کوه گران مقابل سیلاب عاجزست
از اشک پرس علت فرسایش مرا
کوه گران مقابل سیلاب عاجزست
از اشک پرس علت فرسایش مرا
miladایده ی بامزه. سایت بامزه. هدیه های بامزه. اصن دوست دارم برم خارج فقط واسه استفاده از همچین سایتی!؛
اگر خارج از ایران زندگی میکنید و میخواهید برای کسی که داخل ایران است هدیهای بفرستید، معمولاً مشکلات زیادی پیش رویتان خواهد بود. یکی از راههای حل این مشکل سایت سورپرایز گجت Surprise Gadget است.
از خدمات این سایت میتوان ارسال هدایایی چون عکس یادگاری، کتاب، سبد هدیه، میز غذا، گل، کیک، سفر تفریحی یا هر آنچه شما میخواهید را بر شمرد. این هدیهها دو دستهاند.
در دسته اول یعنی گروههای غذا (داخل منزل، خارج منزل)، کیک (تصویری، معمولی)، تفریح و گل، محصولات برای شهرهای مختلف، متفاوت است و هر هدیه فقط در برخی شهرها قابل ارائه است.
ولی در دسته دوم یعنی گروههای عکس یادگاری (فرش، تخته شاسی، پازل، لیوان، بشقاب)، سفر، سبد هدیه و کتاب، هدیهها برای همه شهرهای ایران یکسان و برای همه قابل ارائه هست.
بنابراین اگر میخواهید هدیهای از دسته اول انتخاب کنید، باید اول شهری که هدیه گیرنده در آن ساکن است را انتخاب کنید تا فهرست محصولات قابل ارائه در آن شهر دیده شود که البته این جریان برای دسته دوم مشکلی ایجاد نمیکند. اطلاعات بیشتر را میتوانید اینجا ببینید.
یکی از خدمات جالب این سایت برای کسانی است که برای انتخاب هدیه گیج شدهاند. از امکانات این صفحه این است که میتوانید با انتخاب گزینههای مختلف پیشنهادهای سایت را ببینید و از میانشان انتخاب کنید.
این سایت میتواند ده روز قبل از تاریخ مورد نظر آن را به شما یادآوری کند. کسانی که خارج از ایران زندگی میکنند معمولاً به خاطر اختلاف تاریخ میلادی و خورشیدی دچار سردرگمی میشوند. بنابراین چنین سرویسی بسیار مفید خواهد بود.
برای ارسال یک هدیه خوب جزئیات بسیار مهم هستند. بنابراین اگر میخواهید گیرنده هدیه را واقعاً تحت تأثیر قرار بدهید یا به عبارت دیگر آنها را سورپرایز کنید، باید حتماً این جزئیات را در نظر داشته باشید. این سایت با ابزارهایش به شما کمک میکند تا هر چه بیشتر این هدیهها را شخصیسازی کنید.
شما میتوانید جمله مورد نظرتان را روی کیکی که هدیه میدهید چاپ کنید یا عکس دلخواهتان را به سایت بدهید تا روی تخته شاسی یا بشقاب چاپ کرده و به موقع به دست گیرنده برسانند.
اگر از این خدمات استفاده کردید، سورپرایزگجت تحت عناوین مختلف جهت تشویق مشتریان، اقدام به ارائه کوپن تخفیف به آنها میکند. مشتریان میتوانند شخصا از کوپن مربوطه استفاده کنند یا آن را به غیر واگذار نمایند.
سورپرایز گجت در اروپا و ایران دفتر دارد و به صورت تلفنی هم پشتیبانی ارائه میدهد. اطلاعات تماس را میتوانید از اینجا ببینید.
پیشنهادی که میتوانم به سورپرایز گجت داشته باشم این است که اپلیکیشن موبایلی برای پلتفرمهای مختلف ایجاد کنند تا کاربران گوشی همراه را هم تحت پوشش بگیرند و قیمت تمامشده را هم برای علاقمندان پایین بیاورند.
# من تا دو روز آخر باقی مانده به انتخابات قصد رای دادن نداشتم. ولی با خودم فکر کردم و دیدم که اگر رای بدهم احتمال شمرده شدنش وجود دارد ولی اگر رای ندهم اصلا احتمالش وجود ندارد که کسی تعداد کسانی را که رای نداده اند بشمارد و بعد از آن به دنبال مطالباتشان باشد. حتی ذره ای. بعد دو راه پیش رویم ماند، یا اینکه به پیشنهاد دولت اصلاحات رای بدهم و امید ببندم به بهبود ذره ذره ی اوضاع و یا اینکه به جلیلی رای دهم تا زودتر مملکت از دست برود بلکه انقلابی چیزی رخ دهد. لحظات آخر راه اول را انتخاب کردم.
