Shared posts

02 Aug 16:06

مردم اعتقادی به صداقت انگیزه‌های شما ندارند

بسمه تعالیجناب آقای دکتر محمد باقر قالیبافشهردار معزز پایتخت زیده توفیقاتهبا سلام، تصمیم جنابعالی مبنی برجداسازی محیط کار زنان و مردان شاغل در شهرداری تهران با استقبال شماری از اصولگرایان از جمله نزدیک به ۲۰۰ تن از نمایندگان مجلس روبرو گردید. برخی از آنان خواهان تقلید سایر دستگاههای دولتی شده اند.ایکاش جنابعالی در عین حال می توانستید به مردم پایتخت این توضیح را هم می دادید که این تصمیم بر اساس کدام مطالعه و تحقیقات صورت گرفته؟ آیا قبل از اتخاذ این تصمیم جنابعالی دستور دادید تا کارشناسان و نهاد های تحقیقاتی مطالعات و بررسی انجام دهند و نتیجه یافته های آنان حکایت از این می کرد که کار کردن زنان و مردان در کنار یکدیگر دارای تبعات و مفاسد اخلاقی و اجتماعی است؟آیا جنابعالی تحقیقاتی را انجام دادید و در نتیجه آن معلوم شد که جدا سازی زنان و مردان باعث افزایش بهره وری می شود؟ آیا مطالعاتی صورت گرفت و نشان داد که ارتباط مستقیمی میان بی اخلاقی ها و ناهنجاری ها در سطح جامعه با کار کردن زنان و مردان در کنار یکدیگر وجود دارد و اگر تفکیک جنسیتی صورت گیرد از دامنه این مفاسد اخلاقی کاسته می شود؟ حاجت به گفتن نیست که نه جنابعالی و نه هیچیک از دیگر طرفداران تفکیک جنسیتی نه هرگز چنین مطالعات و تحقیقاتی انجام داده اند و نه اساسا موضوع تفکیک جنسیتی و ضرورت انجام آن ارتباطی به مسائل واقعی اجتماعی پیدا می کند. انگیزه شما و آنان از ابتداء تا انتها سیاسی است.البته نه جنابعالی نخستین مسئول در ایران هستید که دین خدا را وجه المصالحه امیال و اغراض سیاسی تان قرار می دهید و نه آخرین آن خواهید بود. منتهی اشکال شما این است که تصور می کنید مردم انگیزه، اهداف و مقاصد شما را نمی فهمند و این حرکات را به پای عرق دینی و شریعتمداری شما می گذارند.نه جناب قالیباف،اگر یک نظر سنجی بعمل می آوردید باورتان نمی شد که حتی اقشار و لایه های سنتی و مذهبی جامعه هم اعتقادی به صداقت و سلامت انگیزه های شما ندارند. نمی دانم چرا شما و رفقای اصولگرایتان فکر می کنید که مردم ادعاهای شما را جدی می گیرند. در عین حال بایستی به استحضارتان برسانم که بر خلاف تصور وانتظارتان، این دست اقدامات و خوش خدمتی هایتان سرسوزنی تغییر در جایگاه تان در نزد اصولگرایان برایتان بدنبال نخواهد آورد.همانطور که براه انداختن سمفونی محکومیت "فتنه گران" در انتخابات ۲۴ خرداد باعث نشد تا جایگاه شما در میان اصولگرایان ارتقاء پیدا کرده و آنها شما را نامزد اصلی شان در آن انتخابات بنمایند.علیرغم همه بی حرمتی های شما به "فتنه گران" سرانجام اصولگرایان شما را وا نهادند و با سعید جلیلی بیعت کردند. مطمئن باشید نه اقدام به تفکیک جنسیتی و نه هیچ ترفند دیگری از جانب شما بهبودی در تغییر جایگاه شما نزد اصولگرایان بوجود نخواهد آورد و آنان همچنان شما را بعنوان نامزد اصلی شان در انتخابات ریاست جمهوری نخواهند پذیرفت.حاصل این اقدامات و مانورهای انتخاباتی مشابه، تنها باعث بی اعتباری بیشتر شما در نزد اقشار و لایه های فرهیخته و تحصیلکرده جامعه خواهد شد. ایام بکام باد
26 Jul 14:17

ترجمه ماشینی برخط دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی

by جادی

اِمی توجه‌ام رو جلب کرد به پروژه ترجمه ماشینی برخط دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی. سه تا جمله ساده بهش دادم ببینم چطوری کار می کنه و مجبور شدم جمله چهارم رو هم اضافه کنم:

machinetransltor

واقعا برای این پروژه‌ها پول هم خرج شده؟ (: پیشنهاد می کنم یا با مشارکت آزاد آدم ها اصلاحش کنن و پول برسه به تیمی که کار رو بلده یا کلا بیارنش پایین که بگیم نه خانی اومده نه خانی رفته.

و البته بچه ها نمونه های جذابی رو فرستادن:

milad

لعنت به مرامت سگ

به کامنت ها رجوع کنین برای بقیه هنرها (:

24 Jul 07:08

وقتی هاشمی‌رفسنجاني دام‌عزه‌العالی بود

در این نامه مصباح یزدی تقاضای 150 هزار دلار از رییس جمهوری وقت برای سفر به کانادا و امریکا کرده است.  متن این نامه بدین شرح است: محضر مبارک حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای هاشمی رفسنجانی «دام عزه العالی» با اهداء سلام و تحیات پیرو مذاکره روز دوشنبه۲۹/۵/۶۹ در مورد ۲۰ نفر از فضلای حوزه علمیه و اعضای گروه فلسفه بنیاد باقر العلوم جهت شرکت در کنفرانس تحقیقات فلسفه و علوم اسلامی به کانادا و آمریکا (نیویورک)، برابر برآورد تقدیم شده ، مبلغ ۱۵۰ هزار دلار مورد نیاز است. مستدعی است به هر صورتی که صلاح می دانید دستور تامین و پرداخت آن را به حساب جناب آقای خرازی صادر فرمایید. با تشکر و التماس دعا - محمد تقی مصباح یزدی
23 Jul 20:19

ناگفته‌های «بُعد یازدهم»

by mehdiredmars

[ هوشنگ کامکار ]

شاید بعضی‌ها به من ایراد بگیرند که چرا به اثر جدید حافظ ناظری با عنوان «سمفونی رومی» پرداخته‌ام ولی اگر آن‌همه تبلیغ و ستایش و مراسم باشکوه و تبلیغ وسیع در رسانه‌ها و سایت‌های مجازی داخلی و خارجی انجام نمی‌شد، این اثر نیز همانند کارهای دیگری که جوان‌ها به‌خوبی انجام می‌دهند، می‌توانست پذیرفته و در فروشگاه‌ها و حتی سوپرمارکت‌ها هم ارایه شود و اشکالی هم نداشت و ایرادی به آن نبود.

با احترام خاصی که برای شهرام ناظری، خواننده پرآوازه ایران قایلم و با سپاس از کارهای زیبایی که در موسیقی ایران همچون گل صدبرگ، آتشی در نیستان، در گلستانه، چاوش‌ها و... خوانده است، ولی اخیرا متاسفانه فرزندش، حافظ از روی لجبازی و رقابت بی‌مورد با دیگران، کارهایی انجام می‌دهد که همه مردم متوجه این مسابقه شده‌اند چراکه فقط برای مقابله با همدیگر است نه برای ارتقای فرهنگ موسیقی....

مثلا حافظ در مرتفع‌ترین نقطه آسمان تهران (برج میلاد) با دعوت از آهنگسازان و موسیقیدانان برجسته، مراسم رونمایی برگزار می‌کند و همه تحت‌تاثیر آن میهمانی مجلل در تحلیل اثر، سکوت یا به‌نوعی تعریف می‌کنند و برخی نیز در تالار وحدت و با فراخوان گسترده و با دعوت از هزاران چهره موسیقی و سینمایی، در صورتی‌که هنرمند باید در وهله اول به خود هنر موسیقی و جنبه‌های تکنیکی آن بیندیشد و اهمیت دهد نه به مسایل جانبی و تبلیغی و چسبیدن به هنرمندان مشهور داخلی و خارجی و گرفتن عکس‌های یادگاری و...! ابتدا باید تاکید کنم هدف اصلی من از این نوشته بیشتر برای اصلاح و پیشرفت کار و شخصیت هنری حافظ است که از جوانان بااستعداد به شمار می‌رود و پدرش برای او هزینه‌های زیادی- چه مادی و معنوی- صرف کرده است و من نیز دوستش دارم و امیدوارم در مسیر و راهی که در زندگی‌اش انتخاب کرده است، هرچه‌بیشتر و بهتر مدارج ترقی و اعتلا را طی کند و اصول موسیقی را یاد بگیرد تا بر دانش موسیقیایی او افزوده شود و توامان از فعالیت‌های تبلیغی صرف بپرهیزد زیرا درختی که بارش بیشتر است، سربه‌زیر‌تر است. اما اصل مطلب؛ بالاخره بعد از چند سال تبلیغ و اطلاع‌رسانی مکرر و رونمایی بدون انتشار در چند سال گذشته، اثر موردنظر، منتشر شد ولی واقعا تا این لحظه ما نفهمیدیم نام واقعی آن چیست. در آمریکا ناگفته در ایران بعد یازدهم «سمفونی رومی» چرا این همه نام‌گذاری؟ آیا در چین و ژاپن چنین نام‌هایی وجود دارد؟! اولین پرسشی که در ذهن مخاطب مطرح می‌شود، این است آیا از واژه «سمفونی» برای بزرگ نشان‌دادن اثر استفاده شده است؟ حافظ در بروشور سی‌دی گفته بود که از واژه «سمفونی» برای نشان‌دادن سمبل غرب و از واژه «رومی» برای نشان‌دادن سمبل شرق استفاده کرده است، اگر اینگونه است آیا مثلا «سونات باباطاهر عریان» یا «کوآرتت رودکی» همین مضمون را نمی‌رساند؟ یا اینکه اساسا چرا اسم فارسی «پیوند شرق و غرب» نگذاشتید؟ این سوال و ذکر این نکته برای این است که در واقع محتوا و کلیت این اثر نه نشانی از فرم سمفونی دارد و نه نشانی از افکار و آثار مولانا، بلکه صرفا برای بزرگ جلوه‌دادن کار است زیرا لغت سمفونی بیشتر دهن‌پرکن است! موضوع بعد و سوال دیگر این است که واقعا هدف از این‌همه تعریف و تمجید از خود -که امری مذموم است- چیست؟ در این روز‌ها و در رسانه‌های مختلف مکتوب و تصویری مدام از مسایلی نظیر اجرا در سالن‌های مهم دنیا، همکاری با نوازندگان برجسته جهان، استفاده از استودیوهای مهم، نام‌گذاری روز حافظ ناظری؛ جایزه خلاقیت از VCLA و جایزه Irvine، پدیده‌ای تازه در موسیقی کلاسیک جهان و خاورمیانه، پدیده عجایب فرهنگ جهان و... صحبت می‌شود! آیا واقعا موسیقی کلاسیک جهان را می‌دانید. کدام‌یک از آهنگسازان بزرگ دنیا تاکنون اینقدر از خود و از آثارشان تعریف کرده‌اند؟ آیا اثری که تولیدشده این‌همه‌ اهمیت دارد یا این‌ها فقط تبلیغات نادرست و بدون محتواست؟

آیا نوشتن این اثر آنقدر پیچیده و مشکل است که فقط نوازندگان خارجی می‌توانند این چند آکورد کشیده ساده را بنوازند؟ کدام ستارگان جهان؟... غیر از ذاکر حسین که او هم ۱۲سال پیش با اردوان کامکار همکاری داشت و البته هیچ تبلیغی هم برای آن نکرد کدام‌یک سولیست جهانی است؟ مگر هر کسی در خارج باشد لزوما نوازنده خوبی است و بر نوازندگان ایرانی ارجحیت دارد. در جلد سی‌دی گفته‌اید از آن روزی که خارج رفته‌اید شروع به نوشتن کرده‌اید و ۱۰سال طول کشیده است که این سی‌دی را تولید کنید؛ یعنی ۲۰دقیقه تکنوازی و تکخوانی روی چند آکورد ساده و ریتم آرام و تکرارهای هزارباره یک اوستیناتو ساده که بسیار هم خسته‌کننده است، این‌همه سال طول کشید؟! اگر چنین است، باید پرسید آیا برای بقیه کارهای این پروژه ۴۰سال دیگر وقت لازم است؟ در این اثر گفته‌اید پروژه حافظ ترکیب موسیقی ایران و کلاسیک غرب است. کدام موسیقی ایرانی و کدام موسیقی غربی؟ اساسا بداهه‌نوازی ذاکر حسین و بداهه‌خوانی شهرام ناظری چه ارتباطی به آهنگسازی شما دارد؟ وانگهی ملودی‌های سه‌تار کاملا تقلیدی از بداهه‌نوازی سیتار راوی شانکار هندی است و هیچ نشانی از موسیقی ایران در آن نیست... باند ۵ آن کاملا تقلیدی سطحی از مادریگال‌های کمدی ایتالیایی قرون ۱۴ و ۱۵ با هارمونی بسیار ساده است. کدام هارمونی دیسونانس و مدرن و آوانگاردی را به کار برده‌اید؟ تحریر‌ها همگی تقلیدی از مادریگال‌هاست. کدام مدولاسیون‌های پیچیده و نامتعارف در آن به کار رفته است؟ همه می‌دانیم اینگونه خواندن را قبلا محسن نامجو معرفی کرده که به عقیده من آن هم کار بی‌هویتی است. گفته‌اید نکته قابل تامل سرعت‌گرفتن تحریر است که من فکر نمی‌کنم پرسرعت‌بودن تحریر کار خلاقانه‌ای باشد خیلی از خوانندگان قدیم تحریرهای ریز و تند داشته‌اند. اما در مورد آواز و یکی از ویژگی‌های مهم این اثر گفته‌اید حتی یک لغت در آن استفاده نشده و همگی تحریر است. اما مثل اینکه باند ۸ را خودتان گوش نکرده‌اید؟ شهرام شعر می‌خواند. اما به‌راستی چرا اسم شاعر در قطعه باکلام مشخص نیست و در جلد کار مشخص‌ نشده که چه کسی است؟ شاید نام شاعر مثل نام خارجی‌ها دهن‌پرکن نبوده. گفته‌اید برای اولین‌بار آواز ایرانی مثل یک ساز است، قبلا این کار را خوانندگان دیگری هم انجام داده‌اند ولی با این وصف چه لزومی دارد صدای انسان که اهمیتش همراه‌بودن با مفاهیم اشعار است، به‌جای ساز فاگوت یا ویلنسل استفاده شود.

در این اثر کدام گام پنتاتونیک کروماتیک و دیسونانس به‌کار رفته است (چند نت پشت سر هم کروماتیک آن‌هم گاهی که نشد گام) کدام نزدیکی به موسیقی کلاسیک قرن بیستم (البته جهت یادآوری، اکنون قرن بیست‌ویکم است). از نام خیلی نادرست و بی‌مسمای «سمفونی رومی» و «ناگفته» بگذریم برای آن اثر نام دیگری اعلام کرده‌اید به نام «بُعد یازدهم» (چرا توضیح نداده‌اید چرا بُعد هجدهم نباشد) که اثر شماره یک پروژه سمفونی رومی است (پروژه سمفونی رومی یعنی چه آیا تا به‌حال نوشته‌اید یا اینکه فقط شماره یک را تصنیف کرده‌اید و ۴۰ یا ۵۰سال دیگر کل پروژه نوشته می‌شود).

حال می‌پذیرم که بعد یازدهم قسمتی از این پروژه است که خود بعد یازدهم در ۷ موومان یعنی سمبل هفت‌شهر عشق است، آیا خودتان سی‌دی را گوش کرده‌اید که ترک ۸ هم دارد پس هشت‌شهر عشق بهتر نیست؟ تازه گفته‌اید بُعد یازدهم در چهارفصل نوشته شده و چون فکر می‌کنم حتی دوفصل دیگر هم نوشته نشده، فقط فصل دو و سه آن در مدت آن‌هم ۲۰دقیقه ارایه شده، البته شاید بگویید نوشته شده ولی در سی‌دی جای نمی‌گرفت که می‌توانستید آن را در دو سی‌دی منتشر کنید چرا فقط فصل دو و سه. حافظ عزیز این‌همه نکات ضدونقیض برای چیست.

شما بُعد یازدهم را سویت نام برده‌اید آیا می‌دانید سویت یعنی چه و چرا نام خارجی را انتخاب کرده‌اید؟ (سویت یعنی چند رقص مختلف پشت‌سرهم با تمپوهای متفاوت که در دوره باروک مرسوم شد) آیا سویت هم سمبل آسیا یا خاور دور است؟ یا برای اهمیت‌دادن و به‌کارگیری نام‌های خارجی است؟
اما اجازه دهید بیشتر به سی‌دی و قطعات آن بپردازیم:

باند ۱- «طلب»: هارمونی بسیار ساده در کر، زهی‌ها ساده یک ملودی ابتدایی یا هه هه هه هی هی چه ربطی به طلب دارد؟

باند ۲- عشق: نت‌های کشیده الکترونیکی، تکنوازی سه‌تار و همراهی تابلای ذاکر حسین که در واقع بداهه‌نوازی است و ربطی به آهنگسازی ندارد، کس دیگر نوازندگی کرده است.

باند ۳- ادراک: تکرار سه‌تارنوازی و تابلا... در اینجا تکنیک فلاژوله سه‌تار و فیگورهایی سریع به گوش می‌رسد که قبلا توسط خیلی‌ها اجرا شده است؛ به عنوان مثال امید لطفی بیش از هشت‌سال پیش در اثر «گاه» (انتشارات باربد) قطعاتی را در این زمینه اجرا کرده است؛ البته نه با تاثیرپذیری از موسیقی هندی راوی شانکار!

باند ۴- «رهایی»: گروه کر بسیار ساده، صداهای الکترونیکی احاطه دارند، نت‌های بسیار ساده کشید، باز سلو سه‌تار و تابلا، در اینجا یک‌بار دیگر باید گفت اصولا بداهه‌نوازی تابلای ذاکر حسین چه ربطی به آهنگسازی حافظ دارد؟ ضرب‌المثلی معروف است که می‌گوید: من آنم که رستم بود پهلوان!
باند ۵- «یگانگی»: کاملا تقلیدی سطحی از مادریگال‌های کمدی قرون ۱۴ و ۱۵ ایتالیایی، هارمونی بسیار ساده مدال (نه هارمونی دیسونانس و قرن بیستم). ملودی ساده گاهی چند فلاژوله ساده ساز زهی، جالب است که موسیقی باند‌ها هیچ‌گونه ارتباط حسی و مفهومی با نام‌گذاری ندارد، اینگونه تحریر‌ها را محسن نامجو به شکل خاص‌تری ارایه داده که فکر نمی‌کنم زیاد موضوع جدی و ارزش هنری داشته باشد.

باند ۶- «حیرت»:‌‌ همان ملودی‌های قبل است که بار‌ها تکرار می‌شود. من متوجه شدم کل اثر یک قطعه بوده و به‌طور ناشیانه‌ای قطعه‌قطعه شده و به چندین باند با نام‌گذاری بی‌مورد درآمده، چون اگر دقت کنید انتهای هر باند ادیت مشخص است که بریده شده و صدای اکو قطع می‌شود. اصولا این نام هیچ‌گونه توجیه و ربطی به موسیقی ندارد.

باند ۷- «عدم مطلق»: این قطعه هم وضعیتی مشابه قطعات قبلی دارد و تکرار‌های‌‌ همان اوستیناتو است.

باند ۸- «زندگی»: چرا هشت؟ و چرا این قطعه شعر دارد،‌‌ همان ملودی‌های قبلی در گروه کر بسیار ساده یا هه‌هه‌های‌های که ۲۰۰بار بیشتر تکرار می‌شوند که بسیار خسته‌کننده است و شهرام روی آن‌ها بداهه‌خوانی کرده که البته ملودی‌ها نیز جذابیتی ندارند و نشانی از آواز به فرم موسیقی ما در آن نیست. البته شاید مهم نباشد که نشانی از موسیقی ما ندارد، ولی ملودی‌ها هم فاقد جذابیت و زیبایی‌اند. در ضمن بسیاری از کلمات چندین‌بار پشت‌سرهم بدون دلیل خاص تکرار می‌شوند که خود شهرام هم تا آنجا که می‌دانم این تکرارهای بی‌مورد را دوست ندارد.

