Shared posts

14 Apr 19:03

۱۰۱۴. لباس زمین

by کدئین کدی
من از لباس متنفرم. از لباس‌خریدن بیزارم. متنفرم از اینکه هرروز فکرم را صرف این کنم که چه لباسی به چه لباسی می‌آید. به نظرم بالاخره زمانی می‌رسد که طراحی لباس و فشن از بین برود و همهٔ ما یک‌جور لباس بپوشیم؛ چراکه هر بار فیلمی می‌بینم که در آن آدم‌هایی از آینده یا موجوداتی پیشرفته از سیاره‌ای دیگر به ملاقات ما می‌آیند، همه‌شان یک‌جور لباس پوشیده‌اند. انگاری که سرانجام تصمیم گرفته‌اند لباسشان چه باشد. ما هم باید برای سیارهٔ خودمان یک دست لباس طراحی کنیم: «لباس زمین»! هر مملکتی پیشنهادی بدهد و برای انتخاب لباس نهایی رأی‌گیری کنیم.

جری ساینفلد
09 Apr 00:11

تمرین ترور موسوی و کروبی توسط "عماریون"

نازنین کامدار

در حالیکه وعده حسن روحانی در خصوص رفع حصر از رهبران جنبش اعتراضی سال ۸۸ رفته رفته رنگ می بازد، موضوع "فتنه ۸۸" هنوز به عنوان اصلی ترین محور تبلیغات نهاد ها و سازمان های فرهنگی حکومت مورد توجه دارد تا حدی که با وجود افشای انواع رانت خواری ها به بهانه مبارزه با "جنگ نرم"، هنوز هم بودجه های کلانی صرف ساخت محورهای تبلیغاتی ای با موضوع "فتنه ۸۸" می شود. در آخرین نمونه، یک موسسه شبه دولتی متعلق به "قرارگاه عمار" یک بازی کامپیوتری به نام "بازگشت عمار" به بازار عرضه کرده که طی آن بازیکن پس از قتل میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد، مهدی هاشمی و محمد خاتمی به "تالار افتخارات ۹ دی" وارد و برنده می شود. روزنامه شرق در توضیح این بازی نوشته است: "در این بازی‌های کامپیوتری چهره میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد، سیدمحمد خاتمی و مهدی هاشمی نمایان می‌شود که کاربران باید با شلیک به آنان، به مبارزه با افرادی که دشمنان نظام می‌خوانندشان، بپردازند. در بازی بازگشت مختار این رویه نمود عینی‌تری می‌یابد. در این بازی در فضایی وارد خواهیم شد که پوستری از مهندس موسوی با کراوات و شالی سبز و چهره موسوی به‌همراه کروبی و خاتمی و خانم رهنورد جلو مخاطب می‌آید که بازیگر باید با شلیک به آنان امتیاز خود را افزایش دهد اگر نه از «بصیرتش» کم خواهد شد!" به نوشته این روزنامه، فردی به نام "سلطانی" که از دست‌اندرکاران سایت و موسسه تولید کننده این بازی معرفی شده،درباره آن گفته: "این بازی‌ها کیفیت بالای چندانی ندارند اما برای شفاف‌سازی جریانات فتنه به کار می‌آید. این بازی‌ها در ایام فتنه ساخته شده است. در پوستر این بازی عکس مهدی هاشمی با عنوان «تحت‌تعقیب؛ زنده و مرده صفر دلار» منتشر شده است. همچنین در بازی دیگری با عنوان «شلیک به مرتد» شاهین نجفی خواننده خارج از کشور نیز وارد بازی می‌شود". او در پاسخ به این سئوال که چه موسسات یا ارگان‌هایی در ساخت چنین بازی‌هایی نقش داشته اند، گفته : "این بازی‌ها توسط افرادی خودجوش ساخته شده و موسسه هنرهای ناب اسلامی هم آنها را منتشر کرده است. البته بازی «فتنه را بگیر» کاری از موسسه ماست که برای دانلود هم در سایت گذاشته شده است. کاربران در صورتی که نتوانند به افراد نامبرده شلیک کنند، امتیاز (بصیرتشان) کم می‌شود ". خبرگزاری ایسنا نیز ضمن انتشار خبر این بازی، می نویسد: "چندی پیش نیز برای مدتی یک بازی که مربوط به ترور حسن روحانی می‌شد در