اینجا
همیشه قحطی تو است
و من در آفریقای تنهایی
به شدت بحرانی ام.
سعید شجاعی
همیشه قحطی تو است
و من در آفریقای تنهایی
به شدت بحرانی ام.
سعید شجاعی
ricks cafeوه
علی صالحی موقع ترجمه متن گاتاها و اوستا عبارتی داردکه مثلا دارد به پروردگارش می گوید. ولی خب جاهای دیگر کاربردهای دیگر هم دارد. هراز گاهی میان هجاها یک هو می گوید:
"وه که می شناسمش"
این حس " وه که می شناسمش" گفتنش خیلی شیرین است کیف دارد. خیالش تخت است چشمانش را آرام با خیال کاملا راحت بسته و با لبخند عمیق نشسته پس چهره می گوید " وه که می شناسمش" انگار دارد با افتخار به جهانیان اعلام می کند که بلی. کسی آمده که وه که می شناسمش . گرچه تویش یک جوری "دلتون بسوزه "خفیفی هم دارد ولی خب قابل چشم پوشی و بخشایش است.