Shared posts

13 Nov 11:20

در اطراف ما…

by مجيد آواژ

هرگز از غر زدن خوشم نمی‌آید. در بهساد نیز با غر زدن مشکل جدی دارم و همواره همکاران را به جای غر زدن به اعتراض کردن مستقیم و رو در رو تشویق می‌کنم. آدم ضعیف و بدبخت و ترسو در خفا غر می‌زند و آدم شجاع و با اعتماد به نفسی که به عقاید خود اعتقاد دارد، عقیده خود را فریاد می‌کند و به آن‌چه فکر می‌کند صحیح نیست، اعتراض می‌کند.

این‌ها را برای این نوشتم که اگر گاهی از نوشته‌هایم بوی غر زدن استشمام می‌شود بگویم که که هرگز حداقل در روزنوشت‌های بهساد غر نمی‌زنم. هدفم یا اعتراض است و یا تبیین مسئله و معضل جهت بهره‌گیری از سایر نظرهای دوستان جان

بعد از این مقدمه باید بگویم یکی از چیزهایی که مدتی است ذهنم را مشغول خود کرده است، جولان بی‌سوادها در فضای اداری و مدیریتی کشور است. این از تبعات فاجعه گسترش بی حد و مرز و بی کیفیت آموزش به اصطلاح عالی در کشور است. مدت زیادی است که مدرک فروشی در سطوح مختلف مراکز ارائه دهنده خدمات آموزش عالی مختلف به شدیدترین شکل خود رواج یافته است. نتیجه این موضوع پیدایش جمعی از مدیران است که دارای ویژگی‌های زیر هستند.

  • بی‌سواد است و چون بی‌سواد است اصولن از آدم با سواد چه پیمانکار باشد و کارمند زیر دست او خوشش نمی‌آید.چون در عمق وجود خود می‌داند بی‌سواد است، نسبت به با سوادها عقده حقارت دارد.
  • به طور ذاتی بی‌مسئولیت است. چون در هیچ نظام آموزشی به او مسئولیت‌پذیری یاد نداده‌اند. چون برای تنها داشته‌اش که مدرک اوست نه رنج کشیده و نه شب نخوابی. آدمی که بی‌مسئولیت باشد بی شک بی تعهد هم هست.
  • چاپلوس‌پسند و تملق دوست است.
  • ظاهربین است و عنوان «دکتر» و «مهندس» را خیلی دوست می‌دارد. تنها داشته‌اش همین است.
  • به دنبال کسب آنی منافع در حداکثر ممکن است. چون در آن جایی که تحصیل مدرک کرده است به او یاد داده‌اند که تکلیف را کپی کند، پروژه را بخرد، کلاس نرود و خیلی زود مدرک بگیرد. در محیط کار نیز او همین است. او نباید کار کند ولی باید حداکثر حقوق را بگیرد، ماموریت‌های آن‌چنانی برود و مزایای حداکثری را خیلی زود به دست آورد. در این راه دزدی و رشوه‌خواری راه‌های سریع‌تری هستند.
  • هویت او تشکیل شده از پول و پول و پول. برای او پول همه چیز است و او برای پول هر کاری را انجام می‌دهد. اخلاق؟ بی خیال! آن جایی که به او مدرک داده، بیشتر شبیه یک بنگاه تجاری بوده است که آن هم فقط به پول و سودآوری مالی نگاه می‌کرده است. نظام آموزشی فقط به او پول دوستی یاد داده چون نظام آموزشی خود نیز فقط به پول دوستی فکر می‌کرده‌است.
  • تصمیم‌های بی پشتوانه کارشناسی می‌گیرد و تبعات سنگینی برای سازمان و حتی کشور به وجود می‌آورد.
  • مثل یک بلای مسری می‌ماند که با سوادها را هم دچار آفت می‌کند.

طاعون بی‌سوادی کشور را فرا گرفته. هر حرکتی جهت اصلاح این وضعیت که روز به روز نیز بدتر می‌شود، ده‌ها سال طول می‌کشد که به نتیجه برسد. قشر تحصیل‌کرده واقعی یا ترجیح می‌دهند که فرار کنند یا تابعی می‌شوند از خیل عظیم بی‌سوادها و رفتارشان چنان آن‌ها می‌شود و در سیستم حل می‌شوند و یا این که در گوشه‌ای کز می‌کنند و غصه می‌خورند. اندکی نیز در فضای کوچک تنهایی خود، پیچکی می‌شوند به دور باورهای خویش و از آن بالا می‌روند تا به سمت خورشید رشد و تعالی خود و جامعه حرکت کنند.

 اگر حرکت‌های محدودی جهت پیش‌برد جامعه دیده می‌شود نتیجه عملکرد همین افراد است. باور من بر این است که با تقویت هر چند محدود این باور می‌توان جامعه را حداقل از سقوط و نابودی کامل نجات داد. این افراد چون متخصص هستند، لاجرم در برابر تخصص و داشته‌های خود تعهد هم دارند و در بادی امر منافع خود را در بودن و شدن خود و جامعه می‌دانند. شمعی که آب می‌شود تا به اطراف خود روشنایی بخشد، در حافظه تاریخ ماندگارتر است از  قارچ‌هایی که هیچ فتوسنتزی ندارند و از وجود دیگران تغذیه می‌کنند.

5 دیدگاه برای این نوشته:

  1. فواد انصاری:
    ۰۲ مرد ۱۳۹۵ جالبه که چند روز پیش وقتی به اداره ی مالیات رفتم و گفتم فاکتوری که به اسم ما صادر شده مال شرکت ما نیست و ما کار سقف کاذب نمیکنیم !‌ کارمند اونجا گفت البته شاید شریک شما دور از چشم شما مشغول کسب و کاری است ! من هم گفتم این لفت و لیس ها و چاپیدنها معمولا توی بخش دولتی مرسومه و توی بخش خصوصی و بازار حساب و کتاب است و هرکی هر کی نیست. پول نفت هم نیست که به کسی برنخوره چون واسه 1000 تومنش هم زحمت کشیدیم و از زیر زمین پیداش نکردیم و خبر داریم که چه فاکتوری مال ماست و دقیقا چقدره .
  2. مجيد آواژ:
    ۰۲ مرد ۱۳۹۵ از این دست افراد که در سازمان تامین اجتماعی و سازمان امور مالیاتی و ... بسیار زیاد هستند. مدیران به نوع خود و کارمندان به نوعی دیگر...
  3. کاوه احمدی:
    ۰۳ مرد ۱۳۹۵ در مورد وجود افرادی با این مشخصات کاملا با شما هم عقیده هستم. اما برخلاف شما به نظرم چنین افرادی با تکیه بر چیزهایی به جز مدرک خود - چه خریدنی چه با عرق جبین - جولان می‌دهند. مدرکی هم اگر دارند جنبه‌ی زینتی دارد و بود نبودش تاثیری در آنچه می‌کنند ندارد. نمی‌دانم چه پافشاری‌ای روی نکوهش مدرک و درس و دانشگاه دارید. به هر حال تحصیلات جنبه‌های مثبتی هم دارد که اصولا در مرام شما نیست به آنها بپردازید.
  4. صابر فتح الهی:
    ۱۲ مرد ۱۳۹۵ جانا سخن از دل ما می گویی
  5. صابر:
    ۳۱ مرد ۱۳۹۵ امیدوارم تو یه پست جدید از شیرینی‌ها و زیبایی‌های کار و زندگی هم برامون سخن بگید. از آدم‌های خوب. کارهای خوب. همکار خوب. چیزهای خوبی که من هم یاد بگیرم. جسارتا البته :) اینو از این بابت میگم که این پستتون خیلی تاریک و غم انگیز بود. موضوعی که خیلی براش حرص می خورم به تعبیر شما همان طاعون بی‌سوادی.

نظر شما چيست؟

08 Aug 18:56

مصطفی جانو با کاراکترهای پوکمون گو، جهان را به یاد کودکان سوریه انداخت

by فرانک مجیدی
poke-1024x512

فرانک مجیدی: وقتی پوکمون به مرزهای اروپا رسید، شوکه شد… مرزها بسته شده‌بود. حتی برای بچه‌های کوچک! قوانین مربوط به «انسانیت» تغییر کرده‌بودند. آن‌هایی که مرزها را بسته بودند، به پوکمون گفتند از آن‌جا برود. پوکمون باید به سیاره‌ی دیگری برود… جایی‌که بشود در آن امید و صلح را باز یافت!

مصطفی جانو، یک گرافیست اهل سوریه است که این روزها در سوئد ساکن شده. او هم مانند همه می‌داند که بازی محبوب پوکمون گو، هیچ وجه تشابهی با بحران سوریه ندارد. مخصوصاً که یکی در دنیای مجازی و دیگری در دنیایی حقیقی جریان دارد. با اوضاعی که اکنون در سوریه جریان دارد، خوشبینیِ بیش از حدی می‌طلبد که بتوان تصور نمود روزی فرا می‌رسد که این سرزمین، رنگ صلح و آرامش را به خود ببیند.

این داستان هر روز و هر لحظه‌ی سوریه است. با این وجود، ما در گوشه‌ی آرام و بی‌دغدغه‌ی دنیای خودمان، از بازی پوکمون گو حرف می‌زنیم. عبارت پوکمون گو در توییتر ترند شده و میلیون‌ها نفر درباره‌اش حرف می‌زنند.

syria-go-Moustafa-Jano-02

با توجه به محبوبیت این بازی، به نظر هنرمندانی مانند جانو، «خالد اکیل»، «سیف‌الدین طحّان»، در گروه جانوگرافیک، تصمیم گرفتند از این موضوع برای متوجه نمودن مردم جهان به اوضاع سوریه استفاده کنند. آن‌ها سعی دارند در این تصاویر نشان دهند که جنگ، چطور سرزمین سوریه را چندپاره و ویران کرده، و کاراکترهای پوکمون برای کودکان تا چه اندازه غمگین‌اند. این تصاویر، پیام قدرتمندی برای همه‌ی ماست. ما کار زیادی نمی‌توانیم برای بچه‌های سوریه انجام دهیم. مرزها ما را از آن‌ها بسیار دور کرده. اما هیچ چیزی نمی‌تواند وضعیت نابودشده‌ی نسلی از کودکان را قربانی این اوضاع شدند، تغییر دهد. تلقی انسان از شادی و آرامش، در سنین کودکی ساخته می‌شود. کودکی‌ِ کودکان سوریه، سرشار از ترس، ناامیدی و مرگ بوده، پس دوران بزرگسالیِ آن‌ها، چه وضعیتی را پیدا می‌کند؟

زندگی بدون گذشته، بدون آینده، در فرار و محاصره و با ترس از دست دادن همه‌ی چیزهای کوچکی که برای‌ت باقی مانده، چه شکلی خواهد بود؟ به کودکانی که نقاشی‌های پوکمون را در دست گرفته‌اند نگاه کنید. یادداشت‌هایی که در آن‌ها درخواست کمک و نجات شده. بیش از هر چیز، چشم‌های بچه‌ها منقلب‌کننده است. آن ها کم‌سن و سال‌تر از آن هستند که این همه ترس و خلأ در نگاه‌شان باشد. این چشم‌ها، تنها شاهدان ماجراهای تلخ سرزمینی هستند که بخاطر دعوای سیاستمداران و حفظ قدرت، نابود شد! چشم‌ها، آخرین چیزی هستند که از خاطره‌ها پاک می‌شوند.

f-syrpokemon-b-20160724

در ادامه، طرح‌های گروه جانوگرافیک را که با الهام از بازی پوکمون و نیز ایده‌ی گرافیست‌ها طراحی شده، می‌بینیم.

211.248.853

2016-07-31_23-07-54

12986993_926369387476113_5949631063523975385_n

images1

null_70294_bhzsTn

null_70298_xKaQoD

null_70299_XBBl61

syria-go-Moustafa-Jano-04

منبع تصاویر و پاراگراف ابتدایی

نوشته مصطفی جانو با کاراکترهای پوکمون گو، جهان را به یاد کودکان سوریه انداخت اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

08 Aug 18:46

نقشه جهانی میلیاردرها

by علیرضا مجیدی
8-1-2016 8-44-39 PM

در چند دهه اخیر، فاصله طبقاتی، متأسفانه به جای کاهش، بسیار افزایش پیدا کرده است و حاصل‌اش اضافه شدن بر تعداد میلیاردرها یا ابرپولدارهای جهان است.

گزارش تازه‌ای که توسط انستیتوی Martin Prosperity منتشر شده است، نشان می‌دهد که در حال حاضر حدود ۱۸۰۰ میلیاردر در جهان وجود دارند، ثروت آنها روی هم معادل ۷ تریلیون دلار است.

آمریکا خانه یک سوم میلیاردرهای دنیاست، بعد از آمریکا، چین قرار می‌گیرد که ۱۲٫۲ درصد ثروتمندان دنیا در آن مقیم هستند و بعد نوبت می‌رسد به هند، روسیه و آلمان.

8-1-2016 8-39-13 PM

کدام شهر بیشترین تعداد میلیاردرها را دارد؟

نیویورک: ۱۱۶ ابرپولدار دنیا در این شهر زندگی می‌کنند. بعد از آن نوبت می‌رسد به سانفرانسیسکو، مسکو، هنگ کنگ، لس آنجلس؛ لندن، پکن، بمبئی، میامی و استانبول.

8-1-2016 8-39-47 PM

اما شغل و زمینه فعالیت پولدارها دنیا چیست:

در مقام اول: صنایع مد و خرده‌فروشی قرار می‌گیرد. بعد از نوبت به زمینه‌های فعالیت زیر می‌رسد:
– فناوری و ارتباط
– سرمایه‌گذاری و فاینانس
– انرژی
– صنایع خودرو
– غذا

8-1-2016 8-40-54 PM

در کدام مناطق دنیا شکاف بین فقیر و غنی، بارزتر است؟

در بعضی از نقاط دنیا مثل بانگلور، بمبئی، مکزیکوسیتی، مانیل، جاکارتا، دهلی، بانگوک، این فاصله بیشتر نمود پیدا می‌کند.