بازار ارائه شده بود که در نهایت ارائه و انتشار این نوع بازی‌ها این سئوال را به ذهن می‌رساند که آیا در عرصه‌ بازی‌های رسانه‌ای نظارتی بر ارائه‌ و تهیه‌کنندگان این بازی‌ها وجود ندارد؟!" بر اساس این گزارش، رسانه ای شدن خبر توزیع این بازی در فضای مجازی با واکنش هایی همراه بود به طوری که رو گذشته سایت تابناک از جمع آوری این بازی از بازار خبر داد. حسن معظمی، معاونت ارتباطات بنیاد بازی‌های رایانه‌ای به ایسنا گفته است: "دست‌اندرکاران این بازی هیچ‌گونه تقاضایی برای اخذ مجوز به بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای نداده بودند، اما حال که این بازی در فضای مجازی کشور منتشر شده ما براساس وظایف ذاتی خود این مساله را به مراجع ذی‌صلاح از جمله معاونت مطبوعاتی ارشاد، نیروی انتظامی و قوه قضاییه اطلاع خواهیم داد تا تصمیمات لازم در این زمینه گرفته شده و نسبت به برخورد قانونی با آن اقدام شود. در واقع فعالیت سازمان ما همانند سازمان سینمایی کشور است و ما در این زمینه اطلاعات لازم را به مراجع ذی‌صلاح ارائه می‌کنیم تا آنها براساس وظایف قانونی و ذاتی خود کار را پیگیری کنند".  این واکنش ها موجب شد تا "پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه هنر ناب اسلامی" در مطلبی با عنوان "بازی با بازگشت مختار" چنین بنویسد: "در بازی ضد استکباری «بازگشت مختار» (Return of Mokhtar) که با سبک بازی های اول شخص ساخته شده است، شما با نمادهای فتنه و استکبار مبارزه می کنید و به قول سازنده بازی، یعنی وبلاگ نفوذی«دراین بازی همانند مختار از دشمنان انقلاب اسلامی انتقام خواهید گرفت.» بازی بازگشت مختار توسط وبلاگ نفوذی طراحی و تولید شده است. نفوذی پیش از این نیز بازی بسیار ساده تری به نام «جدال با فتنه گران» در خصوص مقابله با فتنه تولید کرده بود. در این بازی شما با عبور از گذرگاه ها و شلیک به چهره سران فتنه از قبیل میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی چهره شیطانی آن ها را برملا می کنید. باید مراقب باشید که این شیاطین و دسیسه هایشان از بصیرت شما کم نکنند. نکته قابل توجه در بازی ضد فتنه «بازگشت مختار» توجه به عوامل اصلی و گردانندگان و هادیان حقیقی فتنه یعنی استکبار جهانی و دشمنانی چون آمریکا، انگلیس و رژیم غاصب صهیونیستی اسرائیل است که باید نمادهای آن ها را نیز منهدم کنید.همچنین استفاده از نمادهای برخی دیگر فتنه گران از قبیل مهدی هاشمی فراری و زهرا رهنورد و همچنین شنیده شدن شعارهایی ضد سران فتنه در گذرگاه های گوناگون بازی از ویژگی های دیگر این بازی است.عبور از تالار افتخارات حماسه های ملی مردمان ایران اسلامی در ۹ دی و ۲۲ بهمن ۸۸ که ضربه سختی بر دهان استکبار بود و انتقام محکمی از جریان فتنه بود بخش دیگری از بازی است. از آنجا که این بازی از طریق اینترنت منتشر می شود اصلی ترین محدودیت در طراحی حجم بازی بود، لذا به منظور جلوگیری از افزایش حجم، بازی به صورت یک مرحله ای و خلاصه شده طراحی شده است. کسانی که ما را به دلیل انجام چنین کارهایی به خشونت طلبی متهم می نمایند بداند که این کارها تنها قطره ای از خشم انقلابی ملت ایران است که در فضای سایبر نمود پیدا کرده است"Description: https://mail.google.com/mail/u/0/images/cleardot.gif
02 Feb 12:45