امیدوارم حافظ این نکات را اگر قبول دارد در آینده رعایت و با دقت بیشتری در مورد کار‌هایش صحبت و تبلیغات کند. اگر موسیقی حرفی برای گفتن داشته باشد، لازم به تبلیغات زیاد از حد و بی‌مورد نیست زیرا اینگونه تبلیغات در واقع به نفع هنرمند نیست و توقع مردم از او خیلی بالا می‌رود. البته تبلیغ در حد کار و معرفی آن بد نیست.

حافظ‌جان! حتما شهرام، پدر گرامیتان یادش هست که در گذشته خوانندگانی بودند که صفحات و نوار‌هایشان فروش میلیونی در هر روز را داشت ولی فروش زیاد الزاما نشان هنری‌بودن نیست. جهت اطلاع این نوشته را حدود چهارماه پیش تهیه کردم و به شهرام دادم که بخواند ولی به دلایلی منتشر نکردم اما با دیدن مصاحبه تلویزیونی چند روز پیش شما فکر کردم بهتر است چاپ شود تا شما هم مطالعه کنید.
روتیتر: 
نکاتی درباره «سمفونی رومی» حافظ ناظری
منبع: 
روزنامه شرق
عکس خبر اول: 

دسته بندی مطلب:

خلاصه مطلب: 
[ هوشنگ کامکار ] شاید بعضی‌ها به من ایراد بگیرند که چرا به اثر جدید حافظ ناظری با عنوان «سمفونی رومی» پرداخته‌ام ولی اگر آن‌همه تبلیغ و ستایش و مراسم باشکوه و تبلیغ وسیع در رسانه‌ها و سایت‌های مجازی داخلی و خارجی انجام نمی‌شد، این اثر نیز همانند کارهای دیگری که جوان‌ها به‌خوبی انجام می‌دهند، می‌توانست پذیرفته و در فروشگاه‌ها و حتی سوپرمارکت‌ها هم ارایه شود و اشکالی هم نداشت و ایرادی به آن نبود....
22 Jul 12:54

یادداشتی از دکتر صدر : جدایی یووه و کونته؛ ظاهرا آرام، ولی بسیار تلخ ویژه

یادداشتی از دکتر صدر : جدایی یووه و کونته؛ ظاهرا آرام، ولی بسیار تلخ ویژه

آنتونیه کونته را با الکس فرگوسن که بیش از ربع قرن در منچستر یونایتد ماند مقایسه نمیکردیم. میدانستیم سه سال نشستن ممتد روی نیمکت یک باشگاه ایتالیایی مترادف با ده سال نشستن روی نیمکت در هر جای دیگری است. با این وصف جدایی کونته و یوونتوس با هر معیاری حتی با معیارهای ایتالیایی هم غیر منتظره بود. جدایی کونته و یوونتوس چنان سریع رقم خورد که باورکردنی نبود. همین دو ماه پیش بود که طرفداران یووه در پایان آخرین بازی فصل در خانه برابر کالیاری آن شعار بزرگ و خواندنی را وسط سکوها بالا بردند که رویش نوشته شده بود «...ما بدون تو جلو نخواهیم رفت... چرا که تو بهترین و یووه را در قلبت جای دادهای» و از آن سوی میدان غریو "Con te" به معنی «با تو» بالا رفت. «با تو... با تو... با تو...».


کونته برای طرفداران یووه آرامش به ارمغان آورده و برای حریفان یووه قلعه ای تسخیرناپذیر برپا ساخته بود. هم مربی اهل تاکتیک بود – از بازی 2-5-3 در اشکال مختلف تا 3-3-4 و 1-3-2-4 – و هم رابطه متعادلی با رسانهها ایجاد کرده بود. او بود که یووه را از رتبه هفتم لیگ – جایی حتی پایین تر از اودینزه و لاتزیو – بلافاصله قهرمان لیگ کرد. او بود که بار دیگر آندرهی پیرلو ظاهرا تمام شده در میلان را به پرواز درآورد. او بود که پل پوگبا به جایی نرسیده در منچستر یونایتد را به مرد بزرگ میانه میدان بدل کرد. او بود که از آرتورو ویدال ستارهای جنگجو ساخت. او بود که ترکیب ظاهرا بیقواره توز - یورنته را غبطه انگیز کرد. کونته با کار سخت و انضباط فراوان بانوی پیر را به مسیری در خور اعتبارش بازگرداند و از دل خاکسترهای کالچو پولی یووه را بار دیگر بدل به سلطان بی رقیب سری آ کرد. یووه با او در 151 بازی 15 بار شکست خورد. فقط 15 بار.
 
شنیدن جدایی کونته و یووه پیش از آغاز تمرینات فصل نو میخکوب کننده بود. آنها نه پس از پایان فصل و نه چند هفته بعدتر، بلکه فقط دو روز مانده به آغاز تمرینات فصل جدید رشته ها را پاره کردند. آن هم در یک بیانیه چند خطی بیش از حد سرد که می گفت کونته و یووه بر اساس موافقت دو طرفه پیوندشان را قطع کردهاند. چیزی شبیه طلاق زوجهای قدیمی که تلاش کرده بودند بسیار محترمانه از هم جدا شوند با این ادعا که هنوز یکدیگر را دوست دارند و خاطرات شیرین را فراموش نخواهند کرد. به نظر میرسید کونته و مدیران یوونتوس تلاش کردهاند جلوی بچههایشان – این جا طرفداران – نشان دهند اوضاع آرام است. در حالی که هیچ چیز در تورین آرام نبود. طرفداران یووه خود را برابر کابوسی یافته بودند و نمیدانند چرا پسر شیرین بانوی پیر این چنین در را باز کرد و رفت. کونته که سه قهرمانی پی در پی سریآ را پس از سال 1933 برای بانوی پیر به ارمغان آورد و یکی از قهرمانیهایش بدون شکست رقم خورد و آخرینش با ثبت رکورد بیش از صد امتیاز. آن چه نه جووانی تراپاتونی افسانهای بدان دست یافته بود و نه مارچلو لیپی کبیر.
 
حالا کونته رفته. همان یووهای اصیل. همان مردی که از کودکی طرفدار یووه بود. با بیش از پانصد بازی با پیراهن راه راه سیاه و سپید. با فتح پنج قهرمانی سریآ به عنوان بازیکن. رفته و تا 2015 که در قرارداش آمده بود کنار بانوی پیر نمانده. میگفتند یکی از دلایل جدایی امنتاع باشگاه از سرمایهگذاری بیشتر برای تقویت تیم بوده. این که باشگاه تمایلی برای ورود به بازار انتقالات نشان نمیداده. این که کونته برای رقابت در لیگ قهرمانان به دنبال بازیکنان بزرگی بوده. هر چه باشد یووه با کونته در لیگ قهرمانان بالاتر از یک چهارم نهایی 2013 صعود نکرد و در فصل پیش برابر گالاتاسرای ناکام ماند. این که او با این یووه تا آخرین مرز پیش رفته بود و به افقی ورای چهارچوب های مالی باشگاه مینگریست. میگفتند قهرمانی سریآ دیگر برایش کافی نبود و احتمالا هم حق داشتند. میگفتند او درخواست خرید الکسی سانچز را کرده بود. میگفتند نمیخواست امانوئله جیاچرینی راهی ساندرلند شود. میگفتند خریدهای بزرگ باید با فروشهای بزرگ گره می خورد یعنی فروش آرتورو ویدال و پوگبا. میگفتند باشگاه توانایی پرداخت سالی شش میلیون یورو دستمزد پیرلو را ندارد.

 نامه سرباز آندرئا آنیلی رئیس باشگاه لبالب از کلی گویی بود و نیاز به رمزگشایی داشت «... کمتر از دو ماه از آخرین پیروزی بزرگ سپری شده و یوونتوس باید سفرش را ادامه دهد. باشگاه با تکیه به مدیران جوان و یکپارچه که توانستهاند با اراده به سوی اهدافشان حرکت کنند راهش را به جلو ادامه خواهد داد». ولی سخنان کونته در فیلم ویدئویی برای طرفداران نیش خود را پنهان نمیکرد. او جایی در فیلم جمله «... مسیری طی شد تا این تصمیم را گرفتم» بر زبان آورد و خیلی ها اعتقاد دارند بپه موراتا در جدایی کونته نقش اصلی را بازی کرده.
 
طرفداران یووه جدا شدن های بزرگ را دوره میکردند. این که وقتی کارلو آنچلوتی رفت چه بر سر میلان آمد. وقتی ژوزه مورینیو رفت چه بر سر اینتر آمد. دوره میکردند و نامهای جانشین را میشنیدند: مانچینی، میهایلوویچ... تا این که سرانجام او را معرفی کردند. مربی سابق میلان را. ماسیمو آلگری را به عنوان جانشین کونته. همان مربی که میلان را پس از شش فصل پرسه در برهوت قهرمان لیگ کرد، ولی همان مربی هم بود که در سه سال نتوانست شیوه بازی ثابت و روشن را برابر میلان رقم بزند. همان مربی بود که هر سال در اروپا شکست خورد. همان مربی که به حرکات انفرادی زلاتان دل بست. همان مربی بود که آندرهی پیرلو را کنار گذاشت. همان مربی که شیوه تمریناتش در میلان با مصدومیت برخی بازیکنان همراه شد. همان مربی که برای فتح دل طرفداران یووه باید شکیبا بماند و شکنجه ببیند.
 
اگر جدایی کونته و یووه طرفداران بانوی پیر را خشمگین کرده ولی نوید مبارزه داغ برای قهرمانی در سریآ را میدهد. این که یووه ناگهان دستخوش طوفان شده برهه با رم و ناپولی و فیورنتینا – و شاید میلان و اینتر – برای فتح جام رقابت خواهد کرد.
 
برگرفته شده از : 1ورزش

وبسایت خبری رسمی یوونتوس در ایران، انتشار یافته در تاریخ: دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۳

21 Jul 11:44

پرکردن آنتن صداوسیما با فیلم‌های دانلودی!

برای خیلی‌ها که فیلم دیدن را به عنوان یک تفریح دوست دارند، نمایش تلویزیونی فیلم‌های سینمایی که چند ماه بیشتر از اکران آن‌ها در ایالات متحده یا کشورهای اروپایی نمی‌گذرد، اتفاق خوبی است؛ مخصوصا در شرایطی که دست‌فروشان سر چهارراه قیمت هر حلقه دی‌وی‌دی را به 2000 تومان افزایش داده‌اند. همین اقبال هم باعث شده که در ماه‌های گذشته کار و بار شبکه نمایش سکه شود و از طرفی هم شبکه‌های یک تا n+1، فیلم‌های سینمایی مختلفی را پخش کنند تا بلکه بتوانند مخاطب سرگردان بین تلویزیون ملی و ماهواره‌ را پای رسانه خودشان بنشانند. در این میان هم طبیعی است که مخاطب ترجیح می‌دهد فیلم‌های روز دنیا را با دوبله فارسی و بدون مشکل خاصی در کنار خانواده ببیند اما مشکل از همین‌جا شروع می‌شود: آیا صداوسیما بابت نمایش این فیلم‌ها و خرید رایت‌شان پولی پرداخت می‌کند؟پاسخ به این پرسش همیشه در هاله‌ای از ابهام بوده است. زمانی این بحث مطرح شد که مسئولان تلویزیون، رایت فیلم‌ها را از کشورهای خاورمیانه یا آسیای شرقی و... به قیمتی بسیار کمتر از قیمت اروپا و آمریکا خریداری می‌کنند اما گویا به لطف کاهش بودجه سازمان صدا و سیما، دیگر همان رقم هم بابت نمایش فیلم‌ها پرداخت نمی‌شود و فیلم‌ها غیرقانونی پخش می‌شوند.این روز‌ها اگر کسی به گوشه پایین و سمت راست یکسری از فیلم‌های جدیدی که در شبکه‌های سیما نمایش داده می‌شود نگاه کند، عبارت «Ganool.com» را که با فونت خیلی ریزی نوشته شده است، می‌بیند؛ به عنوان مثال فیلم‌های جک غول‌کش، جانگوی آزاد شده، به دنبال مارپیچ دم، جزیره گنج، سرقت برج و... که از شبکه‌های مختلف پخش شده‌اند، از این دست هستند.گانول (Ganool) یک سایت اینترنتی (یک ریلیز‌کننده اینترنتی) است که فیلم‌ها و بازی‌های روز دنیا را پس از اینکود (وارد کردن رمز) و کم کردن حجم و البته کمی کیفیت، روی سرور‌های مختلف آپلود می‌کند و شما می‌توانید آن را به صورت رایگان دانلود کنید. سرعت انتشار فیلم‌ها و همچنین به‌روز بودن این سایت باعث شده است که گانول به یکی از پرطرفدارترین سایت‌های دانلود فیلم در دنیا تبدیل شود.این سایت در ایران فیلتر است اما کاربرد بسیار زیادی دارد. از یک سو مسئولان صدا و سیما برای پرکردن بخشی از کنداکتور پخش خود به آن متوسل می‌شوند و از سوی دیگر، جمع کثیری از کاسبان صنف دی‌وی‌دی فروشان سر چهارراه‌ها، فیلم‌های روز دنیا را از آن‌جا دانلود کرده و به مشتاقان عرصه هنر عرضه می‌کنند؛ حرکتی که از نطر حقوقی جرم توصیف شده و دستگاه انتظامی نیز هر چند وقت یک بار، مراسم امحای آثار این حرکت غیرقانونی را ترتیب می‌دهد.خبرنگار ایسنا در تماس با مسئول تامین برنامه شبکه نمایش سیما، این موضوع را پیگیری کرد. وی در این تماس تاکید کرد که هرگونه مصاحبه در این زمینه، باید با نامه کتبی صورت بگیرد تا او بتواند پس از مشورت با معاونت سیما به پرسش‌ها پاسخ دهد. پس از آن، خبرنگار در یک نامه، سوالات خود را مطرح و چند روز بعد نیز موضوع را در گفت‌وگو با یکی از کارمندان دفتر مدیر تامین برنامه شبکه نمایش پیگیری کرد که وی توضیح داد تمام فیلم‌هایی که از شبکه‌های مختلف از جمله شبکه نمایش پخش می‌شوند، از معاونت سیما دریافت می‌شوند و همه شبکه‌ها فیلم‌های خارجی را از یکدیگر می‌گیرند و آن‌ها را پس از ری‌مسترینگ روی آنتن می‌برند. او همچنین چندین مصداق از فیلم‌هایی که آرم «Ganool.com» داشته‌اند و به نوعی دانلودی بودند را گرفت تا به مدیر تامین شبکه اطلاع دهد اما روز یکشنبه - 21 تیرماه - اعلام کرد که مدیر تامین شبکه نمایش بنا یا علاقه‌ای برای پاسخگویی در این‌باره ندارد. حال باید پرسید که آیا نمایش این حجم از فیلم‌ها که سرنوشت حق رایت‌ آن‌ها مشخص نیست، به چهره فرهنگی کشور خدشه وارد نمی‌کند؟ اگر پاسخ منفی است و هزار و یک دلیل مانند تحریم، بودجه و غیره و ذلک برای این کار آورده می‌شود، باید به این پرسش پاسخ داد که آیا تلاش‌گران عرصه دانلود در صداوسیما، حداقل نمی‌توانند روی آن آدرس سایت در زیر تصویر را کمی محو کنند که همه‌چیز آنقدر اظهر من الشمس و به قول حقوقدانان، جرم مشهود نباشد یا حداقل یک سایت فیلترشده را تبلیغ نکنند؟البته این حرکت تلویزیونی‌ها فقط به نمایش نسخه دانلودی فیلم‌ها خلاصه نمی‌شود. موسیقی متن فیلم‌ها و سریال‌های دزدان دریایی کارائیب، بازی تاج و تخت (Game of Thrones)، دکستر، فرار از زندان، اینسپشن و... بارها و بارها از تلویزیون پخش شده است و جالب آنکه متاسفانه گاهی موسیقی فیلمی مانند دزدان دریایی کارائیب یا بازی تاج و تخت بدون توجه به محتوای فیلم، روی تصاویری از حماسه‌ انتخابات، رژه‌ نیروهای مسلح و... هم میکس می‌شود!در سال‌های گذشته بارها و بارها بحث رعایت قانون کپی‌رایت و مشکلاتی که ممکن است به‌وجود بیاورد، مطرح شده است اما در کنار تمام محدودیت‌های این قانون، عده‌ای معتقدند که رعایت نکردن آن به چهره فرهنگی کشور خدشه وارد می‌کند؛ مخصوصا در شرایطی که بعضی از کپی‌کاران عرصه فرهنگ و هنر، تلاش شبانه‌روزی در کپی ایده‌های خارجی دارند و گه‌گاه هم این کپی‌کاری‌ها ابعاد بین‌المللی به خود می‌گیرد که آخرین نمونه‌اش مربوط به کپی یکی از سریال‌های معروف آمریکایی در شبکه سه بود.
19 Jul 14:49

زوج بدشانس در هر دو سانحه هوایی مالزی

به گزارش خبرآنلاین،"کایلینه مان" و "جیدن بارروز"، زوج استرالیایی، هنوز در سوگ از دست دادن دو تن از اعضای خانواده خود در سانحه ناپدید شدن هواپیمای مالزیایی بر فراز اقیانوس هند بودند، که دو تن دیگر از اعضای خانواده خود را در سانحه سرنگون شدن یک هواپیمای دیگر خطوط هوایی مالزی بر فراز اوکراین از دست دادند. به گزارش روزنامه استرالیایی "بریسبان تایمز" در گزارشی نوشت که در پروازMH370 خطوط هوایی مالزی که در ماه آوریل بر فراز اقیانوس هند ناپدید شد، برادرزن و همسر"کایلینه مان" کشته شدند.هواپیمای دیگری از این خطوط هوایی توسط موشکی بر فراز اوکراین سرنگون شد و همه 298 سرنشین آن جان باختند. در این پرواز "کایلینه مان" دختر خوانده و همسرش را از دست داد. آنها از تعطیلات چهار هفته ای خود در اروپا به کشور برمی گشتند. "گرگ باروز" برادر "جیدن بارروز" می گوید: "این حادثه ما را ویران کرد و نمی دانیم چه کاری باید انجام دهیم". باروز افزود: "نمی دانم چگونه این همه بلا بر سر یک خانواده آن هم درمدتی کوتاه می آید". او در عین حال تاکید کرد که خطوط هوایی مالزی را در این دو حادثه مقصر نمی داند و هیچ نفرتی به این شرکت نیز ندارد. این خانواده از رسانه ها خواسته است که در این اوقات غم انگیز آنها را راحت بگذارند تا به سوگواری بپردازند.
19 Jul 06:48

