Shared posts

28 Jun 23:10

درس های ژیگولوها برای مردان

by ترجمه‌ی محمد رادفر

gigolo

دکتر Kim Wallen  متخصص عصب شناس در زمینه تاثیرات هورمون ها می گوید نصف زنان ارگاسم شان مصنوعی است و به اوج لذت نمی رسند. او  خاطرنشان می کند که بخشی از این ماجرای تاسف بار می تواند پیشگیری شود اگر مردان  توجه بیشتری به نیاز زنان در همخوابگی به خرج دهند.

در همین رابطه، مجله سلامت مردان از ژیگولوهای حرفه ای که به عنوان اسکورت در شرکت های خدمات جنسی امریکا و استرالیا کار می کنند درخواست کرد تا راز موفقیت شان برای راضی نگاهداشتن مشتریان زن را برشمرند. از آنها خواستند شرح دهند چه رفتاری باعث می شود مشتریان شان که تا مبلغ ۴۰۰ دلار برای هر دیدار می پردازند دوباره برگردند.

۱ – جادوی ماساژ

مردان اسکورت  می گویند دلیل اصلی که مشتریان شان را راضی می کند ماساژ دادن است و این  محدود به خاراندن کمر و شانه ها برای لحظات کوتاه نیست. اگر برای شما کامیابی شریک تان مهم است ماساژ را جدی بگیرید

۲ – قدرت بوسه

هیچ چیز زنان را  بیشتر از بوسه های طولانی غرق احساس جنسی نمی کند. بوسه عشقبازی قبل از عشقبازی است. مهمتر اینکه بوسیدن را محدود به لب نکنید. زنان عاشق بوسیده شدن همه قسمت های بدن شان هستند.

۳ –  این دفعه هر چه او می خواهد

وظیفه به اوج رساندن زنان به مردان اسکورت یاد داده است که می توانند و ناگزیرند به این فکر کنند که قرار نیست مردان همیشه و معمولا سریع به اوج برسند. گاهی می توانند به خودشان بقبولانند که این دفعه فقط به فکر ارگاسم شریک جنسی باید باشند. منظور این نیست که مردان هم به اوج نرسند ولی  خود این توقع و پرهیز، به مردان کمک می کند که طولانی تر از همیشه در رختخواب عرض اندام کنند چون به خودشان قبولانده اند که نباید اتفاقی برای شان بیفتد …  ولی اگر افتاد که چه بهتر …

۴- مثل یک ستاره فیلم پورن ظاهر شوید

قرار نیست بدن ورزشی یا اعضای برجسته خارق العاده داشته باشید تا تجربه یک سکس بی نظیر نصیب تان شود. گاهی کافی است فقط تمیز و اصلاح شده و خوشبو باشید.

۵ – با احساسات و رفتار شریک تان همراهی کنید

بعضی زنها در رختخواب، دوست دارند ساکت و خجول باشند. بعضی زنها زمزمه های سکسی می کنند و بعضی نیز نمی دانند و خود را به لحظه می سپارند. سعی کنید مثل خودشان باشید تا راحت باشند و با علاقه و اعتماد بیشتری در آغوش شان جا بگیرید.

 

SEX ADVICE FROM MALE ESCORTS
The Sex That Women Want When It’s Costing Them $400 an Hour

http://www.menshealth.com/best-life/advice-from-a-male-escort?icid=OBtrafficMH_TBD_SB1

 

 

 

28 Jun 22:54

مغز ما واقعیت کنونی را می سازد

by سعید داورپناه

10081245

اجازه دهید نگاهی داشته باشیم به نظر « مارسلو گلیسر» استاد فیزیک و ستاره شناسی دانشگاه دورتموث در باره تعریف خاصی که نسبت به  لحظه « اکنون » دارد.

لحظهِ «اکنون»چیست

خیلی راحت و عادی می گوییم اکنون و اینجا… کلماتی که انگار معنی مشخصی دارند یا ما فکر می کنیم که معنای مشخصی دارند اما اگر دقت کنیم می بینیم با وجود آنکه تا حدودی تکلیف خودمان را با « اینجا» مشخص کنیم چون مقداری آزادی در جابجایی از اینجا تا جای دیگر داریم ولی « اکنون» واقعاً وجود ندارد. در حقیقت این ذهن ما است که وضعیتی را خلق می کند که راهنمای ما در زمان و مکان است.

دانستن اینکه مغز ما سازنده واقعیت است نباید خبر غیرعادی باشد چون به راحتی می توانیم همه این دنیای واقعی که ذهن ما عرضه می کند را در هم بریزیم. به عنوان مثال اگر مشروب یا مواد مخدر استفاده کنیم و یا فقط چند شب پی در پی نخوابیم. در آن صورت متوجه می شویم که درکِ ما از واقعیت کاملاً متفاوت خواهد شد.

ما چه هستیم و چه نسبتی با دنیا داریم محصول به هم تنیده شدن احساسات ما و خاطراتی است که می توانیم  آنها را زنده کنیم. تناقض جالب در مسیر درک و شعور ما از واقعیت این است که خاطراتی که به آنها تکیه می کنیم از هم گسیخته و بی اعتبار است ولی با این وجود، باور داریم به همه آنچه که فکر می کنیم واقعی است.

ما فکر می کنیم که زمان جاری است بدون آنکه ساعتی در مغز ما مشغول فعالیت باشد. ریزش آب از آبشار یا ضربان قلب و یا تلاش بی وقفه افکار پراکنده مان به ما اجازه می دهد چیزی شبیه به نمایش یک فیلم در ذهن ما اتفاق بیفتد تا گمان کنیم دنیای بیرون و درون ما آنطوری که ما می فهمیم وجود دارد.

ما برای جابجا شدن در مکان آزادیم ولی زمان به ما این اجازه را نمی دهد. زمان ما را در چنگ خود می گیرد و کار زیادی از دست ما ساخته نیست و اگر مرگ توجه زیادی از ما طلب می کند و نگرانش هستیم تنها کاری که از عهده ما بر می اید آن است که گذشت زمان را به تعبیر خودمان، کند سازیم.

ما وقتی به به اطراف می نگریم چیزهایی را می بینیم که عملاً در گذشته اتفاق افتاده اند. اما به اجسام و اشیاء نظیر ابر و خورشید چنان می نگریم که گویی در لحظه اکنون شاهدشان هستیم هر چند می دانیم که اجسام و اشیاء هر چقدر دورتر از ما باشند، بودن شان قدیمی تر از اکنون است.

ما به آنها می نگریم نه به آن صورتی که واقعاً هستند، ما اجسام و اشیا را می بینیم ولی وقتی که بودند. خورشیدی که الان می بینیم تصویر ۸ دقیقهِ پیش، آن را دیده ایم. چون با سرعت نور همین مدت طول می کشد تا تصویر اکنونِ خورشید به ما برسد. تصویر کامپیوتری روبروی مان را به خاطر نزدیکی اش به ما، که یک میلیاردم ثانیه پیش ساطع شده است اکنون می بینیم.

برای همه شعبده بازی هایی که شاهدش هستیم می توانیم از مغز خود متشکر باشیم. مغزی که همه این تفاوت ها را یکجا به عنوان واقعیت کنونی برای ما می سازدد.

ما قادر به درک هیچ چیزی در لحظه کنونی نیستیم. چیزی که ما از آن به عنوان « اکنون» می شناسیم ساخته شده از در هم آمیختن انواع فراوان گذشته ها است. زمانِ جاری شده و مداوم، این باور به هم بافته شده توسط مغز را در برابر ما به رژ وا می دارد. مغز این لحظات پراکنده قدیمی را مثل یک فیلم سینمایی به ما عرضه می کند.

تشبیهِ دیدن زندگی ساخته شده توسط مغز ما به صورت یک فیلم، بیشتر از پیش این پراکندگی و غیر واقعی بودن واقعیتِ زندگی را به رخ ما خواهد کشید چون ما می دانیم که همین فیلم سینمایی زندگی می تواند با پخش سریعتر فریم های هر ثانیه ِفیلم، سریعتر یا کندتر به نمایش در آید.

بنابراین بیایید از دیدن فیلم لذت ببریم.