نابینایی دختر 6ساله بر اثر اشتباه پزشکی

by info@fararu.com
شوخان در زبان كردي يعني دختري شاد و سرمست اما اين دختر كوچك روزهاست كه لبخند بر لبانش نقش نبسته و به جاي بازي وشادي از اين بيمارستان به آن درمانگاه مي‌رود تا شايد بتواند تصويري محو ازدنيا را ببيند.كمي تامل كنيد فقط 4 سال داشت كه نابينا شدو فقط 4 سال دنيا را ديد.
02 Feb 12:02

کارکنان چینی لاک‌پشتهای آزادگان را می‌خورند!

by info@fararu.com
مدیرکل حفاظت از محیط زیست خوزستان گفت: با وجود اینکه «لاک پشت های فراتی» یکی از گونه های در معرض خطر انقراض به شمار می روند کارگران چینی شاغل در میدان های نفتی آزادگان این گونه را شکار می کنند و می خورند.
01 Feb 20:52

اطوار مجری تلویزیونی و همسرش

مجید بهشتی

چه خوب گفته پویان مقدسی :
"به صورت کاملا اتفاقی به این لینک و خبر با این تیتر برخوردم: "شعر زیبای فرزاد حسنی در مورد حجاب و حیای همسرش" و در ادامه هم خبر را خواندم که همسر آقای حسنی مستندی برای شبکه دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی ساخته اند و جناب حسنی هم برای تیتراژ این مستند ترانه ای سروده اند که فرزاد فرزین هم آنرا خوانده است و اثر تقدیم شده به آزاده نامداری همسر فرزاد حسنی که همان مستندساز مذکور است.
باز هم در ادامه تر متن ترانه آمده و بعدترش ویدئویی که فرزاد حسنی با همان اطوارهای چندش آور ترانه را برای همسرش دکلمه می کند و مجری دیگر هم به رسم مراسم قرآن خوانی و تبارک الله گویان زیر دهن قاری، برای درفشانی آقای حسنی به به و چه چه می کند."
متن ترانه را اینجا می آورم:
یه قبله پشت چشماته / که مغناطیس ُ رد کرده
شبای قبل تو باید / به این تقویم برگرده
کنار قلب تو مثل ِ / یه مَردم رو به خوشبختی
تو احساسی بهم میدی / شبیه ِ غیرت ِ تختی
تو می پوشونی موهاتو / غروب غنچه وا میشه
یه مرد از دامن پاکِت / طرفدار ِ خدا میشه
به عشقم مرهمی خانوم / مثه گلدسته و کاشی
فدای اون حَیاتونَم / خانومی که شما باشی
میدونم گاهی از دستم / شبا با بغض میخوابی
نمی فهمم چی کم داری /چرا انقدر بی تابی
ازم بگذر اگه راحت / نگفتم دوستت دارم
اگه غمگین بشی از من / گره میفته تو کارم
چه معمولیه رفتارم / کنار قلب خوش نامت
ولی باور بکن خانوم / هنوزم سخت میخوامت
این ترانه را بخوانید و سطح ابتذال و کوته فکری این مثلا شاعر را لمس کنید... محتوا و حجم واژگان دینی دستمالی شده ی کهنه ی ضد زن را در این چند بیت مرور کنید: قبله، غیرت، پوشاندن موها، پاک دامنی، گلدسته، حیا... ببینید نگاه این مرد به همسرش چگونه تصویر شده است... یک واژه بازی سطحی و بی هنرانه که فقط مخصوص ایشان هم نیست -هر چند که ایشان ید طولایی در این راستا دارند- و صبح تا شب داریم در صدا و سیما و غیر صدا و سیما نمونه هایشان را می شنویم. آخوندهای ترانه سرا که مبانی فقهی و عرفی دینی شان را در ترانه می چپانند و از نزدیک هم که می بینی شان اداهای روشنفکرانه و معترضانه شان زمین و زمان را به هم می دوزد و امان از زیر ابروهای برداشته شان...
نمی دانم این جماعت کاسه لیس بی هنر حرّافِ پررو را باید کجای دل ترانه و هنر این مملکت جا داد که این خانم مستند ساز و مجری اش هستند و آن آقا برنامه ساز و ترانه سرایش و اینچنین با خیال آسوده در برنامه ی زنده ی تلویزیونی این همه بی هنری و حقارت را تف می کنند توی صورت میلیونها بیننده.
اینها همان حوزه رفته های تا دیروز مخالف ساز و ترانه اند که حالا همین ساز و ترانه شده ابزار خودشیرینی و تبلیغات اندیشه ی بیمار و پوسیده شان... مثل همان فیلمسازها و نویسنده ها و شاعرهای اهل بیتی دیگر !"
01 Feb 19:36

