Shared posts

02 Jun 08:23

از میان جیغ‌ها و تیغ‌ها

by سید علی میرافضلی


در تمام انتخاب‌ها
«من» شکست خورده است.
هرچه این مسیرهای ناگزیر را نگاه می‌کنم
گوشه گوشه‌اش:
تیغ‌های رفته در جگر
جیغ‌های مانده در گلو.
..
با «من» شکست خورده
                  هیچ التیام دیگری
                        بجز طراز دامن تو نیست
اندکی کنار من درنگ کن
این «من» شکست خورده
                        جز من «تو» نیست.
..
با چه قاطعیّت زننده‌ای
پرده را کنار می‌زنند:
هی «من» شکست خورده!
                            دست و پا مزن
ها گلوی لعنتی!
ها صدای دل نکنده!
                      ها... نزن!
..
در مصاف تیغ با جگر
خون و خاک، نکته‌ای جدید نیست
با تمام این شکست‌ها، ولی
«من» هنوز نا امید نیست.
..
«من» هنوز هم
می‌تواند از میان تیغ‌ها و جیغ‌ها
طعم یک صدای تازه را قشنگ حس کند
می‌تواند از ضمیر «تو»
رو به سمت یک فضای پا نخورده پُل زند.
..
با تمام این شکست‌ها
تو همان انرژی نهفته در منی که می‌کشانی‌ام
من هنوز می‌توانمت
تو هنوز می‌توانی‌ام.

 

07 Apr 06:44

دیگه اعصاب میمونه؟

by notte
همسایه بالایی هر شب اسباب کشی داره به قدرت خدا. صدای کشیده شدن پایه میز، افتادن و شکستن گلدون (احتمالا) و گاهی گردو شکستن تقریبا هر شب به گوش میرسه. البته 10 شب به بعد. حدودای 11 که همسایه بالا خوابش میبره، همسایه کناری پست رو تحویل میگیره و تلویزیونش روشن میشه. تا دوازده با صدای بلند تماشا میکنه. ما هم به صورت شنیداری از داستان سریالهایی که میبینه کاملا مستفیض میشیم. حدودای 12 همسایه دو طبقه بالاتر یادش میاد زباله بذاره دم در. بصورت بپر بپر پله ها رو پایین میاد. بالارفتنش نمیدونم چجوریه که صداش بیشتره..
من که کلا تا پاسی از شب بیدارم. بیشتر نگران همسر هستم که بدخواب نشه. خلاصه که محاصره صوتی هستیم؛ روزا با تلفنهای مدام، شبا هم اینجوری، به تاوان کدامین گناه نمیدونم