Our Brain, The Trickster by Marcelo Gleiser

http://www.npr.org/blogs/13.7/2014/05/28/316664564/our-brain-the-trickster

ویرایش مجدد از آرشیو مجله

23 Jun 13:32

1742

by nice.poem@yahoo.com (محمد رضا محمدی مهر)

 

و ساده لوحی در خانه ی ما موروثی است 

پدر تار می زد 

و می گفت جهان به آواز زنده است 

برادرم برای جنگ نامه می نوشت:

"تمامش کنید ابله ها

مگر نمی بینید

انسان کشته می شود"

و من فکر می کنم 

خاور میانه را

شعر نجات می دهد...

 

 

از : ناهید عرجونی

 

21 Jun 12:11

تابستان و کمپ-چادرهای کوچک

by مرد روز

قیمت کمپ-چادرهای سیار و کوچک با ظرفیت بین ۲ تا ۴ نفر که می توانند با ماشین های معمولی کشیده شوند بین ۲ الی ۳۰ هزار دلار در نوسان است. ولی برای آنهایی که می خواهند تجربه کمی راحت تر از برپا ساختن چادر داشته باشند عالی است. با این نوع کمپ های سیار و سبک لازم نیست گشت و گذار در طبیعت محدود به تعطیلات آخر هفته باشد.

american-dream-trailer (1) american-dream-trailer-3 bct-moab-gobi-crawler bct-moab-gobi-crawler-3 dethleffs_biker_camper1

dusseldorftrailers-30 dusseldorftrailers-34 dusseldorftrailers-93 happier-camper-hc1-travel-trailer-15 hutte_hut hutte_hut-4 hutte_hut-5 mogo-freedom-trailer-25 mogo-freedom-trailer-29 nest-caravans nest-caravans-3 nest-caravans-9 wide_path_camper_hits_market-0

best-campers-2014-111

boss-trailer_zps46604069

2895580c72bb94ee0b2593220acbc99c

18

0746f053b8dc7a3eff98611f9de6c944 a7e8357704af7ce4aa7a46d87f6e1074

 

https://www.pinterest.com/SisterSparrowD/hiking-biking-camping/

http://www.camper-van-fun.com/teardrop-camping-trailers.html

http://www.bravenewgear.com/2013/03/30/boss-survival-camper/

https://www.pinterest.com/isis2738/home-on-the-go/

https://mail.google.com/mail/u/0/?pli=1#inbox/14e0bc8b18868552?projector=1

21 Jun 12:10

ازدواج سیاه و سفید، کبود یا گلبهی

by نوشین زرگری
Częstochowa, Poland 1964

Elliott Erwitt – Częstochowa, Poland 1964

نوشین زرگری و شیوه فکر کردن، قضاوتش و طوری که دنیای پیرامونش را می تواند ببیند سال ها است در ایران کمیاب شده است. چیزی شبیه به کشیشِ کاتولیک ها که چون آدمها نزدش می روند و همه چیز را اعتراف می کنند از نیات درونی جامعه با خبر است. ما نوشته هایش را دوست داریم چون هم رک و صریح هستند و هم اینکه مخاطبش فقط زنان یا فقط مردان نیست.

ازدواج سیاه و سفید، کبود یا گلبهی

وقتی بیست سالم بود یک مورد ازدواج سیاه و قانونی داشتم و خیال می‌کردم چون همه چیز قانونی انجام شده بقیه‌ی امور نیز باید طبق قانون پیش برود. مثلن وقتی همسرم را دیدم که در میدان کاج به کون یک خانم خیره شده به طور قانونی تمام ظرف‌های آرکوپال را شکاندم. دو ماه بعد که با دوستش مشغول مشاعره‌ی قانونی بودیم با زبان بی زبانی دوستش را بیرون کرد و بطور قانونی تمام مجسمه‌هایم را خرد کرد.

همه چیز قانونی بود. تا وقتی‌که چشم باز کردیم و دیدیم همه چیز خانه‌مان بطور قانونی شکسته و چهارتا دیوار دورمان را فرا گرفته و فهمیدیم باید بطور قانونی همه چیز را تمام کرده و طلاق قانونی اتخاذ کنیم. چهار سال بعد در خارج از ایران مثل فیلم‌های هندی دوباره به هم رسیدیم و تصمیم به ازدواج سفید و غیرقانونی گرفتیم.

در ماه اول وقتی یک دختر ایتالیایی بیکینی‌اش را درآورد و سینه‌های گردش ساحل را درنوردید، مورد سفید من چشم‌هایش تا به تا شد و ظرف‌های سفالی ازدواج سفیدمان شکست. در شش ماه دوم وقتی یک دم باریک فرانسوی پیشنهاد عکاسی کردن به من داد، مورد سفید من دو تا صندلی را خرد کرد. رسمن در معرض خطر جانی بودیم. وقتی همدیگر را می‌بوسیدیم مثل هیولاها از فاصله‌ی دو سانتی به هم می‌نگریستیم و تقریبن از هم می‌ترسیدیم. و چون آدم‌های عاقلی بودیم بالاخره به این نتیجه رسیدیم تا کارمان به بمب گذاری در شورت هم نرسیده از هم جدا شویم.

عزیزان من ازدواج، سیاه و سفید ندارد. وقتی دو تا روانی هستید حتا در یک دوستی کبود هم دخل هم را می‌آورید. این روشنفکربازی‌های ازدواج سفید را بگذارید در کوزه‌های قشنگتان و اگر روانی و ناسازگار هستید حداقل آدم‌تان را از بین خنگ‌ها، احمق‌ها، ساده‌ها، مهربان‌ها با روح و روان سالم انتخاب کنید. دنیا دو روز است. یک رابطه‌ی گلبهی هم جواب می‌دهد گاهی… سلامت باشید.

نوشین زرگری

 