8-1-2016 8-41-05 PM

توصیه می‌کنم که به سایت بلومبرگ مراجعه کنید تا در این صفحه به صورت تعاملی، اطلاعات جالبی در مورد پولدارهای دنیا پیدا کنید. در این صفحه می‌توانید آدم‌های پولدار را به تفکیک ملیت، سن، جنس، زمینه فعالیت ببینید و با هم مقایسه کنید. البته اطلاعات این صفحه به‌روز نیست و تا سال ۲۰۱۳ را پوشش می‌دهد، اما مرور آن خالی از لطف نیست.

منبع

 

نوشته نقشه جهانی میلیاردرها اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

08 Aug 18:40

چرا ما این همه در تشخیص خیره شدن افراد دیگر به خودمان، دقیق هستیم؟

by علیرضا مجیدی
8-8-2016 9-54-33 PM

هیلاری کلینتون روی صحنه ظاهر می‌شود، انبوه هواداران حزب در محل همایش ظاهر شده‌اند. ناگهان می‌بینیم که او به تناوب به این سو آن سو می‌نگرد، ظاهرا با برخی ارتباط چشمی برقرار می‌کند و به سمت آنها لبخند می‌زند و اشاره می‌کند.

مانند این صحنه را توسط برخی از سخنران‌های دیگر هم دیده‌ایم. اما خب این صرفا یک ترفند انتخاباتی است. هیلاری کلینتون خیلی بعید است بین انبوه جمعیت پایین، فردی را آشنا باشد. او بی‌هدف به تناوب به سمت‌های مختلف نگاه می‌کند. مردم آن پایین، به این شبهه می‌افتند که خانم کلینتون واقعا به دلیلی به سمت آنها می‌نگرد و آنها توجه این سیاستمدار کهنه‌کار را جلب کرده‌اند، پس سر شوق می‌آیند و همایش گرم‌تر می‌شود.

8-8-2016 10-04-40 PM

پستانداران، نسبت به سایر جانداران یک ویژگی جالب دارند، کره چشم آنها با دامنه بیشتری در داخل کاسه چشم حرکت می‌کند و نگاه به جهات مختلف را بدون تغییر زاویه سر و گردن ممکن می‌کند.

در این میان آدم‌ها سرآمد تشخیص خیره شدن سایرین به خودشان هستند. در طول فرایند تکامل، این تشخیص، برای ما بسیار حیاتی بوده است، پس در این کار به مرور زمان خبره شده‌‌ایم.

اگر این تشخیص دقیق خیرگی نبود، نمی‌توانستیم نگاه خیره فرد مافوق یا مادون خود را حس کنیم و به موقع عملکرد و رفتاری مناسب از خودمان بروز بدهیم. پس به احتمال زیاد به مرور قدرتمان کاهش پیدا می‌کرد و دچار مشکل می‌شدیم.

از سوی دیگر تشخیص جهت نگاه دیگران، به درک صحبت‌های آنها کمک می‌کند و ما می‌توانیم حس و حال آنها را بهتر درک کنیم یا وقتی او به اشیای دور و برش نگاه می‌کند، می‌توانیم جهت نگاه او را با اطلاعات صوتی، جفت کنیم و خیلی زود متوجه حرف یا خواهش او شویم.

چون تشخیص جهت نگاه، فرایندی روتین و روزمره است، شاید به نظرمان خیلی ساده بیاید. اما ما وقتی متوجه پیچیده بودن الگوریتم تشخیص جهت نگاه می‌شویم که بخواهیم نرم‌افزار یا روباتی را مجهز به این ویژگی کنیم.

به صورت ساده ما ما با تعیین موقعیت سیاهی چشم (عنبیه و مردمک) و برآورد میزان سفیدی چشم در دو طرف سیاهی، متوجه می‌شویم که چشم به کدام سو می‌نگرد. اگر سیاهی در وسط باشد و سفیدی دو طرف، در این صورت شخص مستقیم به وسط می‌نگرد.

البته جهت سر، موقعیت چشم‌ها و بینی هم کلیدی برای تشخیص جهت نگاه است. بنابراین اگر سر به چپ یا راست متمایل باشد، الگوریتم تشخیص جهت نگاه، به صورت هوشمندی متوجه می‌شود که جهت واقعی نگاه به کدام سو است.

8-8-2016 10-01-07 PM

یک چیز جالب در این میان، موضوعی است به نام تلاقی نگاه که فرنگی‌ها به آن eyes meet می‌گویند:

حتما پیش آمده که شما به کسی خیره شده باشید و او ناگهان جهت نگاهش را عوض کرده باشد و متوجه نگاه خیره شده باشد. بیشتر ماها در این موارد به یک نوع غافلگیر می‌شویم، بعضی اوقات خوشمان نمی‌آید که شخص دیگر، متوجه شده باشیم براندازش می‌کنیم. در این موارد غالب ما به صورت غیراختیاری، جهت نگاه خود را عوض می‌کنیم، گاهی هم البته به تناسب عکس‌العمل دیگری نشان می‌دهیم، مثلا لبخند می‌زنیم یا حالت چهره‌مان طوری تغییر می‌کند که منجر به یک شناخت و آشنایی مشترک بین ما می‌شود.

8-8-2016 9-57-21 PM

همه مجری‌های اخبار، درست به سمت دوربین می‌نگرند ما حسی از روبرو بودن با آنها داشته باشیم، اما در عرصه سینما معمولا هیچ وقت هنرپیشه‌ها به دوربین نگاه نمی‌کنند، مگر در موارد خیلی خاصی که کارگردان قصد و غرض خیلی خاصی داشته باشید. در عرصه سینما اگر هنرپیشه‌ای به دوربین مستقیم خیره شود، می‌گویند که دیوار چهارم را شکسته است: breaking the fourth wall.

طبق تعریف، وقتی در یک اثر نمایشی شخصیت ها حرکتی از خود نشان می دهند که به منزله درک آنها از حضور تماشاگران باشد، اصطلاحاً دیوار چهارم شکسته شده است. تاریخچه استفاده از این تکنیک به صحنه تئاتر روم و یونان باستان برمی گردد، که متشکل از دکورهایی با سه ضلع بود و تماشاگر از ضلع چهارم به تماشای صحنه می نشست. زمانی که شخصیت ها مستقیماً با حضار سخن می گفتند مثل این بود که این ضلع چهارم نامرئی را در هم می شکستند و این گونه شد که نام آن را «شکست دیوار چهارم» گذاشتند.

8-8-2016 9-59-43 PM

منبع

نوشته چرا ما این همه در تشخیص خیره شدن افراد دیگر به خودمان، دقیق هستیم؟ اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

08 Aug 18:20

‫کتاب GitHub Succinctly

by وحید نصیری

GitHub Succinctly 

08 Aug 18:20

‫بخش های ارزشمند مخفی در ویژوال استدیو

by مهدی ملائیان

Visual Studio Hidden Gems 

08 Aug 18:05

‫تاریخچه‌ی user-agent

by سیروان عفیفی

History of the browser user-agent string 

08 Aug 17:32

‫تفاوت InputStream و OutputStream در جاوا

by محمد وفایی

What is InputStream & Output Stream? Why do we use them and when do we use ?each of them 

08 Aug 17:32

‫مقدمه ای بر Bot Framework مایکروسافت

by مهدی ملائیان

Essentially, a bot is an application that can automate repetitive tasks or serve information to a user and, more and more, can interact with a user using natural language. As these bots get more intelligent and better at understanding us, this is providing a wide spectrum of use cases for bots to be used by and assist almost everyone. 

30 Jul 17:08

معرفی و دانلود بازی شورش در شهر ۵ Street Of Rage Remake

by حامد صفا

برای دهه شصتی ها کنسول بازی سگا جنسیس (Genesis) یا همان مگادرایو ، بسیار آشنا و خاطره انگیز است .  سگا مگا درایو یک کنسول از نسل چهارم کنسول‌های بازی رایانه‌ای بود که در میان هم نسل‌های خود، نخستین محصولی بود که تلاش کرد تا سهم عمده‌ای از بازار فروش مناطق اروپا و آمریکای شمالی را در اختیار گیرد. در ابتدا هدف آن بود که کنسول مگا درایو یک رقیب جدی برای نینتندوان‌ای‌اس باشد اما پس از دوسال، نینتندو کنسول سوپر نینتندو را روانه بازارها کرد. این سرآغازی برای رقابت میان این دو کنسول ۱۶-بیتی بود که از سال ۱۹۸۸ آغاز و با انتشار آخرین بازی برای این نسل در برزیل به پایان رسید.
سگا مگادرایو اگرچه کنسول بسیار موفقی در زمینه فروش بود، اما هرگز نتوانست برآوردهای اولیه را پوشش دهد. به هر حال، بازی‌های منتشر شده برای این کنسول، همچنان برای بازی‌بازان، کاربران و علاقه‌مندان به این صنعت، محبوب و به یاد ماندنی است. هرچند که ساخت این کنسول در سال ۱۹۹۶ پایان یافت اما همچنان بازیهاش در بسیاری از نقاط جهان طرفدار داشته و افراد بسیاری از طریق امولاتورها به انجام آنها میپردازند.

جالب اینجاست که حتی نسخه هایی از دستگاه سگا که ساخت چین است در بازار ایران همچنان به صورت آکبند یافت می شوند و با قیمت پایینی نیز قابل خریداری هستند . این نسخه از کنسول های بازی اگرچه از لحاظ کیفیت ساخت به پای کنسول های اوریجینال سگا در آن زمان نمی رسند اما عموما خود دارای ده ها بازی پیش فرض بر روی دستگاه هستند .

اما یکی از بازیهای شاخص و خاطره انگیز آن زمان بازی Street Of Rage بود که در سه نسخه منتشر شده بود و در ایران نیز نسخه سوم آن متداول و مرسوم بود که ایرانیان آن را با عنوان شورش در شهر می‌شناختند .

این بازی به عنوان یکی از محبوب ترین عنوان های سگا محسوب می شود که از زمان عرضه تا به حال طرفداران بسیاری داشته است. بازی در قالب یک مجموعه سه قسمتی منتشر شد. داستان بازی در مورد شهری است که زمانی در آرامش و شادی کامل بوده اما به مرور زمان در دستان سازمانی جنایی افتاده است. هر چند که رهبر این سازمان هویت خود را مخفی نگاه داشته و به همین علت از او با نام Mr. X یاد میکنند. به زودی قدرت این سازمان آنقدر زیاد شده که حاکمان دولتی شهر را تحت سلطه خود در آورده و در عین حال نیروی پلیس شهر نیز در چنگال آنها می افتد. کار به جایی میرسد که هیچ کس درون خیابان های شهر احساس آرامش نکرده و شب و روز برای مردم سیاه میشود. با وخیم تر شدن اوضاع سه افسر جوان پلیس که دیگر تحمل دیدن این اوضاع را نداشته و در عین حال به طور مستمر از سوی مافوق های خود دستور عدم دخالت گرفته اند، تصمیم به استعفا از نیروی پلیس میگیرند. این سه نفر با نام های آدام ، اکسل و بلیز ، گروه ضربت ویژه ای را تشکیل داده و با دستانی خالی به مبارزه علیه سران سازمان جنایی میروند. (سه شخصیت مخفی هم با نامهای Ash ، Shiva و کانگرو در بازی حظور دارند که تحت شرایطی خاص قادر به انتخاب و بازی با آنها بودید.) آنها که از هیچ سلاحی برخوردار نبوده ولی از توانایی های بالای رزمی بهره میبرند، تصمیم به نفوذ در قلب شهر و نبرد علیه خطرناک ترین مجرمانش میگیرند. با امید به اینکه بار دیگر صلح و آرامش به شهر بازگشته و ساکنانش از قدم زدن در خیابان های خشم رهایی یابند.
گیم پلی بازی در سبک Beat ’em up بوده و در آن به مبارزه با دشمنانی که از جهات مختلف وارد صحنه میشوند، خواهید رفت. بازی از ۸ مرحله تشکیل شده بود و در پایان هر کدام، به غیر از مرحله هفتم، به مبارزه علیه رئیس آن که معمولا در سایزهایی بزرگ ظاهر میشوند، میپردازید. فنون رزمی شما نیز در قالب انواع ضربات مشت، سَـر و لگدهای بلند خواهد بود. از دیگر نکات جالب بازی در آن زمان ، داشتن ۲ پایان مختلف برای بازی بود ، به این صورت که در آخرین مرحله و قبل از درگیری با Mr. X او به شما پیشنهادی را درباره پیوستن به گروهش میدهد و چنانچه این پیشنهاد را قبول کنید پایان Bad بازی را شاهد بوده که در آن تبدیل به سرکرده جدید سازمان جنایی خواهید شد.

همانطور که گفته شد یکی از محبوب ترین بازی های تاریخ و یکی از سه بازی برتر کنسول خاطره انگیز سگا Street Of Rage یا همان شورش در شهر معروف می باشد !
کمتر کسی هست که این بازی را حداقل برای یک بار هم که شده آن را بازی نکرده باشد. تعداد بسیاری بر این عقیده اند که کنسول های نسل جدید با وجود گرافیک های خارق العاده ، نمیتوانند جای بازی های خاطره انگیزی مانند شورش در شهر را پر کنند !
با مرگ کمپانی سگا ، بازی شورش در شهر نیز در همان نسخه سوم متوقف شد.
اما تاکنون با خود فکر کرده اید که ای کاش می‌شد و ادامه ای برای این بازی ساخته میشد ؟
تا دوباره قادر به بازی کردن با کاراکترهای محبوب خود در مراحل جدید Street Of Rage می بودید ؟

Streets-of-rage-remake

اما امروز با نسخه ی جدیدی از این بازی در شاهوار آشنا خواهید شد. Axel

نسخه ای که یک تیم اسپانیایی مسئول ساخت آن بود (این تیم هیچ ارتباطی با نسخه اصلی بازی نداشتند بلکه خود از طرفداران این بازی محبوب بودند و با این کار می خواستند این بازی را مجددا مشابه سازی کرده و مراحل بیشتری را به آن اضافه کرده و آن را به صورت رایگان منتشر کنند) این گروه مدت ۸ سال زمان صرف ساخت بازی و اضافه کردن مراحل جدید کرده تا طرفداران این بازی را سورپرایز کند . در سال ۲۰۰۷ نسخه ی آزمایشی این بازی منتشر شد و به شورش در شهر ۴ معروف شده و حالا شما قادر به دانلود ورژن نهایی این بازی یا همان شورش در شهر ۵ با ۱۸ کاراکتر مختلف و ۱۲۷ لوکیشن جدید خواهید بود !
وجود شخصیت های هر سه نسخه مانند اکسل آدام و … ، وجود دشمنان جدید با ظاهر متفاوت ، کسب پول در بازی و خرید شخصیت جدید و یا ارتقا شخصیت هایی که دارید، ریمیکس شدن موزیک فوق العاده ی بازی با کیفیت بهتر، ادغام شدن ویژگی های هر سه نسخه و .. از ویژگی های مهم این بازی هستند … برای مثال دویدن در نسخه ی سوم ، نیروی کمکی پلیس در نسخه ی اول و استایل و گرافیک شخصیت ها در نسخه ی دوم با هم ترکیب شده و این بازی را تشکیل داده اند .

