Shared posts

06 Apr 04:21

ّFamily

by Moly
One big, not-so-happy family Earth is our mother, the sun or sky is Dad, the sea is a weird uncle, and the hill is a distant cousin. Storms may be fights; a nice day may mean that the sky-daddy has found a new girlfriend; winter comes when Earth-mama finds out about it and gives everyone the cold treatment.
05 Apr 06:08

تضاد

by مولی

جدی ترین شوخی ام، نثر شعر هایم بود..

01 Apr 20:36

خانواده

by مولی

زمین مادر ماست. خورشید یا آسمان پدر ما، دریا عمویی عجیب و غریب و تپه های برآمده از زمین آشنایان دور…

طوفان به معنای جنگ و یک روز خوش یعنی پدر (آسمان) دوست دختر جدیدی یافته است.
با این حساب، زمستان یعنی مادر (زمین) از این قضیه باخبر شده است و رفتارش با همه سرد شده است…

نسخه انگلیسی هم به زودی در وبلاگ انگلیسی نوشته خواهد شد.

27 Mar 03:22

فکر

by مولی

مسئله این نیست که فکر های زیادی داشته باشی، مسئله این است که به یک فکر بچسبی…

- یادداشت های روزانه

25 Mar 14:06

تنهایی

by مولی

بار الهی،

هزار اسم هم که داشته باشی، باز تنهایی..
چو من که هزار دوست دارم و تنهایم…

25 Mar 09:17

بازی

by مولی

“دُرُسه آقا، میدونم زندگی یه جور بازیه. میدونم”
چه بازی ای، چه کشکی، چه پشمی. بازی! اگه طرفِ کله گنده ها باشی قبول دارم بازیه. ولی اگه طرفِ دیگه باشی، طرفی که کله گنده ها نیستن، دیگه بازی چه معنی داره؟ هیچ چی، هیچ بازی در کار نیست.

ناتور دشت / جی دی سلینجر / محمد نجفی / صفحه ۱۲

23 Mar 15:11

سیگار

by مولی

هر دو با دست می کشیدم.
من بین لبانم بود،
او روی بوم نقاشی..

برای من،
دود شد و رفت.
برا او را اما،
هر که دید، دست زد:
بسیار قشنگ است.