21 Jun 12:09

فرانسوی ها: برای یافتن همسر، باید جستجو کرد

by فرنگیس

mirelle-3-web

غروب روزهای شنبه، بهترین غروب هفتهِ فرانسوی ها برای میزبانی یا میهمانی رفتن است. به دعوت یک زوج میانسال حدودا ۶۰ ساله به منزل دوستانی رفتیم که آنها نیز درهمان رده ی سنی بودند. منزل مورد نظر عبارت بود از ویلایی تریپلکس که در وسط یک باغ زیبا قرارگرفته بود.
.
نشست های مهمانی در شمال فرانسه، در فصل بهار، خصوصا وقتی هوا مطبوع و آفتابی باشد، عموما با پذیرایی از مهمانان در فضای آزاد برگزارمی شود.
 .
همگی به دور یک میز زیبای چوبی نشستیم که به زیبایی با لیوانهای نوشیدنی و اشتهاآورهایی که معمولا با شامپاین سرو می شود؛ تزیین شده بود. ظرف یخی شکیل با تراش های ساده در میانه ی میز خودنمایی می کرد.
 .
صدای آواز پرندگان و گلهای زیبای باغ به طراوت دیدار دوستان افزوده بود. پس از احوال پرسی های رایج، به جهت اختلاف سنی من، که در آغاز دهه سی سالگی به سر می برم با سایرین، محور بحث به قضیه ازدواج من رسید.
از روال زندگی ام گفتم که به دلیل مشغله خاص کاری، از صبح تا به شب درگیر اداره ام و آخر هفته ها را به تنهایی و سکوت و پیاده روی ترجیح می دهم تا شرکت در حلقه های دوستان و فضاهایی اینچنینی، بنابراین بالطبع شانس ملاقات و آشنایی ام با افراد خیلی کم است.
 .
در این میان، مرد میزبان برگشت و جمله ای ساده بر زبان آورد: «برای یافتن همسر مناسب، باید جستجوکرد» و سپس خیلی ساده، گوشی موبایل هوشمندش را درآورد و به معرفی کلوپ های دانشجوی و  اماکنی پرداخت که دختران و پسران جوان برای ملاقات و ازدواج گرد هم می آیند. تمام افراد جمع نیز خیلی عادی، هریک سعی می کرد به من بفهماند که برای یافتن همسر مناسب باید جستجو کنم و نباید درمحیط بسته بمانم.
 .
آنچه که از خلال این گفتگوها برایم جالب بود، تفاوت فرهنگ ایرانی و فرانسوی بود. درایران، فرهنگ و اعتقاد عمومی، نه تنها نگاه مثبتی به ماجرا ندارد بلکه در جستجوی شوهربودن، به دختران بی پروایی منسوب شده است که منزلت و جایگاه زن را نمی شناسند. عملی نامناسب که به هتک حرمت زنان نیز می انجامد.
نمی توان به صورت کلی و بدون شناخت زمینه فرهنگی به انتقاد این رفتار پرداخت اما می توان باور کرد که این نوع توقع که به حسابِ نجابت و وقار زن گذاشته می شود می تواند زمینه سازِ مشکلاتی برای خود زنانِ جامعه باشد.
 اتفاق اساسی که در طی ۳ دهه گذشته شاید نادیده گرفته شده به هم خوردن توازن طبیعی بین تعداد پسران و دختران دم بخت بوده است. جنگ ۸ ساله که جان باختن، اسارت و صدمات وسیع جسمی را برای مرد ایرانی تدارک دیده بود اولین عامل سنگین شدن وزنه ترازو به سمت نسبت بیشتر دختران دم بخت در برابر مردان بود.
.
گرانی، تحریم اقتصادی و آمار بالای بیکاری در بین مردان دم بخت، شانس ازدواج دختران را بیش از پیش کم کرده است. از سوی دیگر مردان بیشترین سهم از مهاجرت و خروج از کشور را دارند، درصد بیشتر زندانیان مرد، اعتیاد، تصادفات و خشونت ها در طی این سال ها نیز منجر به کم شدن نسبت پسران دم بخت در جامعه شده است.
.
 .اتفاقاتی که توانستند دست به دست هم بدهند تا دستان دختران بیشتری در جامعه تنها بماند بازار عرضه و تقاضای آشنایی و ازدواج را  کاملا نامتعادل ساختند. در این میان بالا رفتن تعداد سال های تحصیلات به ناگزیز بر متوسط سن ازدواج  زنان و مردان نیز افزوده است.
 .
 درصد طلاق به اشکال مختلف حتی در بین دختران خانواده های مذهبی نیز بالا رفته است. بخش بزرگی از مطلقه های جوان تقریبا امیدی برای ازدواج دوم ندارند و ناگزیرند مدتها در تنهایی دردناک خود بمانند تا شاید بتوانند دوباره زندگی بسازند.
.
هر چند امروزه، به مدد گسترش ارتباطات و رشد روز افزونِ جمعیت شهرنشین، نگاه به این باور کمرنگ تر شده است اما هنوز جستجوی دختران برای یافتن همسر و حتی درخواست ازدواج از مردان، پدیده های استثنای هستند.
 .

وبلاگ فرنگیس

 
.
.
21 Jun 12:09

بهترین روبات امدادگر ۲۰۱۵

by مرد روز
UNLV Robotics Professor Paul Oh's "Metal Rebel" photographed April 10, 2015 at the University of Nevada, Las Vegas. (Aaron Mayes / UNLV Photo Services) Client: ENGINEERING

UNLV Robotics Professor Paul Oh’s “Metal Rebel” photographed April 10, 2015 at the University of Nevada, Las Vegas. (Aaron Mayes / UNLV Photo Services)

کالیفرنیا در هفته اول ژوئن امسال میزبان رقابت بیش از ۲۰  تیم سازنده روبات های پیشرفته از سراسر جهان بود. روباتها در این مسابقه قرار بود در سریعترین وقت و با کمترین خطا، ۸ ماموریت نظیر رانندگی ماشین، باز کردن در، سوراخ کردن قطعه ای از دیوار، قدم زدن در شن و بالا رفتن از پله ها  … را به نمایش بگذارند.

روباتها با این آمادگی وارد مسابقه تدارک یافته توسط پنتاگون شدند که بتوانند نقش امدادگر حوادثی نظیر جنگ اتمی و سایر اتفاقات مهلک باشند. در پایان این دوره  در حضور ۱۰ هزار بیننده ربات انستیتیوی علم و تکنولوژی کره جنوبی به نام DRC-HUBO  جایزه ۲ میلیون دلاری وزارت دفاع امریکا را نصیب خود کرده است.

South Korea’s Team KAIST wins 2015 DARPA Robotics Challenge
http://www.gizmag.com/darpa-drc-finals-2015-results-kaist-win/37914/

11 Jun 17:04

مارسل پروست و جستجو برای معنای زندگی

by سعید داورپناه
Wounded Angel - Hugo Simberg

Wounded Angel – Hugo Simberg

طولانی ترین رمان جهان را که با بیش از یک میلیون و دویست هزار کلمه نوشته شده است بالاخره در یکی از دوره های زندگی تان بخوانید چون در ضمن، یکی از بهترین رمان های جهان است. خواندنش زیاد آسان نیست چون با دقتی بی نظیر« در جستجوی زمان از دست رفته» است.

فیلسوف انگلیسی «آلن دوباتن» به طرز ساده و کمابیش شگفت انگیزی این رمان ۷ جلدی را «جستجوی طولانی یک انسان برای یافتن معنای زندگی» تعبیر کرده است. به نظر وی، قهرمان داستان، ضمن بررسی سه دلیل خوشبختی، در پایان به این حقیقت دست می یابد که کنجکاوی اش را خاتمه دهد و فقط از زندگی به همان شکلی که هست شکرگزار باشد.

از دید آلن دوباتن، قصه پروست در حقیقت نقشه راه برای کشف سه وسیله ای است که احتمالا به زندگی معنا می دهند.

۱ –  پروست که خودش در یک خانواه متمول بزرگ شده بود فکر می کرد که زندگی اش کامل خواهد شد اگر به موفقیت اجتماعی دست یابد و بتواند وارد دنیای اشراف و بزرگان شود. شاید برای ما در قرن ۲۱، موفقیتی که عنوان می کند ناآشنا باشد ولی این روزها در حد رسیدن به همان شهرت و موقعیتی است که ستارگان دنیای سرگرمی ها کسب می کنند.

روایتگر قصه، سال های زیادی را صرف این کرد که چکونه به جمع مردم فاخر جامعه پاریس بپیوندد و البته به خاطر شخصیت جذاب و دوست داشتنی اش بالاخره به جمع خواصِ پاریس نظیر دوک و دوشس Guermantes پذیرفته شد. اما در عمل فهمید که او نه تنها معنای زندگی و خوشبختی را در همنشینی با جماعت مطرح و فاخر شهر نیافت بلکه وقت گذراندن با اشراف شهر را بی ثمر و بیهوده یافت.

برای یک مرد جوان شاید طبیعی بود که در جستجو و همجواری با انسان های گرانقدر باشد ولی درس زندگی به او آموخت که شرف و مرام انسانی در یک گروه خاص جمع نشده است و در حقیقت خصلت های نجیب در تمام اقشار جامعه یافت می شود.

۲ – عشق دومین منبع و مفهوم زندگی بود که روایتگر داستان با دقتی خارق العاده عزم کرده بود که کشف کند. در جلد دوم رمان، قهرمان قصه به همراه مادربزرگش به باربادوس می رود و در آنجاست که با Albertine روبرو می شود. دختری جذاب با موهای کوتاه که در طی ۳۰۰ صفحه بعدی رمان، عشق را معنای زندگی معرفی می کند.

از نگاه مارسل پروست معجزهِ عشق در این نهفته است که انسان می تواند دیگر تنها نباشد و فردی را بیابد که با تمام وجود زندگی شان در هم عجین شود. یافتن فردی که ما را کاملاً درک می کند. اما این بنیان اصلی برای دستیابی به معنای زندگی نیز در پایان این بخش، سمت و سوی سیاه و تلخ به خود می گیرد. روایتگر قصه پی می برد که ما انسانها، موجودات خاص، و عجیب و غیرقابل درک هستیم و برای همین نمی توانیم فردی را بیابیم که ما را همانطور که هستیم بپذیرد. بنابر این، تنهایی یک خصلت طبیعی و ذاتی است و از آن گریزی نیست.

۳ – جستجو برای یافتن معنای زندگی با مطرح شدن «هنر» در این داستان لطیف و بسیار شخصی، به پایان می رسد. پروست برای نشان دادن اهمیت هنر به پدیده ای « عادت» اشاره می کند که درست رودرروی هنر قرار گرفته است. به اعتقاد وی، تکرار و آشنایی با تجربیات و اتفاقات مختلف باعث می شود تا کرخت شویم و این، زندگی را یی رمق می سازد. ولی کودکان همواره ذوق زده هستند چون هنوز ماجرهای زندگی برای شان تازگی دارد و به آن عادت نکرده اند.