یادگار پدر در حال مرگی برای دخترش: یادداشت‌هایی روی دستمال سفره

by علیرضا مجیدی

آقای دبلیو گارث کالاگان، نمی‌داند که تا چه زمانی زنده خواهد ماند. اما می‌تواند از یک چیز مطمئن باشد، برای دخترش به اندازه کافی یادداشت باقی گذاشته است. جالب است که این یادداشت‌ها را در یک دفترچه ننوشته است، او برای تأثیرگذاری بیشتر ترجیح داده است که به جای یادداشت‌هایی معمولی که ممکن است یک دختر جوان بعد از مدتی اصلا نخواند  فراموش کند، آنها را روی دستمال سفره‌هایی بنویسید، تا دخترش هر روز، وقتی ظرف غذای خود را باز می‌کند، یکی از این یادداشت‌ها را ببیند!

1-29-2014 1-33-09 AM

در نوامبر سال ۲۰۱۱ تشخیص داده شده کالاگان سرطان گرفته است، پزشکان به او گفتند که احتمال اینکه بتواند پنج سال تا بیاورد، تنها ۸ درصد است، به همین خاطر او تصمیم گرفت که برای تداوم پدری برای دختر نوجوانش -اما- از این روش عجیب استفاده کند.

1-29-2014 1-33-39 AM

1-29-2014 1-32-51 AM

اما در حال حاضر در سال دوم دبیرستان تحصیل می‌کند، پدرش برای او تا حالا ۷۴۰ یادداشت نوشته است و اگر ۸۶ یادداشت دیگر بنویسد، می‌تواند مطممئن باشد که تا زمان فارغ‌التحصیلی، دخترش هر روز یک یادداشت برای خواندن خواهد داشت.

پروژه شخصی آقای کالاگان، حالا یک وب‌سایت هم دارد و آنقدر تأثیرگذار بوده است که والدین دیگر هم از این پدر مهربان تقلید می‌کنند، به علاوه یک ای بوک هم بر این اساس منتشر شده است.

1-29-2014 1-35-24 AM

1-29-2014 1-35-08 AM

1-29-2014 1-34-58 AM

1-29-2014 1-34-44 AM

1-29-2014 1-34-24 AM

1-29-2014 1-34-09 AM

منبع



فید یک پزشک محل مناسبی برای تبلیغات شما: محل تبلیغات متنی و بنری شما

برای سفارش تبلیغ تماس بگیرید

12 Dec 11:29

چیزی از خودم رو تو این نقاشی پیدا کردم :)

by sisteric

c852d3ef425e7f453c0d1f0fd9942a8f

+

12 Dec 11:27

سیاستمدار بادکنکی فضا را طوفانی می کند

by info@fararu.com
گاوخوني

آقای لاریجانی ایراد از بادکنک نبود از بادکننده بود

رئیس مجلس شورای اسلامی مرحوم عسگراولادی را سیاستمداری باریشه نامید و گفت: «سیاستمدران بادکنکی تنها در زمان طوفانی شدن فضا می توانند رشد کنند و خود را نشان دهند.»
16 Aug 11:27