فاز جدید ساماندهی موسسات مالی

به طور یقین جایگاه موسسات و بانک ها در هیچ اقتصادی از جمله اقتصاد ایران قابل انکار نیست؛ به طوری که کانال انتقال سیاستهای پولی بوده و هدایت نقدینگی به سمت فعالیتهای اقتصادی، ارائه سازو کار و پرداخت و تسهیل جریان پرداختها در مبادلات داخلی و فرامرزی، ایجاد ارزش افزوده برای اقتصاد و همچنین کمک به رشد اقتصادی، ارائه‌ی خدمات مالی متنوع و در نهایت کاهش خدمات بانکی از طریق ایجاد شرایط رقابتی و واسطه‌گری مالی از طریق جمع‌آوری پس اندازها و تامین تخصیص سرمایه مورد نیاز بخش‌های مختلف اقتصادی را بر عهده می گیرند.اما در کنار مزیت‌هایی که می تواند از طریق سیستم بانکی برای نظام اقتصادی ایجاد شود، نظارت و ساماندهی بانک‌ها و موسسات پولی و اعتباری که در سال های گذشته به طور قابل ملاحظه‌ای بر تعدادشان افزوده شده است از اهمیت دوچندانی برخوردار خواهد بود آن هم در شرایطی که با وجود تاکید قانون پولی و بانکی مبنی ایجاد بانک‌ها و موسسات اعتباری با مجوز بانک‌مرکزی و یادآوری این موضوع در قانون برنامه پنجم توسعه بازهم موسسات پولی و مالی بدون کسب مجوز ایجاد و در بسیاری از موارد بدون توجه به قوانین و مصوبات بانک مرکزی به فعالیت می پردازند.در عین حال برخی کارشناسان معتقدند که تعداد موسسات مالی و اعتباری کشور زیاد نیست؛ اما به دلیل بی قانونی و نبود کنترل در زمان تشکیل و ادامه حیات آنها موجب شده تا این موسسات به بدترین وجه، توسعه یافته و به طور قانونمند شکل نگیرند که در نهایت مشکلاتی را برای سیستم بانکی بوجود می‌آورند. مسایلی که حمایت مردم را درپی ندارد چراکه در سویی منجر به اعتراض و نگرانی مشتریان این موسسات در مورد سپرده‌هایشان می شود و در سویی دیگر بانک مرکزی تذکر می‌دهد که اگر مردم، موسسه غیر مجازی را انتخاب کرده و وجوه خود را در آن سرمایه گذاری کنند مسوولیت با خودشان است و دولت، بانک مرکزی و هیچ یک از مقامات کشوری در این زمینه هیچ کمکی نخواهند کرد!اما در حالی که از حدود سال 1391 بانک مرکزی در اقدامی جدی‌تر در راستای ساماندهی بازار غیرمتشکل پولی، تعدادی از موسسات را ادغام کرد و یا در اقدامی دیگر نام تعدادی دیگر از موسسه‌ها و بانک‌ها را از سایت خود حذف کرد. هنوز نظارت کاملی بر این موسسات وجود نداشته و در برخی موارد مغایر با سیاست های بانک مرکزی حرکت می کنند. به طوری که در نمونه ای بارز، بعد از تفاهم بانکداران برای کاهش و ساماندهی سود سپرده های بانکی بازهم در این موسسات تخلف قانونی مشهود بوده و به این تفاهم عمل نمی کنند که به طور طبیعی اعتراض بانکداران را نیز به همراه خواهد داشت.با این وجود مقامات بانک مرکزی به خصوص در ماه های اخیر بارها برطرح ساماندهی بازار غیر متشکل پولی و عزم جدی این بانک برای نظارت هر چه بیشتر بر موسسات پولی و مالی غیر مجاز و ساماندهی آن ها تاکید کرده اند.لغو تبلیغات موسسات غیرمجاز در صداوسیمااین در حالی است که اخیرا ولی الله سیف-رییس کل بانک مرکزی از بررسی موضوع ساماندهی بازار غیر متشکل پولی و اخذ تصمیماتی در راستای ایجاد نظم بین موسسات پولی خبر داد. وی همچنین از برخورد بانک مرکزی با موسساتی که خارج از نظارت آن فعالیت می کنند سخن گفت و این را هم یادآور شد که طی نامه ای به صداو سیما خواسته اند که تبلیغات موسسات پولی و مالی غیرمجاز لغو شود. بر این اساس شورای پول و اعتبار نیز در آخرین تصمیمات خود در هفته گذشته به بحت موسسات اعتباری نیز پرداخت و ضمن تصویب اساسنامه نمونه موسسات اعتباری غیربانکی (غیردولتی) مقرر کرد که موسسات اعتباری غیربانکی موجود ، حداکثر تا پایان دی ماه سال جاری و موسسات جدید به محض ایجاد، مشمول ضوابط شده و باید اساسنامه نمونه را تصویب کنند.همچنین "آیین نامه ضوابط ناظر بر حداقل استانداردهای شفافیت و انتشار عمومی اطلاعات توسط موسسات اعتباری" نیز به تصویب شورای پول و اعتبار رسید و براساس آن، بانکها و موسسات اعتباری موظف به انتشار برخی از اطلاعات مرتبط با فعالیت در پایگاه اطلاع رسانی خود شدند تا ضمن اینکه قضاوت عمومی در مورد فعالیت بانکها و موسسات اعتباری با کیفیت بهتری انجام شده و نظام بانکی کشور در جایگاه مطلوبی قرار گیرد، امکان پاسخگویی مناسب از سوی این موسسات فراهم شود.کار موسسات پولی غیر مجاز به مراجع قضایی افتاداما برخی اخبار اعلام شده از سوی حاضرین در جلسات اخیر شورای پول و اعتبار بیانگر تدوین دستورالعملی است که موسسات پولی و اعتباری را ملزم به رعایت آن می کنند. به طوری که اگر موسسات دارای فعالیت مالی و اعتباری عملکردی خلاف این ضوابط داشته باشند به قوه قضاییه معرفی می‌شوند. این در حالی است که فعالیت این موسسات به خصوص در شهرستان‌ها با دقت بیشتری زیر نظر مراجع نظارتی قرار خواهد گرفت .بنابراین گزارش، با وجود اینکه به نظر می رسد بانک مرکزی کمی محکم تراز گذشته در مسیر ساماندهی بازار غیر متشکل پولی گام گذاشته و باوجود اینکه گستره فعالیت موسسات پولی و اعتباری به اندازه بانک های بزرگ نبوده و برای نظام بانکی پرمخاطره نیست اما به هرحال این موسسات در نظام بانکی در حال فعالیت بوده و در مجموع ضمن اثرگذاری بر این سیستم با سرمایه مردم سروکار داشته و باید همانطوری که بانک مرکزی حامی منافع مردم در بانک ها است ضمانتی هم برای حفظ منافع مشتریان در موسسات پولی و اعتباری از جمله موسسات غیر مجاز وجود داشته باشد؛ بنابراین نظارت جدی تر بانک مرکزی نسبت به این موسسات مورد اهمیت است نظارتی دقیق با سنجش عواقبی که می تواند در پی داشته باشد.
18 Jul 19:13

«اگه ما ناپدید شدیم، هواپیما این شکلی بود!» یک تراژدی فیس‌بوکی/ پست فیسبوکی یکی از مسافرین هواپیمای مالزیایی که ساعاتی قبل سقوط کرد

by saed1313@yahoo.com (مصطفی رضائی)
«اگه ما ناپدید شدیم، هواپیما این شکلی بود!» یک تراژدی فیس‌بوکی/ پست فیسبوکی یکی از مسافرین هواپیمای مالزیایی که ساعاتی قبل سقوط کرد

«کُر پَن» مسافر هلندی، هیچ فکر نمی‌کرد عکسی که در فرودگاه آمستردام و در لحظه سوار شدن از هواپیمای پرواز ام‌اچ۱۷ مالزی در صفحه‌ی فیس‌بوک‌اش قرار می‌دهد، آخرین عکس از این بوئینگ ۷۷۷ و آخرین پُست فیس‌بوکی‌اش باشد. او در کنار عکس به شوخی نوشته بود «اگه ما ناپدید شدیم، هواپیما این شکلی بود!» که اشاره‌ای طنزآمیز به ماجرای ناپدید شدن هواپیمای مالزی و ۲۳۹ مسافرش در هشت مارس سال گذشته بود.

به گزارش ایران وایر، چند نفر از دوستان «کُر» عکس را لایک کرده و پیغام‌هایی مثل «سفر خوش بگذره» و «تعطیلات خیلی خوبی داشته باشی» برای‌اش گذاشته بودند. «کُر» تا زمان آماده شدن هواپیما برای پرواز فرصت کرده بود که چند پیغام‌ را لایک بزند. اما درست هفت ساعت بعد، هواپیمای مالزی که از آمستردام به سمت کوالالامپور پرواز می‌کرد، بر اثر شلیک راکت در شرق اکراین منفجر شد و نه فقط فاجعه‌ی دیگری در تاریخ حوادث هوایی (و برای هواپیمایی مالزی) به ثبت رسید که یکی دیگر از تراژدی‌های فیس‌بوکی هم شکل گرفت.
هواپیمایی مالزی اعلام کرد که ارتباط با پرواز ام‌اچ‌۱۷ را در آسمان اکراین و در پنجاه کیلومتری شرق مرز آن کشور با روسیه از دست داده است.

به این ترتیب «کُر پَن» و بقیه ۲۹۴ مسافر و خدمه بی‌گناه پرواز مالزی به جمع قربانیان درگیری نظامی روسیه و اکراین پیوستند که به نظر می‌آید جدیدا وارد عرصه جنگ هوایی نیز شده است.

عکسی که «کُر پَن» برای شوخی در صفحه شخصی فیس‌بوک‌اش گذاشته بود، تاکنون بیش از شانزده‌ هزار بار به اشتراک گذاشته شده. دوستان‌اش درست چند ساعت بعد از پیغام‌های محبت‌آمیزشان ناچار شدند برگردند و با ناباوری و تاسف شدید پیغام‌های تسلیت بگذارند. از کامنت‌ها این طور بر می‌آید که «نیلچه تول» که در فیس‌بوک با «کُر» «In a relationship»  بوده نیزدر این سفر همراهی‌اش می‌کرده‌ است. عکس‌های فیس‌بوک، آن‌ها را زوجی اهل ِموسیقی و سفر و فیلم نشان می‌دهد که یک گل‌فروشی را با هم‌ اداره می‌کردند.
اخیرا در جایی خواندم که به‌زودی فیس‌بوک تبدیل به گورستانی بزرگ خواهد شد. بعید است که از اجساد واقعی این زوج اهل ِحال ِهلندی چیزی باقی مانده باشد ولی صفحه فیس‌بوکی آن‌ها اکنون جزئی از این قبرستان مجازی است.

به گزارش کافه سینما، این پست تا الان بیش از 24 هزار بار به اشتراک گذاشته شده است.

17 Jul 20:33

تصادف پراید با شتر/عکس

by info@salameno.ir
در تصادف خودروی پراید با یک شتر در جاده میناب به بندرعباس، شتر زنده ماند اما پراید به حلبی تبدیل شد.
17 Jul 14:15

کرمانشاه دارنده رتبه اول بیکاری در کشور

به گزارش ايلنا، البته این تصمیم مقامات ارشد از این منظر که کشور با کمبود جمعیت مواجه است و برای بقا نیاز به سیاست‌های افزایش جمعیتی دارد می‌تواند درست باشد اما مطمئنا هر تصمیمی تنها در یک جمله خلاصه نمی‌شود و ابتدا باید بسترهای لازم از جمله اشتغال و درآمد، خدمات درمانی، محیط زیست و توسعه اقتصاد کشور مهیا شود همچنین، بر اساس تحقیقاتی که ناسا انجام داده است ایران تا 30 سال آینده از یک منطقه نیمه خشک به یک منطقه خشک تبدیل می‌شود و بر اساس پیش‌بینی این مرکز تحقیقاتی ایران توانایی خود را در کشت محصولات کشاورزی از دست خواهد داد و به وارد کننده صرف کالاهای اساسی و محصولات کشاورزی تبدیل خواهد شد که این مهم باید مدنظر تصمیم گیران کلان کشور قرار گیرد.با این اوصاف مسئولان باید در خصوص هرگونه تصمیم گیری تمامی جنبه های لازم را به طور دقیق مورد بررسی قرار دهند چرا که در شرایط کنونی که خانواده‌ها از عهده هزینه‌های یک فرزند هم  برنمی‌آیند چگونه می‌توانند مایحتاج اولیه 2 تا 3 فرزند را تهیه کنند؟ براین اساس برای بررسی دقیق این مهم به سایت مرکز آمار مراجعه کرده ایم تا اطلاعات لازم به تفکیک هر شهر را از لحاظ وضعیت اشتغال، جمعیت، سواد و میزان مشارکت اقتصادی را طبقه‌بندی کرده و مشاهده کنیم که چه شهرهایی دارای بیشترین پتانسیل برای افزایش جمعیت هستند. بر اساس اعلام مرکز آمار کرمانشاه، لرستان، گیلان وکهگیلویه‌ و بویراحمد 4 استانی هستند که بیشترین نرخ بیکاری را به خود اختصاص داده اند همچنین کرمان، یزد، سمنان و خراسان جنوبی دارای کمترین نرخ بیکاری هستند.کرمانشاه دارنده رتبه اول بیکاری در کشوربراساس همین امار استان کرمانشاه با یک میلیون و 945 هزار و 227 نفر جمعیت با نرخ رشد بی‌کاری 20.7 درصدی جدول اولین رتبه بی‌کاری در کشور است، همچنین نرخ رشد جمعیت در این استان 0.69 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی 35.4 درصد و نرخ باسوادی 81.72 درصد برآورد شده است. همچنین استان لرستان با یک میلیون و 754 هزارو 243 نفر جمعیت و 19.8 درصد نرخ بی کاری در جایگاه دوم قرار گرفته‌ است و براساس اعلام نرخ رشد جمعیت این استان 0.44 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی 33.3 درصد و نرخ باسوادی 80.44 درصد است.بر اساس اعلام مرکز آمار، گیلان با 19 درصد بیکاری سومین استان ازمیان 31 استان است که بیشترین نرخ بی‌کاری را به خود اختصاص داده است و این در حالی است که جمعیت گیلانی ها نیز به نسبت دو استان دیگر بیشتر است بطوری که اکنون 2 میلیون و 480 هزار و 874 نفر را در دل خود جای داده است. همچنین نرخ رشد جمعیت در گیلان0.62 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی 36.9 درصد و نرخ باسوادی 84.29 درصد است. اما سکوی چهارم با 17.9 درصد نرخ بیکاری به کهگیلویه‌ و بویراحمد اختصاص یافته است که جمعیتی حدود یک سوم استان کرمانشاه را در خود جای داده است و تعداد جمعیت آن حدود 659 هزار نفر است. همچنین نرخ رشد جمعیت در این استان 0.76 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی 28.7 درصد و نرخ باسوادی در این استان 81.91 درصد است.کرمانی ها در صدر رتبه کمترین نرخ بیکاریگفتنی است استان کرمان در حالی با 5.2 درصد کمترین نرخ بیکاری را به خود اختصاص داده است که تعداد جمعیت این استان با 2 میلیون‌ و 938 هزارو 988 نفر از چهار استانی که بالاترین نرخ بی کاری را دارند بیشتر است همچنین نرخ رشد جمعیت این استان 2.7 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی 35.2 درصد و نرخ باسوادی 82.20 درصد اعلام شده است. استان یزد با یک میلیون و 74 هزار و 428 نفر و نرخ بیکاری 5.6 درصد، نرخ رشد جمعیت 1.63 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی 34.2 و نرخ باسوادی 87.78 درصد دومین استان از لحاظ تعداد درصد بیکاری شناخته شده است.بر اساس این گزارش، نرخ بی کاری در استان سمنان 6 درصد اعلام شده است و تعداد جمعیت این استان 631 هزار و 218 نفر، نرخ رشد جمعیت 1.37 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی 37.3 درصد و نرخ باسوادی 88.40 درصد است. همچنین خراسان شمالی با 6.7 درصد نرخ بی‌کاری چهارمین استان از نظر کمترین میزان بیکاری شناخته شده است و تعداد جمعیت این استان نیز 662 هزار و 534 نفر، نرخ رشد جمعیت 0.81 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی 35.2 و نرخ باسوادی استان فوق 82.48 درصد اعلام شده است.تهرانی ها در صدر جداول بیشترین میزان جمعیت و نرخ باسوادی قرار دارندبدون نیاز به آمارگیری هم بر همه مبرهن است که استان تهران با یک اختلاف فاحش گوی سبقت را از دیگر استان‌ها در میزان جمعیت ربوده است و بر اساس اعلام مرکز آمار جمعیت این استان 12 میلیون و 183 هزار و 391 نفر برآورد شده است و علاوه بر پرجمعیت ترین استان با 90.46 درصد نرخ باسوادی، باسوادترین استان کشور نیز به حساب می‌آید همچنین، نرخ رشد جمعیت تهران 1.44 درصد، نرخ بیکاری 7.3 درصد و نرخ مشارکت اقتصادی 33.7 درصد اعلام شده است. همچنین خراسان رضوی با حدود 6 میلیون نفر رتبه دوم را در پرجمعیت‌ترین استان کشور دارد و نرخ بیکاری در آن 9.7 درصد، نرخ رشد جمعیت 1.40 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی 36 درصد و نرخ باسوادی 86.30 درصد است.گفتنی است استان ایلام با 557 هزار و 599 نفر کم جمعیت ترین استان کشور است و میزان نرخ بیکاری در این استان 11.1 درصد اعلام شده است و سمنان با 631 هزار و 218 نفر از لحاظ کم‌جمعیت‌ترین استان کشور در رتبه دوم قرار دارد و کهگیلویه و بویر احمد با 658 هزار و 629 نفر و نرخ بی‌کاری17.9 درصدی در رتبه سوم و خراسان جنوبی با 662 هزارو 534 نفر و 6.7 درصد نرخ بیکاری رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است.بر اساس اعلام مرکز آمار استان سیستان ‌و بلوچستان با 28.44 درصد، بی سوادترین استان کشور را به خود اختصاص داده است و استان کردستان با 22.3 درصد بی‌سواد در جایگاه دوم قرار گرفته است و 19.56 درصد از جمعیت استان لرستان نیز فاقد سواد هستند آخرین رتبه بی سوادی در اختیار استان اردبیل با 19.23 درصد نرخ بی سوادی قرار دارد.
16 Jul 05:34

ببینید و بخوانید: حمله وسیع در شبکه‌های اجتماعی به استیون اسپیلبرگ برای قتل یک دایناسور! / گزارش "کافه سینما" را بخوانید

by saed1313@yahoo.com (amirghaderi)
ببینید و بخوانید: حمله وسیع در شبکه‌های اجتماعی به استیون اسپیلبرگ برای قتل یک دایناسور! / گزارش

كافه سينما-سرويس رسانه: یک هنرمند اهل واشنگتن، با انتشار یک تصویر در صفحه فیس‌بوکش، موجی علیه «استیون اسپیلبرگ» کارگردان شهیر به راه انداخت.
به گزارش کافه سینما به نقل از نوشته روزنامه بریتانیایی «ایندیپندنت»، این موج پس از آن به راه افتاد که «جی برنزکام» صحنه‌ای از فیلم «پارک ژوراسیک» محصول ۱۹۹۳ را در صفحه فیس‌بوک خود پست کرده و زیر آن به شوخی متنی انتقادی علیه اسپیلبرگ نوشت.

spil-tiro


او زیر این عکس نوشت: «عکس شرم‌آور یک شکارچی که برای تفریح خود یک دایناسور را از نوع «تیسراتوپس» به قتل رسانده و با خوشحالی با این حیوان عکس هم می‌گیرد. لطفاً این عکس را به اشتراک بگذارید تا آبروی این فرد نفرت‌انگیز پیش جهانیان برود.»
به نوشته روزنامه ایندیپندنت، وب‌سایت «بیزینس اینسایدر» و منابع مختلف دیگر، چیزی نگذشت که این عکس دست‌کم ۳۲ هزار بار در فیس‌بوک به اشتراک گذاشته شد و بیش از ۵۷۰۰ اظهارنظر درباره آن پست شد که درصد بالایی از آن در محکوم کردن «این عمل» استیون اسپیلبرگ بود.
محکوم کردن شکار و قتل حیوانات در رسانه‌های اجتماعی، به طور وسیع، امری رایج است اما به نوشته رسانه‌های مختلف، در این مورد، تعداد زیاد اظهارنظرهای کاربرانی که متوجه نشده‌اند که نسل دایناسور‌ها ۶۶ میلیون سال است منقرض شده تعجب‌آور است. و این‌که مشخص شد، بسیاری از مردم هنوز سری فیلم‌های «پارک ژوراسیک» را ندیده‌اند.

spil-tiro1


یکی از کاربران فیس‌بوک در صفحه یادشده نوشته‌است: «این استیون اسپیلبرگ است، کارگردان فیلم پارک ژوراسیک!» و دیگری در پاسخ نوشته‌است که «برایم مهم نیست او چه کسی‌است. نباید آن حیوان را می‌کشت.»
بعضی کاربران دیگر استیون اسپیلبرگ را «بی‌رحم» و «منفور» خطاب کرده و گفته‌اند که دیگر هیچ‌وقت فیلم‌های او را تماشا نخواهند کرد.
«جی برنزکام»، فردی که با پست عکس اسپیلبرگ و این شوخی، باعث به راه افتادن این واکنش‌ها شده پس از مشاهده تعداد زیاد این اظهارنظر‌ها تشویق شده و هم‌اینک عکس دیگری را از اسپیلبرگ منتشر کرده‌است.

spil-tiro2


در این عکس تازه، استیون اسپیلبرگ در صحنه‌ای از فیلم «آرواره‌ها»، ساخته ۱۹۷۵، بر روی یک کوسه سوار شده‌است.
«جی برنزکام» زیر این عکس نوشته‌است: «لطفاً به شناسایی این قاتل بی‌رحم کوسه‌ها که به طور غیرقانونی حیوان می‌کشد کمک کنید.كوسه‌ها براي اكو-سيستم ضروري هستند و منطقه حفاظت شده آن‌ها در سواحل كليفرنياقرار دارد.اگر از محل يا هويت اين فرد اطلاع داريد، هرچه زودتر مقامات را در جريان قرار دهيد. »

سرويس رسانه كافه سينما

11 Jul 09:38

«آیا نخبگان این کشور هم فرصت شما را داشته‌اند؟» / سخنی با نعیمه اشراقی، که متاسفانه در مقام نوه امام خمینی و معاون مدیر عامل شرکت نفت کیش، در گفتگوی اخیرش از مستخدم در خانه‌اش، ضریب هوشی بالای خود و سختی کشیدن دخترش در کانادا گفته است!

by saed1313@yahoo.com (amirghaderi)
«آیا نخبگان این کشور هم فرصت شما را داشته‌اند؟» / سخنی با نعیمه اشراقی، که متاسفانه در مقام نوه امام خمینی و معاون مدیر عامل شرکت نفت کیش، در گفتگوی اخیرش از مستخدم در خانه‌اش، ضریب هوشی بالای خود و سختی کشیدن دخترش در کانادا گفته است!

