای ما توضیح دهد.

فریر در ژانویه سال ۱۹۹۰، در دانشکده اوهایو یک دانشجو بود، در همان زمان او داوطلب شد به یک آسایشگاه بیماران ایدز برود، در ماه مارس، او عکس‌هایی از بیماران و نیز یکی از کارکنان آسایشگاه به نام «پتا» گرفت که از دیوید و بقیه نگهداری می‌کرد.

دیویدی کیربی در شهر کوچکی در اهایو به دنیا آمده بود و بزرگ شده بود، در اواخر هجده سالگی متوجه شد که آلوده به HIV است، از والدینش خواست که به نزد آنها برگردد و آنها هم با آغوش باز او را پذیرفتند.

روزی که دیوید مرد، مادرش به آسایشگاه آمده بود، او از فریر خواست که واپسین خداحافظی آنها را به صورت یک عکس ثبت کند.

فریر داخل اتاق دیوید رفت، ساکت گوشه‌ای ایستاد و تماشا کرد. از دیوید پرسید که آیا اجازه گرفتن عکس را دارد و او گفت اگر عکس جنبه انتفاعی پیدا نکند، اشکالی ندارد.

تا امروز فریر هیچ پولی بابت این عکس قبول نکرده است. خود دیوید یک فعال اجتماعی بود، او دوست داشت که حرفش در قالب این عکس، در مورد بیماری کشنده ایدز به جامعه و خانواده‌ها برسد.

12-2-2013 1-02-20 AM

12-2-2013 1-01-32 AM

12-2-2013 1-01-05 AM

برآورد می‌شود که در عرض دو دهه گذشته، یک میلیارد نفر این عکس فریر را که نخستین بار در «لایف» منتشر شد، دیده باشند، این عکس بعدا در صدها روزنامه و مجله چاپ شد و در برنامه‌های تلویزیونی هم به همه دنیا نشان داده شد.

عکس فریر آنقدر خوب بود که برنده جایزه معتبر عکاسی World Press Photo هم شد.

البته استفاده‌های بعدی از این عکس، بدون حرف و حدیث نبود: مثلا در یک مورد بنتون که یک برند معتبر مد است، عکس را ظاهرا برای تأثیرگذاری بیشتر در تبلیغی به صورت رنگی منتشر کرد. این تبلیغ از دو جناح مورد تهاجم قرار گرفت، بعضی از اشخاص، گروه‌ها و کلیسای کاتولیک تصور می‌کردند که این تصویر، طعنه‌ای است به نقاشی معروف به آغوش کشیده شدن حضرت مسیح توسط مریم مقدس بعد از به صلیب کشیده شدن او، از سوی دیگر بسیاری از فعالین ایدز هم تصور می‌کردند، بنتون با این تبلیغ می‌خواهد، تنها تی‌شرت‌های بیشتر بفروشد.

بنابرین انتشار این تبلیغ توسط بعضی مثل بنیاد خیریه‌ ایدز در انگلیس ممنوع شد، و در عوض مجله‌های مد مثل ماری کلیر، وگ و Elle آن را منتشر کردند. در مقابل ساندی تایمز به شدت به این تبلیغ معترض شد.

به شخص دیگری که پیشتر از او یاد کرده بودیم، برگدریم: پتا. او خودش به HIV آلوده بود، با این حال سعی داشت، قبل از نمود بیماری، از بیماران دیگر پرستاری کند. او شخصیت خارخ‌العاده‌ای داشت، فریر بعد از مرگ دیوید، دو سال از او عکس گرفت تا اینکه او هم در سال ۱۹۹۲ درگذشت.

12-2-2013 1-04-28 AM

در اوایل سال ۱۹۹۲ بود که بیماری پتا خودش را نشان داد، با آغاز بیماری، پدر و مادر دیوید پرستاری او را به عهده گرفتند.

پدر و مادر دیوید – بیل و کی- سختی‌هایی که در زمان بیماری پسرشان در یک بیمارستان کوچک متحمل شده بودند، فراموش نکردند، روزهایی را که پزشکان و پرستاران با احتیاط زیاد و بعد از پوشیدن دستکش و گان به او نزدیک می‌شدند، و کسی حاضر نبود چیزی راکه دیوید به آن دست زده است، لمس کند.

از ۱۹۹۰، فاصله زیادی گرفته‌ایم، عکس فریر، بی‌شک نقش زیادی در توجه جهانیان به بیماری ایدز داشته است، در عرض این سال‌ها نگرش مردم -دست‌کم در بسیاری از کشورها- نسبت به ایدز تغییر کرده است، سال‌های انکار و مخفی‌کاری به سر آمده‌اند، تابوهای زیادی شکسته‌اند و پیشرفت زیادی در درمان ایدز صورت گرفته است.

منبع


فید یک پزشک محل مناسبی برای تبلیغات شما: محل تبلیغات متنی و بنری شما

برای سفارش تبلیغ تماس بگیرید

30 Nov 07:37

کنترل هواپیمای کاغذی دست ساز به کمک تلفن هوشمند

by Mohammad Zarrinsadaf
کمتر کسی است که در دوران کودکی تجربه ساختن و بازی کردن با هواپیمای کاغذی را نداشته باشد. ظاهراً ورژن جدیدی از این سرگرمی دیروز و امروز ما در راه است. از هواپیمای کاغذی دست سازی صحبت می کنیم که با اضافه کردن یک سری تجهیزات ساده می توان آن ها را با تلفن هوشمند کنترل کرد.

گرچه این هواپیما پاور آپ 3.0 (PowerUp 3.0) لقب گرفته ولی برای بسیاری از ما، با تعریفی که از هواپیمای کاغذی در ذهنمان نقش بسته، شاید هواپیمای کاغذی ورژن 2.0 نام مناسب تری برای این نوآوری باشد.

برای کار با این هوپیما تنها کافی است مثل همیشه یک تکه کاغذ برداشته و با تا کردن آن هواپیمای خود را بسازیم. سپس پروانه و سکان عمودی را به انتهای هواپیما وصل کرده، فیبر کربنی میله مانند را در قسمت شکاف هواپیما قرار داده، ودر نهایت پک باتری را که نقش سپر محافظ را هم دارد به جلوی هواپیما متصل می کنیم. 

بخش جلویی به بلوتوث مجهز بوده و به ما امکان می دهد به راحتی توسط اپلیکیشنی که بر روی تلفن هوشمندمان نصب کرده ایم هواپیمای کاغذی را تا برد 55 متر در هوا کنترل کنیم.

باتری به کار رفته توسط مینی یو اس بی شارژ می شود و قادر است تا 10 دقیقه پرواز مداوم شارژ را در خود نگه دارد. اپلیکیشن موجود به کمک نشانگر میزان بُرد، نشانگر سطح رانش یا نیروی پیشران، و قطب نما حس خلبانی را به شما القا می کند.

برای به هوا پریدن هواپیما و تنظیم ارتفاع آن باید از اهرم کنترل سوخت اپلیکیشن استفاده کنید. کج کردن تلفن به سمت چپ و راست هم هواپیمای کاغذی را در جهت مورد نظر سوق می دهد.

