Shared posts

11 Nov 11:26

آمریکا: ایران با توقف غنی‌سازی سریع موافقت کرد

جرس: ایالات متحده روز دوشنبه، ۱۹ آبان، خبر داد که ایران، بنا به درخواست آمریکا، موافقت کرده تا فعالیت مناقشه‌برانگیز مربوط به غنی‌سازی سریع‌تر اورانیوم را متوقف کند.

 

به گزارش رادیوفردا، این خبر در حالی مخابره می‌شود که تهران، واشینگتن، و طرف‌های دیگر در حال ادامه مذاکرات هسته‌ای برای رسیدن به یک توافق نهایی هستند.

 

به نوشته خبرگزاری رویترز، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز جمعه گزارش محرمانه‌ای در مورد ایران به اعضای خود ارائه کرد و موردی که در آن ذکر شده‌ بود این بود که ایران از ماه سپتامبر، دو ماه پیش، به این‌ سو به طور متناوب به سانتریفیوژهای آی‌آر-۵ خود گاز اورانیوم طبیعی تزریق کرده‌ است.

 

آی‌آر-۵ یکی از چند مدل جدید سانتریفیوژ است که ایران برای جایگزین کردن سانتریفیوژهای قدیمی آی‌آر-۱ به دنبال استفاده از آن بوده‌ است؛ سانتریفیوژ آی‌آر-۱ متعلق به دهه ۱۹۷۰ که ایران هم‌اینک از آن استفاده می‌کند ایرادهای کاری زیادی دارد.

 

به نوشته روز دوشنبه رویترز، جن ساکی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، با اشاره به گزارش محرمانه جدید آژانس در مورد تزریق گاز به آی‌آر-۵ به خبرنگاران گفت: «به محض این‌ که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی این مطلب را گزارش کرد ما موضوع را با ایران در میان گذاشتیم و مسئله بلافاصله حل و فصل شد.»

 

وی افزود: «ایرانی‌ها تأیید کردند که دیگر فعالیت مورد اشاره آژانس را ادامه نخواهند داد و بنابر این مسئله حل شد.»

 

روز شنبه مؤسسه علوم و امنیت بین‌المللی در واشینگتن، که از اندیشکده‌های بانفوذ آمریکایی است گزارشی از تزریق گاز طبیعی اورانیوم به سانتریفیوژهای آی‌آر-۵ در یک مرکز تحقیقاتی در ایران منتشر کرده و نوشته بود که این می‌تواند به منزله نقض توافق ژنو باشد.

 

بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران، در واکنش به این گزارش به خبرگزاری فارس گفت که تزریق گاز به سانتریفیوژهای آی آر-۵ نقض تعهدات تهران نیست.

 

مؤسسه کنترل سلاح در واشینگتن، یکی دیگر از اندیشکده‌های آمریکایی، نیز اعلام کرده است که به علت آن که تزریق گاز به سانتریفیوژهای جدید توسط ایران، باعث تولید اورانیوم غنی‌شده نشده، این کار نمی‌تواند به منزله نقض توافق ژنو باشد.

 

مذاکرات تهران و گروه ۱+۵ پس از دیدارهای جان کری و محمدجواد ظریف، وزیران خارجه آمریکا و ایران و کاترین اشتون، هماهنگ‌کننده ۱+۵، قرار است ادامه پیدا می‌کند.

 

عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران، و از اعضای ارشد هیئت مذاکره‌کننده اتمی، پس از گفت‌وگوهای سه‌جانبه مسقط گفت در عین این که به مذاکرات اتمی «خوش‌بین» نیست، «ناامید» هم نیست.

 

او افزوده است که وزیران خارجه ایران و آمریکا «به طور مشخص بر راه‌حل‌ها تمرکز داشته‌اند».
 