در واقع Street Of Rage 5.0 Remake  پایان این بازی بعد از ۲۰ سال از نسخه ۱ آن است.

تصاویری از محیط بازی Street Of Rage 5.0 Remake :

بر خلاف نسخه های پیشین که برای اجرای آن در کامپیوتر نیاز به شبیه سازهای کنسول سگا داشتید ، این نسخه از بازی ، نیاز به هیچ شبیه سازی ندارد و مستقیما در ویندوز اجرا خواهد شد و احتمالا برایتان جالب خواهد بود که بدانید Street Of Rage 5.0 Remake  با تمامی نسخه های ویندوز و همچنین سیستم عامل لینوکس ، مک و کنسولهای ایکس باکس و Wii و WIZ قابل اجرا است.

ویدئویی از بازی :

یکی از بهترین امکانات نسخه ۵ این بازی ، امکان دونفره بازی کردن با CPU هست که برای افرادی که قصد بازی دونفره دارند اما همبازی ندارند مناسب است.

بازی ۱۲۷ تا لوکیشن مختلف داره که برخی از آنها ها کاملا مشابه بازی شورش در شهر ۳ هست و بسیاری از مراحل هم کاملا جدید طراحی شده اند .

بازی از ۴ مسیر اصلی شروع میشه و در پایان مرحله ۳ هم دوباره به ۲ مسیر مختلف تقسیم میشه.

بسیاری از تنظیمات بازی در بخش Shop فعال خواهد شد. البته برای ورود به بخش Shop میبایست حتما یکبار هر ۸ مرحله بازی رو به اتمام رسانده باشید . با پایان هر ۸ مرحله به نسبت سختی بازی و المان های دیگر به شما PTS تعلق خواهد گرفت که با استفاده از با اونها می تونید در Shop المانهای مخفی بازی رو خریداری کنید (از جمله کاراکترهای مخفی بازی).

همانند نسخه کنسول ترفندها و کدهای تقلب هم وجود دارند. شاید دو تا از بهترین ترفندها قابلیت همیشه سه ستاره بودن کاراکتر و دیگری قابلیت ضربه قدرتی ویژه (که با کلید A در کنسول مرسوم بود) با این تفاوت که استفاده مداوم از آن از خون کاراکترتون کم نکنه.

در واقع Street Of Rage 5.0 Remake طوری طراحی شده که میبایست بارها و بارها اون رو بازی کنید تا بتونید همه بخشهای بازی رو ببینید !
این دوتا رو یک دور که Easy بازی کنی میشه خرید.

همین که پس از گذشت بیش از ۲۰ سال از نسخه ۳ این بازی ، Street Of Rage همچنان طرفداران زیادی داره نشون میده که چه بازی خوبیه !

برخی از مهمترین ویژگی های بازی :

– دارای ۱۸ کاراکتر مختلف و جدید + چند کاراکتر مخفی
– اضافه شدن لوکیشنها و مراحل جدید و جالب به بازی
– دارای موزیک و صداهای بهتر و بازسازی شده
– حرکات بعضی از کاراکترها بهبود یافته و بیشتر شده
– دارای آیتم های مخفی ، فروشگاه و …
– قابل اجرا در تمام ویندوز ها از جمله ویندوز ۷ و هم چنین لینوکس

توجه:
– بعد از وارد شدن به بازی به قسمت VIDEO SETTING برین و گزینه دوم رو روی HQ2x بذارین تا بهترین نمایش و رزولویشن رو داشته باشید
– برای تغییر ورژن کاراکتر ها (تغییر رنگ لباس) در هنگام انتخاب کاراکتر از کلیدی که برای “پلیس” در تنظیمات انتخاب کرده اید استفاده کنید (پیش فرض X هستش)
– برای ذخیره اتوماتیک بازی به جای Alt+F4 از کلیدهای ترکیبی ALT + X استفاده کنید.
– بازی فقط قابلیت اجرای یک Save را دارد و برای اینکه چند تا ذخیره از بازی داشته باشید و چند نفری بتونید بازی کنید باید بعد از هر بار ذخیره کردن بازی ، پوشه Save را کپی کرده و قبل از هر بار اجرا آن را در محل بازی کپی کنید.
دریافت بازی Street Of Rage 5.0 Remake

حجم فایل : ۲۱۸ مگابایت

اگر علاقه مند به موزیک‌های این بازی هم هستید خوب است بدانید علاوه بر بازی ؛ تمامی موزیک‌های به کار رفته در بازی در فولدر Games در فایل دانلود شده موجود می باشند. به عنوان مثال موزیک کوتاه زیر ، پس از پایان موفغقیت آمیز هر مرحله پخش می شود که حتما شما را به حال و هوای دستگاه سگا و شورش در شهر ۳ می برد :

اما این پایان ماجرای بازی نیست .

با استفاده از نرم افزار SORMaker Prototype Mod می‌توانید خودتان برای بازی مرحله اضافه کنید !
همچنین یک بازی ۴ مرحله ای آماده هم برای بازی وجود دارد که قابل تغییر هم هست

بعد از دانلود فالدر prototype را در این محل کپی کنید \mod\games
سپس بازی را اجرا کنید و از منوی SORMAKER وارد شوید و بازی کنید.
بوسیله فایل ادیتور (SorMaker) هم می توانید در بازی تغییرات ایجاد کنید.

دانلود SORMaker Prototype Mod با حجم ۱۲ مگابایت

دریافت بازی Street Of Rage 5.0 Remake برای ویندوز با حجم ۲۱۸ مگابایت

📝 پانوشت : اون قدیم ترها  یادمه تو خیلی از کلوپ‌های بازی ، انتخاب کاراکتر زن تو بازی های سگا ممنوع بود! مثلا کلوپ‌ها نمی‌گذاشتند کاراکتر Blaze  Blazeرو انتخاب کنیم! و اگه میدیدن بلیز رو انتخاب کردیم ، کنسول سگا رو ریست می کردند!

شما هم خاطرات خود را از این بازی در بخش نظرات همین مطلب با بقیه به اشتراک بگذارید .

28 Jul 13:47

هزینه‌ی معقول عدم صداقت

by امیر مهرانی

بسیاری از رفتارهای انسان‌ها نتیجه‌ی موقعیت‌هایی است که در آن قرار می‌گیرند. مثلا ما می‌دانیم که اساس و فلسفه نذری دادن، رسیدن غذا به آدم‌های کم‌بضاعت و گرسنه است. اما وقتی در خیابان، خانه‌ها پشت‌سر هم نذری می‌دهند، ما هم خودمان را در صف دریافت نذری می‌بینیم و یخچال خانه را برای یک هفته پر می‌کنیم از غذا. حتی برای دریافت نذری یا گرفتن دو غذا بجای یک غذا دروغ می‌گوییم.
در تحقیقات حوزه روانشناسی اجتماعی مشخص شده که انسان‌ها معمولا هزینه‌ی عدم صداقت خود را محاسبه می‌کنند و اگر این عدم صداقت هزینه‌‌ای نداشته باشد یا هزینه‌ی کمی داشته باشد (مثل گفتن دروغ برای گرفتن نذری)، معمولا از موقعیت موجود استفاده می‌کنند.
در واقع اگر جایی با خودمان حساب و کتاب کنیم و موقعیتی را بسنجیم و به‌این نتیجه برسیم که کسی نمی‌فهمد و خطری آبرو و اعتبارمان را تهدید نمی‌کند، از فرصتی که داریم سو استفاده می‌کنیم.
این موضوع نمادهای اجتماعی مختلفی در جامعه ما دارد. خرده خلاف‌هایی که هر روز مرتکب آن می‌شویم مثلا در رانندگی، در رعایت نکردن صف‌ها، در سو استفاده از خدمات مختلف، در پارتی‌بازی کردن و دم دیگران را دیدن و… چون هزینه‌ی عدم صداقت در این موقعیت‌ها بالا نیست مرتکب بسیاری از آنها می‌شویم و کم‌کم عادت می‌کنیم به‌جای کسب ارزش افزوده‌ی رفتار صادقانه، فقط در محاسبه‌ی هزینه‌ی عدم صداقت گرفتار شویم.
نکته جالب اینجاست که معمولا قوانین محدود کننده در جامعه زمانی شکل می‌گیرد که قانون‌گذاران متوجه می‌شوند هزینه عدم صداقت پایین بوده است و به‌همین دلیل کل جامعه متضرر شده. اینگونه معمولا افرادی که صادقانه رفتار کرده‌اند هم پاسوز آن گروهی می‌شوند که صادق نبوده‌اند.
مسئله‌ای که در جامعه ما به‌شکل یک عارضه درآمده این است که مثلا گرفتن نذری برای کسی که نیاز ندارد تبدیل به یک رفتار عادی شده. یعنی همه موضوع را پذیرفته‌اند و هزینه‌ی عدم صداقت در چنین شرایطی به‌صفر رسیده.
در بسیاری از موقعیت‌های دیگر هم این هزینه چیزی نزدیک به‌صفر است. مثال زیاد می‌توان زد اما بسنده می‌کنیم به تمام موقعیت‌هایی که کاری انجام داده‌ایم و با خودمان گفته‌ایم کسی نمی‌فهمد یا حالا چیزی نمی‌شه…
وقتی هزینه‌ی عدم صداقت در جامعه پایین باشد رفتارهای ناهنجار کم‌کم تبدیل می‌شوند به رفتار عرف و در چنین جامعه‌ای میزان فشار روانی معمولا بالا می‌رود چرا که افراد همواره تحت تاثیر همان رفتارهای ناهنجار هستند.
افزایش هزینه عدم صداقت هم به‌معنی وضع قوانین سفت و سخت و جریمه‌های سنگین نیست. بلکه ایجاد شرایطی برای بروز رفتارهای مثبت است.
در یک آزمایش نوشابه‌هایی را در یخچالی قرار داده‌اند و از دانشجویان خواسته‌اند که هربار که نوشابه مصرف می‌کنند نامشان را روی کاغذی که به در یخچال چسبیده بنویسند تا آخر ماه صورتحساب برایشان ارسال شود. هیچ نظارتی هم روی یخچال و استفاده از نوشابه‌ها وجود نداشته.
در مدتی یک خودکار کنار کاغذ آویزان کرده‌اند و در مدتی دیگر خودکار را برداشته‌اند. در زمانی که خودکار کنار کاغذ بوده میزان دزدیده شدن نوشابه کاهش پیدا کرده به این دلیل که دانشجویان به‌فکر محاسبه‌ی هزینه عدم صداقت نیفتاده‌اند. اما در زمانی که خودکار نبوده آنها هزینه پیدا کردن خودکار و هزینه عدم صداقت را می‌سنجیده‌اند و نوشابه را ناشناس مصرف می‌کردند.
فیلیپ زیمباردو روانشناس مشهور در عبارتی می‌گوید که همه‌ی انسان‌ها ظرفیت خیر و شر دارند و همانقدر که می‌توانند مادر ترزا باشند می‌توانند هیتلر باشند و این بستگی به شرایطی دارد که در آن قرار می‌گیرند.
پیشنهاد می‌کنم به‌شکل محاسبه هزینه عدم صداقت خود آگاه‌تر باشیم. شاید در رفتار صادقانه منفعت بیشتری نهفته باشد. شاید در محاسبه هزینه عدم صداقت، هزینه‌های پنهانی وجود داشته باشد که از نگاه محاسباتی ما دور می‌مانند.

لینک این پست در کانال مربی: هزینه‌ی معقول عدم صداقت

نوشته هزینه‌ی معقول عدم صداقت اولین بار در امیر مهرانی پدیدار شد.

28 Jul 13:44

هشت ویژگی برای موفقیت در کار

by امیر مهرانی

اندازه‌ی زمین بازی آدم‌ می‌تواند به اندازه‌ی مدرک دانشگاهی و مهارتی که کسب می‌کند نباشد اگر:

• خارج از حوزه تخصصی‌اش مطالعه کند.
• تاریخ و فلسفه و جامعه‌شناسی و ادبیات بخواند.
• خودشناسی کند و تلاش کند از پیچیدگی‌های درونی خودش سر در آورد.
• اندازه‌ی خواسته‌هایش را از آنچه که فقط برای خودش می‌خواهد به خواسته برای خود و دیگران تغییر دهد.
• اخلاق و مرزهای اخلاقی را بشناسد و برای انجام کارش مرام و مسلک داشته باشد.
• تلاش کند اثر اقدامات و رفتارش را بر محیط اطراف خود ببیند.
• جرات تجربه کردن داشته باشد و از خطا نترسد.
• جرات عذرخواهی و جبران خطا داشته باشد.

مدرک، دانش و تخصص برای شروع کار الزامی است اما برای بزرگ‌تر شدن زمین‌بازی، جهان‌بینی، نگرش و ردپایی که به‌جا می‌ماند مهم است.

لینک این پست در کانال مربی: هشت ویژگی برای موفقیت در کار

نوشته هشت ویژگی برای موفقیت در کار اولین بار در امیر مهرانی پدیدار شد.