حـــامد مظفـــری: نه خانم اشراقی! این طور نیست که ضریب هوشی شما از بقیه بالاتر باشد بلکه اتفاقا در این مملکت هر چه کم داشته باشیم آدم باهوش و مستعد کم نداریم. اما مشکل اینجاست اغلب طیف نخبگان ما به دلیل نداشتن روابط آنچنانی مجبورند در مشاغل غیرمرتبط با رشته خویش کار کنند آن هم در شرایطی که امثال شما می توانید همه جوره امکاناتی را در اختیار داشته باشید... کسی نیست به این بانوی محترم بگوید اگر ترک ایران کردن موجب سختی روزگار است چه دلیلی داشت که دخترشان را برای تحصیل به خارج از کشور بفرستند؟ مگر در ایران کم داریم دانشگاه و اساتید مسلح به علم روز؟ سختی برای کسی است که در کوره دهاتهای ایران و بدون داشتن حتی یک کتاب کمک آموزشی کنکور می دهد و با رتبه ای خوب وارد دانشگاههای معتبر کشور می شود ولی بعد از پایان تحصیل به خاطر نداشتن یک رابطه جزیی مجبور است در رده های پایین شرکتهایی که شما به سادگی آب خوردن معاون مدیرعاملش هستید کار کند. خانم اشراقی! این نسل هم می تواند فکر کند و هم می تواند راه حل ارائه کند منوط به اینکه شما نپندارید به واسطه ضریب هوشی بالایتان فکر کردن و راه حل ارائه دادن فقط مخصوص شما و دخترتان است!

سرکار خانم اشراقی! تکبر بدجوری گریبان تان را گرفته! چرا کمی با مردم روراست نیستید؟

: بازخوانی تازه ترین گفتگوی نعیمه اشراقی همان بانوی محترمی که چندی قبل به واسطه کامنتی که در صفحه اجتماعیش منتشر کرده بود به شدت مورد انتقاد قرار گرفت به شدت جالب و البته تکان دهنده است. اشراقی که این روزها به عنوان معاون مدیرعامل شرکت نفت کیش(!!!) در دفتری در یکی از نقاط خوش آب و هوای تهران مشغول به کار است در این گفتگو مسائلی را مطرح کرده که بیش از هر چیز دیگر نگاه اشرافی و تجمل گرایی این بانوی محترم را در کانون توجه مخاطبان قرار می دهد. بخشهایی از این اشرافی گری را در جایی می خوانیم که او می گوید:«اگر زنی بخواهد هم کار کند و هم درس بخواند بدون داشتن نیروی خدماتی در خانه امکانش نیست. من هم به خاطر اینکه هم درس خوانده ام و هم کار کرده ام همیشه یک نیروی خدماتی در خانه داشته ام.»
ایشان این واژه ها را در شرایطی بیان کرده اند که بیش از نیمی از زنان شاغل در مملکت ما به این دلیل کار می کنند که همسرشان به تنهایی از پس هزینه های زندگی برنمی آید و طبیعی است که در این وضعیت نه تنها پولی برای پرداختن به نیروی خدماتی خانه ندارند که اتفاقا تا می توانند از خرجهای اضافی کم می کنند تا بتوانند هزینه زندگی روزمره را بدهند.
چون پدرت خشکشویی دارد یعنی ضریب هوشی ات متوسط است!

نعیمه اشراقی در این گفتگو درباره ضریب هوشی بالای خودش و وضعیت زندگی خانوادگی خود چنان خودخواهانه حرف زده که هر که او را نشناسد باور نمی کند او نوه بنیانگذار انقلاب ماست؛ همو که بیش از هر چیز به تواضع و افتادگی اش در برابر طبقه عامه مردم شهرت داست.
ایشان در جایی از گفتگو با بیان اینکه برخلاف بسیاری دیگر از کودکان که به مشاغلی چون خلبانی و پزشکی علاقه دارند از کودکی به مهندسی نفت(!) علاقه داشته و در نهایت هم مهندس نفت شده، در توجیه ضریب هوشی بالایشان هم فرموده اند:«به یکی از دوستان دوران تحصیلم که به من می گفت با سهمیه به دانشگاه آمده ای گفتم پدرت چکاره است و وقتی او گفت پدرش خشکشویی دارد من گفتم این یعنی اینکه شما از نظر هوشی، متوسطی اما پدربزرگ من تاریخ شاهنشاهی را تغییر داده و یعنی اینکه ضریب هوشی من در بالاترین سطح ممکن است.»
و در جایی دیگر ادامه داده اند:«اگر کسی باتجربه و تحصیلات خودم پیدا کنم از همین جا استعفا می دهم چراکه در صنعت نفت دچار قحط الرجال هستیم.»
می بینید تبختر تا کجا امتداد یافته؟؟؟ طرف در این مملکت 70 میلیونی حتی یک نفر را هم ارز دانش خود نمی بیند و ادعایی را مطرح می کند که نه فقط توهین به بسیاری از فارغ التحصیلان مهندسی نفت که توهین است به تک تک ایرانیانی که حتی در کسوت یک دستفروش هم می کوشند به جامعه خود سود برسانند.
نه خانم اشراقی! این طور نیست که ضریب هوشی شما از بقیه بالاتر باشد بلکه اتفاقا در این مملکت هر چه کم داشته باشیم آدم باهوش و مستعد کم نداریم. اما مشکل اینجاست اغلب طیف نخبگان ما به دلیل نداشتن روابط آنچنانی مجبورند در مشاغل غیرمرتبط با رشته خویش کار کنند آن هم در شرایطی که امثال شما می توانید همه جوره امکاناتی را در اختیار داشته باشید.


سختی برای جوانانی است که با کمترین امکانات درس می خوانند
غرور شما آن قدر زیاد است که حتی دانشگاههای ایران را مناسب تحصیل فرزندتان ندانسته اید و دخترتان را برای تحصیل به کانادا فرستاده اید و طبیعی است که اگر بلحاظ مالی در طیف مرفه نبودید هرگز نمی توانستید چنین شرایطی را برای دخترتان فراهم کنید اما عجیب اینجاست که باز هم به مانند آنها که فکر می کنند مخاطبشان، جاهل است درباره تحصیل دخترتان "نعیما" در خارج از ایران می گویید:«دخترم 18 سالگی از ایران رفت و در غربت خیلی سختی می کشد.»
کسی نیست به این بانوی محترم بگوید اگر ترک ایران کردن موجب سختی روزگار است چه دلیلی داشت که دخترشان را برای تحصیل به خارج از کشور بفرستند؟ مگر در ایران کم داریم دانشگاه و اساتید مسلح به علم روز؟ سختی برای کسی است که در کوره دهاتهای ایران و بدون داشتن حتی یک کتاب کمک آموزشی کنکور می دهد و با رتبه ای خوب وارد دانشگاههای معتبر کشور می شود ولی بعد از پایان تحصیل به خاطر نداشتن یک رابطه جزیی مجبور است در رده های پایین شرکتهایی که شما به سادگی آب خوردن معاون مدیرعاملش هستید کار کند.


این نسل هم می تواند فکر کند و هم می تواند راه حل ارائه کند منوط به اینکه...
نقطه اوج منحنی خودبرتربینی نعیمه اشراقی جایی است که در توصیف نسل جدید می گوید:«این نسل، نسل کپی پیست است و من نگران این هستم که اگر نسل ما از بین برود چه کسانی قرار است فکر کنند و راه حل ارائه دهند.»
اشراقی در حالی این گفته ها را بیان کرده که در جایی دیگر از گفتگو از بازی بازیکنان تیم ملی فوتبال در برابر آرژانتین و نیجریه با تحسین یاد کرده و به این ترتیب خود در نقیض فرضیه خویش حرف زده است.
خانم اشراقی عزیز! بازیکنانی که جانانه در برابر آرژانتین بازی کردند فقط بخشی هستند از پتانسیل عظیم نسل جدید یعنی همان نسلی که شما می گویید نه می تواند فکر کند و نه می تواند راه حل ارائه دهد. آیا امکان دارد بدون تفکر بتوان 90 دقیقه در برابر یکی از قدرتهای مسلم فوتبال دوام آورد؟!
خانم اشراقی! این نسل هم می تواند فکر کند و هم می تواند راه حل ارائه کند منوط به اینکه شما نپندارید به واسطه ضریب هوشی بالایتان فکر کردن و راه حل ارائه دادن فقط مخصوص شما و دخترتان است! من و امثال من که پدران و مادران شریف مان جز کارمندان رده پایین نبوده اند شاید خیلی بهتر از امثال شماها بتوانیم فکر کرده و برای حل مسائل راهکار ارائه کنیم اما در شرایطی که حتی با دارا بودن تجربه و توانایی در نهایت مشاغل به واسطه ارتباطات است که توزیع می شود و سر امثال ما بی کلاه می ماند طبیعی است که باز هم این شما و مانند شما هستید که فکر کرده و راه حل ارائه می دهید و ما تنها کاری که می توانیم بکنیم قلمی کردن همین خطوط است.
بانوی گرامی! به سوره نساء مراجعه کن
در مذمت تکبر و خودبرتربینی امام صادق(ع) دو جمله بیان کرده اند. یکی اینکه «هیچ کس تکبر نمی کند مگر در اثر حقارتی که در خود احساس می کند.» و دیگری اینکه «از تکبر اجتناب کنید زیرا کبر مختص به خداوند بزرگ است و کسی که با خدا نزاع کند خداوند او را در هم می شکند و روز قیامت ذلیلش می کند.» اما ورای اینها خداوند در آیه 36 سوره نساء می فرماید:« ان ا.. لا یحب من کان مختالا فخورا» که معنای آن می شود:« خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد.»
سخن آخر اینکه خانم اشراقی! ما که جزو طبقه هوشی متوسط هستیم و نظراتمان به کارتان نمی آید بد نیست سخن خداوند و امام ششم شیعیان را جدی تر بنگرید.

کافه سینما این مقاله را برای انتشار از سینما پلاس برگزیده است. 

11 Jul 08:59

ببینید: پنج خالکوبی برتر جام جهانی 2014؛ شما کدام را انتخاب می کنید؟ / مورد عجیب تیم هاوارد و لحظه برخورد توپ به تیر دروازه!

by saed1313@yahoo.com (مصطفی رضائی)
ببینید: پنج خالکوبی برتر جام جهانی 2014؛ شما کدام را انتخاب می کنید؟ / مورد عجیب تیم هاوارد و لحظه برخورد توپ به تیر دروازه!

 جام جهانی 2014 برزیل نیز همچون همه‌ی رقابت‌های ورزشی مهم، سوژه‌های خاص خودش را دارد.

 

به گزارش کافه‌سینما به نقل از آی‌اسپورت، یکی از این سوژه‌ها تاتوهای بازیکنان حاضر در رقابت‌ها محسوب می‌شود. تعداد زیادی از بازیکنان در برزیل تاتوهایی خاص و منحصربه‌فرد داشتند که در زیر می‌خواهیم 5 تاتوی برتر را مرور کنیم. به نظر شما زیباترین تاتو متعلق به کدام بازیکن است؟

5 - رائول میرلس - پرتغال

akserver.ir 14049724012

4 - دنیله ده روسی - ایتالیا

akserver.ir 14049724014

3 - لیونل مسی - آرژانتین

 

akserver.ir 14049725061

2 - تیم هاوارد - آمریکا

akserver.ir 14049725361

1 - مائوریسو پینیلا - شیلی

akserver.ir 14049725661

09 Jul 06:54

برای ثبت در تاریخ: عکس‌هایی از برد قاطع ۷ به ۱ آلمان‌ها برابر برزیل در نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۱۴

by علیرضا مجیدی

شاید در طول عمرمان تنها یک بار پیش بیاید که در تقابل تیم‌های بزرگ، آن هم در چنین بازی حساسی، شاهد نتیجه‌ای باشیم که بامداد امروز اتفاق افتاد.

عکس‌هایی که در زیر می‌بینید، از منابع مختلف اینترنتی جمع‌آوری شده‌اند:

7-9-2014 9-55-54 AM

7-9-2014 9-55-36 AM

7-9-2014 9-54-54 AM

7-9-2014 9-54-35 AM

7-9-2014 9-53-34 AM

- این پدر و دو پسرش، هیچ وقت خاطره تلخ این بازی را فراموش نخواهند کرد:

7-9-2014 9-53-16 AM

- همانقدر که دیدن یک بازی در میان جمع وقتی توأم با پیروزی می‌شود، برای همیشه خاطره‌ای پررنگ و شاد در عمق وجود آدمی حک می‌کند، چنین مسابقه فاجعه‌باری، دست کم برای چند دهه در خاطره جمعی برزیلی‌ها ماندگار خواهد شد.

7-9-2014 9-52-51 AM

7-9-2014 9-52-11 AM

- نیمار حالا شاید از مصدومیت خود خوشحال باشد، برزیلی‌ها مطمئن نیستند که حتی اگر نیمار بود، نتیجه‌ای متفاوت می‌گرفتند، شاید باختی سبک‌تر!

7-9-2014 9-51-27 AM

7-9-2014 9-50-55 AM

7-9-2014 9-50-32 AM

7-9-2014 9-49-34 AM

7-9-2014 9-48-46 AM

- عذر تقصیر، شاید ترس از آنچه رسانه‌های و طرفداران فوتبال در فردای باخت بر سر بازیکنان خواهند آورد:

7-9-2014 9-48-28 AM

7-9-2014 9-48-15 AM

7-9-2014 9-47-58 AM

7-9-2014 9-47-34 AM

- تقابل غم و شادی:

7-9-2014 9-47-14 AM

- هر کدام از این بازیکن‌ها دوست دارند که هر چه دارند بدهند و تصویرشان در میان اعضای این تیم نگون‌بخت نباشد:

7-9-2014 9-42-00 AM

7-9-2014 9-41-49 AM

- عکسی چنین خشمگین تا به حال ندیده بودم:

7-9-2014 9-41-22 AM

- توضیح خوبی برای این عکس: گله دارم! من از دست خدا هم گله دارم!

7-9-2014 9-40-56 AM

7-9-2014 9-40-32 AM

7-9-2014 9-34-21 AM

- هم امروز و هم چند روز آینده، جماعت آنلاین انواع عکس‌های بامزه را خواهند ساخت و به باخت برزیل ارتباط خواهند داد. در اینجا مانیکای سریال فرندز، عدد هفت را نشان می‌دهد!

7-9-2014 9-34-09 AM

7-9-2014 9-32-59 AM

7-9-2014 9-31-31 AM

7-9-2014 9-31-09 AM

7-9-2014 9-30-11 AM

7-9-2014 9-29-38 AM

- ئقتی گل اول زده شد، خیلی‌ها به تکرار سبک بازی آلمان مقابل فرانسه فکر می‌کردند ولی اصلا آن طور نشد:

7-9-2014 9-29-02 AM

7-9-2014 9-28-27 AM

7-9-2014 9-27-53 AM

- صحنه به ثمر رسیدن گل سوم توسط تونی کروز:

7-9-2014 9-27-09 AM

- در زیر کار گرافیکی جالب نیویورک تایمز را می‌بینید که با رفتن به اینجا می‌توانید تصویر را در ابعاد اصلی ببینید: همه گل‌هایی که برزیل خورد!

7-9-2014 9-25-55 AM

- صحنه خوشحالی‌های میروسلاو کلوزه بعد از به ثمر رسیدن تک تک گل‌هایش در بازی‌های جام جهانی:

7-9-2014 9-21-36 AM

7-9-2014 9-17-55 AM

7-9-2014 9-17-20 AM

- یک کار گرافیکی جالب دیگر:

7-9-2014 9-16-00 AM

7-9-2014 9-15-39 AM

7-9-2014 9-15-17 AM

7-9-2014 9-14-57 AM

7-9-2014 9-14-34 AM

- در اینترنت تصاویر هواداران مغموم برزیل بسیار زیاد هستند، اما عکس این پیرمرد برزیلی حتی هواداران آلمان را هم متأثر می‌کند:

7-9-2014 9-14-08 AM

7-9-2014 9-13-55 AM

7-9-2014 9-13-43 AM

7-9-2014 9-13-25 AM

7-9-2014 9-11-38 AM

7-9-2014 9-11-13 AM



فید یک پزشک محل مناسبی برای تبلیغات شما: محل تبلیغات متنی و بنری شما

برای سفارش تبلیغ تماس بگیرید

09 Jul 04:46

«بیداری؟ ( اس ام اس اسکولاری به دلبوسکه)» / واکنش‌های جذاب مردم ایران در توییتر / بازی بهت‌آور آلمان و برزیل در "کافه سینما"-۴

by saed1313@yahoo.com (سعید حسینی)
«بیداری؟ ( اس ام اس اسکولاری به دلبوسکه)» / واکنش‌های جذاب مردم ایران در توییتر / بازی بهت‌آور آلمان و برزیل در

کافه سینما- بازی امشب تیم های ملی آلمان و برزیل که با نتیجه تاریخی 7-1 به نفع آلمان به پایان رسید با واکنش های زیادی در فضای مجازی روبرو شده. تعدادی از توییت های فارسی بامزه درباره این بازی را در ادامه بخوانید. یادداشت‌های جذاب در فضای فیس بوک، در پست دیگری منتشر شده است.

 


-کاریو که هیتلر نتونست بکنه یواخیم لو انجام داد.

-بیداری؟ ( اس ام اس اسکولاری به دلبوسکه)

-هیتلر: حتی با استانداردهای من کاری که آلمان با برزیل کرد بی رحمانه بود

-پدر: پسرم چشمات چرا قرمزه پسر: مواد کشیدم! پدر: دروغ نگو می دونم طرفداره برزیلی!

-فکر کنم آقوی همساده قبل بازی طرفدار برزیل شده.

-گریه بازیکنای برزیل دیگه گریه واسه شکست نبود، یحتمل از ترس جونشون گریه می‌کردن.

-سازمان حقوق بشر به بازی آلمان و برزیل اعتراض کرد!

-فدراسیون جهانی فوتبال با قید سه فوریت طرح حذف سه صفر از نتیجه بازی آلمان –برزیل را تصویب کرد!

-دیگه هیچ ابادانی از فردا برزیلی نیست و ابادان به ایران بازگردونده شد.

-مورد داشتیم از طرف پرسیدند بازی آلمان و برزیل چند چنده؟ گفته الان یا الان؟

-رییس جمهور برزیل :مردم برزیل رو ساکت میکنیم،جواب آبادانیا رو چی بدیم؟؟؟

-من جای برزیل باشم توپ بر میدارم میرم تو رختکن میگم"بابام صدام کرده".

-مربى آلمان از هواداران اين تيم خواسته که اگه نحوه ى گل زدن بخصوصى مد نظرشون هست بگن که اونجورى براشون گل بزنن.

-بازى آلمان برزيل ساعت چنده؟! چون تلویزيون ما الان داره آلمان فجر سپاسي رو پخش مى کنه.

-نيمار با تماس تلفني از بازيكن كلمبيائي كه كمرش را خورد كرده بود تشكر كرد.