شگردی که پروست معرفی می کند در حقیقت همه رمز و رازِ رمان بسیار طولانی اش را در بر می گیرد. به این تعبیر که ما مدام باید حوادث و لحظات زندگی و «زمان از دست رفته» را در ذهن خودمان مرور کنیم. مثال معروفِ قصه، نوشیدن و خوردن چای و کلوچه ساده ای است که به یکباره قهرمان رمان را پرت می کند به دوران کودکی و همه خاطرات زیبای که در حین خوردن چای و کلوچه ایجاد شده بود.

به نظر پروست، هنرمندان تنها گروهی از جمعیت انسانی هستند که می توانند شکرگزاری و فرخنده بودن زندگی را بازسازی و خلق کنند. پروست توقع ندارد که همه ما هنرمند باشیم ولی می توانیم یاد بگیریم که نسبت به همه اشیاء و مکان ها و افرادِ پیرامون مان حساس باشیم و با دقت و حوصله به انها بنگریم. مجذوب شان شویم و به کمک آنها به دوران بسیار پاک و همواره ذوق زدهِ کودکی نقب بزنیم. تا هر چیزِ بسیار ساده و کوچک برای مان لذتبخش و دلپذیر باشد. تا قدر زندگی را بدانیم.

خواندن کتابی با یک میلیون دویست هزار کلمه، که هر کدام شان با دقتی افسونگر در باره جزئیات ساده زندگی نوشته شده است سخت است. ولی حتما موقعی در دوره تحول زندگی تان می رسد که می خواهید دست از شتاب بردارید و زندگی را و هر لحظه اش را با تمام وجود بچشید. آن موقع خواندن قصه مارسل پروست راحت تر خواهد بود و زیباتر.

Marcel Proust

http://www.thebookoflife.org/marcel-proust/

گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته – مارسل پروست

 

 

06 Jun 20:45

یک زندگی، سه تصادف، سه تقدیر

by ونداد زمانی
farzaneh Jafari

butterfly effect!

Versions3-4

همه ما اتفاقات عجیبی را می توانیم به یاد آوریم که مرگ و زندگی خودمان یا دیگران را رقم زد. آدم های که از مسافرت با ماشین یا هواپیما جا ماندند ولی پس از تصادف وسیله نقلیه یا هواپیما، متوجه شدند که جان سالم به در برده اند. آدم هایی که زمانی با آنها دوست بودیم ولی به خاطر خطاهای کوچک یا تصمیمات ساده، برای همیشه از دست شان دادیم.

اگر کمی دقت کنیم می توانیم پی ببریم انتخاب های که در مقاطع مختلف زندگی داشته ایم منجر به وضعیت کنونی ما شده است. وضعیتی که می توانست کاملا عوض شده باشد. برای این موضوع جالب که هم بسیار عمومیت دارد و هم خیلی خصوصی است Laura Barnett رمان زیبای نوشته است که توانست با ظرافت تمام حد فاصل بین سرنوشت، تصادف و انتخاب را به تصویر بکشد.

در داستان « یک نوعی از ما»، دختر دانشجو «ایوا» با دوچرخه به سمت دانشکده ادبیات می رود. او برای کچ کردن راهش از مسیر یک سگ، دوچرخه اش پنچر می شود. تصادف یا سرنوشت هر چه که دوست دارید اسمش را بگذارید او را با دانشجوی سال دوم حقوق « جیم» آشنا می سازد که به او در تعمیر دوچرخه کمک می کند.

این اتفاق ساده در طول داستانی که ۶۰ سال زندگی « ایوا» را در بر می گیرد  سه بار و درست از همان لحظه تکرار می شود. بار اول دختر دانشجو بعد از آشنایی با  جیم، با دوست پسرش دیوید به هم می زند و با وی ازدواج می کند. در داستان دوم دوچرخه پنچر نمی شود و « ایوا» با دوست پسرش دیوید ازدواج می کند. بار سوم دوباره دوچرخه است که در جاده کنار دانشگاه باعث پنچر شدنش می شود. این بار « ایوا» زندگی بدون عشقش، طور دیگری رقم می خورد.

با وجود آنکه واکنش ها و تصمیمات « ایوا» در هر یک از ۳ نوع زندگی که از او نوشته می شود عوض می شود ولی شخصیت اصلی اش همیشه ثابت است. داستان و شیوه ای که حوادث در آن چیده شده است اجازه نمی دهد هیچ کدام از انواع زندگی که « ایوا» انتخاب می کند نسبت به دیگری برتری داشته باشد.

شاید فرقی نمی کند چه تصمیمی گرفتیم یا چه واکنشی نشان دادیم چون به هر حال می توانست به هر شکل دیگر اتفاق افتاده باشد. این درک و فهم ساده ولی دقیق، شاید بتواند به ما فرصت دهد افسوس و یاس را به زندگی سرشار از تقدیر، تصادف و انتخاب راه ندهیم.

 

http://www.laura-barnett.co.uk/the-versions-of-us/

http://www.telegraph.co.uk/culture/books/bookreviews/11628510/The-Versions-of-Us-by-Laura-Barnett-review-triumphant.html

03 Jun 19:33

کاریکاتوریستی که خیلی نگران بشر است

by بهمن

    کاریکاتوریست کوبایی ساکن مکزیک آنجل بولیگان به شدت مخالف مصرف گرایی و خودخواهی انسان ها است. نگران غرق شدن بشر در دنیای تکنولوژی و دور شدنش از طبیعت است. دل پرخونی از دنیای کسب و کار بازار آزاد دارد که به دنبال ایجاد درامد از هر چیز ممکن است و عشق را پایان یافته می بیند. و …

angel boligan mexico capitalism angel-boligan-mexico-2-2011 puebla evolution (NXPowerLite) boligan mexico 4 boligan mexico 7 boligan mexico 16-XL comic-satire-cartoons-angel-boligan-7 comic-satire-cartoons-angel-boligan-8 comic-satire-cartoons-angel-boligan-10 comic-satire-cartoons-angel-boligan-14
117477_600

 

03 Jun 19:29

(بدون عنوان)

by (لحظه نگار)

اینقدر کز تو دلی چند بود شاد، بس است

زندگانی به مراد همه کس نتوان کرد

 

"صائب"

31 May 19:34

ساختن اطلس زیبایی زنان

by سعید داورپناه

Amazon Rainforest

عکاس رومانیایی Mihaela Noroc به ۳۷ کشور و از جمله ایران سفر کرده است تا با تهیه پرتره از دختران مناطق مختلف دنیا نشان دهد که با وجود علاقه شدید بشر برای همسو شدن خواسته های انسانی، قرار نیست یک شیوه بسته بندی شده از زیبایی نیز در همه جا تکرار شود.

او ۲۷ ساله بود که از شغلش استعفا داد و در طی ۲ سال گذشته  سفرش به دور دنیا را شروع کرد تا بتواند یک اطلس زیبایی از جهان تهیه کند. Noroc به ۵ زبان دنیا تسلط دارد ولی با این وجود برایش اتفاق افتاده است که برای گرفتن یک تصویر فقط ۳۰ ثانیه فرصت داشته است.

Atacama Desert, Chile

Atacama Desert, Chile

Colca Valley, Peru

Colca Valley, Peru

El Paico, Chile

El Paico, Chile

Little India, Singapore

Maramures, Romania

Maramures, Romania

Medellin, Colombia

Medellin, Colombia

tibetan plateau china

Cuenca Ecuador

Omo Valley, Ethiopia

medellin colombia

Oxford, UK

Oxford, UK

Riga, Latvia

Riga, Latvia

San Francisco, USA

San Francisco, USA

Shiraz, Iran

Shiraz, Iran

Sumatra, Indonesia

Sumatra, Indonesia

Yangon, Myanmar

Yangon, Myanmar

Mihaela-Noroc-Atlas-of-Beauty-Maori-New-Zealand

Maori-New-Zealand

Mihaela-Noroc-Atlas-of-Beauty-Rio-de-Janeiro

Rio de Janeiro

the atlasof beauty 2

Nasir al-Mulk Mosque, Shiraz, Iran

Mihaela-Noroc-Atlas-of-Beauty-

Baltic Sea

Photographer Travels the World to Capture the Diversity of Beauty in 37 Different Countries

http://www.mymodernmet.com/profiles/blogs/mihaela-noroc-the-atlas-of-beauty

http://theatlasofbeauty.tumblr.com/

29 May 21:42

نمودار کار ساکنین زمین

by مرد روز

7Billion-People

 

همانطور که در غرب شاهد رشد روزافزون شغل های خدماتی ( غذا، بهداشت، بیمه، بانک، تبلیغات و سرگرمی) هستیم این بخش رو به گسترش تقریبا ۲۵ درصد شغل های جدید دنیا را در بر می گیرد.

