Shared posts

27 Aug 10:56

شلوار زرد هم می‌تواند یک ضرورت باشد.

by آیدا-پیاده

عاشق شلوار زرد شدم. همه فکر و ذکرم شد شلوار زرد.پول نداشتم و قبل اینکه سفرگرون برم به خودم قول دادم یا پاریس گردی با عزت یا لباس‌های غیر ضروری (ضروری!)، فلذا بعد سفرم دارم لخت تردد می‌کنم. هیچ عذر موجهی خوبی برای خرید شلوار نبود. شلوار زرد یک نیاز نیست. خود شلوار در حالتی که شلوار نداشته باشی شاید یک نیاز باشد ولی شلوار زرد تا مچ پا نیاز داشتن خیلی لوکس است. همه اصول ضد مصرف‌گرایی را که می‌گویند شلوار زرد تحت هیچ‌ شرایطی یک نیاز نیست و حتی نمی‌تواند یک نیاز بشود را هم -در تئوری- می‌دانم ولی شلوار را می‌خواستم با تمام وجود. سعی کردم به شلوار فکر نکنم ولی بعد دوروز یک جور بیماری گرفتم که مدام در ذهنم می‌گفتم”آخی چه جای شلوار خالی” . ناگهان همه کمد لباسم تشکیل شد از بلوز و کفش و ژاکت‌هایی که فقط و فقط با شلوار زرد زیبا می‌شدند. هرچیزی بالاتنه تن می‌کردم فکر می‌کردم چقدر جای یک شلوار زرد این پایین خالیست. هرمجلسی دعوت می‌شدم فکر می‌کردم وای چقدر این مناسبت خاص یک شلوار زرد لازم داشت. حتی اونروز داشتم با کسی خیلی غمگین حرف می‌زدم و نشسته بودم در راه پله شرکت و آفتاب می‌تابید روی سرم. با موهام بازی می‌کردم و ناگهان حس کردم موهام درطول تابستان روشن شده و به آنطرف خطی گفتم من دارم بلوند می‌شم و همان لحظه با اینکه خیلی غمگین بودم فکر کردم “آخ، چقدر این موی رو به بلوند شدن من با شلوار یک زرد قشنگ می‌توانست قشنگ بشود”. کم‌کم انقدر وضعم حاد شد که پریروز موهام رو با کش مشکی بستم (من کلا دوتا کش دارم که هردو مشکی‌ست) و ناگهان فکر کردم “چقدر یک شلوار زرد با مویی که باکش مشکی دمب اسبی شده زیبا می‌شود” این نهایت وخامت عشق و سرگشتگی برای شلوار زرد است.

غریبه که نیستید، شلوار را خریدم. البته عشقمان دو طرفه بود. رفتم دیدم پنجاه درصد حراج شده و از کلا دو تا ازش مانده بود. یکی اندازه من و دیگری  سایز چهارده. اگر میلش نبود با من لیلی این حالت حراج شدن و صبر روی رگال برای منش پس چیست؟ از تلاشش متشکرم. امروز پوشیدمش و الحق خیلی با کش مشکی سر زیبا شده بود. به همه‌چی می‌آید. سربه زیرم کرده. مدام زل می‌زنم به پاهای موزی رنگم. همزمان باعث شده از خلق دوری کنم. مدام حس می‌کنم همه قهوه به دستهای دنیا می‌خواهند قهوه‌شان را بریزند روی شلوار من. همه چرب های جهان می‌خواهند به بهانه‌ یک جک لوس با دستهای چربشان بکوبند روی پای من. همه قصد معشوق من را کرده‌اند. یک جور خوبی منزوی شده‌ام با شلوارم. حتی به پرنده‌های برین آسمان آبی هم مشکوکم.

 

پ.ن. یکی بود یک زمانی که دوست مکاتبه‌ی من بود و با کلمه کاری کرد که روزی جاش مثل شلوار زرد ناگهان در زندگی من خالی شد. یعنی آدمی بود که هیچوقت درشهرمن زندگی نکرده‌بود ولی مدام جاش خالی بود. قطعه گم شده هرموقعیتی بود.هر رستورانی می‌رفتم فکر می کردم “آخی جاش چه خالیه” ، هرجایی می‌رفتم فکر می‌کردم آخ چه جاش خالی‌ست یا هروقت داشتم با دوستانی که او هیچوقت ندیده بود می‌خندیدم فکر می‌کردم وای چقدر اینجا به او هم خوش می‌گذشت. همیشه هم تشر می‌زدم به خودم که الاغ جای کسی که هیچوقت جاش پرنبوده که خالی نمی‌شود. لابد در ناخودآگاهم وقتی کش مشکی به موهایم می‌بستم فکر می‌کردم چقدر جای دستانش بجای این کش سر رو موهای من خالی‌ست! نه هیچوقت او حراج شد نه هیچوقت وسع من به وصلش رسید.

 

12 Aug 13:00

فراخوان مسابقه‌ی سفرنامه‌نویسی

سفرنامه‌نویسی نوگامسفرنامه‌نویسی با این که در ایران سابقه‌ای طولانی دارد، از سفرنامه‌ی ناصرخسرو گرفته تا سفرنامه‌ی حاج‌سیاح دور اروپا، اما در روزگار مدرن ایران٬ کم‌تر نویسنده‌ی‌ ایرانی خاطرات خود را از سفرهایش نوشته است. روزگار راحت‌تر شده٬ آدم‌ها راحت‌تر سفر می‌کنند٬ کشف دنیا دیگر به سختی گذشته نیست٬ اما ظاهراً نوشتن در باره‌ی تجربه‌های سفر سخت‌تر از گذشته شده است. حالا که تابستان هم هست، نشر نوگام تصمیم گرفته پا پیش بگذارد و از همه‌ی کتاب‌خوان‌ها و نویسنده‌ها و سفردوست‌ها دعوت کند در مسابقه‌ی سفرنامه‌نویسی این نشر شرکت کنند و تجربه‌های منحصربه‌فردشان را حداکثر در دوهزار کلمه روایت کنند.

هیئت انتخاب نوگام از مجموعه آثاری که به این نشر می‌رسد٬ ۱۰ سفرنامه‌ی برگزیده را انتخاب می‌کند و در اختیار داوران مهمان قرار می‌دهد. داوران از میان آثار منتخب٬ یک اثر را به عنوان برنده‌ی مسابقه‌ی سفرنامه‌نویسی این نشر معرفی می‌کنند. جایزه‌ی نفر اول، جایزه‌ی نقدی ۲۰۰ پوندی ست. نوگام ۱۰ اثر برگزیده‌ی این دوره را هم در قالب یک کتاب منتشر و به دیگر برگزیدگانی که سفرنامه‌شان در کتاب چاپ می‌شود٬ حق‌التألیف پرداخت خواهد کرد. داوران مهمان رضا شکراللهی، پیام یزدانجو و آیدا احدیانی هستند. شرایط شرکت در مسابقه و ایده‌های هیجان‌انگیز پیشنهادی با افزودنی‌های مجاز را در سایت نشر نوگام ببینید.


کامنت‌ها