-میهمان فردا شب برنامه ماه عسل: لوییس فلیپه اسکولاری!

-اگه مربى برزيل بره برنامه ماه عسل عليخانى بغضش ديگه واقعا جوابگو نيست بايد يه شمشير سامورايى بياره اول سر اونو ببره بعد بکنه تو شکم خودش.

-نيمه بازى اسکولاری رفته سراغ داور چهارم: حاجى الان ترک زمین ٣-٠ حساب ميشه یا با اون ٥ تا گل جمع میشه؟

-جمشید مشایخی از مردم برزيل معذرت خواست!
-بايد به اون ٢٨ نفرى که نتيجه بازى رو درست حدس زدن بورسيه تحصيل رمالى و فالگيرى و کف بينى تو دانشگاه هاى معتبر خارجى بدن. اينا اينجا حيف ميشن.

-بابام بیدار شد گفت برزیل برد؟

-سزار داره با بغض و احساس مصاحبه میکنه و گوینده ایرانی در حالی که داره خیار گاز میزنه ترجمه میکنه.

-فکر کنم برزیلیا مخابرات منطقه ما رو آتیش زدن. اینترنتمون قطع شد.

-هنوز نفهمیدم این شبکه های اجتماعی که مجریای صداسیما از بازتابشون حرف میزنن کجاهان دقیقاً که فیلتر نیستن.

-كاش جاودانی شب ما رو با آوردن اسم گوارديولا خراب نمى كرد.

-برزیلی ها فردا از خواب پامیشن فکر میکنن کابوس دیدن دوباره میرن استادیوم!

09 Jul 04:42

«الان اگه علیفر بود می‌گفت عاقبت استفاده نکردن از دفاع خطی...» / لطیفه‌های کاربران ایرانی فیس بوک برای بازی آلمان-برزیل/ بازی بهت‌آور آلمان و برزیل در "کافه سینما"-۲

by saed1313@yahoo.com (مصطفی رضائی)
«الان اگه علیفر بود می‌گفت عاقبت استفاده نکردن از دفاع خطی...» / لطیفه‌های کاربران ایرانی فیس بوک برای بازی آلمان-برزیل/ بازی بهت‌آور آلمان و برزیل در

کافه سینما- نتیجه ای که در بازی آلمان و برزیل رخ داد آنقدر عجیب است که کاربران خوش ذوق ایرانی در شبکه های اجتماعی را برآن داشت تا در کمترین زمان ممکن جوک هایی درباره این بازی تاریخی بسازند. توییت‌های جذاب‌شان را در پستی دیگر خواندید، و حالا بخشی از این جوک ها را به انتخاب کافه سینما در ادامه دنبال کنید:

 

اول شما ... اول شما../. هلند و آرژانتین در حال تعارف کردن فینال به همدیگر

الان اگه علیفر بود میگفت عاقبت استفاده نکردن از دفاع خطی...

فردا شب میخوان اسکولاری رو دعوت کنن برنامه ماه عسل !!

ﻣﯿﮕﻦ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮔﻞ ﺑﺰﻧﻪ،ﺍﺳﮑﻮﻻﺭﯼ ﻧﯿﻤﺎﺭ ﺭﻭ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﯿﻤﻪ ﺑﺮﺩﻩ ﺗﻮﯼ ﺭﺧﺘﮑﻦ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﻋﻠﯿﻞ ﺭﺣﻢ ﮐﻨﯿﻦ.

اونقدی که استقلالیا از گل هفتم آلمان خوشحال شدن,خود آلمانیا نشدن.

 اگه الان خیابانی بود میگفت "البته تو فوتبال تا لحظه آخر هیچ چی معلوم نیست و برزیل اگه 6 تا بزنه صعود میکنه"

رییس جمهور برزیل: مردم برزیلو یه جوری ساکت می کنیم جواب آبادانیها رو چی بدیم؟
ايران پيشنهاد بازى دوستانه برزيل رو رد کرد!

الان برزیل توپ و برمیداره میگه : برید گم شید تو کشورای خودتون بازی کنید :|
آقا تقصیر برزیل نیست، دسته خرابه رو دادن بهشون.
هیتلر:این کاری که شما با برزیل کردید من در جنگ جهانی با دنیا نکردم.
به چند نفر کارگر ساده جهت ایستادن در دفاع برزیل نیازمندیم.

من اگه جای برزیل بودم توپ رو برمی‌داشتم می‌رفتم می‌گفتم بابام صدام کرد

اسکولاری بعد از بازی: بزارید تو حال خودم باشم.

من از فوتبال سر در نمیارم، المان 25 تا گل بزنه ست تمومه؟؟؟

خدا رو شکر بین دو نیمه گل نخورد.
ﺍﻣﯿﺮ ﺗﺘﻠﻮ ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﻟﻤﺎﻥ ﺑﺮﺯﯾﻞ: ﻣﻨﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ 28ﺗﺎﻡ ( 28 نفر نتیجه این بازی رو درست پیش بینی کرده بودند)
دیگه حتی استقلالی‌ها هم نمی‌تونن حال برزیلی‌ها رو درک کنن!

یکی توییت کرده بود این کار ضرغامی بوده. نتیجه واقعی سه دو به نفع برزیله بازی هم هنوز تموم نشده :))
اون 28 نفری که 7-1 پیش بینی کردن رو بیارن ماه عسل! اینا نمیتونن زمینی باشن
خبر فوری. فدراسیون فوتبال مالدیو از تیم ملی برزیل برای بازی دوستانه دعوت کرد
آلمان بسه دیگه , حمله نکن , استقلال که هفت تایی نیست .... :)))
اس اس غصه نخور برزیل هم شیش تایی شد :)))))))))))
استقلال، برزیل پیوندتان مبارک...
دﯾﮕﻪ وقتشِ ﺗﻮپُ ﺑﮕﯿﺮﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﻨﻦ ﺑﮕﻦ ﺑﺮﯾﻦ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ بازی ﮐﻨﯿﻦ : )))
اونقد که استقلالیا از گل هفتم خوشحال شدن المانیا نشدن

حماسه ای که ملت همیشه در صحنه ایران در کمترین زمان ممکن برای ساختن جوک های بازی آلمان برزیل بوجود آوردن رو آلمانیا بوجود نیاوردن :))

کافه سینما

08 Jul 13:26

تصویر گاف جدید در متن «خاتمی ممنـوع» نمایندگـان دلواپس!

by info@salameno.ir
البته غلط املایی در هر متنی می تواند رخ دهد ولی وقتی یک طرح،‌سوال یا سوال به عنوان سند در مجلس شورای اسلامی ثبت می شود نمی توان آن را توجیه کرد
05 Jul 06:25

تا حال‌تان خوش شود: در صحرا، دریا و روی یخ و سنگ بازی می کنند و شادی می آفرینند/ مجموعه تصاویری بسیار دیدنی از بازی کودکان در سراسر جهان را در "کافه سینما" ببینید

by saed1313@yahoo.com (YasamanRz)
تا حال‌تان خوش شود: در صحرا، دریا و روی یخ و سنگ بازی می کنند و شادی می آفرینند/ مجموعه تصاویری بسیار دیدنی از بازی کودکان در سراسر جهان را در

کافه سینما- اگر از سختی های زندگی به ستوه آمده اید، اگر از رفتار رییس یا کارمندتان دلخورید، اگر با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنید، اگر دل تان شکسته و غمگینید، اگر خسته و کم انرژی شده اید، این تصاویر منتخب کافه سینما از بازی کودکان در سراسر جهان را نگاه کنید و ببینید کودکان چطور از قوه خلاقیت خود استفاده می کنند و از ساده ترین موقعیت ها و امکانات، لحظاتی شاد و به یاد ماندنی می سازند. تصاویر شادی کودکان را ببینید،از خلوص و پاکی شان لذت ببرید و دوباره از شکوه زندگی، سیراب شوید.

کافه سینما در این پست زیبا و بی نظیر، شما را با سی عکس از بازی کودکان در سراسر جهان، از افریقا گرفته تا بورکینو فاسو و امریکا، آشنا می کند.

children-around-the-world-16

children-around-the-world-29

children-around-the-world-70

children-around-the-world-20

اندونزی

 

children-around-the-world-8

children-around-the-world-17

روسیه

 

children-around-the-world-7

بورکینو فاسو

 

children-around-the-world-65

میانمار

 

children-around-the-world-9

تاجیکستان

 

chidren-playing-around-the-world-55

children-around-the-world-15

children-around-the-world-60

هند

 

chidren-playing-around-the-world-51

ویتنام

 

children-around-the-world-611

غنا

 

children-around-the-world-54

استونی

 

children-around-the-world-1

children-around-the-world-18

children-around-the-world-3

تایلند

 

children-around-the-world-55

children-around-the-world-61

افریقای جنوبی

 

children-around-the-world-52

پرو

 

children-around-the-world-50

اتیوپی

 

children-around-the-world-111

ایتالیا

 

children-around-the-world-2

امریکا

 

chidren-playing-around-the-world-50

children-around-the-world-5

children-around-the-world-6

children-around-the-world-53

اندونزی

 

children-around-the-world-19

اوگاندا

 

children-around-the-world-22

رومانی

 

children-around-the-world-26

روسیه

 

کافه سینما

تیرماه ۱۳۹۳

 

 

 

03 Jul 09:46

افسوس که امام خمینی با آقای خامنه ای شدید برخورد نکرد

 

راه توده: در هفته ای که پنجشنبه (امروز) آخرین روز آنست، علی مطهری نماینده مجلس در گفتگویی با خبرآنلاین از دیداری که همراه با شماری از نمایندگان مجلس و خانواده‌های شهدا و گروه‌های دیگر با آیت‌الله خامنه‌ای داشته است خبر داد. مطهری درباره پرسشی که در این دیدار درباره ادامه حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد با آیت‌الله خامنه‌ای داشته است چنین گفت: 
"گفتم از نظر من و بسیاری از افراد، ادامه حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی به نفع کشور و انقلاب نیست و ضرورتی ندارد. اگر یکی از این دو در این حال از دنیا برود، مسئله به صورت یک غده چرکین برای جمهوری اسلامی باقی می‌ماند. از جناب عالی درخواست می‌کنم که به قوه قضائیه دستور بدهید که این موضوع را تمام کنند. اگر لازم است محاکمه شوند، ‌همراه سایر اطراف ماجرا محاکمه شوند و به قضیه خاتمه داده شود.
ایشان فرمودند: "من قبلا درباره بصیرت صحبت کرده‌ام. جرم اینها بزرگ است و اگر امام (ره) بودند شدیدتر برخورد می‌کردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کرده‌ایم." 
تردید نیست که آقای مطهری چوب شهامت طرح این پرسش و افشای پاسخ آقای خامنه‌ای به آن را خواهد خورد. حداقلش آن است که خواهند کوشید او را از راه یافتن به مجلس آینده باز دارند و حداکثر هم ....
البته آقای خامنه‌ای که عادت کرده افرادی دست چین شده به ملاقاتش رفته و او یکجانبه برای آنان سخنرانی کند آشکارا آماده طرح چنین پرسشی در برابر جمع نبوده و اگر نه، پاسخی این چنین متناقض و عجولانه نمی داد. شرایطی که در حول و حوش رهبر درست کرده و او را در زمره مقدسات آورده اند، عملا بیش از هرچیز به ظرفیت و تدبیر خود رهبر لطمه زده که نمونه آن را در کودتای سال 88 و خطبه نماز جمعه و جمله معروف "نظر من به نظر احمدی نژاد نزدیک تر است" و "فتنه" خواندن اعتراض مردم دیدیم. نماز جمعه‌ای که اوج بی تدبیری وی را در شناخت شرایط و افراد و اداره کشور نشان داد و چهار سال بحران و غارت تا مرز فروپاشی را روی دست کشور و مردم ایران گذاشت. احمدی نژاد هم که نظراتش به نظرات "آقا" نزدیک تر بود پس از چندی دیگر پاسخ پیغام و پسغام‌ها و نامه‌های "آقا" را هم نمی داد یا با عبارت "عزت زیاد" که ورد زبان جاهل‌های سابق محلات بود، آن را خاتمه می داد. بله! نظر آقای خامنه‌ای به نظریات احمدی نژاد واقعا هم نزدیکتر بود.

آقای خامنه‌ای در همین چند جمله پاسخ به علی مطهری، خود در نقش قوه قضائیه و دادستان و قاضی یکجا ظاهر شده و برای کروبی و موسوی و رهنورد حکم صادر کرد. کسی نبود از ایشان بپرسد که "مجرم" به کسی می گویند که اتهامش ثابت شده باشد، اتهام این افراد اصلا چیست و کدام دادگاه تشکیل شده تا معلوم شود که این اتهامات ثابت شده است که آقای خامنه‌ای این افراد را پیشاپیش مجرم معرفی می کند. ایشان نه تنها در نقش قاضی ظاهر شده، بلکه حکم قاضی را هم از پیش می داند و می گوید اگر دادگاه تشکیل شود حکمشان خیلی سنگینتر خواهد بود! 
آقای خامنه‌ای تحمیل "حصر" به رهبران جنبش سبز را نوعی "ملاطفت" نسبت به آنان به حساب آورده است. در حالیکه چیزی به نام حصر نه در قانون اساسی و نه قوانین عادی اصلا وجود ندارد. آنوقت ایشان که خود بجای دفاع از قانون در واقع قانون شکن اصلی است، موسوی و کروبی و چند میلیون مردم عادی را که در خیابان‌های شهرهای مختلف ایران تظاهرات سکوت کردند به قانون شکنی متهم می کند.
آقای خامنه‌ای می گوید اگر امام بود با اینان شدیدتر برخورد می کرد. این سخنان ادامه همان سیاست خمینی زادیی است که در دوران آقای خامنه‌ای آغاز شده و از زمانی که مهندس موسوی از سوی هودارانش "نخست وزیر محبوب امام" لقب گرفت، ایشان در هر جا که پای موسوی وسط می آید به شکلی پای آقای خمینی را به میان می کشد و سعی می کند خمینی را خراب کند. باید از ایشان پرسید که اگر امام بود شدیدتر برخورد می کرد یعنی چه؟ اگر شما هم آنطور که متملقان و چاپلوسان دور و بر شما می گویند جا در پای امام گذاشته اید، چرا شدیدتر برخورد نمی کنید؟ از چه و از که می ترسید؟ 
بد نیست به چند نمونه از این "برخوردهای شدید" ادعائی ایشان از جانب آقای خمینی هم اشاره شود. مثلا خود آقای خامنه‌ای در نماز جمعه علیه اختیارات ولی فقیه و آقای خمینی سخن گفت. بطوری که آیت الله خمینی خطاب به وی علنا و رسما گفت که "شما از ولایت فقیه هیچ چیز نفهمیده اید." چه برخورد شدیدی با آقای خامنه‌ای شد؟ از نماز جمعه کنار رفت یا از رئیس جمهوری برکنار شد؟ هیچ اتفاقی متاسفانه نیفتاد و کاش برخورد شدیدی شده بود که شاید کار کشور اکنون بدینجا نمی کشید.
در مورد آیت الله منتظری آقای خمینی گفت که ایشان فقیه عالیقدر است و حوزه از نظراتش باید استفاده کند. اما در دوره آقای خامنه‌ای که شاگرد آیت الله منتظری هم به حساب نمی آمد، آقای خامنه‌ای دستور حصر منتظری را صادر کرد.
در ماجرای تشکیل گروه 99 نفر در مجلس که با وجود سفارش آقای خمینی به رای به میرحسین موسوی، علیه او رای دادند، چه برخورد شدیدی با گروه 99 نفر شد؟ مگر خود آقای خامنه‌ای نگفت این گروه موسوم به مخالف آقای خمینی 99 نفر نیست و 100 نفر است و نفر صدم خود من هستم. او را بابت این "بصیرت" فوق العاده اش از رئیس جمهوری برکنار یا حصر کردند؟ 
در همین ماجرای 99 نفر آیت الله آذری قمی رهبر قشریون در مجلس پیامی برای آقای خمینی ارسال کرد که برای ما یک "پوزه بند" بفرستید. چه برخورد شدیدی با آذری قمی شد؟ ولی همین آقای آذری قمی که زمانی رفیق و همنظر آقای خامنه‌ای بود، در زمان رهبری ایشان به حصر افتاد و زمانی که به آقای خامنه‌ای گفته شد که ایشان ممکن است در حصر فوت کند پاسخ داد : مهم نیست! 
در مورد بنی صدر آقای خمینی حتی با برکناری وی نیز موافق نبود و نظرش این بود که بماند و فرماندهی کل قوا از او گرفته شده و تحت کنترل باشد و زمانی که خود بنی صدر از ترس مخفی و برکنار شد، باز آقای خمینی گفت ایشان بماند و در دانشگاه‌ها تدریس کند. 
حتی زمانی که مسعود رجوی و موسی درخواست ملاقات با وی را کردند آقای خمینی پاسخ داد: شما سلاح هایتان را زمین بگذارید من به دیدار شما می آیم. 
این تدبیر یک رهبر مسئول است که می خواهد کشور به خشونت کشیده نشود و آن هم تدبیر آقای خامنه ایست که به مردمی که راهپیمایی مسالمت آمیز کردند و حتی شعار هم ندادند حمله می کند و از آنان خون می ریزد و کشور را به آشوب می کشاند و اکنون با دفاع از ادامه حصر موسوی و کروبی در واقع از دستاورد بی بصیرتی خود دفاع می کند.
امروز دیگر همه از جریان کودتای 88 خبر دارند. هر خبری هم که تا به امروز بیرون نیامده باشد بی تردید دیر یا زود بیرون خواهد آمد. فرمانده سپاه پاسداران منصوب آقای خامنه‌ای از یکسو و نماینده خود وی در نیروهای مسلح از سوی دیگر در سخنرانی های جداگانه ای که ضبط تصویری شده و اخیرا روی شبکه یوتیوب قرار گرفت، می پذیرند که موسوی برنده انتخابات بود و جلوی پیروزی او را گرفته اند و حتی اجازه نداده اند انتخابات به دور دوم کشیده شود. هفت تن از اعضای شورای نگهبان که قرار بوده برانتخابات نظارت و به شکایت موسوی رسیدگی کنند خود پیشتر به سود احمدی نژاد وارد کارزار انتخابات شده و اعلامیه حمایت داده بودند.
بدون همه اینها، بدون همه اسنادی که در آینده بی تردید منتشر خواهد شد و بدون اعتراف منصوبان آقای خامنه‌ای، میلیون‌ها مردم ایران خود می دانند که رای آنان چه بوده و به که بوده است و چگونه علیه آن کودتا شده است.
آقای خامنه‌ای صبر و تحمل رهبران جنبش سبز و مردم ما را در برابر نابردباری‌های کنونی خود ایشان به حساب پیروزی خود می گذارد. در حالیکه چنین نیست. در برابر یک رهبری این چنین بی تدبیر و بی بصیرت مردم ما چاره‌ای جز بصیرت بیشتر ندارند. رای به حسن روحانی نمونه‌ای از این بصیرت ملی بود. سرنوشت آقای خامنه‌ای و بُرد و باخت اگر برای خود وی آنقدر اهمیت دارد که آماده است بخاطر آن کشور را به لبه پرتگاه بکشاند، برای مردم آخرین چیزیست که به آن فکر می کنند و برایشان اهمیت دارد. مهم نجات از گردابی است که بر اثر بی تدبیری‌های بیست و چند سال گذشته و هشت سال حکومت احمدی نژاد کشور در آن فرو رفته است، مهم باقی گذاشتن ایرانی زیباتر و نیرومندتر برای نسل‌های آینده است. تقابل میان میهن دوستی یک ملت و خودخواهی و بی تدبیری یک رهبری است. میهن دوستی باید بر این بی تدبیری غلبه کند و غلبه خواهد کرد.

 

22 Jun 13:45

یک اتفاق نادر: ضرغامی دستور توقف پخش یک مجموعه محصول صدا و سیما را داد!

by ghaderi_68@yahoo.com (amirghaderi)
یک اتفاق نادر: ضرغامی دستور توقف پخش یک مجموعه محصول صدا و سیما را داد!

عزت الله ضرغامی نسبت به بی محتوا بودن و به درازا کشاندن فیلم معترض بوده و دستور داده است که اگر مشکل این فیلم با بازتدوین حل نمی شود، جلوی پخش آن از همین ابتدا گرفته شود.