پاور آپ 3.0 در ابتدا تنها با آیفون کار می کرد. ولی از قرار معلوم به زودی اپلیکیشن سازگار با اندروید آن هم عرضه خواهد شد. طراحان این هواپیما از طریق کمپین کیک اِستارتر سرمایه مورد نیاز خود را کسب کرده اند و قصد دارند این محصول را به تولید انبوه برسانند.

در ضمن ویدیوی زیر را از دست ندهید.
با پشتیبانی: آی ویوید
دانلود ویدیو
30 Nov 07:36

تصمیم ژاپن برای تبدیل ماه به یک نیروگاه بزرگ انرژی خورشیدی!

by علی ارغوان
انرژی خورشیدی یکی از پاک‌ترین و بهترین منابع انرژی بازگشت‌پذیر است که اخیراً مورد توجه بیشتری قرار گرفته است اما تصمیم یک کمپانی ژاپنی برای تبدیل کره ماه به یک نیروگاه بزرگ خورشیدی به نظر بسیار جذاب است.

برای خواندن ادامه مطلب بر روی تیتر کلیک کنید.
30 Nov 07:35

گوگل از کارمندان خود می‌خواهد تا از مک به جای ویندوز یا کروم‌بوک خود استفاده کنند

by no-spam@zoomit.ir (رضا نقش بند)
گوگل از کارمندان خود می‌خواهد تا از مک به جای ویندوز یا کروم‌بوک خود استفاده کنند

گوگل در کنفرانس اخیر خود توضیح داد که 43 هزار کامپیوتر مک این شرکت، بدون کمک زیادی از جانب اپل مدیریت می‌شوند. هرچند گوگل خود دارای سیستم عامل Chrome OS است باز هم با این حال انتخاب اول کارمندان این شرکت مک است.

30 Nov 07:33

نگاهی به پروژه های استفاده اشتراکی از دوچرخه در وین اتریش

by fa4465
حجم روز افزون خودروها در شهرهای مختلف دنیا، و متعاقباً به وجود آمدن مشکلات ترافیکی یا زیست محیطی، دولت ها و ساختارهای وابسته به آن را وادار به گسترش و راه اندازی سایر سیستم های حمل و نقل پاک همانند دوچرخه، کرده است.

پایتخت کشور اتریش -وین- از جمله شهرهای اروپایی پیشرو و ممتاز در زمینه گسترش دوچرخه سواری شهری به عنوان یک راه حمل و نقل سبز برای شهروندان است که البته نقش سازمان های دولتی و غیردولتی از جمله شهرداری ها در فراهم ساختن امکانات و زیر ساخت های مناسب برای این وسیله، غیر قابل انکار است.

در این مقاله قصد داریم یکی از پروژه های استفاده اشتراکی دوچرخه که در شهر وین برای شهروندان آن محیّا است را بررسی کنیم.
30 Nov 07:33

GPS هم هک شد

ایتنا - در یک عملیات هک آزمایشی، محققان توانستند سیستم ناوبری یک قایق را به هم بریزند.
30 Nov 07:24

265. آدم‌ها باید وقتی که خوابیم بروند.

by horuf

آدم‌ها باید وقتی که خوابیم بروند. مثلا صبح زود. باید یواش یواش وسایلشان را جمع کنند، مدام مراقب باشند که پلاستیک‌های همراهشان خش خش صدا نکنند. باید زیپ چمدان‌هایشان را نه یکهو، که آرام آرام بکشند. باید با هم به پچ پچ حرف بزنند نه با صدای بلند. باید بچه‌شان را در خواب بغل بزنند و مراقب باشند آنقدر این کار را آهسته انجام دهند که بچه بیدار نشود. بعد باید دری را که چند روز پیش با آن همه سر و صدا باز کردند و ازش داخل شدند، این بار آرام و بی‌صدا پشت سرشان ببندند و بروند.

ما باید آن موقع خوابمان را کش بدهیم. حتی اگر از پچ پچه‌هایشان، خش خش پلاستیکشان، غرغر بچه‌شان در خواب یا صدای زیپ چمدانشان بیدار شدیم، باید خودمان را بزنیم به خواب. باید چشم‌هایمان را محکم روی هم فشار بدهیم، سرمان را بکنیم زیر پتو، تا خواب از سرمان نپرد. تا وقتی رفتند بتوانیم یکی دو ساعتی بخوابیم. طوری که وقتی بیدار شدیم فکر کنیم هم پرسر و صدا آمدنشان را، هم آرام رفتنشان را، در خواب دیده‌ایم.

آدم‌ها باید وقتی که خوابیم بروند. تا دم در دنبالشان رفتن، الکی لبخند زدن، ادای آدم‌های شاد را درآوردن، فرار کردن از چشم‌هایشان، دست‌هایشان را توی دست گرفتن، بوسیدنشان و بای بای کردن با بچه‌هایشان، بیش از اندازه انرژی‌بر است. خواب که باشی، دیگر نیاز نیست از نگاه کسی فرار کنی، نیازی نیست تا در را بستی فوری رو برگردانی و بغضت را بخوری. نیاز نیست به محض وارد شدن توی خانه، اولین عروسک افتاده روی زمین را برداری و توی سینه فشار دهی. خواب که باشی، انگار همۀ این چند روز بودن با آنها را خواب دیده‌ای. انگار هنوز منتظری تا چند روز ِ تعطیل ِهفته، پشت سر هم ردیف شوند، تا دوباره دری باز شود و آنها با سر و صدا وارد شوند و تا چند روز تو را از خودت بگیرند.

آدم‌ها باید وقتی که خوابیم بروند.

24 Nov 13:18

اول صبح!

by (ای لیا)

چهره واقعی ی زن رو باید صبح که از خواب پا میشه ببینی، بدون آرایش، صورت نشسته،خود خودش ...
وقتی چشای پف کرده اش رو باز و بسته می کنه، خودشو مچاله می کنه تو هم، همه چیز اوریجینال.
از پشت بغلش کنی و پشت گردنش رو ببوسی.با چشای پف کرده و بسته بخنده.
بی واسطه ی رنگها ...

+ از میان همینطوری های روزانه

24 Nov 13:17

پائیز آمده است ...

by (ای لیا)

پائیز آمده است انگار. هنوز یک خط در میان سرد است و گرم. در خیابان ولیعضر هنوز دو نفره هایی که سفت سفت تنگ هم چسبیده اند از سرما دیده نمی شود. همین هایی که دوست داشتن شان را از پوستشان بروز می دهتد. همین هایی که می خواهند گرمتر باشند اگر جبر عرفیات روزگار بگذارد.
پائیز آمده است و شاعری که خواب بهار می دید بیدار شده است تا خش خش برگ های ریخته بر پیاده رویی را در میان کلمات محبوس کند برای معشوقه ای ندیده ، که شاید در کافه ای نشسته و ها می کند روی شیشه کافه و عکس قلبی را می کشد که ریشه هایش چکه می کند به پائین شیشه و اشک دل ماسیده بر شیشه روان می شود.
پائیز آمده است و کم کم شهر گرمتر می شود! تنگتر می شود. دلها انگار نزدیکتر می شود، کسی چه می داند شاید این پائیز دختر گل فروش چهار راه فاطمی دست پسرک فال فروش چهار راه کارگر را گرفته باشد در پارک لاله و ریز ریز می خندد.
پائیز آمده است ولی من هنوز نرسیده ام به روز اولش. هنوز در سرمای تابستان! محبوس مانده ام. هنوز پی زندگی در خیابانی یک طرفه روی دیوارهایش دنبال رد دستی آشنا میگردم. شاید بوی یک تنهایی در میان رج های آجر کوچه ای هنوز مانده باشد.
پائیز آمده است انگار، من هنوز نیامده ام.