28 Jul 13:43

در باب چالش بلاک کردن فحاش‌های اینستاگرام

by امیر مهرانی

ظاهرا تعدادی از افراد شناخته شده کمپینی راه انداخته‌اند و مردم را دعوت کرده‌اند به بلاک کردن افرادی که در صفحه‌های دیگران فحاشی می‌کنند.
قبل‌تر در کانال، فیلم مستند هدف حمله بعدی کجاست از مایکل مور را معرفی کرده بودم. فیلمی که درباره شناخت فرهنگ کشورهای دیگر بود و مقایسه آن با کاستی‌های فرهنگی سیاسی آمریکا.
در یک صحنه مایکل مور با پدری از کشورهای اسکاندیناوی (ملیت دقیق‌اش خاطرم نیست) صحبت می‌کند که فرزندش در یک اردوی تفریحی در کنار چندین دانش آموز دیگر به قتل رسیده بود. مور از او پرسید که نمی‌خوای قاتل اعدام بشه و پدر با تعجب گفت چرا باید چنین چیزی بخوام؟ اگر این‌کار رو بکنم فرق من با قاتل چیه؟ من خودم رو تا حد اون نمیارم پایین!
حرکت این پدر از ابعاد مختلفی قابل تحلیل است. مهم‌ترین موضوع اینست که او کاری نمی‌کند که خشم در جامعه دوباره متولد شود. کاری نمی‌کند که عده‌ای مجدد در کمین انتقام بعدی بخاطر مرگ یک نفر باشد.
حالا کمپین‌های این چنینی که ذاتش انتقام‌گیری است چون رویکردی سرکوب‌گرایانه دارد کاری می‌کند که همان‌هایی که فحاشی می‌کردند راه‌های جدیدی برای کار خود پیدا کنند و بخواهند که حال بقیه را بگیرند. نکته این‌جاست که تعداد زیادی هم از این حرکت انتقام‌جویانه استقبال کردند و سوالی که پیش میاد اینه که تفاوت فردی که فحش می‌ده با کسی که از فحاش انتقام می‌گیره چیست؟
شاید بپرسید تو که موضوع را تحلیل می‌کنی راه‌کاری هم داری؟
پاسخم منفی است. اما می‌دانم که فحاشی به افراد مشهور با رشد شبکه‌های اجتماعی یک پدیده جهانی است و دلیلی وجود ندارد که خودمان را تافته جدابافته ببینیم. مسئله بعدی که می‌دانم این است که وقتی روی موضوعی دست بگذاریم همان را رشد و گسترش می‌دهیم.
وقتی می‌گوییم فحش ندهید، در واقع بیشتر مخاطب را تشویق به فحش دادن می‌کنیم. وقتی می‌گوییم بلاک کنیم، یعنی اعلام جنگ کرده‌ایم و تقابل باید شروع شود. (در این شرایط لج‌بازی‌های کودک درون فعال می‌شود.)
گروه معترض و فحاش که تکلیفش معلوم است و ابزارش مشخص. مشکل قشر روشنفکر و دغدغه‌مند جامعه است که با ابزار گروه اول سعی در حل مسائل دارد.
به‌نظرم جدی گرفتن فحاشی‌ها خودش به تولید فحاشی بیشتر کمک می‌کند. اگر فرض رو بر این بذاریم که قرار نیست همه مودب باشند و دلیلی هم ندارد که بخواهیم همه را ادب کنیم احتمالا کمی از اثر فحاشی‌ها کاسته خواهد شد.
و در نهایت اینکه فحاشی‌ها معمولا نتیجه محرک‌ها هستند. شاید بد نباشد اول به محرک‌ها توجه کنیم تا به‌نتیجه‌ی محرک‌ها.

لینک این پست در کانال مربی: در باب چالش بلاک کردن فحاش‌های اینستاگرام

نوشته در باب چالش بلاک کردن فحاش‌های اینستاگرام اولین بار در امیر مهرانی پدیدار شد.

28 Jul 13:41

‫واژه نامه برنامه نویسی

by امیدنصری

فرهنگ واژگان، فرهنگ لغت، واژه‌نامه، لغت‌نامه، فرهنگ یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه‌های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه‌‌شان، تلفظ‌شا … 

27 Jul 16:34

مورد عجیب لباس‌های رژه‌ی ایران در المپیک!

by فرانک مجیدی
IMG_20160726_224859

فرانک مجیدی: رقابت برای ورزشکاران کشور ما در مسابقات مختلف، همیشه دشوارتر از ورزشکاران بسیاری دیگر از کشورهاست. این درست است که ورزشکاران خارجی، تلاش خارق‌العاده‌ای برای رسیدن به سطوح بالای قهرمانی انجام می‌دهند، اما رقابت نابرابر ما، از بدیهی‌ترین امکانات و لازمه‌ها شروع می‌شود. از نبود زمین تمرین کافی، از نبود لباس‌های تمرین، از کمبود توپ، دوچرخه، پیست، کفش، از نبود اردوهای تدارکاتی و از عدم اختصاص بودجه‌ی کافی. ما در رشته‌های فراوان المپیکی، سهمیه‌های ناچیزی داریم و تعداد ورزشکاران‌مان، قابل مقایسه با کشورهای قدرتمند در زمینه‌ی ورزش نیست.

اما هنوز سهمیه کسب می‌کنیم. این، شبیه معجزه است ولی با تمام سختی‌ها و محدودیت‌ها، هنوز جوانان و مربی‌هایی هستند که برای مهم‌ترین رقابت‌های جهانیِ رشته‌شان تلاش می‌کنند و دلسرد نمی‌شوند. این خودش یک درس انگیزشی است، داستانی که باید گفت و شنید، اما خب، ما حافظه‌ی ضعیفی داریم. خیلی از این قهرمان‌ها، زود فراموش می‌شوند و چون صندوق رفاهی‌ای برای رشته‌های غیر از فوتبال، پیش‌بینی نشده، در گمنامی و سختی می‌مانند. کسانی‌که در ایران راهی جز فوتبال را برای ورزش انتخاب می‌کنند، جسارت ستودنی‌ای دارند و انگیزه‌ای پولادین‌تر. چرا که صبوریِ بسیار می‌طلبد که در سال‌ههای طلایی جوانی، مردم کشورت تو را در روزهای محدود المپیک به یاد آورند و باز از یادت ببرند. ما اینطور هستیم. نمی‌شود کتمان‌ش کرد!

IMG_20160726_225940~2

ورزشکاران ما با کوهی از اراده، کسب سهمیه می‌کنند و وارد این رقابت‌های مهم می‌شوند. این انتظار بالایی نیست که برای همین عده‌ی معدود، تسهیلات مناسبی در نظر گرفته شود و تلاش شود لوازم و شرایط را برای یک نمایش خوب، فراهم کرد. این بودجه‌ی موهوم نامعلوم، برای ده‌ها ورزشکارِ دیگر صرف نشده ولی باید چیزی باشد که برای همین چند ده نفر، خوب صرف‌ش کرد. چیزی که ما در روزهای اخیر دیدیم، یک توهین به تمام کسانی که چندین سال با چنگ و دندان برای این سهمیه‌ها جنگیده‌اند و همچنین به ملت ایران و پرچم‌مان بود. هر چه که باشد و نباشد، تا قرار است خون میهن‌پرستی‌مان به جوش آید، همه نطق‌هایی آتشین در بابِ تمدن چند هزار ساله می‌کنند و سرزمین کهن و این حرف‌ها. اما خب، این یک نمونه‌ی عالی از این است که این موضوع، فقط در حد حرف باقی می‌ماند.

ایرانیان از زمان هخامنشیان تا پایان حکومت قاجار، لباس‌های متنوعی به تن کرده‌اند. از شمال تا جنوب ایران و از غرب تا شرق این سرزمین، قومیت‌های ایران همگی لباس‌های محلی چشمگیری دارند که رنگین‌کمانی از رنگ و طرح و نماد و تنوع است. در هیچ‌یک از لباس‌های ما، نمونه‌‌ی زشتی یا عریانی وجود نداشته است. اما ناگهان از لباسی برای رژه‌ی ورزشکاران کشور ما رونمایی می‌شود که در بی‌قوارگی و کج‌سلیقگی نظیر ندارد.

IMG_20160726_223434

من طراح لباس نیستم، در این زمینه هم هرگز تحصیلاتی نداشته‌ام، اما همیشه یکی از علایق‌م در اینستاگرام، دنبال کردن مد و طراحی‌های لباس و جواهرات برندهای برتر جهان بوده و هست. نیازی به دانش گسترده در زمینه‌ی طراحی لباس نیست که بدانی لباس‌ها بسیار بدرنگ، بی‌تباین، بددوخت و فاجعه‌بار هستند. جای شرمندگی فراوانی برای ماست که مدیران کشوری چندهزار ساله، حتی فکرش را بگنند که لباس نمادین ورزشکاران‌شان، در عرصه‌ی بین‌المللی باید این چیزِ نفرت‌انگیز باشد. عصر آن روز، شبکه‌ی خبر با مسئول روابط عمومی کمیته‌ی المپیک در ایران مصاحبه کرد. شاهکاری از ربط دادن بی‌ربط‌ترین مسائل بود. این‌که رنگ آبیِ لباس‌ها، نماد رنگ آبی خلیج همیشگیِ فارس و کاشی‌های مسجد شیخ لطف‌الله است و طرح اسلیمی نماد فلان چیز و… مثل این‌که سیاست اولیه در برابر انتقادات این بوده که همین است که هست! مردم را چه به نظر دادن؟! ما خیلی هم خوب مدیریت کردیم!

مدتی بعد از اعتراضات و فضای گریه‌آور و خنده‌دار این رونمایی، خبری می‌خوانم که تمام لباس‌های ورزشکاران کره، قابلیت دفع حشرات را دارد که از ورزشکاران و تیم‌های‌شان در برابر ابتلا به ویروس زیکا محافظت کند. ارزش متفاوتی که دو کشور، برای قهرمانان ملی خود قائل می‌شوند، دردناک است.

Screenshot_2016-07-26-22-51-19~2

کمی بعد از خانم مهناز آرمین، طراح این چیزهای تن آن مانکن‌ها، رونمایی شد. نامی که هرگز در صنعت مد و طراحی لباس در ایران نشنیده بودم و تنها اشکال لباس‌ها از دید ایشان، مانکن‌های نامناسبی بود که لباس روی آن‌ها رونمایی شده و این‌که مردم بیکارند. البته من قبول دارم که در ماه‌های اخیر، حملات اینستاگرامیِ ایرانی‌ها بی‌ادبانه و ضد فرهنگی بوده است، اما موضوع پایِت یا حمله‌ به پیج دختر اوباما، با موضوع داشتن حداقل سطح درک از انتخاب لباس متفاوت است! برای من جالب است که بدانم کمیته‌ی المپیک، چه روندی را برای انتخاب طراح طی کرد، کِی فراخوان داد، مصوبه‌ی بودجه‌ی اختصاص‌داده شده به این کار چه مبلغی بوده و واقعاً چقدر برای این امر خرج شد.

اما سوای این‌ها، باور دارم، حتی زشت‌تر از این‌که یک مدیر ورزشی فکرش را بکند که آن به‌اصطلاح لباس‌ها، می‌تواند نماد مناسب نمایش ایران باشد، حداقل تواناییِ لازم را برای عذرخواهی نداشته‌باشد. تفاوت یک مدیر خوب با کسی که تنها ادعای این عنوان را دارد، دقیقاً در همین موضوع است. این‌که مسئولیت‌های اشتباهات را به عهده بگیری و برای این عنوان و مسئولیت و مردم، این‌قدر احترام قائل شوی که بگویی انتخاب ما یک اشتباه محض بود. از این اتلاف وقت و هزینه، متأسفیم. اما همین‌قدر، تا حالا که این پست را می‌نویسم، با الفاظ دقیق، به عمل نیامده‌است.

IMG_20160726_214020

این ماجرا، هرچند جنبه‌های تلخی داشت که به نظرم نباید هرگز فراموش‌ش کنیم و به مزاح از کنارش بگذریم، اما یک قضیه‌ی مثبت در دلِ خود را مجدداً اثبات کرد: قدرت اصرار و خواستن، در شبکه‌های اجتماعی را. هرچند که ما عذرخواهیِ رسمی‌ای از مسئولان کمیته‌ی المپیک نشنیدیم و احتمالاً هرگز هم نخواهیم شنید، ولی بسیاری از ما مصرانه آن‌قدر این موضوع را در تلگرام و اینستاگرام وتوییتر و فیس‌بوک و سایر شبکه‌ها مطرح کردیم تا تغییر لباس، میسر بشود. طراحانی با توجه به موقعیت حرفه‌ای و احساسیِ مناسب ایجاد شده در قبال این موضوع، سریعاً دست به کار شدند و هشتگ «انتخاب من» به‌سرعت بین کاربران رواج یافت تا سلیقه‌ی یک ملت به مسئولان کمیته‌ی المپیک دیکته شود.

موفق‌ترین طرح‌ها، از آن آقای «کامران بختیاری» است. ساعاتی است که اعلام شده یکی از سه طرح او، با کمی تغییرات به عنوان لباس رسمیِ رژه‌ی ورزشکاران پذیرفته شده‌است. شاید این ایده‌آل‌ترین طرح از دید برخی نباشد، اما من گمان می‌کنم برای مایی که به کفِ زشتیِ ممکنه برای انتخاب لباس سقوط کرده‌بودیم، این طرح‌ها یک جهش بلند و آبرومندانه است. اقلاً اِلِمان‌های ایرانی دارد و نشانی از این کشور در آن هست.

Screenshot_2016-07-26-22-52-23~2

برخی از خوانندگان ممکن است بگویند که «نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت». بله، مسلماً نیست، اما تا وقتی که سخنی نگوی، دقیقاً همین لباس، بیانگر فرهنگ و ارزش‌ها و دیدگاه های ما خواهد بود. لباس، نه نماینده‌ی کامل شخصیت، اما نماینده‌ی بخش مهمی از شخصیت و پیشینه‌ی افراد است. من هم مثل هر هموطن دیگر، برای ورزشکاران سختکوش میهن‌م در راه دشوار المپیک، آرزوی بهترین نتایج را دارم. با تمام بی‌مهری‌ها، آن‌ها فرزندان خاک ما و نماینده‌ی کشوری هستند که بسیار دوست‌ش می‌داریم!