 

به گزارش کافه سینما به نقل از نکات؛ رئیس سازمان صدا و سیما بعد از مشاهده آخرین قسمت پخش شده از مجموعه تلویزیونی ستایش که جمعه گذشته از شبکه سوم سیما به نمایش درآمد، با ابراز گلایه از کیفیت پایین ساخت این مجموعه، خواستار توقف یا بازتدوین این مجموعه شده است.

این گزارش حاکی از آن است که عزت الله ضرغامی نسبت به بی محتوا بودن و به درازا کشاندن فیلم معترض بوده و دستور داده است که اگر مشکل این فیلم با بازتدوین حل نمی شود، جلوی پخش آن از همین ابتدا گرفته شود تا تهیه کنندگان متوجه شوند که هر چیزی را نباید برای پخش تحویل صدا و سیما دهند.

مجموعه تلویزیونی ستایش یکی از مجموعه‌های تلویزیونی است که با کارگردانی سعید سلطانی و با ایفای نقش بازیگرانی چون داریوش ارجمند، جمشید مشایخی، محمود عزیزی، زهرا سعیدی، شیوا خنیاگر، نرگس محمدی، مهدی پاکدل، مهدی سلوکی، سیما تیر انداز، رامسین کبریتی و ... جمعه شب‌ها روی آنتن شبکهٔ سه سیمای جمهوری اسلامی ایران می‌رود.

پخش سری اول این مجموعه از جمعه ۱۲ آذر ماه ۱۳۸۹ آغاز شد و در ۶ آبان ۱۳۹۰ به پایان رسید. پس از پخش ۴۴ قسمت از این مجموعه، پخش سری دوم این مجموعه از جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۲ آغاز گردید و همچنان ادامه دارد.

20 Jun 08:44

درخواست عجیب بالوتلی: اگر به صعود انگلستان کمک کردیم، ملکه باید من را ببوسد!

by Amir08
طرفداری - مهاجم جنجالی آتزوری باز هم با صحبت های خود، جنجالی تازه آفرید.
20 Jun 08:42

تصویر: فرزند یکی از مدیران صدا و سیما هم در میان هیات اعزامی هنرمندان به جام جهانی قرار دارد!

by ghaderi_68@yahoo.com (amirghaderi)
تصویر: فرزند یکی از مدیران صدا و سیما هم در میان هیات اعزامی هنرمندان به جام جهانی قرار دارد!

در شرایطی که رسانه ملی در اقدامی بحث برانگیز، به دلیل آنچه "صرفه‌جویی" نامیده، از اعزام گزارشگر به برزیل برای گزارش بازی های ایران، خودداری کرده، فرزند رییس یکی از شبکه های سیما به محل برگزاری جام جهانی سفر کرده است. حجت‌الاسلام رمضان‌علی موسوی مقدم قائم مقام سازمان صداوسیما در پاسخ به چرایی عدم حضور گزارشگر در بازی های ایران در جام جهانی به طور تلویحی این اقدام را در جهت " جلوگیری از موازی‌کاری"، "صرفه‌جویی‌" عنوان کرده است.

 

این در حالی است که ۱۶ سال پیش جواد خیابانی برای گزارشگری بازی‌های ایران در جام‌جهانی راهی فرانسه شد و هشت سال قبل نیز عادل فردوسی‌پور به آلمان رفت.

تاکید قائم مقام ضرغامی بر صرفه جویی و "غیرضروری" بودن سفر گزارشگر به برزیل در حالی است که هم اکنون فرزند مهدی فرجی، رییس شبکه اول سیما به برزیل سفر کرده است.

هنوز معیارهای سفر "ضروری" و "غیرضروری" از نظر مسئولان رسانه ملی به درستی مشخص نشده اما ظاهرا سفر فرزندان برخی مقامات سازمان در زمره سفرهای ضروری دسته بندی شده است.

هزینه سفر پسر مدیر رسانه ملی به برزیل از کجا تامین شد؟ +عکس
مهدی فرجی، مدیر شبکه اول سیما

در شرایطی که بر اساس گزارش ها، بسیاری از برندگان مردمی قرعه‌کشی‌های مختلف اعزام به جام جهانی برزیل، با وجود تامین درصد بالایی از هزینه های سفر توسط اسپانسرها، باز هم به دلیل وضعیت اقتصادی خود از سفر به برزیل خودداری کرده اند، بد نیست مسئولین صداوسیما توضیح دهند که اولا هزینه سفر این آقازاده کوچک چقدر بوده و ثانیا از کجا تامین شده است؟

البته مسئولین صداوسیما تا کنون توضیحی درباره دلیل حضور پسر مدیر شبکه یک در برزیل و اینکه چه ماموریت هایی به او داده شده و سفر "ضروری"(!) او دقیقا با چه هدفی انجام شده، نداده‌اند!

به نظر می رسد در روزهای اخیر که زمزمه های سفر برخی مسئولین به برزیل از نمایندگان مجلس گرفته تا مسئولان دولتی، حواشی فراوانی را به وجود آورده بود، برخی از فرزندان مسئولین در سکوت خبری بدون دغدغه خود را برزیل رسانده اند تا مبادا تیم ملی کشورمان در بازی های جام جهانی تنها بماند!
-------------------------------------------------
پاسخ مدیر شبکه اول سیما
مهدی فرجی مدیر شبکه یک سیما در تماس با پایگاه خبری صراط تاکید کرد که فرزند وی با هزینه کاملا شخصی به همراه هنرمندان برای حمایت معنوی از تیم ملی کشورمان در مسابقات جام جهانی به برزیل سفر کرده و هزینه های سفر ایشان به این کشور ریالی به سازمان صدا و سیما مربوط نبوده و نیست .

18 Jun 18:56

فرق «ممد بوقی» با هنرمندان حاضر در برزیل

by info@salameno.ir
بی‌ادعا می‌آمد بوق می‌زد و می‌رفت، لازم هم نبود جایی از او حمایت مالی میلیاردی کند. این خاصیتی فراتر از یک تماشاگر معمولی بود که سینماگران ایران امروز در برزیل فاقد آن هستند.
15 Jun 05:26

«از مرکز زمین به میانه میدان ارسال می‌کنه»! / یک فهرست جذاب و خواندنی از تازه‌ترین سوتی‌های جواد خیابانی در تنها بازی که فعلا در جام جهانی گزارش کرده

by ghaderi_68@yahoo.com (amirghaderi)
«از مرکز زمین به میانه میدان ارسال می‌کنه»! / یک فهرست جذاب و خواندنی از تازه‌ترین سوتی‌های جواد خیابانی در تنها بازی که فعلا در جام جهانی گزارش کرده

ظاهرا گاف های استاد جواد خیابانی تمامی ندارد. بار دیگر و در بازی کلمبیا یونان که اولین گزارش خیابانی در جام جهانی بود، شاهد فستیوالی از اشتباهات ریز و درشت بودیم.

همه ما با جواد خیابانی خاطرات زیادی داریم؛ گزارش های تلخ و شیرین بازی های تیم ملی ایران برابر عربستان و شاهکار وی مقابل استرالیا را هیچکس از خاطر نبرده است. اما به نظر می رسد اکنون زمان زمان خداحافظی اوست.
خیابانی در تمام گزارشات از سوتی ها کوچک و بزرگ دریغ نمی کند و بارها با روح و روان مخاطب بازی می کند. علاوه بر سوتی های کلامی وی عادت دارد که در رابطه با چیزی که اطلاعاتی راجع به آن ندارد اظهار نظر کند. از سن بازیکنان گرفته تا زندگی شخصی و قابلیت های آنها. هنوز همه بازی فینال لیگ قهرمانان امسال را به خاطر دارند.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به گاف های جواد خیابانی در اولین گزارش جام جهانی اش. گزارشی که خیلی ها آرزو دارند آخرینش باشد. مخصوصا هواداران تیمی که بازی آن در حال پخش با گزارش اوست. او در این بازی مکزیک را جزئی از آمریکای جنوبی به حساب آورد.

1.میشه گفت اروگوئه یا میبره یا میبازه یا مساوی میکنه.
عادل: اینو خودت تنها گفتی؟

2.بله داور از اسپری هايی استفاده ميکنه که مثل برف شادى خودمونه.

3.خطاب به فردوسي پور : اسم برنامتون چيه. (وی اسم برنامه ای که در آن حضور دارد را نمی داند. آن هم در حالی که یک هفته ای از پخش آن می گذرد)

4.بازیکن کلمبیا که ابروش تازه خوب شده (ظاهرا بازیکن اسم ندارد)

5.مهندس الکتریک

6.حالا مهاجم کلمبیا هست و تنها (!!!) مدافع رو به روش. یک نفر هم سمت راسته یکی هم سمت چپه . ( یپس ، تنها اوست و مدافع رو به رو
یکی هم این طرف ، یکی هم اونطرف پنجمین یونانی هم اضافه شد )

7. از یک تیم از آرژانتین که مارادونا رو داشت ( باز هم اسم مجهول اصلی است.)

8.دروازه بان یونان، بازیکن گرانادا، که همین چند وقت پیش در بازی برابر بارسلونا پیروز شدن و حتی بازیو بردن.

9.او هم اسمش رو پشت لباسش نوشته (باید چه چیزی نوشته باشد؟)

10.اگه بازی کلمبیا - یونان دوستانه بود ده نفرم نگاه نمیکردن

11.تيمي كه در ٨ مسابقه گل نخوره قطعا از وضعيت دفاعی شرايط خوبی داره!!!

12.ببینیم ضربه رو چه جور ميزنه... نميزنه!!!!

13.دارن تو محوطه جریمه خودکشی می کنن نزدیکه گل شه.

14.این بازیکن ترک تباره... جزو ترکیه ای هاییست که میشه گفت در یونان رشد کرده.

15. اینجاهم کرواسی رو زد و داغون کرد.

16.با شنیدن نام کلمبیا اونا که اهل مطالعن یاد اون نویسنده فقید هم میفتن ؛ كلمبيا يه نويسنده معروف به اسم گابريل گارسيا ماركز داره!

17.از مرکز زمین به میانه میدان می فرسته.

18.فوتبال امریکای لاتین اروپای لاتین رو میبره.

19.با ابروی شکافته خودش کارو تموم میکنه.

20.ساعتای جدید فیفا. جام جامه تكنولوزيه!!!!!

21.اولين تعويض براي يونان آغاز ميشه.

22.دیشب از ٧٥ ميليون ٢١ نفر بازی هلند و اسپانیا 5 - 1 رو درست پیش بینی کردن که این نشون دهنده بالا رفتن شعور فوتبالی مردم هست.

23.استراليا تيم اول آسياست!!!

24.به زبان ما سقراط برای یونان بازی می کنه.

25.توپ طراحی جدیدی داره و میشه گفت با آخرین متدِ تکنولوژی ساخته شده.

23 May 18:29

هپی در خانه

ابراهيم نبوی
ابراهيم نبوی
من: پلیس ۱۱۰ پلیس ۱۱۰: بله، بفرمائید من: ماشین منو دزدیدن. پلیس ۱۱۰: اسمت چیه؟ من: حسین شفابخش پلیس ۱۱۰: مدلش چی بود؟ من: یه پراید مدل ۲۰۰۳ سفید. پلیس ۱۱۰: توش چی بود؟ من: هیچی، فقط یه شیشه داروی معده تو داشبورد بود با دو سه تا سی دی. پلیس ۱۱۰: سی دی چی؟ من: سی دی‌های مختلف بود. ابی بود، داریوش بود، یه سی دی هپی هم بود. پلیس ۱۱۰: ازش استفاده هم کردین؟ من: بله، هر روز ازش استفاده می‌کردم. پلیس ۱۱۰: تنهایی یا با دیگران؟ من: گاهی با زنم، گاهی با بچه هام، ولی معمولا تنهایی. پلیس ۱۱۰: موقع استفاده فیلم هم گرفتین؟ من: نه حاج آقا! موقع استفاده از ماشین کسی فیلم نمی‌گیره که.... پلیس ۱۱۰: ماشین رو نگفتم، سی دی رو گفتم. من: سی دی‌اش اصلا مهم نیست، دنبال ماشینم می‌گردم. پلیس ۱۱۰: اتفاقا سی دی مهمه، شما چرا در رو باز نمی‌کنی؟ من: در چی؟ پلیس: ماموران ما سه دقیقه است که دارند زنگ می‌زنند، در رو باز کن. من: به همین زودی اومدین؟ بابا ایول. در را باز می‌کنم. مامور با حکم دم در است: "آقای حسین شفابخش! شما به اتهام حمل سی دی مستهجن، تشکیل مجالس لهو و لعب، هپی بودن به شکل دسته جمعی بازداشت هستید. اگر هر حرفی نزنید هم در دادگاه علیه خودتون استفاده می‌شه، بهتره از همین حالا اعتراف کنید." هپی در عکاسی عکاس: بخند. من: واسه چی؟ عکاس: مگه نمی‌خوای عکس ازت بگیریم، بخند. من: خنده‌ام نمی‌آد. عکاس: به چیزهای خوب فکر کن، چیزهای شاد..... من (هر چه فکر می‌کنم چیزی یادم نمی‌آید): چیزی یادم نمی‌آد. عکاس: یه کمی هپی باش، خوشحال باش، بخند که عکس‌ات خوب بیافته....  (یک ساعت بعد عکاسی تعطیل شده، پلاکاردی روی آن نصب شده است. این مکان به دلیل دائر کردن مجالس لهو و لعب پرسنلی، خانوادگی و دسته جمعی توسط اداره اماکن نیروی انتظامی تعطیل شده است.) هپی در محله من: پلیس ۱۱۰ پلیس ۱۱۰: بله، بفرمائید. من: جلوی خونه مون در خیابان فلسطین شمالی، نبش کوچه شهید کبکانیان، دو نفر توی پیاده رو دارن با زنجیر و قمه یک نفر رو می‌کشن. پلیس ۱۱۰: آیا مورد مشکوکی هم وجود داره؟ من: مثل اینکه متوجه نشدید چی می‌گم، عرض کردم دارن یکی رو می‌کشن..... پلیس ۱۱۰: آقای آیکیو! فهمیدم چی گفتی. هر روز تو پیاده رو یکی رو با قمه می‌کشن، ما که نمی‌تونیم بخاطر یه زنجیر و یه قمه نیروی انتظامی ارسال کنیم، اگه مورد مشکوکی نیست قطع کن. من: شما متوجه نشدین، قمه توی جعبه نیست، توی شکم مقتوله.... پلیس ۱۱۰: پس مورد مشکوکی وجود نداره؟ من: مثل اینکه نفهمیدین چی گفتم، الآن یکی شون با زنجیر گردن طرف رو گرفته اون یکی داره با قمه می‌زنه توی شکمش پلیس ۱۱۰: تا مورد مشکوکی نباشه ما نیرو اعزام نمی‌کنیم. من: صبر کنید، صبر کنید، یک ماشین بی‌ام و اومد، صدای ضبطش هم بلنده، چهار تا دختر و پسر دارن توش می‌رقصن. همین الآن بغل خیابون وایستادن، درست روبروی قتلگاه..... پلیس ۱۱۰: صبر کن صبر کن، تا سه دقیقه دیگه هلیکوپ‌تر می‌رسه، گفتی چند نفرن؟ من: دو نفر قاتل، یک نفر مقتول پلیس ۱۱۰: اون‌ها رو نمی‌گم، اون افرادی که دارن توی بی‌ام و می‌رقصن.......
14 May 13:22

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند؟

عبدالکریم سروش
ﺣﺎﺋﺮی شیرازی  ﺧﻮد ﻣﯽ‌داﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﻪ‌اش ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻧﻤﯽ‌رﺳﺪ و اﮔﺮھﻢ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﻮد ﻧﻤﯽ رﺳﺪ 

 

ﻣﺤﻤﺪ اﻗﺒﺎل ﻻھﻮری، ﺣﮑﯿﻢ و ﺷﺎﻋﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎن ھﻨﺪی، در «اﺳﺮار ﺧﻮدی» ﻣﯽ‌آورد ﮐﻪدر ﻣﺮﻏﺰاری، ﺷﯿﺮان ﺑﺮﮔﻮﺳﻔﻨﺪان ﻣﺠﺎورھﺠﻮم ﻣﯽ‌ﺑﺮدﻧﺪ و آن‌ها را طﻌﻤﮥ ﺧﻮد ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ. ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ زﯾﺮﮐﯽ ﺧﻄﺮ ﮐﺮد و ﻣﻨﺒﺮ ﻣﻮﻋﻈﻪ نهاد وﺷﯿﺮان را ﭘﻨﺪھﻤﯽ داد ﮐﻪ ﮔﻮﺷﺘ‌ﺨﻮاری ﺑﺪ اﺳﺖ و ﻋﻠﻒ از ﮔﻮﺷﺖ بهداﺷﺘﯽ‌ﺗﺮ اﺳﺖ و «ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ از اﻣﺎرت

بهتراﺳﺖ» و ذﺑﺢ ﺷﺪن بهتراز ذﺑﺢ ﮐﺮدن است:
 

 ﺧﯿﻞ ﺷﯿﺮ از ﺳﺨﺖ ﮐﻮﺷﯽ ﺧسته ﺑﻮد

دل ﺑﻪ ذوق ﺗﻦ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮد

آﻣﺪش اﯾﻦ ﭘﻨﺪ ﺧﻮاب آور ﭘﺴﻨﺪ

ﺧﻮرد از ﺧﺎﻣﯽ ﻓﺴﻮن ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ

آن که کردی ﮔﻮﺳﻔﻨﺪان را ﺷﮑﺎر

کرد دین گوسفندی اختیار

 
ﺣﺎﻻ ﺣﮑﺎﯾﺖ آﻗﺎی ﻣﺤﯽ اﻟّﺪﯾﻦ ﺷﯿﺮازی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﺧﻮاھﺪ ﺑﻪ ﺷﯿﺮان ﺑﯿﺸﻪ ﻣﻘﺎوﻣﺖ، ﻣﻮﺳﻮی و ﮐﺮّوﺑﯽ، درس زﺑﻮﻧﯽ و ﭘﻨﺪ ﮔﻮﺳﭙﻨﺪی ﺑﺪھﺪ و ﺷﯿﺮی و دﻟﯿﺮی آﻧﺎن را ﺑﺮﺑﺎﯾﺪ و ﭼﻨﺎن که ﺑﺮ ﺟﻨﺎزه ﻋﺴﮕﺮاوﻻدی، ﺗﻠﻘﯿﻦ ﻣﯿّﺖ ﺧﻮاﻧﺪ، ﺑﺮ ﮔﻮش اﯾﻨﺎن ﺗﻠﻘﯿﻦ ﺗﻮﺑﻪ و ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺑﺨﻮاﻧﺪ وﻋﺰّت ﺣﻖ را مقهورذﻟّﺖ اﻋﺘﺮاف ﮔﺮداﻧﺪ و ﺣﻖ‌طﻠﺒﺎن را از ﻣﻄﺎﻟﺒﮥ ﺣﻖ و ﻣﺒﺎرزۀ ﺑﺎ ﻧﺎﺣﻖ ﺷﺮﻣﻨﺪه ﮐﻨﺪ، ﻣﮕﺮ آن ﻣﺤﺼﻮران ﻣﻈﻠﻮم، ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ دوﺗﺎ ﮐﻨﻨﺪ و ﭘﻮزش ﺑﻄﻠﺒﻨﺪ و ﺑﻪ «راﺷﯿﺘﯿﺴﻢ ﺳﯿﺎﺳﯽ نظام» رﺿﺎﯾﺖ ندھﻨﺪ!