Photo

by obliteratedheart


15 Aug 13:40

تحولی بزرگ در آیین نگارش فارسی

by pedram


راستش من هیچ‌وقت نفهمیدم جملات قصار روی بیلبوردهای شهرداری از کیست، اما خیلی دوست دارم از چگونگی نشستن این نقطه-ویرگول در این جمله و نام، جایگاه و تحصیلات پیشنهاد دهندگان و تاییدکنندگان و مجریان‌اش سردربیاورم.

Shahrdari.jpg

11 Aug 14:21

نامه جدید لاریجانی به «رئیس‌ جمهور سابق»

by info@fararu.com
11 Aug 14:21

حسینیان: کابینه روحانی امنیتی است

by info@fararu.com
یک عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس معتقد است که کابینه پیشنهادی رئیس جمهور، کابینه‌ای امنیتی است چون اکثر وزرای پبیشنهادی از افراد امنیتی هستند.
03 Aug 05:53

ورود سولانا به تهران برای تحلیف روحانی

by info@fararu.com
03 Aug 05:53

Bottom line

by Oveis Rezvanian
صبح زود باید بروم قزوین. اینجا نشسته ام و معادله ی هزار مجهولی ای را جلوی رویم گذاشته ام که نمی دانم از کجایش باید حلش کنم. اصل حرف یا bottom line ماجرا این است که باید ساعت 8 صبح در دادگستری قزوین باشم. خب، حتما می گویید این که پیچیدگی ندارد. ساعت 5:30 از خواب بیدار شو، ساعت 6 تا 6:15 از در خانه بزن بیرون، یک ساعت و اندی رانندگی کن، ساعت 8 هم در دادگستری قزوین حاضری بزن. اما همین جواب ساده انگارانه ی شما خواننده ی گرامی نشان می دهد که گویا نگارنده را به درستی نشناخته اید و تمام تلاش این سال های نگارنده برای معرفی وجوه درخشان شخصیتی خود به شما بی حاصل بوده است. در واقع شما آگاه تر از آن بوده اید که وقت خود را صرف چنین کار عبثی کنید و یا اصلا امید به دیدن چیز درخشانی داشته باشید.

من آدم رانندگی صبح زود نیستم. آن هم تنها. آن هم برای بیشتر از نیم ساعت. خوابم می گیرد و کاملا محتمل است که سر رانندگی خوابم ببرد و ریق رحمت را سر بکشم. خود این هم البته اتفاق مهمی نیست. یعنی در شرایط عادی، نگارنده هم قبول دارد که مرگ حق است و به هر حال این شتر دیر یا زود در خانه ی هر کسی خواهد خوابید. اما قبول کنید که الان شرایط عادی نیست. یعنی انصاف نیست مایی که 8 سال احمدی نژاد را تحمل کردیم، درست حالا که می خواهد شرش را بکند و برود پی کارش، بی هیچ حظی، در اتوبان تهران-قزوین با زندگی وداع کنیم. اینجانب، با تاسی به ابوریحان بیرونی، به مرگ خواهم گفت: آیا مملکت را بدون احمدی نژاد ببینم و بمیرم بهتر است یا نبینم و بمیرم.