09 Apr 06:58

:: گفتگوی صدر حاج‌سید‌جوادی با آیت الله زنجانی/ حسین فاطمی: چنانچه جان خود را از دست بدهم، در مصرف عقیده صرف شده است

by r.a.i.30
احمد صدر حاج‌سید‌جوادی: بسم ا... الرحمن الرحیم. روز سه‌شنبه 29 شوال‌المکرم 1403 قمری، مطابق با هجدهم مردادماه 1362 هجری شمسی خدمت حضرت آیت‌ا... حاج سید رضا موسوی زنجانی شرفیاب شدم و تقاضا می‌کنم. راجع به مرحوم دکتر فاطمی اگر خاطراتی خدمتشان هست بفرمایند، که برای ‍‍‌‍‌‍‍‌[ ثبت در] تاریخ ضبط بشود. ‌آیت ا...حاج سید رضا موسوی زنجانی: بسم الله الرحمن الرحیم. من با مرحوم دکترحسین فاطمی در زمان وزارت خارجه‌اش ارتباطی نداشتم. اولین برخورد با ایشان موقعی بود که در سال 1333 از طرف نهضت مقاومت انتخابات سنا را شروع کردند. نهضت مقاومت 75 نفر کاندیدا معرفی کرد. یک روز یا دو روز از آن موضوع گذشته بود. من نزدیکی‌های ظهر از جایی می‌آمدم منزل؛ دیدم در کوچه جوانی قدم می‌زد. از من سؤال کرد، «خانۀ فلان کس کجاست؟» گفتم: «اینجاست.» گفت: «خودتان هستید؟» گفتم: « بله.» پاکتی به من داد. باز کردم دیدم پاکتی دیگر توی آن هست به نام « نهضت مقاومت». آن را در هیئت مرکزی نهضت مقاومت باز کردم. آقایان دوستان و همکاران ‍‍‌‍‌‍‍‌[در آنجا] بودند. ایشان سه موضوع نوشته بود، که یکی را من فراموش کرده‌ام. یکی گله کرده بود که چرا نام من در لیست کاندیداها ذکر نشده. دومی اینکه، اگر توانایی هست، من حاضرم روزنامۀ باختر امروز را بنویسم و شما منتشر کنید. در مجمع آقایان این ‍‍‌‍‌‍‍‌[نامه] که خوانده شد، ملایم‌ترین حرف از طرف آقای مهندس بازرگان زده شد که گفت، « ولش کنید»؛ ولی دکتر بختیار حرف‌های کثیف و فحش‌های رکیکی داد و تصمیم گرفته شد که جواب ندهند؛ ولی من ایستادگی کردم و جواب موکول شد به نظر من. جواب به این شرح دادم که : «مصلحت شما را در آن تشخیص دادیم که عمداً شما را فراموش کنیم و اما روزنامۀ راه مصدق ‍‍‌‍‌‍‍‌[را] داریم. استعداد‍‍‌‍‌‍‍‌[انتشار] روزنامه‌ای دیگر وجود ندارد. چنانچه از مطالبی که در زمان تصدی وزارت‌ امورخارجه ذخیره کرده باشید کمک بکنید، منتشر می‌کنیم.» اینطور نوشتم و این رابطه قطع شد تا رسید به سی‌ام تیر سال سی و سه. آن‌روز من به امضای شخصی اعلامیۀ تعطیل عمومی دادم. شهر را پرکردند با سرباز و تانک. ظهر گذشته بود‍‍‌‍‌‍‍‌[که] بنده را بردند.وارد اطاق بختیار شدیم. عده‌ای هم بودند. بختیار یک نیم‌خیزی پشت میز کرد. یکی از اعلامیه‌های من ‍‍‌‍‌‍‍‌[در] دستش بود. گفت: « این را آقا صادر کرده؟» گفتم: «بله.» گفت: « به چه مناسبت؟» گفتم: «فضولی موقوف. امری است قانونی.» در پیش این اشخاص لفظ‌ «‌فضولی موقوف» به ایشان برخورد و دستور توقیف مرا داد. مرا بردند به طرف لشکر2. در بین راه یک بندۀ خدایی یک خربزه و یک نان سنگک و یک بسته کوچک ماست برای خانه‌اش می‌برد؛ و چون من قصد داشتم غذای زندان را نخورم، خواهش کردم آنها را به من بدهد و پول بگیرد. و او داد به من و پول نگرفت. ما را به اطاقی بردند که در آنجا 11 نفر اشخاص توده‌ای بودند. آنها ناهار خورده بودند، خربزه را پاره کردم. مقداری با سنگک خوردم و بعد از آنها خواهش کردم که :«‌آقا! خربزه ضایع می‌شود؛ میل کنید.» گفتند:« اگراجازه بدهید، می‌دهیم به سلول بغلی.» گفتم:« خیلی خوب.» شب را با آنها گذراندم. فردا نزدیک‌های غروب، آن دکتری که مربوط به آنجا بود، آمد برای احوالپرسی همه. ضمناً به من گفت:‌« اگر میل دارید جای شما را عوض کنم.» گفتم:« من اختیارم را در خانه گذاشتم و اینجا اختیاری ندارم.»