23 Nov 11:45

262. بودن-با-خود

by horuf
زن مرد رو صدا زد. مرد نشنید. بلندتر صدا زد. نشنید. رفت. نفهمید زن رو جا گذاشته. شایدم فهمید. زن رو تو برفا جا گذاشت. زن جا موند. ترسید. گریه کرد. داد زد. شب شد. سردش شد. صدای زوزه‌ی گرگا رو شنید. داد زد. باز مردو صدا زد. مرد نشنید. مرد رفت. زن جا موند. گرگا گرسنه بودند. صداشون نزدیک‌تر می‌شد. مرد دورتر. زن تنهاتر. تنهاتر. تنهاتر.
*
زن از اول تنها بود. یهو مرد رو دید. فکر کرد حالا که برف ِ، بوران ِ، خوبه مرد هم‌راهش بشه. از اول تنها بود. مرد هم تنها بود. با-هم نبودند. فقط یه تیکه‌ی راه هم‌راه شدند. زن جا موند. مرد رفت. برف بود. شب بود. سرد بود. زن تنها بود.
*
زن فکر کرده بود از تنهایی میشه فرار کرد. مرد رو که دیده بود، توی برفا، دلش یه دفعه گرم شده بود. فکر کرده بود دیگه تنها نیست. گرگ هم اگر توی راه می‌دید، مرد از پسش برمیومد. مرد اما جاش گذاشت. زن باز تنها موند. برف بود. سرد بود. شب بود. گرگ بود.
*
زن داشت از بودن-با-خودش فرار می‌کرد. با مرد که بود، خودش فراموشش می‌شد. به جای خودش، به مرد فکر می‌کرد. مرد اما هم‌راه موقتی بود. وقتی رفت، زن باز با خودش تنها شد. با برف. با سرما. با شب. با گرگا.
*
صدای گرگا نزدیک‌تر می‌شد. مرد دورتر. زن تنهاتر. تنهاتر. تنهاتر.

23 Nov 11:44

چگونه از سکه، حلقه درست کنیم؟

by پندار
چگونه از سکه، حلقه درست کنیم؟

نیکولاس هکامن، طراح آمریکایی است که تصمیم گرفته سکه‌های کشورش را به بدلیجات تبدیل کند. در این آلبوم مراحل تبدیل سکه به حلقه را می‌بینیم.

این طراح اولین بار وقتی که تصمیم گرفت برای دختری که دوست داشت یک حلقه نامزدی منحصر به فرد بسازد، به این قابلیت سکه‌ها پی برد.

23 Nov 11:41

تنهایی....

by vika.ark_l@yahoo.com (ویکا)

"تنهایی"

 شده دانه ی زیر خاک...

قایم شده...

پنجشنبه‌ جمعه آب و نورش می‌دهند...

رشد می‌کند،

 به چشم می‌آید،

 می‌پیچد دور ِ دلم،

 گلویم،

 خفه‌ام می‌کند...

بی‌جانی ِ صبح های شنبه دلیل دارد.

 

23 Nov 05:58

اختصاصی یک پزشک: آنباکس و مرور ویدئویی گوشی نکسوس ۵

by علیرضا مجیدی

اگر یادتان باشد، سال پیش در «یک پزشک» گوشی نکسوس ۴ را آنباکس کرده بودیم و به صورت ویدئویی بررسی کرده بودیم و حالا با لطف مجدد آقای امیر برهمند، نکسوس ۵ را بررسی می‌کنیم، گوشی‌ای که با طراحی خوب، قیمت مناسب و امکانات فوق‌العاده، گوشی به راستی اغواکننده‌ای است.

این بررسی ویدئویی در ۲۲ دقیقه انجام شده است.

بخش‌های مختلف این ویدئو:

- آنباکس نکسوس ۵

- بررسی طراحی و بدنه

- بررسی مختصر مرور اینترنت و کارکرد اپ‌های در نکسوس ۵

- مرور کوتاه اندروید کیت کت

- بررسی دوربین گوشی

- نتیجه‌گیری و مقایسه نکسوس از نظر به‌صرفه بودن خریداری با گوشی‌های «های اند» دیگر

11-23-2013 8-49-29 AM

آپلود ویدئو متأسفانه با توجه به سرعت پایین اینترنت در ایران، با سختی ممکن شد و در واقع کل عصر دیروز، زمانی که من در منزل نبودم، سیستم را برای آپلود همین ویدئو روشن نگه داشته بودم!

11-23-2013 8-50-51 AM

این ویدئو را می‌توانید در یوتیوب ببینید یا از لینک‌های زیر دانلود کنید:

– کیفیت ۷۲۰p با اندازه ۳۳۷ مگابایت

 - کیفیت ۳۶۰p با اندازه ۷۶ مگابایت

11-23-2013 8-51-38 AM

 

 


فید یک پزشک محل مناسبی برای تبلیغات شما: محل تبلیغات متنی و بنری شما

برای سفارش تبلیغ تماس بگیرید

21 Nov 06:28

می‌خواهیم آگاهی بدهیم یا…؟

by امیر مهرانی

صبح در میدان ونک، کنار ایستگاه تاکسی‌ها مسیر پیاده‌رو مثل همیشه نبود. از ملاصدرا که رد شدم، دیدم کل فضای عریض پیاده رو با نرده حصار شده و ماموران نیروی انتظامی دورتادور این حصار ایستاده‌اند. ون‌ها را که دیدم انتظار داشتم همان ون‌های آشنا برای خانم‌ها باشد که نبود. جلوتر که آمادم دیدم تعدادی معتاد را روی زمین نشانده‌اند و اطراف حصارها در حال نصب پلاکارت‌هایی با مزمون مضرات مصرف کراک و سرنوشت اعتیاد هستند.

تقریبا همه‌ی عابرانی که از آن منطقه عبور می‌کردند این سوال را از یکدیگر می‌پرسیدند که: “ماجرا چیست؟” و بیشتر توجهشان به‌سمت ماموران انتظامی بود. در همین زمان پیرمردی شروع کرد به اعتراض به این حرکت. فاصله‌اش از من دور بود و نمی‌شنیدم که چه می‌گوید. اما فریاد یکی از مامورهای انتظامی را به‌خوبی شنیدم که به‌سینه پیرد مرد کوبید و گفت: “برو!” و اینطور بود که همه توجه‌ها را به‌خود جلب کرد.