نوشته مورد عجیب لباس‌های رژه‌ی ایران در المپیک! اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

14 Jul 05:16

‫کانال تلگرامی در حوزه UX/UI

by بهنام محمدی

telegram.me  

مطالب این کانال کاملا فارسی و به شرح زیر می‌باشد:

UX/UI, UX Research, Usability, Accessibility & Human Computer Interaction
Wireframe Designing, Interaction Design, Visual Design & Graphic Design
Color Psychology, Typeography & Minimal
Information Architecture & Engineer Present Layer
Adobe Photoshop & Corel Draw
HTML, HTML5, SVG & Canvas, Razor & Jade Engine Template
CSS, CSS3, Less & Sass
Bootstrap, Foundation & Grid System Framework
Javascript & Canvas Programing
jQuery، AngularJS SPA Architecture، EmberJS, D3JS
NodeJS
12 Jul 20:14

وقتی که ایرانسل به خودش شلیک می‌کند!

by ادمین
وقتی که ایرانسل به خودش شلیک می‌کند!

شاید دیگر همه از خبر چند روز پیش مطلع شده باشند، لو رفتن اطلاعات بیش از ۲۰ میلیون مشترک ایرانسل که بازتاب بسیار زیادی در جامعه داشت. برخی آشفتند، بعضی متعجب شدند و عده‌ای نیز بیخیال که لو رفتن صاحبان خط‌های ایرانسل، چه حاصلی برای بقیه دارد.

پای این ماجرا به مجلس نیز کشیده شد و وزیر ارتباطات و فناوری، به‌صورت شفاف اعلام کرد که قضیه لو رفتن این اطلاعات، چیز جدیدی نیست و مربوط به دو سال و نیم پیش است که این اپراتور به درخواست یکی از نهادها، اقدام به ارایه شماره‌ها کرده است و ظاهرا به علت خطای یکی از کارکنان آنجا، این اطلاعات به بیرون درز کرده است.

البته این داستان وقتی رنگ و بوی جدی‌تر به خودش گرفت که یک جوان ۱۹ ساله با استفاده از یک ربات تلگرامی و بیشتر از همه برای سرگرمی (و شاید هم جلب توجه)، این مشخصات را لو داد تا پلیس فتا هم وارد بازی شود و دیگر ادامه ماجرا…

اما در این بین، تنها یک جای خالی احساس می‌شد و آن هم حضور متهم اصلی داستان بود، ایرانسل که سعی کرده بود سر خودش را به نوعی زیر برف کرده و بدون توجه به هیاهوی اطراف، هیچ عکس العملی را نشان ندهد. اما بالاخره شرایط این کارزار به جایی رسید که این اپراتور از ترس بیشتر زخمی شدن، خودی نشان داد و با دادن یک بیانیه، عملا کاری کرد که نه تنها خشم برخی و تعجب بعضی تبدیل به آرامش نشود، بلکه حتی آن عده بی‌تفاوت نیز با دیده اخم آلود به این اپراتور زرد بنگرند! در واقع فرار به جلو، کاری با این اپراتور کرد که در این چند روز هیچ‌کس نتوانسته بود انجام دهد! این اپراتور اگر تنش زخمی شده بود، با شلیک یک گلوله به خودش، رسما قافیه را باخت تا همه بفهمند عدم مسئولیت پذیری و تناقض گویی، چگونه می‌تواند تبدیل به یک کابوس شود.

در بیانیه ایرانسل، بدون آنکه این اپراتور کوچک‌ترین اخمی به ابرو بیاورد و یا بابت لو رفتن این اطلاعات کوچک‌ترین عذرخواهی و حتی توجیهی بکند، از بیخ و بن همه چیز را تکذیب کرده و با این عمل، نه تنها از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کرده، بلکه تلاش نموده تا این توپ را با ناشی‌گری تمام، به زمین سایر اپراتورها بیاندازد!

ایرانسل در بیانیه‌اش آورده: «حفظ محرمانگی و حریم خصوصی مشترکان جزء اصول اولیه و قطعی ایرانسل است و این شرکت هرگز و تحت هیچ عنوانی نه‌تنها اطلاعات مشترکان خود را در اختیار غیر قرار نداده، بلکه برخلاف برخی از اپراتورها با چشم‌پوشی از درآمد قابل ملاحظه، حتی از ارائه اطلاعات مشترکان به شرکت‌های تبلیغاتی دارای مجوز نیز خودداری کرده است.»

در واقع پاراگراف بالا، در تناقض آشکار با صحبت‌های وزیر است که صراحتا اعلام کرده بود که ایرانسل، اطلاعاتش را به یک نهاد داده است! ضمن آنکه بسیاری از کاربران با استفاده از این ربات تلگرامی، شاهد لو رفتن اطلاعات بوده‌اند و مشخص نیست که چرا ایرانسل با چنین فرافکنی و تناقض آشکار، سعی داشته همچنان خودش را امین اطلاعات مردم نشان دهد. بدتر از همه آنکه در انتهای این پاراگراف، در یک اقدام شگفت آور، درست مانند کودکی که برای جلوگیری از اخم والدین، کودک دیگری را مقصر خطایش صدا می‌کند، دست اشاره‌اش را به سوی دیگر دراز کرده و خود را پاک و منزه می‌داند!

ایرانسل در بخش دیگری از بیانیه‌اش آورده است: «با تمهیدات و حفظ به‌روزترین استانداردهای ایمنی اطلاعات؛ سیستم‌های اطلاعاتی و اطلاعات مشترکان ایرانسل هرگز افشا، سرقت و هک نشده‌ و مورد نفوذ و یا در اختیار غیر قرار نگرفته‌ است.
در آستانه بهره‌برداری از پروژه ملی ترابردپذیری شماره‌ها، که براساس آن مشترکان می‌توانند با حفظ شماره خود از اپراتوری به اپراتور دیگر مهاجرت کنند و با پیش‌بینی سیل عظیم مشترکان که به دلیل استفاده از خدمات و سرویس‌های پیشرفته چون نسل چهارم اینترنت، آماده مهاجرت به ایرانسل هستند، دامن زدن به این سناریوی تکراری امری محتمل بود.»

خیلی سخت بتوان واژه‌ای را یافت که بتوان این صحبت‌های ایرانسل را با آن معنا کرد! این اپراتور در حالی سخت بر عدم افشای اطلاعات پافشاری می‌کند که رسمی‌ترین نهادهای کشور، بر پخش شدن آن صحه گذاشته و حتی عاملش را هم شناسایی و دستگیر کرده‌اند! شاید از نظر ایرانسل، این فرد وجود خارجی ندارد و یا یک روح است که تنها رمال‌ها قادر به صحبت با آن بوده و هر کسی هم که اطلاعاتی در این ارتباط به‌دست آورده، شخصا به امور مشترکین این اپراتور مراجعه کرده و به‌صورت پنهانی دست به سرقت زده است!

نکته قابل تامل دیگر، باز هم انگشت اتهام به سمت سایر اپراتورها بردن است، بدون آنکه دلیل مستدلی بر این ادعا آورده شود. در واقع اگر ایرانسل وجود چنین سناریویی که به قول خودش تکراری است را پیش‌بینی می‌کرد، چرا هیچ کاری برای عدم تکرار آن انجام نداد؟ چرا انقدر دیر اقدام به ارایه بیانیه‌ای کرد که با مطالعه متن آن می‌توان به عدم درایت و کنترل چنین موضوع مهمی پی برد؟ اگر قرار بر این است که به خاطر سیستم ترابردپذیری، چنین باعمال پرخطری (البته به ادعای ایرانسل) به راه بیفتد، پس قاعدتا هم زمان با اجرای آن و پر رنگ‌تر شدن رقابت بین اپراتورها، بایستی منتظر بازی‌های خطرناک‌تری بود که دودش به چشم همه خواهد رفت و دیگر چه اصراری است که اصلا این موضوع اجرا شود؟!

در پایان بایستی گفت، ای‌کاش ایرانسل اصلا بیانیه نمی‌داد! ای‌کاش همچنان سکوت می‌کرد و حداقل اگر قرار بود زخمی بشود، با قبول این اشتباه (از طرف هر کسی هم که صورت گرفته باشد) یک عذرخواهی از مشترکین خودش کرده و به‌جای ادعا در برتر بودن، سعی در جبران ایرادات و بهبود سیستمش انجام می‌داد. اما ایرانسل تنها یک کار کرد؛ تفنگش را به بالا آورد و پس از آنکه چند تیر خطا به سمت رقبایش روانه نمود، گلوله آخر را به خودش شلیک کرد تا بگوییم ای‌کاش ایرانسل کمی شهامت برای پذیرش اشتباهش را داشت!



پذیرش آگهی متنی و تصویری در نشریه خوارزمی

12 Jul 20:07

رادیو مربی: تفکر مبتنی بر توانمندی چیست؟

by امیر مهرانی

امیدواری در جامعه‌ای اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که ناامیدی حضور بیشتری دارد. توجه به توانمندی‌ها در زمانی اهمیت پیدا می‌کند که همه از ضعف‌ها صحبت می‌کنند. در این پادکست درباره‌ی تفکر توانمندی و فردی که مبتنی بر توانمندی‌ها می‌اندیشد صحبت کرده‌ام و توضیح داده‌ام چرا این تفکر در شرایط کنونی یک الزام در جامعه‌ی ما است.

فردی که تفکر توانمندی دارد معمولا شرایط را می‌پذیرد و دارد به راه‌حل فکر می‌کند. چنین فردی آدم‌ها را با ضعف‌هایشان تعریف نمی‌کند و تلاش می‌کند تا ویژگی‌های مثبتی که کارها را پیش می‌برند را شناسایی کند.

 

نوشته رادیو مربی: تفکر مبتنی بر توانمندی چیست؟ اولین بار در امیر مهرانی پدیدار شد.

12 Jul 19:36

آیا می‌توانید در این عکس، یک گوشی موبایل پیدا کنید؟

by علیرضا مجیدی
7-9-2016 11-04-53 PM

اخیرا این عکس در شبکه‌های اجتماعی، خیلی محبوب شده است، عکسی که در آن یک فرش و یک میز دیده می‌شود. اما خب، اگر دقت کنید، یک گوشی موبایل هم در این عکس دیده می‌شود.

پس از اینکه یک کاربر فیلیپینی این عکس را در فیس‌بوک به اشتراک گذاشت، عکس حدود ۱۳۵ هزار لایک خورده و بیشتر از ۳۴ هزار بار به اشتراک گذاشته شده است. بعضی‌ها در زیر ۱۰ ثانیه متوجه گوشی موبایل می‌شوند، برای دسته‌ای این کار بیشتر از چند دقیقه طول می‌کشد، اما برخی هم اصلا گوشی را پیدا نمی‌کنند.

شما جزو کدام دسته هستید؟

نوشته آیا می‌توانید در این عکس، یک گوشی موبایل پیدا کنید؟ اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

12 Jul 19:34

چرا ما هنوز از فناوری نیم قرن پیش در جعبه‌های سیاه هواپیماها استفاده می‌کنیم؟

by علیرضا مجیدی
7-10-2016 12-17-24 AM

حدود ۱۰ روز پیش، سرانجام اطلاعات جعبه سیاه هواپیمای شماره ۸۰۴ خطوط هوایی مصر، استخراج شد، اطلاعاتی که آتش‌سوزی در این هواپیما را تأیید می‌کردند. احتمالا می‌دانید که این هواپیما ۱۹ می امسال، سقوط کرد.

حالا سؤال اینجاست که چرا بین بروز یک حادثه هوایی و دستیابی به اطلاعات لازم برای پیدا کردن علت حادثه، این همه باید وقفه بیفتد؟

ما فناوری لازم برای ارسال جاری یا اصطلاحا استریم کردن اطلاعات پرواز را داریم، به عبارتی اطلاعات می‌توانند به صورت زنده ارسال شوند و ما می‌توانیم همانگونه که اطلاعات کاربران در فضای ابری ذخیره می‌شوند، به جای اتکا به جعبه‌های سیاه فیزیکی، «جعبه‌های سیاه ابری» داشته باشیم.

اگر این کار را می‌کردیم، شاید می‌توانستیم پرده از راز سقوط هواپیمای MH370 برداریم، شاید در بسیاری از هزینه‌های کلان هم صرفه‌جویی می‌شد. در سال ۲۰۰۹ یکی از هواپیماهای خطوط هوایی فرانسه سقوط کرد و در مورد این هواپیما، دو سال تمام طول کشید تا علت حادثه با صرف ۴۰ میلیون دلار پول، پیدا شود.

گاهی هم شدت حادثه آنقدر زیاد است که بخشی از اطلاعات جعبه‌های سیاه غیرقابل بازیابی می‌شوند، مثلا به دنبال سقوط هواپیمای خطوط هوایی جرمن وینگز، به خاطر خودکشی خلبان آن در کوه‌های آلپ، شدت تصادم به اندازه‌ای بود که اطلاعات ضبط شده روی یک کارت حافظه، غیرقابل بازیابی شد.

به صورت خلاصه، علت عدم استفاده از فناوری‌ها نو، دو چیز است: هزینه و اینکه همین فناوری قدیمی در بسیار موارد، کافی و کارا انگاشته می‌شود.

کارشناسان، بعد از سقوط یک هواپیما، تنها یک ماه برای پیدا کردن جعبه سیاه، زمان دارند، چرا که «پینگر»هایی که به صورت رادیویی و خودکار، محل جعبه سیاه را به اطلاع می‌رسانند، پس از این زمان از کار می‌افتند. در مورد پرواز ۸۰۴ خطوط هوایی مصر که ۶۶ مسافر را از پارس به قاهره می‌برد، هنوز خیلی مسائل روشن نشده است. چرا هیچ پیام اضطراری از هواپیما، ارسال نشده است؟ و اگر انفجار بمب، علت بروز حادثه بود، چرا تا به حال هیچ گروهی مسئولیت کار را برعهده نگرفته است؟

7-10-2016 12-18-26 AM

اما علیرغم اینکه حوادث هوایی خیلی رسانه‌ای می‌شوند، باید بدانیم که این حوادث بسیار نادر هستند، یعنی اگر ما کل مسافرت‌های هوایی را در نظر بگیریم، تعداد سقوطها و مرگ‌ها، خیلی اندک هستند.