ﭼﻪ ﺷﺒﺎھﺖ ﻏﺮﯾﺒﯽ دارد رﻓﺘﺎر اﯾﻦ روﺣﺎﻧﯿﺎن ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﺑﺎ ھﻢ! ﻧﺎﺻﺮ ﻣﮑﺎرم ﺷﯿﺮازی ھﻢ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ اﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﺳﻔﺎرش ﮐﺮد از ﻧﻈﺮﯾﻪ «ﻗﺮآن، ﮐﻼم ﻣﺤّﻤﺪ» ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻨﺪ و ﻣﻦ در جواب اوﻧﻮﺷﺘﻢ ﮐﻪ: ﺗﻮﺑﻪ از ﻣﻌﺼﯿﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻪ از ﻣﻌﺮﻓﺖ! روﺣﺎﻧﯿﺖ رﺳﻤﯽ و ﺧﻔﺘﻪ و ﺗﮑﻠﯿﻒ اﻧﺪﯾﺶ ﻣﺎ ﮐﻪ در ﭼﻨﺘﻪ ﺳﻔﺎﻟﯿﻦ ﻣﻌﺮﻓﺖ، ﭼﯿﺰی ﺟﺰﺧﺰف ﺧرده‌ھﺎی ﺗﮑﻠﯿﻒ و ﻣﻌﺼﯿﺖ ﻧﺪارد و ﻣﻄﻠﻘﺎً از ﺣﻘﻮق ﻣﺪرن و ﻣﺪﻧﯿﺖ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ اﺳﺖ، ﻋﺠﺐ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﻖ طﻠﺒﯽ را ﮔﻨﺎه و ﺣﻖ طﻠﺒﺎن را ﻣﮑﻠّﻔﺎﻧﯽ ﺑﺎﻏﯽ و رﻋﺎﯾﺎﯾﯽ ﯾﺎﻏﯽ ﺷﻤﺎرد ﮐﻪ ﭘﺎ از ﮔﻠﯿﻢ ﺗﮑﻠﯿﻒ درازﺗﺮ ﮐﺮده اﻧﺪ و ﺑﻪ ﻓﮑﺮ اﺣﻘﺎق ﺣﻘﻮق اﻓﺘﺎده اﻧﺪ؛ و ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪ و ﻧﻤﯽ داﻧﺪ ﮐﻪ دﺳﺖ ﮐﻢ ﺻﺪ ﺳﺎل اﺳﺖ دراﯾﻦ دﯾﺎر، رﻋﺎﯾﺎی ﻣﮑﻠّﻒ ﺟﺎی ﺧﻮد را ﺑﻪ شهروﻧﺪان ﻣﺤّﻖ داده اﻧﺪ ﮐﻪ در رﯾﺎﺳﺖ و ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ دﯾﮕﺮ ﻣﯽ‌ﻧﮕﺮﻧﺪ و اجتهاد ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺧﻮد را ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﻮاﻋﻆ ﺳﺮد و ﻓﺘﺎوای ﺧﺎم روﺣﺎﻧﯿﺎن رطﺐ ﺧﻮرده ﻧﻤﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ.
 

ﻣﺮدم ﻣﺎ هیچ‌گاه از ﯾﺎد ﻧﻤﯽ‌ﺑﺮﻧﺪ ﮐﻪ ھﻤﯿﻦ آﻗﺎی ﺣﺎﺋﺮی در اﯾﺎم ﭘﺮﻣﻈﻠﻤﮥ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ودر ﺑﺤﺒﻮﺣﮥ ﭘﺮﺷﻮر اﻋﺘﺮاﺿﺎت ﺳﺎل ۸۸، در ﺻﻨﺪوق ﺻﻮت و ﺻﻮرت ظﺎھﺮ ﺷﺪ و ﭘﺎی ﻗﺴﺎوت ﺑﺮ ﻏﺮور زﺧﻢ ﺧﻮردۀ ﻣﺮدم نهاد و ﭼﻮن ژﻧﺮاﻟﯽ ژاژﺧﺎی و ژﻧﺪه ﭘﻮش، ﺑﺴﯿﺠﯿﺎن را ﻓﺮﻣﺎن داد ﮐﻪ ﻣﺼﺪوﻣﺎن و ﻣﺠﺮوﺣﺎن را ﺑﻪ دادﮔﺎه و داروﻏﻪ ﻧﺴﭙﺎرﻧﺪ، ﺑﻞ در ھﻤﺎن ﺧﯿﺎﺑﺎن ﮐﺎرﺷﺎن را ﺑﺴﺎزﻧﺪ و ﯾﮑﺴﺮ رواﻧﻪ ﮔﻮرﺳﺘﺎن ﮐﻨﻨﺪ. ﺣﺎﻻ ﭼﻨﯿﻦ ﺳﯿﺎھﺮوی ﺳﻮدازده‌ای دﻣﺎغ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﯽ‌ﭘﺰد و دﺳﺖ ﻧﺼﯿﺤﺖ از آﺳﺘﯿﻦ ﺷﺮﯾﻌﺖ ﺑﯿﺮون ﻣﯽ‌آورد و از ﻧﻤﺎدھﺎی ﻧﺠﺎﺑﺖ و ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﺳﺘﻮن‌ھﺎی ﺻﻼﺑﺖ و ﻣﻨﺎﻋﺖ، ﮐﺮّوﺑﯽ و ﻣﻮﺳﻮی، درﯾﻮزۀ ﺗﻮﺑﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ و ﻗﻮل ﻣﻐﻔﺮت ﻣﯽ‌دھﺪ؟ ﺑﻪ اﯾﻦ طﺎﺋﺮ ﺣﺎﺋﺮ ﺗﻨﮓ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ:
  

ﺑﺮو اﯾﻦ دام ﺑﺮﻣﺮغ دﮔﺮﻧﻪ

ﮐﻪ ﻋﻨﻘﺎ را ﺑﻠﻨﺪ اﺳﺖ آﺷﯿﺎﻧﻪ

 
ﻧﺎﻣﻪ ﻣﺤﯽ اﻟﺪﯾﻦ ﺷﯿﺮازی ﻧﺸﺎﻧﮥ نهایت اﺳﺘﯿﺼﺎل ﻧﻈﺎم اﺳﺖ در ﻣﻘﺎﺑِﻞ ﺳﻪ قهرمان (۱) ﮐﻪ وﻻﯾﺖ ﻣﻄﻠﻘﻪ را ﺑﻪ ﺳﺨﺮه ﮔﺮﻓﺘﻪ‌اﻧﺪ و ﻣﺸﻌﻞ ﻣﻘﺎوﻣﺖ را ﺑﺮ ﻣﻨﺎرۀ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻓﺮوزان ﻧﮕﺎه داﺷﺘﻪ اﻧﺪ و ﭼﻮن ﻣﻮﺳﯽ در ﺧﯿﻤﻪ و ﺧﺮﮔﺎه ﻓﺮﻋﻮﻧﯽ زاده و ﺳﺮﺑﺮآورده‌اﻧﺪ و ﺑﻪ آﻟﺘﺮﻧﺎﺗﯿﻮی ﺳﻤﺞ و ﺳﺮﺑﻠﻨﺪ ﺑﺪل ﺷﺪه‌اﻧﺪ و از ﺣﺼﺮ، ﺣﻤﺎﺳﻪ‌ای ﭘﺮﺣﺸﻤﺖ ﺳﺎﺧﺘﻪ‌اﻧﺪ. ﻓﺮﻋﻮﻧﯿﺎن از ﻣﻮﺳﯽ ﻣﯽ‌ﺗﺮﺳﻨﺪ و ﺧﻠﻘﺎن را ﺑﺸﺎرت ﺑﺎد ﮐﻪ ﻣﻮﺳﺎی ﻓﺮﻋﻮن‌ﺷﮑﻦ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
 

ﺑﯽ‌جهت ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ واﻋﻆ ﻻﻓﻆ، ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ‌ھﺎیﮐﻼن ﻗﺪﺳﯽ را از ﻗﺮآن و ﺣﺪﯾﺚ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ اﻧﺠﯿﻞ ﺑﺮﻧﺎﺑﺎ و ﻗﺼﮥ اﺑﻠﯿﺲ در ﮐﻤﺎن ﺗﺰوﯾﺮﻣﯽنهد و ﻋﺰّت و ﮐﺮاﻣﺖ آن ﻋﺰﯾﺰان درﺑﻨﺪ را ﻧﺸﺎﻧﻪ می گیرد ﺗﺎ ﻧﺎﮐﺎﻣﺎﻧﻪ آﻧﺎن را زﺧﻤﯽ ﺗﺴﻠﯿﻢ کند!
 

هیچ‌کس ﺑﻪ ﺗﻮﺑﻪ و اﺳﺘﻐﻔﺎر، ﻣﺤﺘﺎج‌تر از اﯾﻦ ﺧﺮﻗﻪ ﭘﻮﺷﺎن ﺧﺪﻋﻪ‌ﮔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ در ﺧﻮن ﻏﻠﺘﯿﺪن ﺟﻮاﻧﺎن، ﺗﺠﺎوز ﺑﻪ زﻧﺪاﻧﯿﺎن، ﺗﻌﺮّض ﺑﻪ ﻣﺮدان و زﻧﺎن و ﺟﻮر و ﺟﻔﺎی ﺟﻨﺎﯾﺘﮑﺎران را دﯾﺪﻧﺪ و ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ، اّﻣﺎ ﻟﺐ از ﻟﻘﻤﮥ ﻟﻄﯿﻒ ﺑﺮﻧﮕﺮﻓﺘﻨﺪ و ﺳﺮ از ﺑﺎﻟﺶ ﻋﺎﻓﯿﺖ ﺑﺮﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ و ﺳﺨﻨﯽ درﺷﺖ ﺑﺎ ظﺎﻟﻤﺎن ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ و ﺑﻪ ﭘﺎس ﻋﺪاﻟﺖ، ﺗﺮک راﺣﺖ ﻧﮑﺮدﻧﺪ و اﺷﮑﯽ ﺑﺮ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻣﻈﻠﻮﻣﯽ ﻧﯿﻔﺸﺎﻧﺪﻧﺪ و ﻣﺮھﻤﯽ ﺑﺮ زﺧﻤﯽ ننهادند و ﺑﺎﻧﮕﯽ ﺑﻪ اﻋﺘﺮاض ﺑﺮﻧﯿﺎوردﻧﺪ و اﻧﮑﺎر ﻣﻨﮑﺮی ﻧﮑﺮدﻧﺪ، ﺑﻞ ﻓﺘﻮا ﺑﻪ ﻗﺘﻞ و ﺟﺮح و ﺗﻄﺎول دادﻧﺪ. ﺣﺎﻻ آﻣﺪه اﻧﺪ و ﮔﺮﯾﺒﺎن  ﮔـُﺮدان را ﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮا در ﺟﺎﻧﺐ ﺣﻖ و ﻋﺪاﻟﺖ اﯾﺴﺘﺎدﻧﺪ و در ﺑﺮاﺑﺮ ظﺎﻟﻤﺎن زاﻧﻮی ذﻟّﺖ ﻧﺰدﻧﺪ و ﺳﺮ ﺑﻪ ﻏﻼﻣﯽ ﺧﻢ ﻧﮑﺮدﻧﺪ.


 ﭘﺲ ﻋﺰا ﺑﺮ ﺧﻮد ﮐﻨﯿﺪ‌ ای ﺧﻔﺘﮕﺎن

زان که ﺑﺪ ﻣﺮﮔﯽ اﺳﺖ اﯾﻦ ﺧﻮاب ﮔﺮان
 

آﻣﺪه اﻧﺪ و  رﯾﺎﮐﺎراﻧﻪ  ﺑﺮ آن ﺷﯿﺮﻣﺮدان ﮐﻪ ﻣﺸﺖ آﺳﻤﺎن‌کوب ﺧﻮد را ﺑﺮ ﺳﺮ دﯾﻮان ﮐﻮﻓﺘﻨﺪ ﺑﺎران آﯾﺎت و رواﯾﺎت ﻣﯽ‌ﺑﺎرﻧﺪ ﮐﻪ رو ﺑﻪ ﺧﺪا ﮐﻨﯿﺪ و ﻧﻔﺲ اﻣﺎّره را رھﺎ ﮐﻨﯿﺪ و اﻋﺘﺮاف ﺑﻪ ﺧﻄﺎ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ در ﺑﺤﺎر ﻣﻐﻔﺮت ﺷﻨﺎ ﮐﻨﯿﺪ!
 

ﺣﺎﺋﺮی ﺧﻮد ﻣﯽ‌داﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﻪ‌اش ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻧﻤﯽ‌رﺳﺪ و اﮔﺮھﻢ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﻮد ﻧﻤﯽ رﺳﺪ، ﭼﻪ آن‌که آن اﺳﯿﺮان را ﻧﻪ رﺧﺼﺖ ﻣﮑﺎﺗﺒﺖ ھﺴﺖ و ﻧﻪ رﻏﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺑﻪ و اﻧﺎﺑﺖ؛ و اﯾﻦ ﺧﺪﻣﮥ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻓﻘﻂ در ھﻤﯿﻦ ﺧﻄﺒﻪ ھﺎی ﺑﯽ ﻣﺨﺎطﺐ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺒﺮه اﻧﺪ. دوﻟﺖ روﺣﺎﻧﯽ ﻧﯿﺰ ﻧﯿﮏ ﻣﯽ‌داﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﺮۀ اﯾﻦ ﻣﻌّﻤﺎ، ﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺑﮥ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺷﮑﻨﺎﻧﻪ ﺑﺎز ﻣﯽﺷﻮد ﻧﻪ ﺑﺎ ﻋﻔﻮ ﻣﻨّﺖ ﻓﺮوﺷﺎﻧﻪ. ﺷﯿﺮان را از روبهان ﺗﻤﻨّﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﺗﺎ ﺳﺨﻦ آن ﻣﺤﺼﻮران ﻣﻈﻠﻮم ﺑﻪ ﮔﻮش ھﻤﮕﺎن ﻧﺮﺳﺪ و ﺗﺎ ﺳﺘﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺮآﻧﺎن و ﺑﺮاﯾﺮاﻧﯿﺎن رﻓﺘﻪ، دادﮔﺮاﻧﻪ ﺟﺒﺮان ﻧﺸﻮد و ﺗﺎ اﮐﺎﺑﺮ تبهکاران ﺑﻪ ﮐﯿﻔﺮ ﮐﺒﺎﺋﺮ ﺧﻮد ﻧﺮﺳﻨﺪ و ﺗﺎ زﻧﺪاﻧﯿﺎن ﺣﻖ طﻠﺐ روی رھﺎﯾﯽ ﻧﺒﯿﻨﻨﺪ،عقدۀ اﺳﺘﯿﺼﺎل ﻧﻈﺎم ھﻤﭽﻨﺎن ﻣﻨﻌﻘﺪ ﺧﻮاھﺪ ﻣﺎﻧﺪ .ﻟﮑﮥ ﻧﻨﮓ اﯾﻦ ﻣﻈﻠﻤﻪ از ﮐﺎرﻧﺎﻣﮥ ﺳﺘﻤﮕﺮان البته هرگز ﭘﺎک ﻧﺨﻮاھﺪ ﺷﺪ


***


ﻓﺎﺗﺤﺖ ﺳﺨﻦ ﺑﺎ ﺣﺪﯾﺜﯽ از اﻗﺒﺎل ﺑﻮد ، ﺧﺎﺗﻤﺖ آﻧﺮا ﺑﺎ ﺣﺪﯾﺚ دﯾﮕﺮی از ﻣﻮﻻﻧﺎ ﺟﻼل اﻟﺪﯾﻦ، ﻣﺮاد ﻣﺤّﻤﺪ اﻗﺒﺎل، زﯾﻮر ﻣﯽ‌ﺑﻨﺪم ﮐﻪ ﮔﻔﺖ:


آﻣﺪ از آﻓﺎق ﯾﺎری مهربان

ﯾﻮﺳﻒ ﺻّﺪﯾﻖ را ﺷﺪ میهمان


از اﺣﻮال ﯾﻮﺳﻒ ﭘﺮﺳﯿﺪ و از ﺷﺮح ﺣﺼﺮ و ﺣﺒﺲ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻟﮥ او. ﭘﺎﺳﺦِ ﯾﻮﺳﻒ ﺟﺰ اﯾﻦ ﻧﺒﻮد:


ﻋﺎر ﻧﺒﻮد ﺷﯿﺮ را از ﺳﻠﺴﻠﻪ

ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎ را از رﺿﺎی ﺣﻖ ﮔﻠﻪ

 ﺷﯿﺮ را ﺑﺮ ﮔﺮدن ار زﻧﺠﯿﺮ ﺑﻮد

ﺑﺮ ھﻤﻪ زﻧﺠﯿﺮﺳﺎزان "ﻣﯿـﺮ" ﺑﻮد
 

 ﺑﻠﯽ؛
 

ﺷﯿﺮھﻢ ﺷﯿﺮ ﺑﻮد، ﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪ زﻧﺠﯿﺮ ﺑﻮد

ﻧﺒﺮد ﺑﻨﺪ و ﻗﻼده ﺷﺮف ﺷﯿﺮ ژﯾﺎن


ﻋﺒﺪاﻟﮑﺮﯾﻢ ﺳﺮوش

اردیبهشت ۱۳۹۳

--------------------------

 ۱.حائری شیرازی در نامه خود از خانم  دکتر زهرا رهنورد نام نمی برد ،گویی او را چون یک بانوست از فرط کوته بینی نمی بیند! 

  
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 
22 Apr 08:16

اگر مایکروسافت چکش درست می کرد

by جادی

ifmicrosoftwasmakinghammers

14 Apr 08:33

یک داستان غم‌‌انگیز: پسرک هفت ساله‌ در حال مرگی که جان مادرش را نجات داد

by علیرضا مجیدی

«چن ژیائوتیان» تنها هفت سالش بود که پزشکان تشخیص دادند تومور مغزی کشنده‌ای دارد. این خبر به اندازه کافی برای خانواده بد بود، ولی اوضاع این خانواده وقتی بدتر شد که مادر او – «ژو لو»- چند ماه بعد مبتلا به بیماری کلیوی شد. حالا مادر و پسر باید برای زنده ماندن تقلا می‌کردند.

4-14-2014 10-55-09 AM

سال‌های آن دو با بیماری‌شان مبارزه کردند تا اینکه بیماری «چن» پیشرفت کرد، او در نتیجه تومور، نابینا و فلج شد.

4-14-2014 10-55-31 AM

4-14-2014 10-55-22 AM

پزشکان می‌دانستند که چن خواهد مرد. در عین حال می‌دانستند که کلیه او با مادرش «جور» است و می‌تواند به مادرش کلیه بدهد. اما مادر قبول نمی‌کرد.

تا اینکه پسر اصرار بیشتری کرد، او می‌خواست جان مادرش را نجات بدهد.

سرانجام مادر با این فرض که با این کار دست‌کم «بخشی» از پسرش در داخل کالبدش زنده خواهد ماند، قبول کرد.

حدود دو هفته پیش «چن» درگذشت و کلیه‌اش به مادرش پیوند زده شد. حالا مادر می‌تواند به زندگی‌اش ادامه بدهد.

4-14-2014 10-55-40 AM

4-14-2014 10-55-49 AM

4-14-2014 10-56-07 AM

4-14-2014 10-56-17 AM

4-14-2014 10-56-26 AM

قبل از شروع جراحی پزشکان به احترام او لحظه‌ای سکوت کردند، علاوه بر مادر، بافت‌های بدن او به دو بیمار دیگر هم اهدا شد.

4-14-2014 10-55-58 AM

منبع


صفحه فیس‌بوک یک پزشک را ببینید:

فید یک پزشک محل مناسبی برای تبلیغات شما: محل تبلیغات متنی و بنری شما

برای سفارش تبلیغ تماس بگیرید

08 Apr 18:21

فاز دوم هدفمندی را اجرا نکنید

محسن رنانی
امروز، اقتصاد ایران در عدم اطمینان است و دولت روحانی هم نمی تواند آن را از عدم اطیمنان خارج کند.


شاخص های زیادی هشداردهندۀ این است که در مرز انعطاف ناپذیری و کنترل ناپذیری و به واقع پیش بینی ناپذیری اقتصاد ایران هستیم. بنابراین اقتصاد ایران در اواخر دولت دهم نشانه های ورود به مرحله «افق رویداد» را از خود بروز داد که اگر همان روند ادامه می یافت نهایتا به «تکینگی» می رسید که پایانی جز فروپاشی و تورم های چهارنعل و ورشکستگی های گسترده در اقتصاد و امواج بیکاری و شورش کارگران و فرار مدیران و نظایر این ها نداشت.