# روحانی برای من مثل گزینه ی "هیچکدام" در سوال های چهار گزینه ای کنکور بود. همیشه فکر می کردم که گزینه ی هیچکدام دیگر علامت گذاری ندارد. هیچ کدام یعنی هیچ. هیچ که علامت زدن ندارد. ولی همین هیچ تاثیر زیادی در نتیجه ی کنکور خواهد داشت.
# من از انتخاب شدن روحانی خوشحال شدم. از انتخاب گزینه ی هیچکدام خوشحال شدم. نه برای اینکه خودش را دوست داشته باشم. برای اینکه شب انتخابات همه در خیابان خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند و نیروی انتظامی فقط نگاه کرد. این خودش جهش بزرگیست. دوباره خون سبز توی رگ ها جاری شد.
# یکی به شوخی نوشته بود، آقای روحانی، گذشت زمانی که طرفدارت بودیم و به تو رای دادیم، حالا ما بزرگترین منتقدان تو هستیم. به حق زیبا بود.
# دیشب خبر خوبی به من رسید. خبر ترفیع گرفتن یکی از کسانی که آرزوی خوشبختی اش را دارم.
#امیدوارم فوتبال امروز هم برنده شود و خوشی هایم به 3 برسد.
واژه محافظهکار در واقع مترادف ادبی ترسو است که برای شخصی به کار میرود که از دستزدن به برخی تجربهها میهراسد، پس مقصود مواضع سیاسی یا نامگذاری یک حزب نیست.
هر چه که هستم، بار اصلی مسئولیت این خصیصه بر دوش خانواده است؛ این کار را نکن، به فلان چیز دست نزن،فلانجا نرو، مشروب نخور، سیگار نکش، سکس نداشته باش، با فلان کس ازدواج نکن، فلانجور کار کن، فلانشکل زندگی، فلان جور بمیر! و انبوهی از این نصیحتها که از دو سالگی که دیگر اراده در وجودمان شکل میگیرد درگوشمان میخوانند. و بعد از آن هم چک کردن های مدامشان.
در مقام دوم، جامعه است، که مسیر نسبتا یکسانی را به خصوص برای ما پسرها ترسیم میکند، درس بخوان، مهندس/دکتر شو، کار کن، پول در بیاور، زن بگیر، بچهدار شو، پیر شو و بمیر. اصل فشار روانی هم برای زمانی است که قرار است در ابتدای مسیر باشی و شروع به کار کنی و همچنین قوه تعقلت هم به حد خوبی رسیده. اگر در مسیر قرار بگیری که زندگی روتینات به خوبی و خوشی در کنار همسر ادامه خواهد داشت و در شادی میمیری، اما اگر قدمی از مسیر تعیین شده خارج شوی، فشارهایی که بر تو وارد میشود بیامان و بیپایان خواهد بود؛ پس مجبوری در مسیر محافظهکاری گام برداری.
پر واضح است که دختران در این فشارهای اجتماعی کمتر در معرض آسیباند،و آن به خاطر نبود بخش اجبار به تامین مالی برای اکثر آنهاست.
برخی از این تلقینها و فشارهایی که اشاره شد چارچوبهایی تعیین میکنند که برخی ناچارا به ضمیر ناخودآگاه ما نفوذ کرده و تبدیل به چارچوبهای فردی میشوند، از آن پس مجبوریم برای چارچوبهای القا شده توجیه بسازیم. اما برخی دیگر همانقدر که بوی خیانت به نصیحتهای پدرانه/مادرانه میدهند، به خاطر روح ماجراجویانهشان (در تقابل با افکار تلقینشده والدین) به شدت لذتبخش اند.
حال چالش اصلی وجود یا عدم وجود و همچنین محدوده چارچوبهایی است که دیگر در سن ۲۵ سالگی میتوان گفت که با عقل خود نگاهشان داشتهایم یا به کلی بر همشان زدهایم.
باید نشست و از نو و آن هم بر اساس اخلاق نسبیشده و دستمالیشده و عقل ناقص مورد دستبرد قرار گرفته، چارچوبها را چید یا برچید، کار اساسی این است.