؛ ولی موقعی که بیرون می‌رفت، اشاره‌ای کردم و او درک کرد، و ما را منتقل کردند از آن اطاق به منطقۀ دیگری که یک اطاق نسبتاً بزرگی بود که فرشی هم نداشت. ولی یک موجودی در آنجا به نام دکتر طباطبایی بود. شب را گذراندم. بعد درک کردم که آن‌طرف راهرو اطاق کوچکی است که پردۀ نازکی دارد. معلوم شد که در آن اطاق مرحوم دکتر فاطمی خوابیده است. صبح که شد، آن آقا را احضار کردند و من تنها ماندم. بعد دیدم که یک خانمی از پشت اتاق مرحوم دکتر گاهی می‌آید و می‌رود بیرون. آن خانم را صدا کردم. گفتم: « خانم! مثل اینکه شما وسایل چای دارید؟» گفت:«بله.» گفتم: « من چای‌‌خورم، ولی نمی‌گذارند آدم من بیاید اینجا چای درست کند. یک استکان چای به من بدهید.» چای را که آورد، من خیلی عذرخواهی کردم که اسباب زحمتش شدم، یکدفعه این عبارت را گفت که، « قربان جدّت بروم.»؛ که با تعجب ‍‍‌‍‌‍‍‌[او را] نگاه کردم و گفتم: «‌شما مسلمانید؟» گفت: «بله.» گفتم:‌« جداً؟» گفت: «‌آقا! بله.» گفتم: «آن جدّ ، جدّ من فقط نیست؛ جدّ او هم هست. در دوراهی جهنم و بهشت قرار گرفته‌ایم. مبادا راه جهنم را انتخاب کنیم.» گفت:« من خدمتگزار او هستم.» در این بین اجازه دادند از منزل برای من ناهار آوردند. در ناهار مقداری گوجه‌های درشت بود. من یک نعلبکی از آن خانم گرفتم. توی کاغذ سیگار نوشتم:«‌آقای محترم! من مدت متمادی اینجا نخواهم بود؛ یا تبعید می‌شوم یا‌ آزاد. در هر صورت میل دارم بین شما و دنیای خارج ارتباطی برقرار کنم. به چه کسی می‌توانید اعتماد بکنید؛ ‍‍‌‍‌‍‍‌[او را]معرفی کنید.» آن کاغذ را تا کردم و گذاشتم توی نعلبکی‍‍‌‍‌‍‍‌[ و] چند تا گوجه فرنگی گذاشتم توی آن و به آن خانم گفتم:‌« ببر برای آقای فاطمی.» گفت:‌«‌آقا! آن بیچاره نمی‌تواند بخورد؛ هرچه می‌خورد، برمی‌گرداند.» گفتم:‌«خوشحال می‌شوم.» بُرد. دکتر مرد هوشیاری بود. هفت هشت دقیقه که گذشت، کاغذی مچاله‌شده به پردۀ اتاق‍‍‌‍‌‍‍‌[خورد و] پای پرده افتاد. من حس کردم که این ‍‍‌‍‌‍‍‌[باید] جواب من باشد. یک سربازی هم که توی راهرو قدم می‌زد، فرستادم دنبال آن «ساقی» که مرد خوبی بود. کاغذ را برداشتم. نوشته بود: « 1. دویست تومان پول می‌خواهم 2. من به هیچکس اعتماد ندارم 3. به دوستان بگویید محاکمۀ من نزدیک است. والسلام.» ما سعی کردیم. به فضل خداوند کسی را یافتیم آنجا و استخدام کردیم که همه‌روزه نامۀ ایشان را به من برساند و نامۀ مرا به ایشان. و به شرط اینکه خانۀ ما هم نیاید. از آن تاریخ تا آخرین مرحله که نامۀ‌ آخری ایشان دو ساعت بعد از شهادتش به ما رسید، ما اغلب روزها نامه داشتیم. این نامه‌ها غالباً توی کاغذ سیگار نوشته شده بود که به شکلی مخفی باشد و پیدا نشود؛ ولی بعدها، یک تعداد کاغذهای بزرگ ‍‍‌‍‌‍‍‌[هم ] فرستاده شد. آن کاغذهای سیگاری قابل عکس‌ب
با ۵۱ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
لینک مستقیم
28 Mar 21:55