به نظر می رسد دنیا به سمت  فرار از شغل های ۹ تا ۵ بعد از ظهر می رود. با بالارفتن سطح آموزش عمومی و افزایش تخصص ها، گروه ها و افراد جسور به طور روزافزونی تلاش می کنند تا موسسات خدماتی و حتی تولیدی  راه بیاندازند که خودشان مبتکرش هستند.

با وجود آنکه کشاورزی هنوز یک پنجم مشاغل بشر را در بر می گیرد ولی به نسبت گذشته ای نه چندان دور که بخش اعظم شغل بشر را تامین می کرد به نظر می رسد آینده  درخشانی در بازار مشاغل جهان نخواهد داشت. البته شکی نیست که واحدهای مدرن تر صنعتی کشاورزی و شرکت های تولیدات غذایی همچنان ضروری و ماندگار خواهند بود. فقط  خوب است این نکته را به خاطر سپرد که تعداد شاغلین به خاطر تخصصی بودن سیستم های جدید، بسیار کاهش خواهد یافت.

 

منبع تصویر و خبر

کانون بازاریابی و تبلیغات لاوان

یک پزشک

 

25 May 20:31

کاریکاتورهای تلخ و ناقلا

by کیانا

کاریکاتورها در ذات خودشان ناقلا هستند. قرار است فکر و خیال ها و احساسات ناگفته ما را به تصویر بکشند. آنها با غلو کردن می توانند واقعیت های تلخ را تحمل پذیرتر سازند، بقیه اش بستگی به خودمان دارد که چگونه با این طعنه ها و اشارات شان روبرو شویم.

Molnar(Bobo)Adalbert_Censorship_ROMANIA (NXPowerLite)-L Molnar(Bobo)Adalbert_The_Uncorrigible_ROMANIA (NXPowerLite)-L SkomacSerbiaPisatower

Lukyanchenko Igor - Sex,Love...-5 (NXPowerLite)-L

abdoli iran fear-Labdoli iran painter fream-LAMSTELVEEN

BRAILA 2009  6 Third prize-M N.Hodja 2003 11 execution-L PORTO 2005 20 aykanat church god-L

 

http://www.bestcartoons.net/Whats-New/2015/

20 May 17:11

تعریف گناه در داستان های داستایوسکی

by عباس وحدانی

 Dostoyevskaya3_1665138cهمه جا صحبت از ترسی است که آدمها از خواندن داستان های داستایوسکی دارند. یکی می گوید سال ها است به سمتش نرفتم چون هر بار از او قصه ای می خوانم انگار در باره من نوشته است. یکی می نویسد نباید از او زیاد خواند چون داستان هایش غم انگیز است.

هرمان هسه نویسنده سوئیسی و برنده جایزه نوبل می گوید « زمانی شروع به خواندن داستایوفسکی کنید که غمگین هستید و احساس می کنید به استیصال رسیده اید. زمانی که مو جودیت زندگی را همچو زخم سرباز کرده بزرگی می بینید، زمانی که به تردید دچار شده و ناامیدی وجودتان را گرفته زمانی که در اوج اندوه تنهائی ودرماندگی به زندگی نگاه می کنید و دیگر مایل نیستید هیچ بهره ای از این زیبائی بی رحم ببرید. تنها آن زمان است که می توانید به سوی داستایوفسکی بروید»

در نوشته های داستایوفسکی آدم نرمال وجود خارجی ندارد. نرمال بودن یک دروغ بزرگ است. با اینکه از نظر داستایوسکی انسان موجود گناهکاری است ولی همیشه به قهرمانان داستان هایش فرصت می دهد به جای اثبات بی گناهی، بتوانند ثابت کنند که انسان هستند.

گناه از نظرداستایوفسکی عاملی است که ما را به سمت بهتر شدن سوق می دهد. گناه عاملی است که بشر را به هم نزدیک می کند، آنها را یکسان می سازد. به نظر او ما نمی توانیم در برابر انسانی دیگر، خود را داور بپنداریم. او این اندیشه را در داستان «برادران کارامازوف» صریحا ابراز می کند: « در این دنیا هیچ کس نباید گناه دیگری را قضاوت کند تا مادامی که اعتراف کند خودش نیز گناهکار است و یا شاید حتی از کسی که مورد قضاوت قرار می گیرد گناهکارتر است »

به عقیده او تا زمانی که حتی یک انسان گناهکار وجود داشته باشد همه گناهکاریم. اگرچه خود او دیندار است اما دیدگاه او با تعریف گناه مذهبی فرق دارد. از نظر داستایوفسکی اعتراف به گناه به جهت پاک شدن انسان در برابر خدا انجام نمی شود. بلکه این اعتراف در برابر انسانهای دیگر است تا بدین وسیله ابراز کند من هم همچون شما هستم، با همان درد و عذابی که در آن به سر می برید. گناه در اینجا پلی است برای ارتباط انسانها تا بدین طریق کسی خود را از دیگری بهتر، پاک تر و برتر نبیند .

 پاکی ریاکارانه در فلسفه فکری او جائی ندارد، همان احساس پاکی که باعث می شود تا حدودی وجدان آسوده ای در قضاوت دیگران داشته باشیم . تنها راهی که ما را به سمت عدالت می برد این است که وقتی در برابر گناهکاری قرار می گیریم بدانیم خود نیزگناهکاریم . از نظر او شرط لازمه اثبات وجود انسانی اعتراف به گناه است، بدون محقق شدن این شرط هرگز به جایگاهی مستحق عشق ، دوست داشتن و ترحم نمی رسیم .

کمتر کسی به اندازه وی ا نسان را تا به این شدت شکافته و عریان کرده است. او بی رحمانه همه نقابها را می درد و فرصتی برای مان نمی گذارد تا از زیبائی دروغین انسان صحبت کنیم. ترس از داستایوفسکی، ترس از همین عریانی وجود انسان است. او نویسنده ای مردم آزاری  نیست که از عذاب دادن خواننده اش لذت ببرد و آنها را با شوک و حیرت رو در رو کند آنگاه وجه ترسناک و پنهانی انسان را در برابر خودش قراردهد. هدف اصلی وی این است که بگوید انسان شایسته دوست داشتن و یا شاید ترحم است.

او به ما می گوید هر که را همان گونه که هست دوست داشته باشید .انسان بی گناه موجودی است که توانائی زیستن ندارد . کسی هم ارزشی برایش قائل نیست.

تمام راهکارهائی که داستایوفسکی در برابر شخصیت های قصه هایش می گذارد همگی به شک و گناهی عمیق منتهی می شوند. او شخصا برای رهائی از این گرداب مسیحیت را برگزیده بود. اما باید گفت تفسیر گناه و گناهکار داستایوفسکی تا حدودی از تعالیم مسیح عدول کرده بود. در مسیحیت گناه مایه عشق نیست اما از نظر داستایوفسکی بشر فقط زمانی می تواند به معنای واقعی بشر باشد که اعتراف به گناه کند .

او در قصه هایش برحذرمان می دارد که تسلیم پاکی دروغین خود شده و از این رهاورد به قضاوت دیگران بنشینیم . اما به راستی کدام یک از ما این جرات را دارد که بگوید بین من و گناهکارترین انسانها آنقدر تفاوتی نیست؟ آیا کسی پیدا می شود از این مساله وحشتی نداشته باشد؟  آیا کسی هست که از داستایوفسسکی فراری نباشد. چه کسی می تواند دیگران را با گناهانش دوست داشته باشد یعنی آنگونه که هستند .اندیشیدن به داستایوفسکی و خواندن آثارش درس اخلاقی دشواری است که همواره نا آرام مان نگه می دارد و وادارمان می کند خود را به زیر پرسش ببریم.

