Shared posts

12 Jul 11:46

فاینالی

by Ayda
Negar Jahanbakhsh, "Boundary" From the "Gone" Series, 2012
Acrylic on Canvas, 150.100 cm

آقاغفور تقریبن از همون روزای اول گالری داره پیش من کار می‌کنه. و تقریبن‌تر تو همه‌ی نمایشگاه‌ها حضور داشته. دیشب بعد  از اوپنینگ، اومده میگه خانوم جان، این دفه یه کار حسابی بود تو نمایشگاه؛ خیلی خوشم اومد. اگه پول داشتم می‌خریدمش.

بعد از چهار سال نگار جهانبخش موفق شد آقاغفور رو با دنیای هنر آشتی بده!
08 Jul 22:31

My Grandpa doesn't call his Browser Godzilla but..

04 Jul 20:38

You know what is worse than these?

Submitted by: dhiyafaris
Posted at: 2013-04-12 21:29:15
See full post and comment: http://9gag.com/gag/7080205

04 Jul 19:51

He just wants our attention

Submitted by: shelly_d
Posted at: 2013-04-11 15:44:06
See full post and comment: http://9gag.com/gag/7068270

04 Jul 19:50

Story of my life

Submitted by: adel_maiden
Posted at: 2013-04-11 23:42:56
See full post and comment: http://9gag.com/gag/7072236

03 Jul 22:59

چیزی کم است از این بهار

چیزی از این بهار در آغوش من کم است
تو نیستی و یک‌سره اردی‌جهنم است

اسفندِ سرد و خسته به پاییز می‌رسد
تقویم یک دروغ بزرگ و مسلم است

وقتی که هیچ‌چیز شبیه گذشته نیست
وقتی ردیف و قافیه گاهی فقط غم است

وقتی به جای ع.ش.ق، هجوم سه‌نقطه‌ها ست
وقتی که قحطِ سیب، و... حوا و... آدم است

از هفت‌سین کالِ زمستان عبور کن
سرما ست سین هفتم و سرما جهنم است

بر من مگیر خرده اگر سبز نیستم
وقتی سیاه بر همه رنگی مقدم است

وقتی هنوز خون تو می‌جوشد از زمین
خرداد مثل ماه عزای محرم است
.
.
.
از سین، سکوت مانده و سالی که سوخته
از من همین سرود که بغضی دمادم است.

فاطمه شمس
۲۸ اسفند ۹۱


کامنت‌ها
03 Jul 22:31

بعدِ مُردن‌ام ــــ بُریده‌ای از یک شعرِ آدونیس

by مُحسنِ آزرم

 

 

من اگر بمیرم

چه‌کسی می‌فهمد این صدایی که مُرده

صدای من بوده‌ست

 

من اگر بمیرم

چه‌کسی می‌فهمد این جایی که بوده‌ام

همیشه اعماق بوده‌ست

همیشه دور بوده‌ست

 

من اگر بمیرم

چه‌کسی می‌فهمد دوست داشته‌ام

باد را در آغوش بگیرم

 

من اگر بمیرم

چه‌کسی می‌فهمد چیزی شبیه آهن‌‌ربا

جا خوش کرده بوده روی زبانم

 

من اگر بمیرم

چه‌کسی می‌فهمد رنگِ آفتاب بوده چشم‌های من

به سپیدی برف بوده قدم‌های من

 ...

ترجمه‌ی محسن آزرم

03 Jul 22:28

tumblr_moubfnRCVI1sqzogio1_500.jpg

by imgirl8

Submitted by imgirl8
02 Jul 05:54

نبش قبر

by sainttouka

"سومایا" تعریف کرد که چطور یک هفته بعد از کشته شدن سگ‌اش آن‌قدر دلتنگ و بی‌تاب شد که جسد را از خاک بیرون کشید تا یک بار دیگر دوستش را درآغوش بگیرد... تصور لحظه‌ی دیدار مجدد آن‌دو به‌قدری ساده و ترسناک بود که نیاز به توضیح "سومایا" نداشتم و دنبال راهی برای عوض کردن صحبت می‌گشتم و پیدا نمی‌کردم و او داستانش را با ذکر جزئیات تعریف و تمام کرد اما چیزی از بوی تعفن لاشه‌ی سگ مرده نگفت، اشاره‌ای به کرم‌ها و جسد تجزیه شده‌اش نکرد و حرفی از احساس مشمئز کننده‌ی دیدار یک جسد نزد... تکان‌دهنده بود که تعمدی در پنهان کردن جزئیات ترسناک ماجرا نداشت چون در واقع متوجه هیچ‌کدام‌شان نشده بود...

                                                                ***

گاهی بیلچه و فرچه‌ای کوچک برمی‌دارم و سراغ باغچه‌ی خاطراتم می‌روم. هرگوشه‌اش آدمی را چال کرده‌ام، از دفن بعضی‌شان چند روز گذشته، بعضی دیگر چند سال است آن زیر هستند. ذره ذره خاک‌ را کنار می‌زنم تا باغچه‌ام به گودالی مبدل شود و در آن فرو بروم و بتدریج گوشه‌ای از کاسه‌ی سر آدمی که زمانی زنده بوده یا در زندگی من بوده نمایان شود. آن‌وقت مثل یک کاشف آثار باستانی با فرچه‌ای نرم خاک متراکم را با حوصله و صبر از روی استخوان گونه و حفره‌های خالی چشم‌ها پاک می‌کنم و محو زیبایی موجودی می‌شوم که قرن‌ها از مرگش گذشته...

                                                                ***

نوشتن در وبلاگی که یک سال است مرده دست کمی از نبش قبر ندارد... خاطراتش اما همیشه عزیز است...

01 Jul 23:31

Marzieh Boroumand

 مرضیه برومند  - Marzieh Boroumand  مرضیه برومند  - Marzieh Boroumand

هرچه کردم نشد جمله‌ای بنویسم، به گمانم همه ما کلی جمله و تصویر و خاطره داریم که اثر مرضیه برومند باشد.

از کنفرانس مطبوعاتی شهر موش‌ها ۲

30 Jun 13:51

195

by wimm

می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری؟ گه می‌خوردی می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری؟ تو اصلاً دوزار پول تو جیبت هست که می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری؟ هان؟ حرف که می‌زنم باهات منو نگاه کن. می‌گم سگ کی باشی که می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری؟

مَسود خورشیدو با دست پس می‌زد با پا پیش می‌کشید.