برای مجهز کردن هواپیماها به فناوری‌های نو، برای ارسال مداوم اطلاعات پرواز، مبلغی حدود ۶ میلیارد دلار نیاز است. برخی تخمین می‌زنند که هر هواپیما برای چنین تجهیزی، نیازمند صرف ۱۰۰ هزار دلار است و طبیعی که شرکت‌های هواپیماهایی از هزینه کردن این مبلغ کلان که می‌تواند منجر به گران شدن بلیت‌ها و متناسب با آن کاهش مسافرانشان باشد، پرهیز می‌کنند.

البته در این مسیر مشکلات تکنیکی هم وجود دارند. مثلا: اطلاعات پرواز شامل هزاران پارامتر گوناگون است، حالا کدام یک از این اطلاعات را باید استریم کرد و کدام یک را نه؟

یک راه حل کم‌هزینه‌تر می‌تواند این باشد که در صورت بروز حادثه، اطلاعات ضبط شده، از هواپیما به بیرون پرتاب شوند یا ترتیبی داده شود که در سطح آب شناور بمانند. در پروازهای نظامی چنین کاری مرسوم است، اما در مورد پروازهای مسافری تجاری، چنین کاری تا به حال صورت نگرفته است.

هدف سازمان هواپیمایی بین‌المللی این است که همه هواپیماها به فناوری‌ها نو مجهز شوند، اما در مقام عمل تا سال ۲۰۲۱، امکان چنین چیزی وجود ندارد و در این زمان هم فقط مدل‌ها نو، تجهیز خواهند شد.

پروازهای خطوط هوایی قطر، در این زمینه پیشگام هستند و مدتی است که اطلاعات جعبه‌های سیاه را به مراکز عملیاتی زمینی به صورت پیوسته مخابره می‌کنند.

منبع

نوشته چرا ما هنوز از فناوری نیم قرن پیش در جعبه‌های سیاه هواپیماها استفاده می‌کنیم؟ اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

07 Jul 19:47

اندر حکایت حقوق‌های نجومی مدیران دولتی

by مجيد آواژ

نگاه می‌کنم به مدیر دولتی که می‌گوید بودجه نداریم تا هزینه پروژه را پرداخت کنیم و بعد می‌فهمم خودش چند برابر آن پروژه حقوق می‌گیرد.

آقای «شهردار» را یادم می‌آید که به من می‌گفت که قانون اجازه این کار را به من نمی‌دهد و بعدها به جرم گرفتن رشوه محکوم شد.

به یاد آقای معاون می‌افتم که با من بر سر دو میلیون تومان چانه می‌زد و خودش حقوق چند ده میلیونی می‌گرفت.

وام گرفتن که خودش داستانی است به خصوص وقتی که وام‌های بدون بهره حضرات را می‌شنویم.

حقوق ۲۴۰ میلیون تومانی مدیرعامل بانک رفاه متعلق به صندوق تامین اجتماعی را پیش رو تجسم می‌کنم و جریمه‌های نا به حقی که این سازمان از بهساد و مانند او به بهانه‌های واهی کسر می‌کند.

و حقوق‌های چند ده میلیونی و دزدی‌ها و رشوه‌خواری‌های مدیری را در ذهن مرور می‌کنم که سازمان او چندین ماه است که حقوق نداده و در شرف ورشکستگی است.

اگر آقایانی که خاصه خوری می‌کنند پول سواد، مدیریت و تدبیر خود را می‌گرفتند، حرفی نبود. ده‌ها مثال از بی‌سوادیشان دارم و صدها مورد از سوء تدبیر. چه نیاز به این نشان‌ها، از کوزه همان تراود که در اوست. رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر درون. بانک‌ها در شرف ورشکستگی هستند و صنعت در حال نابودی. ماهی ز سر گنده گردد نی ز دم.

 

2 دیدگاه برای این نوشته:

  1. مصطفی نیاکان:
    ۱۸ تیر ۱۳۹۵ سلام و خسته نباشید نیاکان هستم از ایلام گاهی اوقات، سالی یا چند ماه یکبار، سری به سایت شما می زنم. امشب هم در جستجوی کتابهایی با عنوان تفکر سیستمی و نیز کتاب آقای دکتر مختاری سری به سایت شما زدم. یادداشتهای شما بسیار خواندنی است به خصوص اینکه دستی بر آتش ادبیات دارید. امیداوارم همیشه سلامت و موفق باشید. راستی، حوزه حمل و نقل هم یک حوزه پرچالش و در عین حال نیازهای اطلاعاتی (سیستمهای اطلاعاتی است). می تواند موضوع تحقیقات بازاریابی شما باشد. بااحترام -نیاکان - تیرماه 95
  2. فواد انصاری:
    ۲۳ تیر ۱۳۹۵ مملکت بی قانونیه واقعا جای افسوسه. حتی قبایل آفریقا و تمدن های هزار سال پیش و چادر نشینان صحرای گوبی مغولستان هم قوانین و چهارچوب های بهتری از الان کشور داشته و دارند. چیزی به اسم قانون وجود ندارد یا اگر هم است فقط بر علیه ضعفا اجرا میشه.

نظر شما چيست؟

01 Jul 12:09

در روز جهانی محیط زیست ؛ ال جی گردوخاک کندوان را تکاند

by برسام

پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام
پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام -

۲۹ ژوئن ، روز جهانی محیط زیست ، به عنوان مهمترین روز سازمان ملل متحد در راستای ایجاد آگاهی و ترغیب مردم برای حفظ محیط زیست اطرافمان به شمار می‌رود. شرکت ال‌جی هم در این روز به کمک طبیعت شتافته تا به تعهد همیشگی خود در راستای حفظ طبیعت و میراث جهانی عمل کند.

در روز جهانی محیط زیست ؛ ال جی گردوخاک کندوان را تکاند

در روز جهانی محیط زیست ؛ ال جی گردوخاک کندوان را تکاند

شرکت ال‌جی، با این باور که هدف از فناوری این است که افراد بیشتری بتوانند کیفیت زندگی بالاتری را داشته باشند، همواره ایجاد فناوری‌ها و محصولات مبتکرانه را در دستور کار قرار داده و کوشیده نقشی پیشگامانه را در ایجاد جوامع پایدارتر در سراسر دنیا ایفا کند. در همین راستا کارمندان شرکت ‌ال‌جی در سراسر دنیا نیز در فعالیت‌های داوطلبانه مختلف شرکت می‌کنند تا همبستگی خود را با اهداف روز جهانی محیط زیست که از سال ۲۰۱۰ تعیین شده است، نشان دهند.

در ایران نیز مانند بقیه دنیا مدیران ارشد دفتر کره ال‌جی در اقدامی هماهنگ به کمک محیط زیست یکی از زیباترین میراث‌های ملی ایران رفتند تا آنها نیز سهمی در این روز مهم ایفا کنند.

در روز جهانی محیط زیست ؛ ال جی گردوخاک کندوان را تکاند

امسال روستای کندوان میزبان تیم ال‌جی بود. روستای کندوان که از جاذبه‌های فوق‌العاده ایران است به همراه یکاپادوکیای ترکیه و داکوتای آمریکا سه روستای صخره ای جهان‌اند اما ویژگی منحصر بفرد کندوان این است که این روستا تنها روستای صخره ای جهان است که هنور مردم در آن ساکنند و زندگی در آن جریان دارد. به همین خاطر این روستا یکی از مهمترین میراث‌های فرهنگی ایران می‌باشد و به ثبت جهانی یونسکو نیز رسیده است.

دوستداران محیط زیست شرکت‌ ال‌جی که شامل مدیرعامل، مدیر سرویس و مدیر برند شرکت ال‌جی می‌شوند در تاریخ ۳ تیر به رودخانه نزدیک روستای کندوان در آذربایجان شرقی رفته و با جمع‌آوری زباله‌ها و پاکسازی محیط رودخانه تلاش خود را برای بهبود شرایط طبیعت زیبای این منطقه کردند.

در روز جهانی محیط زیست ؛ ال جی گردوخاک کندوان را تکاند

شرکت‌ ال‌جی امیدوار است با انجام این حرکت بتواند نقشی در فرهنگ‌سازی محیط زیست ایران ایفا کند تا تمام افراد جامعه این موضوع را جدی بگیرند و آسیب کمتری به طبیعت بزنند. در کنار استقبال خوب مردم، اداره کل محیط زیست آذربایجان شرقی نیز با تلاش بسیار و همکاری عالی خود نقش بزرگی در پاکسازی این محیط داشت و این امکان را فراهم کرد تا دوستداران محیط زیست بتوانند کمکی به حفظ محیط زیست این روستا کرده باشند.

در راستای این روز مهم، Mr. DS Ahn مدیرعامل شرکت ال‌جی الکترونیکس در ایران گفت : “روز جهانی حفاظت از میراث جهانی، روزی است که همه گرد هم می‌آیند و از آنچه که از همه مهمتر است حفاظت می‌کنند. شرکت ال‌جی نیز با فعالیت‌های خود نشان داده است که چقدر مسئله محیط زیست را جدی می‌گیرد و ما با انجام کارهایی نظیر این بدنبال علاقمند کردن شهروندان در راستای مراقبت از این گنج ارزشمند و حفظ آن برای نسل آینده هستیم.”

در روز جهانی محیط زیست ؛ ال جی گردوخاک کندوان را تکاند

بروز ترین اخبار دنیای تکنولوژی را در کانال رسمی برسام دنبال کنید.

در روز جهانی محیط زیست ؛ ال جی گردوخاک کندوان را تکاند
برسام

01 Jul 12:09

ادوراد اسنودن قوانین جدید روسیه را محکوم کرد

by رضا اسکندری

پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام
پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام -

در چند روز اخیر، بحث درباره‌ی قانون ضد تروریسم روسیه و تاثیر آن بر آزادی‌های کاربران اینترنت حسابی سر و صدا کرده و در برسام هم خبرهایی از آن منتشر کردیم (اینجا و اینجا را بخوانید). حالا این‌بار نوبت به ادوارد اسنودن، منتقد معروف سیاست‌های امنیتی NSA رسیده که او هم اتخاذ چنین سیاست‌هایی را از سوی دولت روسیه محکوم کند.

ادوراد اسنودن قوانین جدید روسیه را محکوم کرد

ادوراد اسنودن قوانین جدید روسیه را محکوم کرد قانون ضد تروریسم روسیه

اسنودن بعد از آن که اطلاعات بسیاری را درباره‌ی جاسوسی دولت آمریکا در زندگی و فعالیت‌های اینترنتی مردم این کشور –و حتی شهروندان کشورهای دیگر- به رسانه‌ها داد، به ناچار از ایالات متحده فرار کرد و بعد از آن که هیچ کشوری حاضر به اعطای پناهندگی به او نشد، سر از روسیه درآورد و همان‌جا ماندگار شد. اما این «لطف» روس‌ها به او باعث آن نشده که به سیاست‌های اشتباه دولت روسیه ایراد نگیرد.

اسنودن قوانین جدید روسیه را «قانون برادر بزرگ» -اشار‌ه‌ای به داستان ۱۹۸۴ جورج اورول- نامیده و گفته این قانون «نقض توجیه‌ناپذیر و بی‌فایده‌ی حقوق انسانی» است و «به هیچ عنوان نباید تصویب و اجرایی بشود». به عقیده‌ی اسنودن، نگهداری شش‌ماهه‌ی اطلاعات کاربران نه تنها «خطرناک»، بلکه «غیر عملیاتی» و «ناممکن» است.

البته اسنودن تنها کسی نیست که به این قوانین اعتراض کرده. پیش از او پاول دوروف، بنیان‌گذار تلگرام هم شدیدا به این قانون اعتراض کرده بود و صراحتا اعلام کرده بود که تلگرام از چنین قوانینی اطاعت نخواهد کرد. اوپراتورهای موبایل در روسیه هم به شدت نگران اجرایی شدن این قانون هستند. دیمیتری مارچینف، از چهره‌های شناخته‌شده در ارتباطات روسیه هم قانون موسوم به «قانون ضد تروریسی یارووایا» را «حکم اعدام» برای فناوری‌های ارتباطاتی روسیه خوانده است.

بروز ترین اخبار دنیای تکنولوژی را در کانال رسمی برسام دنبال کنید.