آنقدری نایستادم و مسیرم را به سمت شرکت ادامه دادم. اما سوالات زیادی در ذهنم شکل گرفت. این‌که هدف واقعا چه بود؟ آیا قرار بود مردم نتایج فاجعه بار اعتیاد را ببینند؟ آیا آنچه که مردم به ذهن خود از تصویر امروز می‌سپارند، صورت آن معتادها بود یا مانور نیروی انتظامی؟ آیا این حرکت، رویکرد دعوت به همراهی داشت یا رویکرد ایجاد ترس و نگرانی؟ کدامشان موثرتر است؟ درست است که معتادهایی که کنار خیابان می‌خوابند، دچار فروپاشی هویت فردی و اجتماعی شده‌اند، اما این‌که آنها را وسط یک میدان اصلی شهر به دیگران نشان دهیم چه‌تاثیری روی آنها می‌گذارد اگر یک‌درصد امید به بازگشتشان باشد؟ آیا ما می‌خواهیم آگاهی بدهیم که اگر کراک مصرف کنید روزی در میدان ونک شما را نمایش خواهیم داد یا بگوییم که چه می‌شود که شخصی به‌سمت اعتیاد گرایش پیدا می‌کند؟ می‌خواهیم بگوییم که جوانان، خانواده‌ها، مردم مراقب سلامتی خودتان و اطرافیانتان باشید یا بگوییم که اگر آلوده شدید، به‌بدترین شکل‌ها تنبیه می‌شوید؟ آیا ما می‌خواهیم آگاهی بدهیم یا … ؟

پی‌نوشت: خواندن این مصاحبه با تولید کننده شیشه را پیشنهاد می‌کنم.

19 Nov 14:23

تجزیه‌طلبی

by محسن غیاثی

عقل، احساس و غریزه‌ی لعنتی عاشق سینه‌چاک تجزیه‌طلبی مدرن هستند. جمهوری‌های خودمختاری که فلسفه‌ی “تلاش برای بدست آوردن دوست‌داشتنی‌ها” را زیادی بزرگ کرده‌اند.

خیلی ساده: آبروی آدم را می‌برند…..

17 Nov 16:57

توروخدا بخر!

by (ای لیا)

+ سلام ... شما از مزایای طرح پنج ستاره برای اتومبیلتون خبر دارید؟
- خانم ببخشید. من خودم سه ستاره دارم. نیاز ندارم! روزتون خوش، خداحا ....

پرید وسط حرفم و گفت : آقا بذارید براتون توضیح بدم. از صبح به هر کی زنگ زدم منو سنگ قلاب کرده. مگه من چه گناهی کردم که کارم بازاریابی این شکلیه؟ به خدا منم تحصیلکرده ام! از اجبار نشستم پشت تلفن و این کارو انجام می دم!

- :| ... بفرمائید خوب! گوش میدم.
+ بله داشتم براتون توضیح می دادم که ...

دو دقیقه ای توضیح داد و مشخصات گرفت. گفتم : خیلی ممنون!
+ حالا با پیک بفرستم براتون!
- چیرو بفرستید؟
+ کارت اشتراک تون دیگه؟!
- خانم عزیز! من برای اینکه دچار تزلزل روحی تو کارتون نشید نشستم گوش کردم به حرفاتون وگرنه میخوام چکار کارتی رو که معلوم هم نیست چی به چیه؟!
- متاسفم براتون! در ضمن برخورد با ی خانم رو هم نمی دونید، روزتون خوش! ...
بیلیپ ... تماس قطع شد!

+ از میان همینطوری های روزانه!

17 Nov 05:19

هارد دیسک‌ها واقعا چقدر عمر می‌کنند؟

by احمد شریف‌پور

بیش از ۳۰ سال است که رشد و شکوفایی محاسبات با هارد دیسک‌ها گره خورده است و این رابطه رابطه‌ای پیچیده و گاه توام با رنج و عذاب بوده است. به هر حال به هیچ شکلی نمی‌توان منکر نقش عمده هارد دیسک‌ها در رشد و همه گیری پی‌سی‌ها و اکنون در توسعه سریع فضاهای ذخیره‌سازی آنلاین و کلاود شد. جالب این‌که به رغم این کاربرد گسترده هنوز سوالی اساسی وجود دارد که غالب ما جواب آن را نمی‌دانیم: یک هارد دیسک واقعا چقدر عمر می‌کند؟

واقعا به نظر شما یک هارد دیسک به صورت متوسط چقدر کار می‌کند؟ یک سال؟ سه سال؟ پنج سال؟ فقط به یاد داشته باشید که گارانتی غالب این محصولات تنها یک سال است!

hard-drive

البته به رغم استفاده گسترده از این تجهیزات (البته تا قبل از دنیای اسمارت‌فون‌ها و حافظه‌های فلش) کسی تا کنون این موضوع را به صورت علمی و دقیق بررسی نکرده بود. اما اکنون Backblaze ، شرکتی که خدمات پشتیبا‌ن‌گیری آنلاین نامحدود ارایه می‌کند نتیجه مشاهداتش را در زمینه عمر هارد دیسک‌ها منتشر کرده است. این شرکت برای ارایه خدماتش به صورت مداوم ۲۵ هزار هارد دیسک را روشن نگه می‌دارد و آن‌چه در ادامه مطالعه می‌کنید حاصل جمع‌بندی تجربه‌های این شرکت است.

عمر هارد دیسک‌ها

Backblaze ۴ سال است که ۲۵ هزار هارد دیسک را دایما روشن نگه داشته است. هر زمان که یکی از آن‌ها خراب شده است، بعد از تعویض مشخصات و مدت مان عملکرد هارد معیوب یادداشت شده است. اکنون شرکت داده‌های جالبی درباره عمر هارد دیسک‌ها (به خصوص در ۴ سال اول) دارد.

backblaze-drive-life-three-phases

نخست این‌که به نظر می‌رسد هارد دیسک‌ها در زمینه مشکل‌دار شدن سه مرحله زمانی مختلف را طی می‌کنند. در فاز اول که یک و نیم سال به طول می‌انجامد، حدود ۵.۱ درصد از هاردها به صورت سالانه دچار مشکل می‌شوند. در فاز دوم که آن هم یک و نیم سال به طول می‌انجامد نرخ خراب شدن سالانه به ۱٫۴ درصد کاهش می‌یابد. پس از این دوره سه ساله ناگهان نرخ خرابی‌ها به ۱۱٫۸ درصد افزایش پیدا می‌کند. به صورت ساده ۹۲ درصد هارد دیسک‌ها ۱۸ ماه اول را سپری می‌کنند و تقریبا همه آن‌ها (۹۰ درصد تعداد اولیه) به عمر سه ساله خواهند رسید.