ترس از داستایوفسکی نویسنده : بختیار علی

برگردان از کردی: عباس وحدانی

20 May 16:32

سه پیشداوری غلط که همه انجام می دهیم

by ترجمه‌ی محمد رادفر

Crossroads-choice-dilemma-580x427

خطر مرگ ناشی از شکار شدن توسط جانوران به ما یاد داد که باید تصمیم های سریع بگیریم. برای همین، غیر منطقی بودن و خطاکاری در وجود بشر حک شده است. این ۴ خطای به ظاهر منطقی همیشه با ما خواهد بود ولی دانستن شان شاید از خسارت شان بکاهد.

۱- ناتوانی در جلوگیری از ضرر بیشتر Sunk Cost Fallacy

ضرب المثل معروف خودمان که هشدار می دهد «جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است» درکی است تجربی که ما به آن رسیده ایم. درکی که در واقعیت، عمل کردن به آن دشوار است. از دانشجویی که سالها زمان و پول صرف تحصیل در رشته ای کرده که در بین راه فهمیده است نه تنها علاقه ای به آن ندارد بلکه از آن متنفر است ولی همچنان ادامه می دهد تا عمل ساده رفتن به رستورانی گران که غذای بدی هم اراائه می کند ولی برای آنکه جلو ضرر را بگیریم تا آخرین لقمه آن را می خوریم و هزاران تصمیم مثلاً منطقی که اتخاذ می کنیم و ادامه آن باعث ضرر است ولی فکر می کنیم خود عملِ تداوم، از ضرر خواهد کاست.

۲ – تکیه به اولین اطلاعات به دست آمده Anchoring

برنده جایزه نوبل اقتصاد، روانشناس امریکایی  Daniel Kahneman و Amos Tversky برای نشان دادن این خطای ذاتی بشر دست به یک تحقیق تجربی زدند تا نشان دهند چگونه ذهن خطاکار بشر بر اساس اطلاعات اولیه، بدون دقت لازم، به طور خودکار، افکارش را سمت و سو می دهد.

آنها  با درست کردن یک چرخ «قرعه» که اعدادِ صفر تا صد بر روی آن نوشته شده بود ولی طوری تنظیم شده بود که فقط بر روی دو عدد ۱۰ و ۶۵ می ایستاد،  آنها سپس از شرکت کنندگان که نمی دانستند چرخ شانسی همیشه فقط بر روی یکی از دو عدد موجود در بین ۱۰۰عدد خواهد ایستاد سئوالاتی را مطرح می کردند.

روانشناسان فوق از شرکت کنندگان در سنجش می خواستند تا بر اساس عددی که به دست آوردند به این سئوال پاسخ دهند که آیا « تعداد کشورهای افریقایی سازمان ملل بیشتر از عددی است که با گردش چرخ شانسی به دست اورده اند یا کمتر؟»

همه شرکت کنندگانی که عددِ گردونه برای شان بر روی ۱۰ ایستاد حدس  ناخودآگاه (و خطاکارانه) شان این بود که کشورهای افریقایی حدود ۲۵ درصد اعضای سازمان ملل را تشکیل می دهند و همه کسانی که به عدد ۶۵ در چرخِ شانسی دست یافتند تعداد کشورهای افریقایی را ۴۵ درصد تخمین زده اند.

دکتر Daniel Kahneman در کتابش «فکر کردن، سریع و آهسته» در باره این خطای عمومی می گوید: «چرخ شانسی قاعدتاً نمی تواند اطلاعات درستی برای یک تصمیم منطقی ارائه دهد ولی چون بشر ناخودآگاه تحت تاثیر سریعِ اطلاعات اولیه ایی است که به دست آورده  و معمولاً غلط و ناکافی، به اندیشه و تصمیم  اشتباه تن می دهد.»

۳ – برای من اتفاق نخواهد افتاد  Optimism Bias

آدم ها به طور غریزی فکر می کنند که اتفاق بد نصیب آنها نخواهد شد. همه افرادی که به منطقه جنگی اعزام می شوند با آنکه  شانس خطر را بیشتر می دانند ولی فکر می کنند خودشان در معرض ریسک کمتری خواهند بود. درست مثل همه هزاران راننده ای که هر روز در تمام کشورهای دنیا جان شان را در تصادفات از دست می دهند ولی مطمئن بودند که اتفاقی برای شان نخواهد افتاد.

 

۱۰ Problems With How We Think

http://www.realclearscience.com/lists/10_problems_with_how_humans_think/

ویرایش و بازنشر از آرشیو مجله

08 May 12:34

اضطراب جدايي يا وحشت از نبود

by hamedhakemi

اضطراب جدايي يا وحشت از نبود مادر مرحله طبيعي در رشد مغز كودك مي باشد. مغز كودك در حدود هفت ماهگي به اندازه يي رشد مي كند كه متوجه نبود مادر ( مرحله بقاي شيء) مي شود. رشد سالم كودك در طي چسبيدن به مادر در دو سال اول زندگي اتفاق مي افتد. اوج اضطراب جدايي بين ١٠ تا ١٨ ماهگيست كه گاهي ميتواند تا سه سالگي ادامه پيدا كند.

عوارض اضطراب جدايي در كودكان:

- اضطراب در زمان جدايي از پدر يا مادر
- ترس از گم شدن يا دزديده شدن
- بي قراري در روزهاي اول مهد يا مدرسه
- بدخوابي، پريدن مرتب از خواب در شب و مطمئن شدن از حضور مادر يا پدر در كنار خود
- كابوس هاي شبانه
- مبتلا شدن به بيماري هاي رواني مثل دل درد يا سر درد زماني كه از مادر جدا مي شوند.

چگونه از ايجاد اضطراب جدايي در كودك پيشگيري كنيم:

- مادر بايد بين شش تا هجده ماهگي كنار فرزندش حضور داشته باشد. اضطراب جدايي در ميان كودكاني با مادران شاغل يا كودكاني كه زودتر از هجده ماهگي به مهد ميروند بسيار شايع است. مغز كودك نبود مادر را با نابودي مادر يكي ميداند و زماني كه مادر از جلوي ديد كودك كنار ميرود كودك وحشت زده مي شود.
- مادر زمان دستشويي رفتن در را باز بگذارد تا فرزندش در صورت وحشت از نبود مادر بتواند او را پيدا كند.
- تخت يا اتاق خواب كودك را قبل از شش ماهگي جدا كنيد.
- هرگز از فرزندتان در حالي كه پشت سر شما گريه ميكند جدا نشويد.
- از چهارده ماهگي با او قايم موشك بازي كنيد. بزرگترين و مهمترين بازي با بچه ها قايم موشك بازي است. وقتي هزار بار با فرزندتان اين بازي را ميكنيد بعد از شانزده ماهگي كودك به اين نتيجه ميرسد نبودن مساوي نابودي نيست.
- هرگز يواشكي منزل را ترك نكنيد.