Stunning collection

by Jung von Matt
Stunning collection" href="http://www.creativeadawards.com/stunning-collection-3/">
15 Mar 22:00

:: کمبود داروهای بیهوشی در ایران به مرز هشدار رسید

by ailin
گفت‌و‌گوی رادیو بین المللی فرانسه با کامیار علایی، پزشک و مدیر انستیتوی بهداشت و حقوق انسانی در نیویوک || خیرالله غلامی، رئیس داروخانه‌های دانشکده داروسازی علوم پزشکی تهران با بیان این که «داروهای بیهوشی آتراکوریوم، سووفلوران، ایزوفلوران در بازار موجود نیست یا خیلی کم است»، به کنایه گفته است: «بیمار را با چکش نمی‌توان بیهوش کرد.» رئیس داروخانه‌های ۱۳آبان در پاسخ به سوال دیگری مبنی براینکه برای مواجه با نبود داروهای بیهوشی چه تدبیری اندیشیده شده است، گفت: باید آرام آرام شروع به دعا کنیم زیرا اگر این دارو‌های بیهوشی تامین نشوند اتاق‌های عمل تعطیل می‌شوند. این منتخب انتخابات سازمان نظام پزشکی خاطرنشان کرد: تکلیف این وضعیت را باید وزیر بهداشت روشن کند. وی همچنین افزود: «در چند روز گذشته درخواست‌هایی نسبت به اخذ این داروهای بیهوشی شده است اما متاسفانه به دلیل نبود آن‌ها چیزی تحویل نشده است.» رئیس داروخانه‌های ۱۳آبان گفت: «اگر تمام شرایط برای عمل جراحی مهیا باشد ولی داروی بی‌هوشی نباشد عملا هیچ کاری نمی‌توان انجام داد.» وی با تاکید براینکه بدن بیمار را که نمی‌توان زنده زنده با چاقوی جراحی برید، افزود: ‌ وقتی بدلیل نبود داروی بی‌هوشی عمل‌های جراحی انجام نشود ممکن است بیمار از بین برود. غلامی با اشاره به اینکه تمامی این داروهای بیهوشی ازخارج کشور وارد می‌شوند، افزود: تحریم و مشکلات ارزی از دلایل کمبود داروهای بیهوشی در کشور است. پیش از این، رئیس انجمن بیهوشی ایران، در مورد کمبود داروی بیهوشی در ایران هشدار داده و تأکید کرده بود که داروی بیهوشی یک بحث استراتژیک است و وقتی دچار کمبود شود عوارض شدیدی متوجه بیماران می‌شود. محمدمهدی قیامت گفته بود که «نه تنها نگران کیفیت خدمات هستیم بلکه نگران جان بیماران شده‌‌ایم.» رئیس انجمن بیهوشی ایران، افزوده بود: «داروهای بیهوشی کمیاب شده‌‌اند و مجبور شده‌‌ایم از داروهای نسل قبل استفاده کنیم. نگران سلامت بیماران نیازمند عمل جراحی هستیم اما متأسفانه مسئولان در این زمینه پاسخگو نیستند.»
با ۳۴ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
لینک مستقیم