اما در نهایت از کل هارد دیسک‌های اولیه تنها ۸۰ درصد می‌توانند به ۴ سالگی برسند. شرکت Backblaze آماری برای سال‌های بعدی در اختیار ندارد اما مهندسین خبره‌اش تخمین می‌زنند که نرخ خرابی از سال چهارم به بعد روی ۱۲ درصد ثابت شود.  در چنین صورتی می‌توان گفت که تنها ۵۰ درصد هارد دیسک‌ها به سن ۶ سالگی خواهند رسید.

backblaze-bathtub-failure-rates-graph

چرا هارد دیسک‌ها می‌میرند؟

سه دوره زمانی برای خراب شدن هارددیسک‌ها وجود داشت و به تبع سه دلیل اصلی نیز برای خراب شدن آن‌ها در هر یک از دوره‌ها وجود دارد. خرابی در سال اول معمولا نتیجه مشکلات [کارخانه‌ای] موجود در ساخت هاردها است. در بازه ماه هجدهم تا سی وششم دلیل از بین رفتن هاردها، مشکلات تصادفی است که بیشتر بدشانسی مصرف‌کننده را نشان می‌دهند! از این به بعد و در دوره سوم مشکل اصلی که باعث خرابی هاردها می‌شود فرسودگی است. قطعات متحرک و دوار فرسوده شده و از کار می‌افتند.

نتیجه نهایی . . . بک‌آپ بگیرید

لازم به ذکر است که Backblaze از هارد دیسک‌های معمول در بازار استفاده می‌کند که توسط کاربران معمولی نیز به کار برده می شود. البته در نظر داشته باشید که  هاردهای این شرکت شبانه روز و ۷ روز هفته در حال کار هستند. به همین دلیل هارد دیسک‌های شما احتمالا بسیار بیشتر عمر خواهد کرد. با در نظر گرفتن بازه‌های زمانی و دلیل خرابی‌ها، اکنون  دلیل تعیین زمان یک ساله برای گارانتی اکثر هاردها کاملا واضح است.

backblaze-drive-failure-rate-four-years

به هر حال اگر هارد دیسکی را امروز می‌خرید به احتمال ۹۰ درصد حداقل سه سال عمر خواهد کرد. اگر خوش‌شانس بودید و هارد دیسک‌تان به این سن رسید بک‌آپ گرفتن را فراموش نکنید. چرا که نرخ خرابی ۱۲ درصد در سال هشداری برای شما محسوب خواهد شد. نکته مهم‌تر این‌که این آمار مربوط به هارد دیسک‌های داخلی است. هاردهای به اصطلاح اکسترنال به دلایل مختلف ممکن است عمری به این بلندی نداشته باشند. البته اگر میزان استفاده شما از آن‌ها کمتر باشد، مثلا هر از چند گاه آن‌ها را روشن کرده و از سیستم‌تان بک‌آپ بگیرید به احتمال زیاد بیشتر عمر می‌کنند.

تجربه شما در استفاده از هارد دیسک‌ها چیست و در کدام بازه زمانی خرابی قرار دارید؟

منبع(+)


فید یک پزشک محل مناسبی برای تبلیغات شما: محل تبلیغات متنی و بنری شما

برای سفارش تبلیغ تماس بگیرید

16 Nov 15:44

۹۹۴. حرف بی‌حرفی

by کدئین کدی
 از سخت‌ترین و عجیب‌ترین کارها این است که با بعضی آدم‌ها درباره‌ی این حرف بزنید که هیچ حرفی ندارید به هم بزنید
14 Nov 17:23

قاتلین تکنولوژی؛ آیپد ایر و شلیک با اسلحه کالیبر ۵۰

by N.N.D
Moin

دقت شلیک اش عالیه

شاید به خاطر بیاورید که حدود یک ماه قبل آیفون 5s در معرض سقوط روی خاک و سیمان، افتادن در آب و در نهایت شلیک با اسلحه کالیبر ۵۰ قرار گرفت. حالا نوبتی هم که باشد نوبت به آیپد ایر رسیده تا مقتول واقع شود!

ابتدا سقوط از ارتفاع ۱.۵ متری بر روی تلی از خاک را شاهد هستیم که باعث خرد شدن شیشه آیپد ایر شده؛ منصفانه باید گفت داخل خاک سنگ هم بود ولی در نهایت باید اعتراف کرد که مقاومت پایین شیشه آیپد ما را غافلگیر کرد.

سقوط روی سیمان کاملا باعث از کار افتادن نمایشگر شد و با افتادن در آب هم دستگاه به خواب ابدی فرو رفت و آماده کالبدشکافی از نوعی بسیار خشن تر از کالبدشکافی iFixit شد، این بار به جای پیک گیتار با مسلسل بادی AirSoft M7 و اسلحه کالیبر ۵۰ تک تیر اندازی محتویات آیپد ایر بیرون آمد.

هر چقدر شیشه دستگاه شکننده به نظر می رسد، بدنه آلومینیومی پایدار و جان سخت است. پس از چهره آیپد ایر بیشتر مراقبت کنید!

ویدیو با حجم ۳۲ مگابایت

با پشتیبانی: آی ویوید
دانلود ویدیو

ویدیو با حجم ۱۶ مگابایت

با پشتیبانی: آی ویوید
دانلود ویدیو
14 Nov 17:23

1180.

by dirtyprettythings
شاید

غمگین‌ترین پوشیدنی پاییزی!

دست‌کش‌ها باشند!

دست‌ها همیشه

تنهایی‌شان غمگین‌تر است!


[بهمنـ عطائیـ]


14 Nov 17:07

رابط کاربری مبتنی بر کینِکت، به شما امکان می دهد در یک لحظه در دو مکان مختلف حضور داشته باشید

by Mohammad Zarrinsadaf
همگام با پیشرفت صفحات لمسی و دستگاه های همراه قدرتمند، گویی وقت آن رسیده که رابط های کاربری نیز شکل مدرن تری به خود بگیرند. شاید پروژه اخیر آزمایشگاه رسانه ای MIT نمونه موفقی از این تلاش ها باشد. یک فناوری را تصور کنید که به شما امکان می دهد در یک لحظه در دو مکان مختلف حضور داشته باشید، یا مثلاً با قرار گرفتن پشت یک نمایشگر با دستان خود چراغ قوه ای را در یک شهر دیگر، روشن یا خاموش کنید.

محققان MIT با پروژه ای موسوم به InForm قصد دارند در عرصه رابط های کاربری، تحولی عظیم به وجود بیاورند. آنها به کمک شبکه ای از 900 پیکسل فیزیکی و فناوری کینکت مایکروسافت موفق شده اند به اشیا و حرکات سه بعدی کامپیوتری، جان بدهند.

شبکه پیکسلی به کار رفته در این فناوری، متشکل از 900 میله پلی استرین است که بر روی میز InForm قرار گرفته اند. هر کدام از این میله ها این قابلیت را دارند که تا بیش از 10 سانتی متر از سطح بالاتر بیایند. علاوه بر این 900 میله مکعب مانند، از دو کینکت نیز بهره گرفته شده: یک دستگاه بر روی سقف بالای سر کاربر نصب شده، دیگری هم درست بالای میز InForm.

دستگاه کینکت اولی، عمق تصویر و همچنین تصویر رنگی دو بعدی دستان کاربر و اشیای زیر آن را گرفته، به میز InForm منتقل می کند و داده های انتقال داده شده در مقصد به طور فیزیکی بر روی میله ها اعمال می شوند. از طرف دیگر توسط پروژکتوری که در بالای میز InForm قرار دارد، تصویر رنگی دستان کاربر بر روی شکل ایجاد شده توسط میله ها، منعکس می شود.