درمان اضطراب جدايي:

از حدود چهارده تا شانزده ماهگي مي توان درمان اضطراب را در كودك اغاز كرد.
قايم موشك بازي يكي از بهترين بازي هاي جهاني براي كودك است. كودك ياد مي گيرد نديدن مادر دليل بر نبود مادر نيست.
اگر كودكتان اضطراب جدايي دارد در روز بارها و بارها با او قايم موشك بازي كنيد.
كودك از هجده ماهگي توانايي برقراري ارتباط با يك كودك هم سن خود را دارد. بسيار مهم است كودك كنار مادر با كودكان ديگر بازي كند و به او خوش بگذرد. تنها مراقب باشيد كودك در بازي كتك نزند، گاز نگيرد تا تجربه اول كودكتان با يك همسنش دلپذير باشد به مرور ميتوان همبازي فرزندتان را اضافه كنيد.
كودك را به مدت كوتاه كنار مادربزرگ خاله يا دوستي كه با فرزندتان رابطه نزديك دارد و كنار آنها در نبود شما گريه نمي كند بگذاريد. كم كم زمان ماندن كنار انها را افزايش دهيد.
كودك را به محل بازي يا مهد ببريد و اجازه دهيد كنار شما تجربه دلپذيري از دنياي بيرون داشته باشد.
خوابيدن كودك در رختخواب با مادر يا همراه پوستي باعث ايجاد وابستگي اعتياد گونه كودك به مادر خواهد شد. وقت خواب دست يا موي خود را در اختيار كودك نگذاريد.
شير خوردن كودك تا هجده ماهگي يا بيشتر معمولا باعث ايجاد شخصيتي وابسته در او خواهد شد.
مادري كه مجبور به ترك كودك زودتر از هجده ماهگيست بهتر است شخصي را از شش ماهگي وارد زندگي كودك كند كه تا هجده ماهگي در زندگي كودك بماند و وقتي خودش كنار كودك است سعي نكند نبود خود را با محبت مضاعف جبران كند چون وابستگي كودك بيشتر و اسيب جدايي عميقتر خواهد بود.
- هرگز كودك را قبل از هجده ماهگي در مهد ثبت نام نكنيد.
- هرگز به صورت پنهاني منزل را ترك نكنيد حتي اگر مجبور به رفتنيد و فرزندتان پشت سرتان گريه ميكند.
- بعد از دو سالگي اگر كودكتان به مهد ميرود، روزهاي اول هرگز او را در حال گريه رها نكنيد. بسياري از مربيان مهد پيشنهاد مي دهند كه بگذاريد گريه كند اما حرف كاملا غير علمي مي باشد.

08 May 12:28

فرزندم مهمانی در خانه ام هست

by hamedhakemi
بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم مهمانی در خانه ام هست و روزی از کنارم می رود.
روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا میشود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا اینکه فرزندم به خوبی از من یاد کند؟ کدام مهمتر است.خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟
چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم، بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.. از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد ..... اما.........
فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من وخشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.....چون می دانم...... او مهمان زودگذر خانه من است.
03 May 18:43

آخر چطور می‌توان با کسی زندگی کرد بدون این‌که عاشق‌اش بود؟

by hamedhakemi

آدم‌ها، اول جوان‌ها را باوجود این‌که هم‌دیگر را دوست ندارند، به‌عقد ِ هم درمی‌آورند و بعد از این‌که آن‌ها نمی‌توانند یک‌دیگر را تحمل کنند، تعجب می‌کنند... آخر چطور می‌توان با کسی زندگی کرد بدون این‌که عاشق‌اش بود؟

لئو تولستوی / سونات کرویتزر

03 May 18:39

نگرانی پدر و مادر در مورد فرزندان آنها هیچ وقت متوقف نمی شود و این نگرانی ها می تواند به صورت مسری

by hamedhakemi
محققان انگلیسی اعلام کردند نگرانی پدر و مادر در مورد فرزندان آنها هیچ وقت متوقف نمی شود و این نگرانی ها می تواند به صورت مسری به کودکان منتقل شود.

به گزارش نوروسافاری به نقل از ایرنا، محققان موسسه روانپزشکی، روانشناسی و علوم اعصاب (IoPPN) کینگز کالج لندن در یک مطالعه بر روی والدینی که دوقلوهای همسان داشتند، متوجه شدند که اضطراب می تواند میان نسل ها منتقل شود.

اگرچه محققان از مدت ها پیش می دانستند که اضطراب می تواند در میان خانواده ها منتشر می شود اما این مطالعه نشان داد که نگرش بیش اضطرابی پدر و مادرها بر رفتار کودکان آنها تاثیر می گذارد.

از آنجایی که این مطالعه بر روی پدر و مادرهایی صورت گرفت که دوقلوهای همسان داشتند، محققان توانستند تفاوت میان تاثیر اضطراب ژنتیکی بر کودکان و اضطراب ناشی از تربیت پدر و مادرها بر کودکان را تشخیص دهند.

دکتر روبرت فریدمن سردبیر مجله Psychiatry که این مطالعه در آن منتشر شده است، می گوید: این تحقیق یک نقطه عطف است زیرا برای اولین بار به وضوح نشان می دهد که علایم اضطراب می تواند به غیر از سابقه ژنتیکی مشترک میان والدین و کودکان آنها، از روشی که پدر و مادرهای مضطرب کودکان خود را از آن طریق بزرگ می کنند نیز به فرزندان آنها منتقل می شود.

محققان بر اساس نتایج این مطالعه به پدر و مادرهای مضطرب توصیه می کنند که تحت مشاوره قرار گیرند و راه هایی برای به حداقل رساندن اثر اضطراب و تشویش خود بر تربیت کودکانشان بیاموزند.

نتایج این مطالعه در مجله آمریکایی Psychiatry منتشر شده است:

The Intergenerational Transmission of Anxiety: A Children-of-Twins Study

03 May 18:29

خواندن کتاب برای کودکان کم‌سن‌وسال با بروز تفاوت‌هایی در فعالیت مغزی آن‌ها مرتبط است و این موضوع اهم

by hamedhakemi
مطالعات جدید در آمریکا نشان می‌دهد، خواندن کتاب برای کودکان کم‌سن‌وسال با بروز تفاوت‌هایی در فعالیت مغزی آن‌ها مرتبط است و این موضوع اهمیت کتاب‌خواندن والدین برای آن‌ها را برجسته می‌کند.

به گزارش نوروسافاری به نقل از ایسنا، دانشمندان مرکز پزشکی بیمارستان کودکان سینسیناتی در اوهایو، برای نخستین بار نشان داده‌اند که خواندن کتاب در طول مرحله حیاتی رشد و پیش از دوران مهد کودک تاثیر معناداری را بر روی توانایی پردازش داستان‌ها توسط مغز کودکان دارد و می‌تواند موفقیت آن‌ها در کتابخوانی را پیش‌بینی کند.

سازمان‌های مختلف در آمریکا همواره والدین را تشویق کرده‌اند که برای کودکانشان از بدو تولد کتاب بخوانند تا یادگیری اولیه آن‌ها را تقویت کرده و اتصالاتی را در مغزشان خلق کنند که این اتصالات، رشد زبانی آن‌ها را ارتقا می‌بخشند. با این حال تا پیش از این، شواهد مستقیمی درباره اثر مطالعه برای بر روی مغز کودکان ارائه نشده بود.

به منظور پاسخ به این پرسش که آیا خواندن داستان بر شبکه‌های مغزی کودکان پیش‌دبستانی اثر می‌گذارد یا خیر، تیم تحقیقاتی ۱۹ کودک پیش‌دبستانی سالم بین سنین سه تا پنج سال را بررسی کرد که ۳۷ درصد از آن‌ها از خانواده‌های کم‌درآمد بودند.

والدین کودکان پرسشنامه‌ای را پر کردند که برای ارزیابی تحریک شناختی آن‌ها در منزل طراحی شده بود. این پرسشنامه بر موضوعاتی مانند کتاب‌خواندن والدین برای کودکان، دسترسی به کتاب، میزان زمان کتاب‌خوانی والدین و تنوع کتاب‌های خوانده‌شده، تعامل والدین با فرزندان از جمله صحبت‌کردن و بازی‌کردن و همچنین این موضوع متمرکز بود که آیا والدین مهارت‌هایی مانند شمارش و اشکال را به کودکان آموزش داده‌اند یا خیر.

با تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI)، فعالیت مغزی کودکان هنگام گوش‌دادن به داستان‌های مرتبط با سنشان از طریق هدفون، ارزیابی شد. در این مدت کودکان بیدار بودند و هیچ نوع محرک دیداری وجود نداشت.

 

754938_hutton_stimq_fmri_activation_final

 

نتایج نشان داد، قرار گرفتن زیاد کودکان در معرض کتاب‌خوانی در منزل، با فعالیت نواحی خاصی از مغز آن‌ها مرتبط بود که با پردازش معنایی مرتبط‌اند و وجود این نواحی برای زبان شفاهی و خواندن حیاتی هستند.

تحلیل نواحی مغزی مرتبط با تخیل ذهنی نشان داد تجسم‌سازی، نقش کلیدی را در درک روایت و آمادگی کودکان برای خواندن ایفا می‌کند و به آن‌ها امکان مجسم‌کردن داستان را می‌دهد. این موضوع برای پیشرفت‌کردن کودکان از خواندن کتاب‌های تصویری به کتاب‌های فاقد تصویر مهم است.