منبع: Russia Today

ادوراد اسنودن قوانین جدید روسیه را محکوم کرد
رضا اسکندری

28 Jun 14:23

در باب پدر و مادرهایی که آرزوهای خود را برای فرزندشان می‌خواهند!

by امیر مهرانی

لوسی کلارک نویسنده‌ی کتاب ناکامی‌های زیبا که درباره تربیت فرزندان است نکته جالب توجهی را در گفتگو با گاردین مطرح می‌کند:
کلارک می‌گوید وقتی بچه‌ها کوچک هستند ما احساس کنترل نسبت به آنها داریم. لباسی تن‌شان می‌کنیم که خودمان می‌خواهیم، تاکید می‌کنیم چیزهایی بگویند که ما عقیده داریم درست است و …
از طرفی در طول زمان رشد یک کودک اهدافی هست که برای ما تعریف شده و فرزندمان حتما باید به آنها برسد. نمره خوب گرفتن در مدرسه، موفقیت در دانشگاه، شغل مناسب داشتن، ازدواج خوب و مواردی از این دست. اما مسئله از جایی شروع می‌شود که بچه‌ها در رسیدن به این اهداف موفق نمی‌شوند و این باعث بروز اضطرابی هم در پدر و مادر و هم در فرزند می‌شود. اضطرابی که نتیجه‌ی شکست خوردن آنهاست.
کلارک اشاره می‌کند که این اضطراب بیشتر بخاطر این است که ما می‌خواهیم فرزندانمان کسی بشوند که می‌خواهیم نه کسی که خودشان دوست دارند. و از طرفی در مدرسه و دانشگاه و محیط‌های آموزشی هم بچه‌ها براساس میزان خلاقیت، مدل فکری و نوع برخوردشان برمسائل سنجیده نمی‌شوند بلکه قانون‌های ثابتی برای سنجش آنها وجود دارد و همین باعث شده که ما به دوره‌ای در دنیا برسیم که دوره‌ی اضطراب است و بجای این‌که به ریشه‌های بروز اضطراب فکر کنیم هر روز روش‌های رویارویی با اضطراب را آموزش می‌دهیم.
کلارک پیشنهاد می‌کند که پدر و مادرها بهتر است تعریف موفقیت را برای خود تغییر دهند و موفقیت در زندگی را فراتر از مراحل عرفی که در جامعه شناخته می‌شود بشناسند.
نکته جالب توجه این است که کلارک حتی سیستم آموزشی که کنترل غذایی روی بچه‌‌ها دارد را هم به چالش می‌کشد و می‌گوید اقداماتی که انجام داده‌ایم در جامعه‌ی مثل انگلیس سن افسردگی را از ۵۰ سال قبل که ۲۸ سال بود امروز به ۱۴ سال آورده.
کلارک در نهایت پیشنهاد می‌کند که پدر و مادرها باید از خودشان بپرسند خواسته‌ای که از فرزندشان دارند منجر به چه چیزی خواهد شد و اثر آن در جامعه و آینده فرزندشان چه می‌تواند باشد تا در مسیر درست تربیت قدم بردارند.

?پی‌‌نوشت یک: در دوره‌هایی که تدریس کرده‌ام بیشتری نگرانی افراد بخاطر تناقض بین چیزی که خودشان می‌خواستند باشند با چیزی که پدر و مادرشان انتظار داشتند آنها باشند بوده است.
?پی‌نوشت دو: وزیر بهداشت چند وقت پیش اعلام کرد که خودکشی در نسل نوجوان و جوان رواج پیدا کرده و این وضعیت می‌تواند خطرناک باشد.
?پی‌نوشت سه: اگر امروز از وضعیت جامعه ناراضی هستیم بخشی‌اش بخاطر تربیتی است که داشته‌ایم. همه‌مان هم نقص داریم و کسی مستثنی نیست. به‌نظرم این وظیفه پدران و مادران نسل جدید است که بازنگری در شیوه تربیت فرزندانشان داشته باشند چون خانه کماکان اثرگذارترین محل تربیت فرزندان است.
?پی‌نوشت چهار: بسیاری از پدر و مادرها امروز بچه‌ها را در سنین کم به کلاس‌های مختلف می‌فرستند و بچه فرصت نفس کشیدن را از دست می‌دهد. اعتماد به‌نفس بچه‌ها در آینده برای رویارویی با مشکلات از میزان عشقی که دریافت می‌کنند ناشی می‌شود و نه از میزان کلاس‌هایی که می‌روند.
?پی‌نوشت چهار: هنوز فرزندی ندارم که بدونم چقدر می‌تونم بین چیزی که می‌خوام و چیزی که باید باشه تفکیک ایجاد کنم و به‌نظرم این موضوع مسئولیت بزرگی است برای پدر و مادرها که حداقل به آن آگاه باشند. در هر صورت بچه‌ها رفتارهای غیر منتظره دارند و داشتن دانش تربیتی فقط یکی از فاکتورهای اثرگذار در تربیت بچه‌هاست.

لینک این پست در کانال مربی: در باب پدر و مادرهایی که آرزوهای خود را برای فرزندشان می‌خواهند!

 

نوشته در باب پدر و مادرهایی که آرزوهای خود را برای فرزندشان می‌خواهند! اولین بار در امیر مهرانی پدیدار شد.

28 Jun 14:23

درس هایی از حمله به بانک مرکزی بنگلادش: هکرها در کمین سوئیفت

by info [at] itsecland [dot] com (افشین لامعی)

این یادداشت در شماره 69 ماهنامه بانکداری الکترونیک (خرداد 95) چاپ شده است (دانلود فایل)

در ماه فوریه گذشته هکرهای ناشناس با ورود به سامانه­ای در بانک مرکزی بنگلادش، نزدیک به 1 میلیارد دلار تراکنش از مبدأ حساب این بانک در فدرال رزرو نیویورک به حسابهایی در فیلیپین و سریلانکا انجام دادند. تنها چهار تراکنش از تراکنش­های درخواستی این نفوذگران، البته به ارزش 81 میلیون دلار، به صورت موفقیت آمیز انجام شد. مقصد نهایی این وجوه، کازینوهایی در فیلیپین بوده که تا زمان نگارش این متن نه از بازگشت وجوه خبری هست و نه از شناسایی نفوذگران. کازینوهای فیلیپین از قوانین ضد پولشویی مستثنی بوده و در نتیجه مقصد جذابی برای انجام اینگونه فعالیت­های غیرقانونی هستند. بعد از این کازینوها، پول­ها به حساب­هایی در بانک­های بین المللی منتقل شده است. ادعاهای متفاوت  و متناقضی از طرف های درگیر به خصوص بانک مرکزی بنگلادش و سوئیفت منتشر شده که هر یک دیگری را به قصور در این زمینه متهم می­کنند. همچنین اخیراً FBI اعلام کرده که احتمال می­دهد حداقل یک نفر از کارمندان بانک مرکزی بنگلادش در این سرقت سایبری دست داشته اند.  

در حالی که بیش از سه ماه از این رخداد گذشته، هنوز ابهامات متعددی در این زمینه وجود دارد و نتایج تحقیقات طرف­های درگیر به طور کامل منتشر نشده است. در آخرین ساعات نگارش این متن، سخنگوی سوئیفت از کشف دومین بانک قربانی این نوع سرقت آنلاین خبر داده و ضمن هشدار به مشتریان خود تأکید نموده که این دو مورد احتملاً بخشی ازیک کارزار جهانی علیه بانک­ها است که با همکاری شبکه­های نفوذگران بین المللی و همدستی احتمالی افرادی درداخل سیستم بانکی انجام می­شود. سوئیفت بدون اعلام نام بانک دوم که قربانی این نوع حمله شده است هشدار داده که شباهت­های فراوانی بین این مورد اخیر و موضوع بانک مرکزی بنگلادش وجود دارد.   

غلط املایی، منشأ لو رفتن سارقین!

فقط 81 میلیون دلار از یک میلیارد دلار تراکنش درخواستی هکرها در بانک مرکزی بنگلادش انجام شده و بقیه تراکنش­ها توسط بانک مرکزی بنگلادش با همکاری بانک­های واسط، متوقف شد. اما بنگلادشی­ها چگونه به این موضوع پی بردند؟ داستان از این قرار است که هکرها در یکی از درخواست­ها، تراکنشی به مبلغ بیست میلیون دلار به مقصد حساب یک نهاد غیر دولتی در سریلانکا به نام Shalika Foundation ثبت کرده بودند، اما به اشتباه از عبارت Fandation به جای Foundation در این درخواست استفاده شده بود. این غلط املایی، موجب مشکوک شدن کارگزاران Deutsche Bank شد و لذا آنها ضمن تماس با بانک مرکزی بنگلادش، درخواست ارائه توضیح در خصوص این تراکنش را دادند. در نتیجه مجموعه تراکنش­های هکرها شناسایی شد. بعداً مشخص شد که این تشکیلات سریلانکایی اساساً  وجود خارجی ندارد. همچنین فدرال رزرو نیویورک با مشاهده تراکنش­های سنگین به مقصد حساب­های خصوصی، ضمن بررسی آنها از ادامه این روند جلوگیری کرد.

اتهامات علیه سوئیفت

به گزارش رویترز، پلیس بنگلادش سوئیفت را متهم کرده است که سه ماه قبل از سرقت آنلاین 81 میلیون دلار از این بانک، سیستمی را به سوئیفت متصل کرده که بانک را در برابر این حمله آسیب پذیرتر کرده است. بنا به ادعای رئیس اداره تحقیقات جرائم پلیس بنگلادش که مسئولیت راهبری تحقیقات در این زمینه را بر عهده دارد، کارشناسان سوئیفت با اتصال آن به اولین سیستم ساتنا (RTGS) در این بانک، موجب ایجاد این آسیب پذیری شده­اند. وی اضافه کرده که تیم فنی سوئیفت اشتباهات متعددی در اتصال این سیستم بانک به سوئیفت مرتکب شده­اند. یکی از مقامات بانک مرکزی بنگلادش هم ضمن خودداری از ارائه توضیحات بیشتر به دلیل پایان نیافتن تحقیقات، گفته که به نظر می­رسد کارشناسان سوئیفت حتی رویه­های امنیتی خودشان را هم در این پروژه به طور کامل رعایت نکرده اند. گفته شده است که سیستم سوئیفت در بانک مرکزی بنگلادش از راه دور در دسترس بوده و صرفاً با یک پسورد محافظت می­شده است و اتصال آن به شبکه هم از طریق فایروال حفاظت نمی شده است. بانک همچنین اضافه کرده که وظیفه بررسی امنیتی کل سامانه بر عهده خود سوئیفت بوده است.

در همین حال سخنگوی سوئیفت  از هرگونه اظهار نظر در مورد ادعاهای اخیر خودداری کرده و حتی به این پرسش که آیا این پروژه مستقیماً توسط کارشناسان خود سوئیفت یا یکی از طرف های قرارداد آن انجام شده پاسخ نداده است. با این حال مدیر عامل سوئیفت گفته بانک مرکزی بنگلادش مسئول تأمین امنیت سیستم­های داخلی بانک که متصل به سوئیفت هستند بوده و ادعاهای بانک در مورد قصور تیم فنی سوئیفت نادقیق، غلط و گمراه کننده است. وی به بانک­ها هشدار داده که این حمله نه اولین مورد از این نوع حملات بوده و نه احتمالاً آخرین آن خواهد بود. البته یکی دیگر از مقامات بانک مرکزی بنگلادش گفته است که سیستم ساتنا به خوبی و به صورت عادی کار می­کند و بسیاری از کشورها از سیستم سوئیفت به این شیوه استفاده می­کنند، لذا این سیستم به خودی خود ریسکی را متوجه بانکها نمی­کند.

پلیس بنگلادش اعلام کرده که سوئیفت سیستم خود را به همان شبکه­ای متصل کرده که بیش از 5000 کامپیوتر متصل به اینترنت در بانک مرکزی به آن وصل بوده اند. در حالی طبیعتاً سیستمی با این حساسیت باید در یک شبکه محافظت شده و تا حد امکان ایزوله نصب شود. علاوه بر این، به جای استفاده از یک سوئیچ قابل مدیریت با امکانات کنترل دسترسی، از سوئیچی عادی برای اتصال لایه دو سوئیفت استفاده شده است.

بدافزار، ابزار اصلی نفوذ

بنا  به اظهارات پلیس، تیم فنی سوئیفت در طول راه اندازی سیستم یک اتصال بیسیم به سیستم های داخل اتاق مخصوص سیستم های سوئیفت ایجاد کرده بودند که با یک پسورد ساده محافظت می­شده است، اما پس از پایان پروژه این اتصال بی­سیم را قطع نکرده بودند. همچنین درگاه USB یکی از کامپیوترهای متصل به سوئیفت فعال بوده است، در حالی که در سیستم های اینچنینی با حساسیت بالا، غیر فعال کردن درگاه های جانبی برای کم کردن احتمال آلودگی به بدافزار ضروری است.

طبق برخی گزارش­ها، هکرها با استفاده از ضعف­های معمول در بسیاری از شبکه ها به شبکه داخلی بانک راه پیدا کرده­اند و سپس از آنجا با ایجاد تغییرات در نرم افزار Alliance Access هم تراکنش­های مدنظر خود را اجرا کرده و هم شواهد مربوطه را پاک کرده­اند. این نرم­افزار خواندن و نوشتن پیغام­های سوئیفت در سیستم فایل را انجام داده و نیز جزئیات تراکنش­ها را در پایگاه داده اوراکل ذخیره می­کند. هکرها با استفاده از یک بدافزار به صورت هدفمند، کنترل­های جامعیتی انجام شده توسط Alliance را غیرفعال کرده و با ایجاد تغییر در محتوا ترتیب درخواست­های پرداخت، تراکنش­های عادی سیستم را به نفع خود تغییر داده اند. این تغییرات از راه دور از طریق یک شبکه فرماندهی و کنترل بدافزار (C&C) در کشور مصر کنترل می­شده است. به علاوه، هکرها تأییدیه­های انجام تراکنش­های سوئیفت را هم با استفاده از همین بدافزار تغییر داده و مقدیر اصلی تراکنش را در آن وارد می­کردند و سپس در پایگاه داده ذخیر می­کردند تا همه چیز عادی جلوه کرده و بانک نتواند متوجه تغییر تراکنش­های عادی شود.

تحلیل و جمع بندی   

موضوع سرقت از بانک مرکزی بنگلادش با سوء استفاده از سیستم سوئیفت وهمچنین تکرار آن در بانک دیگری که تا زمان نگارش این متن نام آن اعلام نشده نشان می­دهد که احتمالاً یک کارزار هدفمند توسط مجرمان سایبری آغاز شده است که گفته می­شود هکرهایی از چین، پاکستان، فیلیپین، ماکائو و سریلانکا در آن دست دارند. در پایان آموخته­هایی از این ماجرا به شکل خلاصه بیان می­کنیم.

1-    ساده­ترین اشتباهات در پیکربندی سیستم­ها راه را برای پیچیده ترین نفوذها باز می­کند.

2-    کنترل دسترسی به شبکه و نرم­افزارها یک عنصر حیاتی در حفظ امنیت سیستم­ها است.

3-    بخش­بندی شبکه ومحدودسازی ارتباط با سیستم های حساس باید در کلیه سطوح انجام شود.