دستگاه کینکت دوم هم بالای میز InForm در کنار دستگاه پروژکتور نصب می شود. این کینکت برای ردیابی دستان کاربر و اشیای روی میز InForm و در نتیجه بالا بردن میزان تعامل به کار می رود.

این نوآوری در آینده ای نزدیک می تواند در حوزه های مختلفی چون آموزش، شبیه سازی جراحی، معماری و حتی ویدیو کنفرانس ها بسیار سودمند واقع شود. محققان همچنین در پی آن هستند که با اضافه کردن یک InForm ثانویه به این سیستم، امکان ارتباط دوطرفه را هم ایجاد کنند، که این خود یک تحول عظیم محسوب می شود.

در ویدیوی منتشر شده توسط این گروه، خواهید دید که کاربر چگونه با مدل های سه بعدی تعامل برقرار می کند. شاید از دید بسیاری این ویدیو غیر واقعی و دستکاری شده به نظر برسد، اما باید بدانید واقعی بودن این ویدیو توسط تیم این پروژه در MIT تائید شده. در هر صورت این ویدیوی دیدنی را از دست ندهید.
با پشتیبانی: آی ویوید
دانلود ویدیو
18 Oct 07:06

عکس‌هایی از جاهایی روی زمین که بیشتر شبیه دنیاهای موجودات فرازمینی هستند تا مناظر طبیعی!

by علیرضا مجیدی

ما معمولا از دیدن عکس‌های سیارات و اقمار منظومه شمسی که توسط کاوشگرها گرفته می‌شوند، به هیجان می‌آییم، بشر هرگز بخت آن را نداشته است که منظره سطح یک سیاره خارج از منظومه شمسی را ببیند، اما همواره سعی می‌کرده در خیال تصور کند که مناظر سیارات دیگر، چقدر می‌تواند با زمین متفاوت باشد.

اما در این پست، در پی آن هستیم که جاهایی روی زمین را به شما نشان بدهیم که ظاهرشان بسیار عجیب است و با مناظر طبیعی غالب بسیار متفاوت است، آنقدر متفاوت که اگر کسی را به ناگاه در این محل‌ها رها کنند، تصور می‌کند که پا به سیاره دیگری گذاشته است!

۱- چشم صحرا یا ساختمان ریچات

یک ساختار مدور در صحرایی نزدیک به کوادان در موریتانی است.

Richat Structure 2

Richat Structure

۲- گودال اتوشا در نامیبیا

اینجا ظاهری شبیه مناظر تیتان -بزرگ‌ترین قمر مشتری- دارد. در تیتان دریاچه‌های هیدروکربن آن مناظر را ایجاد می‌کند، اما اینجا در روزی زمین، یک گودال نمکی، این مناظر را ایجاد می‌کند.

اینجا عکسی از گودال اتوشا را در فصل‌ باران می‌بینیم:

Etosha pan

و در این دو عکس همان محل را در فصل خشک می‌بینیم:

Etosha pan 3

Etosha pan 2

۳- وایوتاپو

در اینجا عکسی از یک منطقه آتشفشانی را در نیوزیلند می‌بینید، در این منطقه چشمه‌های رنگی آب گرم جاری است.

Waiotapu 3

Waiotapu  2

Waiotapu

۴- صحرای آتاکاما در شیلی

جالب است بدانید که ناسا ابزارهای خود را در این صحرا آزمایش می‌کند، ناسا تا به حال پیش از مأموریت‌های واکینیگ ۱، وایکینگ ۲ و مریخ‌نورد فونیکس ابزارهای خود را به این صحرا آورده است تا آزماییشان کند، در مأموریت‌های بعدی هم ناسا قصد دارد همین کار را بکند.

Atacama Desert 7

Atacama Desert 6

Atacama Desert 5

Atacama Desert 4Atacama Desert 3

Atacama Desert 2

Atacama Desert

۵- بزرگ‌ترین منبع مسطح نمک در جهان -سالار دو اویینی- در جنوب بولیوی

مساحت اینجا ۱۰ هزار و ۵۸۲ کیلومتر مربع است و دست‌کم بیش از نیمی از لیتیوم دنیا در همینجا است.

Salar de Uyuni 5

Salar de Uyuni 4

Salar de Uyuni 3

Salar de Uyuni 2

Salar de Uyuni 1

۶- حفره آبی بزرگ

این حفره زیر سطح آب، ۷۰ متر عرض و ۱۲۴ متر عمق دارد و در ۴۳ کیلومتر شهر بلیز واقع شده است. (+)

Great Blue Hole 2

Great Blue Hole

۷- جزیره دِوُن در کانادا

ایجا بزرگ‌ترین جزیره غیرمسکونی دنیاست. در ایمجا مریخ‌نوردها آزمایش می‌شوند و نیز خانه پروژه هوتون-مریخ است که هدف از آن شبیه‌سازی شرایط سیارات روی سطح زمین و بررسی امکان زندگی و فعالیت انسانها روی آنهاست.

Devon Island 3

Devon Island 2

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

۸- هوانگلانگ در شمال سیچوان در چین

استخرهای رنگی‌ای که توسط ته‌نشست‌های کلسیت تشکیل شده‌اند.

Huanglong 3

Huanglong 2

Huanglong

۹- «وال دا لول» یا «دره‌ای از ماه» در پارک ملی «چاپادا دوس ویدیروس» در برزیل

کهن‌ترین صخره‌های زمین را می‌شود در اینجا دید.

Vale da Lua 4

Vale da Lua 3

Vale da Lua 2

Vale da Lua

۱۰- پارک ملی Teide در تِنَریف و جزاریر قناری اسپانیا

ایجا هم جایی برای آزمایش ابزراهایی بوده که برای کشف حیات در مریخ مورد استفاده قرار گرفته بودند.

Teide National Park 3

Teide National Park 2

Teide National Park

۱۱- جزایر سُقُطرا یا سُقُطریٰ یمن

Socotra 3

Socotra 2

Socotra

۱۲- ریو تینتو، رودی سرخ در اسپانیا

به خاطر ترکیبات آهن، رنگ این رود سرخ است. از سه هزار سال قبل از میلاد مسیح اینجا مورد معدن‌کاوی قرار می‌گیرد، این رود بسیار اسیدی است و pH حدود ۲ دارد، در اینجا فقط باکتری‌های هوازی خاصی که قادر به زندگی در شرایط بسیار دشوار هستند، می‌توانند زندگی کنند.

Rio Tinto 4

Rio Tinto 3

Rio Tinto 2

Rio Tinto

۱۳- کلیلوک در نزدیگ شهر اُسَیوس در کاندا

اینجا محلی است که بیشتر مقدار ذخایر سدیم، منیزیوم سولفات و کلسیم دنیا را می‌توان پیدا کرد. ذخایر نقره، تیتانیوم و سولفات منطقه هم قابل توجه است.