دانشمندان امیدوارند که این پژوهش به تحقیقات بیشتری درباره مطالعه مشترک و شناسایی کودکان در معرض مشکلات خواندن بیانجامد.

جزئیات این پژوهش در نشست سالانه انجمن‌های آکادمی کودکان در سان‌دیه‌گو ارائه شد:

Parent-Child Reading Increases Activation of Brain Networks Supporting Emergent Literacy in 3-5 Year-Old Children: An fMRI study

28 Apr 18:16

مادرم مي خندد.

by hamedhakemi

من اناري را، مي كنم دانه‌، به دل مي گويم‌:
خوب بود اين مردم‌، دانه هاي دلشان پيدا بود.
مي پرد در چشمم آب انار: اشك مي ريزم‌.
مادرم مي خندد.

26 Apr 18:42

زندگی حتی وقتی انکارش می کنی

by hamedhakemi
زندگی حتی وقتی انکارش می کنی
حتی وقتی نادیده اش می گیری
حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است...
از هر چیز دیگری قوی تر است...
آدم هایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشته اند دوباره زاد و ولد کردند!
مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند و مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه هاشان را دیده بودند!
دوباره به دنبال اتوبوس ها دویدند!
به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند!
باور کردنی نیست اما همین گونه است!
زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است...
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد!
آن قدر که اشک ها خشک شوند!
باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد!
به چیز دیگری فکر کرد!
باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد!
26 Apr 18:38

عاشق شده ای.

by hamedhakemi

پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدن اش کلافه ات کرده،
تردید مبهم ات را به یقینی روشن تبدیل می کند:
عاشق شده ای.

21 Apr 09:15

هر تصمیمی بگیرید

by hamedhakemi
هر تصمیمی بگیرید همواره کسی هست که به شما می‌گوید اشتباه می‌کنید. همواره مشکلاتی پیش می‌آید که با خود می‌گوئید نکند حق با منتقدان‌تان باشد. کشیدن نقشه‌ی عمل و دنبال کردن آن تا آخر به شجاعت نیاز دارد.

- رالف والدو امرسون
ترجمه: عباس مخبر

21 Apr 09:03

اکثر انسانها ....

by hamedhakemi

اکثر انسانها
حتی جسارت بخشیدن و دور ریختن لباس هایی که مدت هاست بدون استفاده در کمدهاشان آویخته شده را ندارند! بعد از آنها توقع داریم باورهای غلطی ، که‌ قرن هاست در ذهنشان زنجیر شده را ، براحتی کنار بگذارند و دور بریزند! جهل ، نرمترین بالشی ست که انسان میتواند سر خود را بگذارد و بخوابد !

21 Apr 09:03

برای عاشق شدن

by hamedhakemi

برای عاشق شدن باید کسی را انتخاب کنی که همیشه به تو شبیه به یک معجزه نگاه کند ...

فریدا کالو | نقاشی و زندگی فریدا کالو | تالیف : کتوفون وابرر | ترجمه از مهین صدری | موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر

21 Apr 09:01

شمار طلاق‌ها در ایران پیش از این ۱۸ مورد در ساعت بوده اما اکنون به ۱۹ طلاق در ساعت افزایش یافته است.

by hamedhakemi

شمار طلاق‌ها در ایران پیش از این ۱۸ مورد در ساعت بوده اما اکنون به ۱۹ طلاق در ساعت افزایش یافته است.علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال به خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفته که در سال ۱۳۹۳ در هر ساعت ۱۹ طلاق در ایران ثبت شده است.
در سال گذشته ۱۶۳ هزار و ۵۷۲ طلاق در ایران ثبت شده که نسبت به سال ۱۳۹۲ بیش از پنج درصد افزایش یافته است. همچنین شمار ازدواج‌ها در سال گذشته نیز ۶.۵ درصد نسبت به سال ۱۳۹۲ کمتر شده است.
از شمار طلاق‌های سال گذشته، ۱۴۹ هزار و ۶۴۷ طلاق در شهرها و ۱۳ هزار و ۹۳۵ طلاق نیز در روستاهای ایران بوده است.به گفته علی‌اکبر محزون، سال ۱۳۹۳ در هر ماه ۱۳ هزار و ۶۳۱ طلاق و هر شبانه‌روز ۴۴۸ مورد طلاق در کشور ثبت شده است.استان‌های خراسان رضوی، گیلان و تهران به ترتیب شاهد بیشترین طلاق و استان‌های سیستان و بلوچستان، ایلام و یزد نیز کمترین طلاق را داشته‌اند.نارضایتی جنسی از عمده‌ترین دلایل طلاق در ایران به‌شمار می‌رود.
افزایش بیش از ۱۰۰ درصدی طلاق در فروردین ۱۳۹۴
همچنین بر پایه آمارهای سازمان ثبت احوال که هفته گذشته اعلام شد، در دو هفته نخست فروردین سال جاری ۲۴۷۶ طلاق در ایران رخ داده است. دو هفته نخست فروردین سال گذشته ۱۱۶۲ طلاق در ایران ثبت شده بود.این آمار نشان می‌دهد که شمار طلاق‌ها در نوروز امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته بیش از ۱۰۰ درصد افزایش یافته است.از سوی دیگر در نوروز سال گذشته ۸۹۲۳ ازدواج در ایران ثبت شده بود که در نوروز امسال به ۶۳۲۵ ازدواج کاهش یافت.افزایش طلاق، کاهش ازدواج و کاهش نرخ فرزندآوری در ایران، باعث نگرانی مقامات ارشد جمهوری اسلامی شده و بر همین اساس سیاست‌هایی برای افزایش ازدواج و فرزندآوری و کاهش طلاق تصویب کرده‌اند اما تأثیر محسوسی نداشته است.

16 Apr 10:38

بسیاری از افراد ترجیح می دهند در جستجوی رابطه ای نهایی،از فردی به سراغ فرد دیگر بروند!

by hamedhakemi

بسیاری از افراد ترجیح می دهند در جستجوی رابطه ای نهایی،از فردی به سراغ فرد دیگر بروند!

هیچ انسانی قادر نیست با خدایان و الهه ها،با تمام جلال و شکوهشان،برابری کند.دیدن فردی که او را به خاطر وجود خودش،نه به واسطه فرافکنی دوست داریم،شاید در ابتدا به نظر ناامید کننده می آید.به همین دلیل بسیاری اشخاص ترجیح می دهند در جستجوی رابطه ای نهایی،از فردی به سراغ فرد دیگر بروند؛و معمولا زمانی که فرافکنی از بین می رود و از عشق فارغ می شوند،رابطه را ترک می کنند.بدیهی است که هیچ عشق دائمی از چنین ریشه های ضعیفی رشد نخواهد کرد.لایق عشق واقعی بودن یعنی بالغ شدن،و انتظارات واقعی از دیگران داشتن.یعنی خوشبختی و یا بدبختی خویش را بپذیریم،نه اینکه انتظار داشته باشیم دیگران ما را خوشبخت سازند و به علت بدبختی خود آنها را محکوم کنیم.طبیعتاً چنین امری ایجاد رابطه واقعی را مشکل می سازد،زیرا مستلزم کار و تلاش است،ولی در پایان پاداش هم وجود دارد.تنها از این راه می توان به ظرفیت بلوغ عشقی رسید.

یار پنهان/جان.ا.سنفورد

08 Apr 07:03

اندیشه ی بشری قادر به تصورِ هیچ نظام یا حقیقت نهایی نیست

by hamedhakemi

بسیارند بیمارانِ تحصیل کرده ای که،به طور آشکار از مشورت کردن با کشیش یا فیلسوف ، اجتناب می کنند ،چه ،عقاید ظاهری و تاریخ فلسفه ایشان را دلسرد کرده و چه مسائل عقلانی برایشان حاصلی به بار نمی آورد. اندیشه ی بشری قادر به تصورِ هیچ نظام یا حقیقت نهایی نیست که بتواند آن چه را بیمار برای زیستن نیاز دارد ،به او عرضه کند و آن یعنی ایمان، امید ،عشق و بصیرت.

کارل گوستاو یونگ؛ انسان در جستجوی هویت خویشتن ،ص 205