4-    هر سیستم نرم افزاری حتی سوئیفت می­تواند دارای آسیب پذیری­ امنیتی باشد، یا با وجود امن بودن خود نرم­افزار، به دلیل نقص در پیکربندی مورد سوء استفاده قرار گیرد.

حفظ امنیت نقاط پایانی (endpoints)  مستقل از دروازه­های ورود و خروج شبکه، اهمیت دارد.

28 Jun 14:19

درآمد اینترنتی با مشارکت در فروش فایل

by علی لطفی
زیاد گفتند و شنیده‌ایم که وقت طلاست و برای نسلی که این طلای ارزشمند را با وب‌گردی یا ور رفتن به نرم‌افزاهای مختلف معاوضه می‌کند، چه‌چیز می‌تواند بهتر از این  باشد که این طلای مفهومی را با طلا واقعی معاوضه کند. یعنی راهی یا ابزاری که به‌وسیله آن بتوان زمان صرف شده به بهانه تحصیل، […]
27 Jun 17:29

رپورتاژ: موفقیت اولین پروژه کراودفاندینگ ایرانی در حوزه تولیدات صنعتی خلاقانه، در وبسایت دونیت

by علیرضا مجیدی
6-25-2016 10-43-19 PM

شاید خیلی وقت‌ها جو سرخوردگی و ناامیدی به ما غلبه کند و بپنداریم که فضا، برای خلاقیت‌های ما بسته است و واقعا نمی‌شود در بازار نه‌چندان پررونق این روزها، یک پروژه نو را بدون وصل بودن به منابع بزرگ مالی، به موفیت رساند.

گجت فایندما را که مدتی پیش در مورد آن در یک پزشک، پستی داشتیم، را به یاد می‌آورید؟

خوشحالیم که به شما اطلاع بدهید، این پروژه با کمک‌ها کوچک، اما ارزشمند، شما به موفیت رسیده است:

شاید شنیدن خبر اینکه یک پروژه خلاقانه یا تکنولوژیک توانسته در سایتی مانند کیک استارتر سرمایه مورد نیاز خود را تامین کند اصلا عجیب نباشد، اما در کشوری مانند ایران که با سابقه تنها سه سال در حوزه کراودفاندینگ (آن هم بیشتر در پروژه های خیریه و اجتماعی)، اینکه یک پروژه در حوزه اینترنت اشیا بتواند با این روش سرمایه خود را جلب کند، یک موفقیت بزرگ، هم برای این نوع پروژه ها و هم برای کراودفاندینگ به شمار می رود. در هفته گذشته، پروژه فایندیما موفق شد سرمایه مورد نیاز برای تولید انبوه خود را با استفاده از پلتفرم تامین مالی دونیت جمع آوری نماید.

فایندیما یک گجت است که با وصل شدن به تلفن همراه شما، از گم شدن وسایلتان جلوگیری می‌کند. گروه طراح این گجت که جرمینال نام دارد به زودی، اولین سری محصولات پیش سفارش داده شده را به خریداران تحویل می دهد.

در این سالها تنها چند پروژه معدود Iot در داخل ایران توانسته اند با پشتوانه شرکت های بزرگ به موفقیت دست پیدا کنند. فایندیما نیز که یکی از این پروژه های پیشروست به صورت کامل در ایران طراحی شده و در حال حاضر قالب گیری بدنه و ساخت مدار آن در حال انجام است. اما آنچه فایندیما را از پروژه های مشابه دیگر در ایران متمایز می کند این است که توانسته است بودجه مورد نیاز خود را از طریق وبسایت دونیت و به شیوه کراودفاندینگ تامین کند.

امیدواریم موفقیت فایندیما انگیزه لازم برای مبتکران و طراحان ایرانی را فراهم کند تا بدون اینکه نگران تامین مالی برای تولید انبوه پروژه خود باشند، به خلاقیتشان آزادانه مجال ظهور و بروز دهند؛ خلاقیتی که در نهایت به تولید محصولاتی ایرانی با قابلیت عرضه در بازارهای جهانی منجر شود.

27 Jun 17:13

‫چگونگی موفقیت در توسعه موبایل

by مهدی ملاییان

How to be Successful with Mobile DevOps 

27 Jun 17:12

‫پوستر SQL Server 2016

by وحید نصیری

Microsoft SQL Server 2016 Poster 

24 Jun 01:47

ماجراهای دیجی‌کالا و کالاهای دست دوم

by جادی

digiktweet1

شرح ماجرا

چند ماه قبل من از دیجی‌کالا یک تبلت سامسونگ خریدم و حینی که داشتم بازش می کردم کاملا مشخص بود که قبلا باز و دوباره بسته شده. چسب‌های کج و کوله و کثیف و جای انگشت روی صفحه. این رو توییت کردم و خودشون تماس گرفتن و کمی پیگیری کردن ولی عملا ایده شون این نبود که «ببخشید که باز شده. حتما عوض می کنیم». منم حوصله پیگیری جدی نداشتم و گفتم با بددلی نسبی ازش استفاده می کنم.

مطمئنا هنوز خرید اینترنتی برای من جذاب‌تره و دیجی‌کالا هم یکی از معدود گزینه‌ها و بد هم کار نمی کنن در نتیجه دوباره دو هفته قبل فکر کردم برای رادیوگیک و جادی تی وی یک میکرووفن خوب بخرم و یک میکروفون و پایه که کلا می‌شدن حدود هشتصد تومن رو به دیجی کالا سفارش دادم.

بازم هر دو باز شده بودن ): میکرووفن کاملا باز شده و داخل جعبه اش پاره بود و پایه‌اش هم در شرایطی عجیب بود که برچسب دیجی‌کالا زیر شرینک خورده بود. یعنی منطقا توی دیجی کالا بسته بندی شده بود؟ این به نظرم غیرممکنه. شایدم یکی برگردونده بود به مغازه و همونجا دوباره دورش سلفون کشیده بودن و تحویل دیجی‌کالا داده بودن.

خوشبختانه این‌بار به توصیه یک نفر در مورد قبلی عمل کردم: «اینبار حین باز کردن فیلم بگیر که مدرک باشه».

زنگ زدم به دیجی کالا گفتم و گفتن پنجشنبه ظهر گذشته و شنبه تماس بگیرم برای پیگیری. توییت کردم که بازم کالا دست دوم است و منطقا دوباره تعداد زیادی تجربه‌های مشابه‌شون رو گفتن و همون موقع دیجی‌کالا ریپلای زد و بعدش هم زنگ برای پیگیری. فیلم ها رو فرستادم. گفتن شنبه کالا رو بفرستم. به نظرم معقول بود که پایه رو نگه دارم و فقط میکرووفن رو عوض کنم. شنبه پیک خودشون اومد و میکرووفن رو گرفت و برد و اعلام کردن باز شده بودن میکروفون قابل قبوله و میکروفون جدید رو ندارن و پول رو پس دادن.

نتیجه؟ من بعد از یک هفته که از سفارش گذشت، یک پایه دارم بدون میکرووفن و پولم برگشته به حسابم (: من ناراضی هستم چون چیزی که می خواستم رو نگرفتم، دیجی کالا ناراضی است چون برای برندش خوب نیست، پیک ناراضیه چون دو سه بار اومده و یک جایی یک نفر داره سعی می کنه یک میکرووفن باز شده رو به یکی دیگه بفروشه.

ولی حرف‌هایی هست که باید زده بشه

  • کسی از دیجی‌کالا انتظار نداره پرفکت باشه. همه جا اشتباه پیش می‌یاد. ما بازار رو درک می‌کنیم و پیچیدگی کاری مثل کار دیجی کالا در ایران رو. چیزی که حساس است دو تاست.
  1. اولی اینکه اتفاق افتادن دو بار پشت سر هم این مساله برای من (و در کل سه محصول) از نظر آماری خیلی عجیبه. بخصوص که همه در مورد چیزهایی بودن که نسبتا گرون حساب می شن، فروشنده های خاص مشخص دارن و منطقا باید نظم بیشتری داشته باشن.
  2. دومین نکته هم اینه که دیجی کالا باید در این موارد فعال، جوابگو و مثبت باشه. هر دو مکالمه من نکته های منفی داشت. در مورد اول طرف چیزی مثل این ازم پرسید که آیا حالا با کالا مشکلی دارم یا نه. خب منطقا وقتی من می گم کالا دست دوم است دیگه این سوال جایی برای پرسیدن نداره. در مورد دوم خیلی دوستانه سعی شد بهم بگه که بهتره از مراجع مرسوم پیگری کنم و ناراحتی تلویحی داشت از اینکه چرا در توییتر بحث مطرح شده. تکرار می کنم که طرف بسیار دوستانه و محترم بود اما خب سعی کرد این حرف رو بزنه. از معدود دفعاتی که من ممکنه عصبانی بشم. جدی و عصبانی بهش توضیح دادم که اگر نگران برند هستن باید در مورد تحویل کالا دقت بیشتری بکنن یا مثلا جبران کنن اشتباه رو (چیزی بیشتر از پس گرفتن کالا و برگردوندن پول). اینکه بد باشه و ما نگیم، باعث خوب شدن اونها نمی شه بلکه پذیرفتن اشتباه و اصلاح اون است که باعث می شه چهره شون نه فقط بد نشه که حتی بهتر هم بشه. این مورد پر رنگ تر است در مورد آدم هایی که شاید تو توییتر نباشن و سعی می کنن با تلفن پیگیری کنن – حداقل در مورد من که تلفن بسیار کندتر بود و در جواب توییت من هم خیلی ها مشکلاتشون رو گفتن که ظاهرا به اندازه مورد من بهشون توجه نشده بود. بهتر کردن این تاثیری فوق العاده در وجهه دیجی کالا یا هر فروشگاه دیگه خواهد داشت.
  • طبق قانون عجیب ایران که کسانی می‌نویسنش که سواد کافی در این حوزه ندارن، هر کالای خریداری شده از اینترنت رو می تونین تا هفت روز پس بدین! ای مساله نه ربطی به دیجیکالا داره نه لطفی است به خریدار از طرف فروشنده. این یک قانون اشتباهه. من حق دارم لباس رو بخرم، بپوشم و بعد بدون ارائه دلیل پس بدم پولم رو پس بگیرم!‌ این قانون بدی است ولی خب وجود داره پس اینکه کالایی پس گرفته می شه، حق منه نه لطف فروشنده. مشکل این قانون اینه که هیچ حقی به فروشنده نداده و من می تونم اگر می خوام برم کوه یکسری کوله و کفش بخرم برم کوه بیام و بعد پس بدم. این قانون اینقدر یکطرفه و ناکارا نوشته شده که عملا دیگه رعایت نمی شه و فروشگاه هایی که کالاها فقط در صورتی که بپذیرن مشکل اونها است پس می گیرن هم فکر می کنن دارن لطف می کنن – یا حداقل اینطوری مدعی می شن. یک قانون درست و خوب در چنین وضعیتی به نفع همه ما خواهد بود.
  • اما گره اصلی ماجرا اینجاست که در اکوسیستم ایران هستیم. بحث اینه که در نهایت هر کالایی که باز می شه باید به همراهش پولی هم رد و بدل بشه. اینو اضافه کنین به حق من در پس دادن هر چیزی بدون دلیل! در یک کشور درست و درمون اگر کالایی به دلیل منطقی پس داده بشه، در نهایت به کارخونه تولید کننده می رسه و «ضرر» رو کارخونه می ده ولی تو ایران چی؟ توی ایران این میکروفون باز شده و براش پولی داده نشده. این پول رو بالاخره یکی باید بده. منطقا دیجی کالا برای من می فرسته شاید غر نزدم و پولش رو دادم و از دستش راحت شدن. بعد شاید پس بده به فروشنده و فروشنده سعی کنه اونو به یکی که رفته توی مغازه اش غالب کنه – با تکنیک «باز کردن» شرینک در زیر میز و بعد اوردن کالا روی کانتر. اگر اون نتونه بفروشه احتمالا می ده به همکارش تو مغازه بغلی که دوباره بفرسته دیجی کالا و … و در نهایت یک نفر باید پول این کالای باز شده رو بده چون امکان پس دادن اون به کار خونه Rode وجود نداره و وارد کننده هم اینو وارد نکرده حتی روی یکش هم یک قرون ضرر کنه (: این اکو سیستم همه رو مجبور می کنه که در نهایت این رو مثل یک اسکناس پاره اینقدر بچرخونن تا بالاخره یکی قبولش کنه.
  • برای حل مساله بالا امثال دیجی کالا می تونن نگه دارن هر کالا رو از کجا گرفتن و حداقل تو قرارداد جریمه بذارن براشون در مقابل چنین کاری یا دیگه ازشون نخرن. احتمالا خیلی زیاد کار نمی کنه چون به هرحال فروشنده ها هم همین ها هستن ولی خب … شاید بهتر بشه.. یا مثلا در مورد چیزی مثل تبلت سامسونگ بعیده براش جای معتبر و غیر دروغگو پیدا نشه. احتمالا مساله بیشتر وابسته است به فاکتورهایی که کسی مثل مامور خرید برای محل خریدش انتخاب می کنه.
  • و در نهایت.. من از دیجی کالا خریدم می کردم / می کنم برای اینکه مطمئن باشم درگیر اون کلاه برداری های توی مغازه هایی که کالای باز شده رو خودشون باز می کنن می دن دستم نباشم. در واقع تنها دلیل من برای اینکه از دیجی کالا – علی رغم گرونتر بودن نسبی اش – می خرم مطمئن بودن از اصالت و نو بودن کالا است. اگر قرار باشه هر بار ریسک کنم و اگر نو نبود محبور بشم بعد از یک هفته تلفن و پیک پولم رو پس بگیرم و در جای قبلی باشم و ذوقم از بین رفته باشه، ترجیح می دم بازم برم مغازه و مواظب باشم که حتما نو می خرم. من بازم به دیجی کالا فرصت می دم چون حس می کنم تلاششون رو می کنن اما خب پروسه فیلم گرفتن از «آنباکسینگ» رو ادامه می دم و انتظار هم دارم اونها هم برای خودشون در قبال چنین «اشتباهاتی» جریمه هایی در نظر بگیرن.