Kliluk 3

Kliluk 2

Kliluk

۱۴- دره‌های مک‌موردو در قطب جنوب

در اینجا رودهای بسیار طویلی را می‌توان یافت که آب یخ‌زده در آنها جریان دارد. هیچ ماهی‌ای در آنها یافت نمی‌شود و فقط اشکالی میکروسکوپی حیات در آنها پیدا می‌شود.

 McMurdo 4

McMurdo 3

McMurdo 2

McMurdo

منبع

10 May 10:48

آيت‌الله خاتمي: رئیس‌جمهور آینده باید قانون‌مدار باشد

امام جمعه موقت تهران توجه به معیارهای دینی را وجه تمایز انتخاب در سبک زندگی اسلامی دانست و گفت که رئیس جمهور آینده باید دین‌مدار و قانون‌مدار باشد. به گزارش فارس، آیت‌الله سیداحمد خاتمی در خطبه‌ اول نمازجمعه این هفته تهران با اشاره به سبک زندگی در حوزه انتخاب، گفت: ما برای انتخاب دوست، انتخاب مدرسه و معلم، انتخاب همسر و انتخاب در عرصه‌های اجتماعی از قبیل انتخاب رئیس جمهور باید تلاش کنیم که انتخاب‌مان سرسری نباشد. وی با بیان اینکه انتخاب باید براساس نگاه دینی و دقت لازم باشد، افزود: دوست بد انسان را بیچاره می‌کند و لذا جوانان باید در انتخاب دوست دقت کنند و هر کسی که برای دوستی آنها را دعوت می‌کند، لبیک نگویند. امام جمعه موقت تهران با اشاره به لزوم دقت در انتخاب همسر خطاب به جوانان گفت: آقایان و خانم‌هایی که می‌خواهند ازدواج کنند، باید در انتخاب خود مشورت بگیرند و دقت کنند چرا که انتخاب‌های سرسری، مشکلات زیادی برای آنها به وجود خواهد آورد. آیت‌الله خامنه‌ای با بیان اینکه انسان وقتی در معرض انتخاب قرار می‌گیرد باید توجه کند انتخاب او چه تأثیری در زندگی‌اش خواهد داشت، گفت که عرصه انتخاب از عرصه‌های مهم در سبک زندگی است.  وی در ادامه با بیان اینکه انسان باید در انتخاب‌های خود دین را معیار قرار دهد، افزود: جوانان بدانند که همسران متدین آنها را به سمت دین تشویق می‌کنند. «از امام باقر (ع) سؤال شد چگونه زنی باید برگزید که ایشان فرمودند همسری متدین چرا که همسر متدین موجب عاقبت به خیری می‌شود؛ مفهوم این حرف اینست که اگر همسر انسان متدین نباشد، انسان عاقبت به خیر نخواهد شد». آیت‌الله خاتمی با بیان اینکه باید همه تلاش کنند که در عرصه انتخاب دین و باورهای اعتقادی را مورد توجه قرار دهند، عنصر اخلاق را عنصری مهم در تجلی رفتارهای اعتقادی انسان‌ها دانست. وی تصریح کرد: هر کسی که می ‌خواهد موفق باشد باید رفتارهایش اخلاقی‌تر باشد؛ چرا که در عرصه‌های فردی و اجتماعی نیز اخلاق‌مداری بسیار مهم است. خطیب نمازجمعه تهران به اهمیت مشورت در ‌انتخاب‌ها تأکید کرد و گفت: روایتی از امیرالمومنین (ع) است که تصریح می‌فرمایند در انتخاب‌ها افراد دیندار و قانون‌مندار را انتخاب کنید. آیت‌الله خاتمی بر همین اساس متذکر شد: افرادی که دیندار و قانون‌مدار باشند، منفعت‌طلب نخواهند بود؛ یعنی به قول اهل فن، قوم و خویش خود را اتوبوسی بر مسند نمی‌آورد. وی تصریح کرد: فردی که به قوم و خویش خود نگاه کند و آنها را در مسئولیت‌های مهم بنشاند، قطعاً زیرمجموعه او نیز چنین کاری را دنبال خواهند کرد و لذا بهتر است در انتخاب‌های خود افرادی را برگزینیم که دیندار و قانون‌مدار باشند. امام جمعه موقت تهران با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گفت: رئیس جمهور آینده باید دیندار و قانون‌مدار باشد و مردم نیز به رئیس جمهوری رای خواهند داد که چنین ویژگی‌هایی را داشته باشد.
07 Apr 09:54

من او / رضا امیرخانی

by ای لیا

 

 

من او

رضا امیرخانی

ناشر : سوره مهر

تعداد صفحه: 528

نوبت چاپ: پانزدهم / مهر 1386

قیمت : 5000 تومان(قیمت فعلی 12000 تومان)

 

داستان در سالهای بین 1310 و 1320 شمسی رخ می دهد. یعنی همان سالهای قدرت رضاخانی و کشف حجاب.

حاج فتاح از کسبه ی خوش نام تهران در خانی آباد ساکن است. در گذشته تاجر شکر بوده و شکر از باکو به کربلا می برده ولی چند سالی هست که صاحب کوره پزخانه آجر شده و رئیس صنف کوره پزان تهران نیز هست. پسرش که برای واردات شکر به باکو رفته است در راه برگشت کشته می شود و نگهداری از دو فرزند او(علی و مریم) بر عهده حاج فتاح قرار می گیرد.

قهرمان اصلی داستان همین علی فتاح است که در فصل های دوازده گانه کتاب جایی خودش داستان را روایت می کند و در بخش هایی هم از زبان رضا امیرخانی پی گیر ماجرا هستیم.

در خانه حاج فتاح نوکر خانه زادی به نام اسکندر زندگی می کرده که بعدها از خانه ی حاج فتاح به منطقه ا که به گود معروف بوده منتقل می شود. فرزندان اسکندر، کریم و مهتاب از دوستان علی فتاح هستند که رفاقت علی با کریم از نظر مادرش (عروس حاج فتاح ) درست نیست :

"صد بار گفتم آدم با گودی جماعت نمی گردد ..."

هرچند پدربزرگ علی (حاج فتاح) نسبت به رفاقت علی و کریم خوشبین تر است:

"رفاقت گودی و غیر گودی بر نمی دارد ..."

اصل داستان ماجرای عشق علی به مهتاب است. علی نوجوانی حدودن 13 ساله و مهتاب دختری 7 ساله است که در اینجا بیشتر با موهای قهوه ای رنگش که به آبشار می ماند معرفی شده است. در نهایت مریم خواهر علی به پاریس مهاجرت می کند و مهتاب هم در پی او می رود و علی هم بعدها به آنها ملحق می شود.هرچند عشق علی با مهتاب سرانجامی پیدا نمی کند ولی در نهایت علی که در فصل های پایانی کتاب به ان اشاره شده است در دهه شصت زندگی اش رستگار می شود و ...