اما خوشبختانه با انتخابات ریاست جموری یازدهم، پدیده ای به نام «رویدادگی» در ایران رخ داد. «رویدادگی» را برای واژۀ catastrophe گذاشته ام. اگر بخواهیم مفهوم «رویدادگی» را روشن کنیم، می توان از تمثیل پرواز یک سنجاقک استفاده کرد که ظاهرا دارد در مسیری پرواز می کند اما در یک لحظه، یا مسیرش را به سطحی بالاتر پایین تر جهش می دهد یا در یک لحظه به عقب بر می گردد، مسیر پرواز سنجاقک، حالت «رویدادگی» دارد. یعنی دستکم در کوتاه مدت قابل پیش بینی نیست. در انتخابات خرداد 92، رفتار «رویدادگی » در مردم ایران رخ داد و به طور کلی رفتار مردم ایران به خاطر تحولاتی که در این سال های اخیر رخ داده است و به علت بی ثباتی های بلندمدت همراه با افزایش بی اعتمادی عمومی، وارد فاز «رویدادگی» شده است. در ماههای پیش از انتخابات یازدهم، مردم ایران، در شرایط ناامیدی و دلزدگی از اوضاع سیاسی و اقتصادی به سر می بردند، در عین حال، تحولات کشورهای عربی، نظیر سوریه، عراق، لیبی و مصر آنها را نگران کرده بود، تحریم ها و افزایش تهدیدها نیز موجب نگرانی شان برای آینده شده بود، بنابراین در عین اینکه نوعی قهر و ناامیدی و دلزدگی از شرایط موجود اقتصادی و سیاسی کشور داشتند و آمادگی حضور در فعالیت های سیاسی را نداشتند، نگران آینده هم بودند. این بود که خبر آمدن هاشمی به انتخابات، شوقی را ایجاد کرد که بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی می توانست یکباره به سمت یاس برود. با حمایت دو بزرگوار از آقای روحانی، مردم احساس کردند که پنجره ای گشوده شده و می توانند یک بار دیگر شانس خودشان را امتحان کنند، شاید بتوانند کشور را از درغلتیدن به شرایط بحرانی و جنگ و درهم ریزی نجات دهند. این بود که در لحظه های آخر که احساس کردند آمدن به عرصه، ممکن است آیندۀ کشور را عوض کند، برای رای دادن هجوم آوردند.

این که کسی نتوانست پیش بینی کند که رفتار مردم ایران در انتخابات چه خواهد بود، به همین خاطر بود که مردم ایران وارد فاز «رویدادگی» شده بود. اول بین یاس از وضع موجود و ترس از آینده ای وحشتناک، توازن وجود داشت. با یک حرکت کوچک، یک مرتبه توازن به ترس از آینده ای وحشتناک به هم خود و به چنین شد که برای فرار از این آینده و به امید به این که شاید این بار با انتخابات بتوانند آینده کشور را تغییر دهند، تصمیم گرفتند به صندوق ها هجوم ببرند. این «رویدادگی» همان ضربه ای بود که به فضای اقتصادی زده شداین «رویدادگی» و تحول عظیم، حرکتی بود که فضای سیاسی و اقتصادی ایران را دگرگون کرد. پس از انتخابات، به مدت سه چهار ماه فضا تبدیل به فضای نشاط شد، اما پس از آن مردم وارد فاز ارزیابی و نظاره شدند. پیش بینی این است که در یک فاصلۀ نه چندان طولانی، از نظاره و ارزیابی خارج می شوند و وارد فاز کنش خواهند شد. اینکه کنش مردم ایران، مثبت باشد یا منفی، بستگی به تحولاتی دارد که رخ خواهد شد. یعنی بستگی دارد به رفتار خود دولت و رفتار سایر بخش های نظام با دولت. اگر این رفتارها، تنش آمیز و غیرهمکارانه باشد مردم از اصلاح پذیری اوضاع و از توان دولت یازدهم برای بهبود اوضاع ناامید می شوند که در این صورت وارد مرحله «کنش منفی» خواهند شد. اگر وارد مرحله کنش منفی شوند، یعنی دیگر این صبوری و انتظار و ثبات کنونی را رها می کنند. در این صورت نقدینگی ها راه می افتند. انتظارات تورمی روشن می شود و ما وارد فاز بی ثباتی اقتصادی همراه با تورم شتابان خواهیم شد. اگر ارزیابی مردم از همکاری قوا و توانایی دولت در تسلط بر اوضاع و تغییر شرایط، مثبت باشد، پیش بینی آنها این خواهد بود که اوضاع خواهد شد بنابراین وارد فاز «کنش مثبت» خواهند شد یعنی صبوری خود را ادامه می دهند و با امیدواری به سوی فعالیت های مولد می روند و همین باعث می شود اوضاع به تدریج به سمت بهبود برود. بنابراین یا دستکم ثبات کنونی باقی می ماند یا به سمت رونق خواهیم رفت. امروز، رونق و رکود در اقتصاد ایران، اقتصادی نیست. عامل رکود، سیاسی و اجتماعی است. یعنی رکود با عوامل اقتصادی شروع شده است اما اکنون تداوم آن بیشتر عامل سیاسی دارد تا اقتصادی.

در ادامه بحث خواهم کرد که در بعد اقتصادی، کجا ایستاده ایم و دورنمای اقتصادی دولت آقای روحانی چه خواهد بود. در بعد اقتصادی، به همان علت که ما قبلا در مرحله ورود به تکینگی بوده ایم یعنی همه چیز برای سقوط یک بهمن آماده بوده است، ابزارهای مدیریت اقتصادی دولت ناکارآمد شده است. خطر آن بهمن هنوز از بین نرفته است فقط به یک مانع برخورد کرده است و فعلا متوقف شده است. به همین علت اکنون مساله این است که با سیاست های مرسوم اقتصادی، امکان تحرک اقتصادی ایران وجود ندارد؛ یعنی نمی دانم چرا همچنان، مشاوران اقتصادی دولت آقای روحانی، تلاش دارند که از طریق ابزارهای اقتصادی مرسوم وضعیت رکود کنونی را مدیریت کنند. سیاست های مرسوم اقتصادی مربوط به شرایط سیاسی و اجتماعی نرمال وطبیعی است و مربوط به شرایطی است که رفتارهای اجتماعی، عقلانی است نه احساسی و عصبی و اعتماد در جامعه در حد طبیعی وجود داد. همان گونه که اعمال قواعد معمول ترافیکی در شرایطی که خیابانهای شهر را سیل گرفته، بی معنی است، اجرای سیاست های معمول اقتصادی هم در شرایطی که رفتارهای اجتماعی مردم از روی شهود رخ می دهد نه از روی عقلانیت و با بی اعتمادی همراه است، جواب نمی دهد.

 

نمی دانم چرا هنوز گمان می کنند که با جمع کردن نقدینگی می توانند تورم را کنترل کنند. در شرایط عادی، اگر نقدینگی را جمع کنیم، می تواند تورم را کنترل کند، اکنون ما در شرایط عادی نیستیم که بخواهید با جمع آوری نقدینگی تورم را کنترل کنیم، بنابراین نخست این که نقدینگی قابل جمع آوری نیست و دوم این که اگر نقدینگی هم جمع آوری شود، نه تنها الزاما تورم را کنترل نمی کند بلکه قطعا به رکود دامن می زند. دو، اگر هم نقدینگی جمع آوری شود، تورم الزاما کنترل نمی شود، زیرا در سالهای اخیر، سوخت عظیمی زیر دیگ تورم قرار داده شده که به علت نرسیدن اکسیژن کافی، این سوخت هنوز شعله‎ور نشده است. آن سوخت هفت برابر شدن نقدینگی (از حدود70 هزار میلیارد تومان به حدود 500 هزار میلیارد تومان) در هشت سال اخیر است که هنوز تورم و فشار تورمی آن خارج نشده است. زمانی که نقدینگی تزریق می شود، به دور روش اثرش بروز می کند، یا باید تولید، متناسب با نقدینگی بالا رود که در این هشت سال، تولید نه تنها هفت برابر نشده افزایش پیدا نکرده بلکه رشدش منفی هم بوده است. یا باید تورمی به همین مقدار ایجاد شود که باز تورم هم 600-700 درصد ایجاد نشده است، پس انرژی آن هیمه نقدینگی که زیر دیگ اقتصاد ایران گذاشته شده، هنوز آزاد نشده است. به همین علت است که می گویم اکنون دست دولت روحانی در مدیریت اقتصادی تورم بسته است و در این وضعیت خاص تورم را باید از طریق ابزارهای دیگری مثل اعتماد بخشی و به هم نزدن ثبات موجود، کنترل کرد. در واقعی کنترلی درکار نیست باید بکوشیم موتور این تورم را دوباره روشن نکنیم.

مسالۀ دیگر تورم رکودی است. اکنون با عمیق ترین دوران تورم رکودی تاریخ مان روبه رو هستیم. جز یک سال، در دولت مهندس موسوی، چهل سال است که در ایران تورم دو رقمی داریم. در زمان آقای خاتمی هم یک سال حدود 9 و نیم بود که 10 محسوب می شود. در کل 40 سال گذشته، از سال 52 تاکنون، تورم در ایران دو رقمی بوده است. ایران تنها کشور دنیا است که 40 سال تورم دو رقمی داشته است. کینز می گوید اگر می خواهید ملتی را نابود کنید، بهترین و خاموش ترین و کم هزینه ترین ابزار، کاهش بلند مدت ارزش پول ملی آنهاست یعنی تولید مداوم تورم است. همۀ بنیان های اجتماعی و اقتصادی آنها را می توانید از این طریق نابود کنید. اگر ما به مرز تکینگی رسیده ایم، ریشه های تاریخی دارد. منتها مدیریت نامناسب سال های اخیر، این وضعیت را تشدید کرده است، بنابراین دولت آقای روحانی، به نوعی در حوزۀ اقتصاد آچمز است. نقدینگی قابل جمع کردن نیست و اگر بشود هم، تورم را کنترل نمی کند. با کسری بودجه روبه روست، اگر بخواهد پول قرض کند یا منتشر کند، تورم را شعله ور می کند. نظام بانکی نمی تواند کمکش کند یعنی موجودی ندارد که کمکش کند. خود نظام بانکی، بدهکار و ورشکسته است. وام خارجی نمی تواند بگیرد. سرمایۀ خارجی نمی آید. ممکن است در چند نقطه که خارج از حوزه سرزمینی است مثلا در پارس جنوبی با گرفتن امتیازهای کلان، بعضی شرکت های نفتی بیایند سرمایه گذاری کنند، ولی در داخل سرزمین یعنی بیایند در بخش های مختلف اقتصادی در داخل سرمایه گذاری کنند، سرمایه گذار خارجی نمی آید. در عین حال، انتظارات اجتماعی بالاست. از آن طرف، اگر فاز دوم هدفمندسازی اجرا شود آن هیمۀ نقدینگی که زیر اقتصاد ایران است و فعلا انرژی آن خارج نشده، موتورش روشن می شود.

اخیرا در یک نشست با برخی مسئولان دولتی به دوستان توصیه کردم که اصلا سراغ اجرای فاز دوم هدفمندسازی نروند، زیرا هدفمندسازی یک پروژۀ حاکمیتی است، نه یک پروژۀ دولتی. برای اینکه هدفمندسازی موفق شود، حکومت باید همت کند نه دولت. اصلا بحث پرداخت یارانه ها، امروز در توان دولت روحانی نیست. در مسولیت اش هم قاعدتا نیست، برای اینکه این سیاست در دولت دهم و با اجماع کلیۀ قوا شروع شده و حالا که به نقطۀ ناتوانی رسیده، باید کل قوا همت کنند تا یارانه های پرداخت شود. اگر قرار است مردم توجیه شوند،کل قوا باید توجیه شان کنند. دولت روحانی برای تامین کسری یارانه ها، یا باید موتور تورم را دوباره روشن کند، از طریق افزایش قیمت حامل ها، یا پول چاپ کند که باز تورم روشن می شود، بنابراین اقتصاد ایران را در گردابی تازه و در یک مارپیچ تازه تورمی وارد می کند. دولت باید برای تامین کسری یارانه ها وارد تعامل با حکومت بشود. بالاخره نهادهایی که توانایی آن را دارند، رانت هایی برده اند، یارانه ها را یکی دوسال برعهده بگیریند تا ارزش اسمی یارانه ها با تورم کم شود. با تورم موجود ارزش یارانه ها دو سال دیگر نصف خواهد شد. دولت روحانی باید از پروژه یارانه ها که یک سیاست توزیعی است عبور کند. مسالۀ افزایش قیمت حامل ها، یک سیاست مستقل تخصیصی است. گره زدن یک سیاست توزیعی به یک سیاست تخصیصی که زمان بندی و شیوه های اجرایی متفاوتی لازم دارد یک خطای نابخشودنی است. مساله این است که موفقیت فاز دوم هدفمندسازی بستگی به یک اجتماع در حکومت دارد، به نظر می رسد که این اجماع وجود ندارد. بخش هایی از قوا آماده هستند تا روحانی فاز دوم را شروع کند و به محض مشخص شدن پیامدهای منفی آن، حمله های تخریبی خود را آغاز کنند. طلیعه هایش از همین بحث سبد کالا شروع شده است که نشان می دهد که اجماعی وجود ندارد. در حالی که در زمان آقای احمدی نژاد تمام قوا همت کردند تا اجرا شود و کسی مخالفت نکند و پیامدهای منفی آن را مخفی کردند.

اکنون جامعه ما ما با چند ابهام در سطح سیاسی و اجتماعی مان روبه رو است. تا زمانی که این سه ابهام حل نشود، ورود به فاز دوم هدفمندی یارانه ها، خطای استراتژیک است. یک ابهام در دولت روحانی است. دولت روحانی، تکلیفش با سایر قوا و با جامعه روشن نیست. خیلی در سایه حرکت می کند. استراتژی روشنی نه در تعامل با جامعه و نه با نهادهای مدنی دارد. رایی که به دولت روحانی داده شد، رای ایدئولوژیک نیست، رای حزبی هم نیست، رای سلبی است، دوام رای سلبی کوتاه است. رای دهندگان ایدئولوژیک و حزبی معمولا صبورند و تلاش می کنند وقتی حزبشان پیروز شد ناتوانی ها یا شکست های آن را نبینند یا لاپوشانی کنند. اما رای دهنگان سلبی به محض این که یکی دو خطا دیدند، تعلق خاطرشان را به منتخبشان از دست می دهند. بنابراین دولت روحانی نباید کاری کند که این رای دهندگان سلبی از او ناامید شوند.

تکلیف دولت روحانی روشن نیست که موتور هدایت و مدیریت اجتماعی آن به چه قدرتی تکیه دارد. در حالی که در دولت هاشمی، بر بوروکراسی و تکنوکراتها، در دولت خاتمی بر نخبگان اجتماعی و نهادهای مدنی و در دولت احمدی نژاد به توده های محروم متکی بود. ولی دولت روحانی هنوز هیچ موتوری برای هدایت اجتماعی ندارد. ابهام دیگر، در سطح مردم است، مردم از فاز ناامیدی پیش از انتخابات به نشاط بعد از انتخابات و اکنون از نشاط به فاز نظاره و ارزیابی منتقل شده اند. اکنون در فاز نظاره و ارزیابی هستند، اگر این دو ابهام رفع نشود، به زودی هم در سطح حکومت و هم در سطح دولت، مردم به فاز کنش منفی می روند. به همین علت است که می گویم اقتصاد ایران، رکود کنونی اش رکود سیاسی است نه اقتصادی.

امروز، اقتصاد ایران در عدم اطمینان است و دولت روحانی هم نمی تواند آن را از عدم اطیمنان خارج کند. کل نظام سیاسی باید به این جمع بندی برسد که اقتصاد ایران را از عدم اطمینان خارج کند. بی ثباتی قانونی، یکی از عوامل اصلی عدم اطمینان است. عدم پایبندی به قانون، عامل دیگر اصلی است. اقتصاد ایران امروز مملو از عدم اطمینان است. تا از این خارج نشود، فضا مه کامل است و با ابزارهای مرسوم اقتصادی نمی توانیم فعالین اقتصادی را مجاب کنیم که وارد کنش مثبت شوند. رفع عدم اطمینان، در دست دولت روحانی نیست. عدم اطمینان دو دسته عامل دارد. عوامل تصادفی و عوامل سیستماتیک. عوامل تصادفی اگر کم باشند، مشکلی نیست. مشکل برای عدم اطمینان سیستماتیک است. اقتصاد ما، امروز با تعداد زیادی موتور تولید عدم اطمینان روبه روست. در شرایط عدم اطمینان سیستماتیک، مردم دیگر نمی توانند عقلانی تصمیم بگیرند. چون همه چیز هر روز در تغییر است و پی در پی شوک های اجتماعی و سیاسی به آنها وارد می شود بنابراین آنها دیگر به فردا هم اعتماد ندارند. تا زمانی که این شرایط بهبود نیابد هیچ برنامه و سیاست اقتصادی به موفقیت نخواهد رسید.

جمع بندی مجموعه دولت این شده است که فاز دوم اجرا شود. امیدوارم که از اجرا منصرف شوند و اگر هم منصرف نمی شوند با یک سری ملاحظات اجرا شود. مثلا یکی از ملاحظات این است که بین بنزین و گازوئیل با بقیه کالاها باید تفاوت قائل شد. بنزین و گازوئیل در ایران تبدیل به کالای معیار شده اند. بنزین در ایران مانند طلا و ارز به کالای معیار تبدیل شده است؛ یعنی در ذهن مردم جای شاخص تورم که بانک مرکزی و مرکز آمار اعلام می کنند، نشسته اند. وقتی مردم به آمارهای رسمی اعتماد نداشته باشند می کوشند برای خودشان شاخص های اقتصادی پیدا کنند. جامعه ایران اکنون تحولات قیمت طلا و ارز و بنزین را به عنوان شاخص جایگزین تورم می بیند. یعنی اگر قیمت بنزین 100 درصد بالا رود، براورد مردم این است که تورم 100 درصد خواهد بود. بنابراین اجرای فاز دوم این خطر را دارد که انتظارات تورمی مردم که حالا حالت خفته دارد، بیدار شود و بعد یکباره با یک جهش عظیم تورمی روبه رو شویم. سیلی که اگر بیاید این بار همه را خواهد برد. به همین خاطر است که می گویم در شرایط کنونی، چنین سیاستی برای آقای روحانی یک سیاست انتحاری محسوب می شود. بخشی از این انتحاری بودن بر می گردد به موقعیت آقای روحانی در میان مردم.

آقای روحانی، امروز سرمایۀ سیاسی است؛ یعنی قبلا یک شخصیت سیاسی بود که در انتخابات ریاست جمهوری، با انتخاب شان تبدیل به «سرمایۀ سیاسی» شدند، اما هنوز به «سرمایۀ نمادین» تبدیل نشده اند، بنابراین اگر در اولین سیاست مهم دوران ریاست جمهوری شان شکست بخورند، دیگر نمی توانند سیاست های جدی دیگری را اجرا کند. اگر در فاز دوم هدفمندی، موتور تورم روشن شود و این سیاست موفق نشود، دو حرکت رخ خواهد داد: یک، نیروهای مخالف و معارض شروع به تخریب دولت می کنند؛ دو، جامعه اعتماد خود را به توانایی روحانی از دست می دهد و به فاز کنش منفی می رود. در این صورت یک قیچی شکل می گیرد که مخالفین سیاسی دولت از یک سو و جامعه از سوی دیگر تیغه های این قیچی را شکل می دهند و دولت روحانی را به نقطه تسلیم می برند. نمی گویم با اجرای فاز دوم هدفمندی، پایان سال ۹۳، پایان دولت روحانی است، اما پیامدهای اجرای این سیاست می تواند کارامدی دولت روحانی را از بین ببرد، به گونه ای که تا پایان دوره مجبور شود دست به عصا راه برود. خطر بعدی خطری است که در تئوری دارون عجم اغلو، اقتصاددان ترکیه بیان شده. اگر تورم بعدی در ایران رخ دهد، تخریب طبقۀ متوسط تشدید می شود. اکنون آمارها نشان می دهد که در سالهای اخیر وضع فقرا بدتر نشده است، اما با هدفمندی، وضعیت طبقۀ متوسط به سمت فقرا رفته است یعنی طبقه متوسط هم به فقرا پیوسته اند. یعنی جامعه ما دارد به سوی یک جامعه دو قطبی فقیر و غنی می رود. با اجرای فاز دوم و یک موج تورمی دیگر، این طبقه دوباره تضعیف خواهد شد. بنابراین ما با یک جامعۀ دوپاره و با یک شکاف عظیم اجتماعی روبه رو هستیم. بخش بزرگی، بزرگ به طور نسبی، ثروتمند و بخش بزرگی فقیر شده اند.


عصر بانک

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.