* * *

علی رغم تحمل ده سال برای نخواندن این کتاب اخر الامر بر اثر اصرار برخی دوستان برای درک و کشف و شهود! عشق!! ، خواندن کتاب را شروع کردم. در ابتدا موضوعی که بیشتر جلب توجه می کند همان حجم کتاب است. کتابی در این حجم و تعداد صفحه در بدو امر خواننده را به این گمان می اندازد که یک داستان طولانی و گیرا را پی گیری خواهد کرد که می تواند حداقل برای چند روزی او را پاپیچ کتاب کند ولی از همان افتتاحیه کتاب(معرفی محله خانی آباد) که به صورت ناشیانه ای مانند کتاب های معرفی مناطق تهران در آمده توی ذوق خواننده می خورد. امیرخانی می توانست با مهارت کامل در بطن داستان خانی آباد را معرفی کند نه اینکه در همان بدو کار کتاب خود را با تهران شناسی آغاز کند.

نویسنده سعی کرده با ایجاد بار طنز کمی داستان را متفاوت از یک داستان خشک و تک بعدی به جلو ببرد که این شوخی های داخل کتاب گاهی نه تنها تاثیری بر روان تر شدن خواندن نمی کند که گاه روی اعصاب هم میرود. مانند همانجایی که امیرخانی به سانسور کتابش در دل داستان اشاره می کند.

اینکه داستان مجتبی نواب صفوی و یا مبارز الجزایری (ابوراصف) به چه دلیل در داستان قرار گرفته است شاید خود امیرخانی بهتر بتواند جواب دهد ولی موضوعی که من خواننده بدان رسیدم این بوده که علی رغم فضای غیر واقعی داستان ، نویسنده خواسته با این شیوه در ذهن خواننده این شکل بگیرد که این داستان واقعی بوده و روزی چنین شخصیت هایی در تهران زندگی کرده اند. آدمهایی که خوب هایشان کاملن خوبند(خانواده حاج فتاح و درویش مصطفی و ...) و بدهایشان کاملن بد(مثل قاجار و دریانی و پاسپان عزتی و ....) حتی جایی به زور دگنگ قوام را هم وارد داستان می کند. در مراسم ختم پسر حاج فتاح.

داستان عشق علی به مهتاب هم آنقدر خام و ناپخته است که آدمی می ماند که چگونه می شود بین فهم یک دخترک 7 ساله(مهتاب) از عشق و بازی های کودکانه اش تمیز قائل شد. عشق علی 13 ساله به مهتاب را من یکی حداقل درک نکردم و اینکه چرا این همه طول کشید تا در سن شصت و چند سالگی علی بفهمد که باید با مهتاب ازدواج کند. عشق اگر عشق است در کنار معشوق نیز عشق است و نیاز نیست عاشق و معشوق را پنجاه سال آواره کرد تا ...

بخش های مربوط به پاریس هم که کاملن در داستان ول شده است. اینکه مبارز الجزایری از کجا پیدایش شده و مریم با آن روحیه لطیف هنری اش چگونه عاشق ابوراصف شده است هم در داستان گم است. مهتاب در پاریس کدهایی به علی می دهد که بیا زودتر مرا عقد کن و ... اما علی می ترسد که خلوتش با مهتاب او را به گناه بیاندازد هرچند در فصل پایانی کتاب این دو در خانه مهتاب با یکدیگر تنها نشسته اند و حتی مهتاب به او تعارف می کند روی کاناپه کنار او بنشیند و صورتش را به او نزدیک می کند و دست در موهایش می گذارد و ... نمی دانم!

بیان داستان هم بالکل با فضای سالهای اشاره شده تعارض دارد. نوع دیالوگ ها و گفتارها به آن سالها نمی خورد. بیشتر به نظر می رسد داستان حول و حوش دهه پنجاه شمسی رخ داده است.

موضوع دیگری که داستان را خسته کننده می کنند بیان لحظه به لحظه است. مثل مراسم ختم پسر حاج فتاح که بیشتر شبیه گزارش های روزانه شده است و یا اینکه بیان دیالوگ آدمهای فرعی که در داستان حضور دارند مانند نمازگزارن مسجد که بیشتر به نظر میرسد برای افزایش حجم کتاب صورت گرفته است. سفید گذاشتن بخشی از صفحات کتاب و یا تکرار انگشر در انگشتان دست و ... بیان برخی مسائل فرعی این فرضیه را که امیرخانی می خواسته یک کتاب حجیم تحویل دهد را بیشتر قوت می بخشد.

به هر حال با نخواندن این کتاب چیز خاصی را از دست نخواهید داد . هرچند به نخواندنش توصیه نمی کنم .بهتر است خودتان بخوانید . در کل داستان ضعیفی ست که نویسنده با کشدار کردنش فقط توانسته یک کتاب قطور تحویل دهد حال آنکه کل داستان در صد صفحه می توانست جمع گردد و این همه نیاز به روده درازی هم نداشت. 

 

داستان از شعار زدگی مفرط رنج می برد ...

نمره من به این کتاب:  2.0 از 5

  

بریده هایی از کتاب :

 هیچ سری به خودش، به تن خودش نگاه نمی کنه. همیشه به رفیقش، به تن رفیقش نگاه می کنه. این اول لوطی گریه.

 

وای خدا! چقدر زن لطیف است! به برگ گل می ماند . بدون هیچ انتخابی.

 

- ترسی ندارنه. من مثل ناموس، چشمم به اش هست.

- خندیدیم. معلوم نبود ناموس خودش را می گفت یا ناموس مردم را!

 

خدا هم مثل رفیق آدمه.یک رفیق به آدم چیزی بگوید، لوطی گری می گوید بایستی انجام داد.

 

وقتی رفیق آدم چیزی از آدم خواست، لطفش به این است که بی حکمت و بی پرس و جو بدهی. اگر حکمتش را بدانی که به خاطر حکمت داده ای نه به خاطر لوطی گری.جخ آمدیم و حکمتش را نفهمیدی آن وقت چه؟انجام نمی دهی؟

 

تنها بنایی که بلرزد محکمتر میشود ، دل است! دل آدمی زاد باید مثل انار چلانده شود تا شیره اش در بیاید.

 

عاشقی که هنوز غسل نکرده باشه، حکماً عاشقه، نفسش هم تبرکه ...

 

رفاقت بوی خوب و بد بر نمی دارد ...

 

اگر یک آدم خوب خیلی خوب میان یک جمع نباشد آن جمع بشمار سه از بین می رود. گرگ ها هم را پاره می کنند ... پس نخ تسبیح همان آدم خوب است. همان کار خوب است، همان ... می فهمی؟ 

 

برای گرفتن حق اول باید از جا بلند شد و حرکت کرد. همین! اصلش هم همین حرکت است ...

 

تنها چیزی که حد نداره ، رفاقته!

 

مملکت ما از دیار کفر پلیدتر است ! دست کم در کفرستان قاعده ای آزادی هست که هر کسی آن طور که خواست زندگی کند ، اما این جا اجبار است که آن طور که دیگ ران می خواهند ، زنده گی کنیم !

 

آزادی یعنی هوا! مهم نیست که بشناسی اش، مهم این است که در آن نفس بکشی.

 

این تای تمّت کتابش است ... مَن عَشَّق فَعَفَّ ثُمَّ ماتَ ماتَ شهیدا ...

 

ای لیا