خلاصه کلام این که رانندگی طولانی مدت، بدون همزبانی کسی، یا بدون تخمه آفتابگردان نتیجه ی دلخراشی به همراه خواهد داشت. حالا ممکن است بگویید خب نیم کیلو تخمه با خودت ببر که خوابت نگیرد. اما باز هم با کاهدان زده اید. انگار اصلا متوجه نیستید که حضور با لب و لوچه و دندانهای سیاه در پیشگاه دادگاه، دست کمی از حقارت مرگ در اتوبان ندارد. وانگهی به هر حال صبح زود خروسخوان، معده ی کدام آدم سالمی پذیرای نیم کیلو تخمه آفتابگردان است که شما از نگارنده چنین انتظاری دارید؟ اصلا بگویید بنده را چگونه جانوری دیده اید که چنین پیشنهادی می دهید؟

گزینه ی بعدی این است که با ماشین بروم تا ترمینال غرب، ماشین را در پارکینگ ترمینال بگذارم و از آن جا با خطی ای چیزی بروم قزوین. در طول راه هم تا قزوین تخت بخوابم، بی دلهره ی تصادفی چیزی. برای این که مشکلات این تصمیم را برایتان شرح دهم، ناگزیرم کمی با موقعیت جغرافیایی پارکینگ ترمینال غرب و همچنین انواع و اقسام خطی های تهران-قزوین آشناتان کنم. به طور کلی، برای رفتن به قزوین سه گزینه پیش روی مسافران قرار دارد: اتوبوس، سواری های شرکتی و خطی های همین جوری. اتوبوس در واقع میعادگاه دانشجویان اهل دلی است که در دانشگاه های قزوین و حومه به تحصیل مشغولند و سفر با اتوبوس را فرصتی مناسب برای آشنایی و دست افشانی بی سر خر می دانند. تمام صندلی های اتوبوس مالامال از این جوانان ترگل ورگل است که برای کسب علم تا قزوین و حتی چین هم حاضرند بروند، مشروط بر اینکه کسی جایشان را در اتوبوس عوض نکند و اساسا کاری به کارشان نداشته باشد. وارد اتوبوس که می شوید، ابتدا تصورتان این است که صندلی های خالی به تعداد کافی وجود دارد و هر کجا عشقتان بکشد می توانید بنشینید. اما خیلی زود دستتان می آید که هر کس صندلی خالی کناری خود را با زنبیلی چیزی نگه داشته است، به انتظار یاری که قرار است بیاید و البته می آید. بنابراین خیلی ساده است که سهم شمای غریبه و بی یار از این همه صندلی های خالی و دست افشانی های عاشقانه، ردیف اول اتوبوس باشد، جایی که معمولا پیرمرد بد عنقی همراه و مصاحبتان خواهد بود که هر از گاهی با عطسه های پر سر و صدایش چرتتان را پاره می کند و متعاقبش دستمال پارچه ای بزرگی را از جیبش بیرون می کشد که دهان و مفش را پاک کند. باور کنید هر درجه ای از تقوا را هم که پیشه کنید، پذیرش موقعیتی اینچنینی، که می خورند حریفان و من نظاره کنم، کار راحتی نیست.

اما مشکل واقعی اتوبوس چیز دیگری است: سرعتش پایین است، توقف های متعدد دارد، در پلیس راه می ایستد و ساعت می زند و خلاصه راه یک ساعت و ربعه را دو ساعته می رود. سواری های شرکتی هم کمابیش همین مشکل را دارند. بنابراین گزینه ی مورد علاقه ی نگارنده خطی های همین جوری هستند؛ همان ها که بیرون ترمینال ایستاده اند و داد می زنند قزوین قزوین و از برق نگاهشان پیداست که اصل قزوینی هستند.

حالا برگردیم به مقوله ی موقعیت جغرافیایی این ها. پارکینگ ترمینال دقیقا در نزدیک ترین نقطه به اتوبوس ها و سواری های شرکتی و از قضا در دورترین موقعیت نسبت به خطی های همین جوری قرار دارد. منظور از دورترین، همانا نیاز به یک پیاده روی مردافکن 20 دقیقه ای است که عملا مزیت زمانی خطی های همین جوری را با چالشی جدی مواجه می کند. به عبارت دیگر& این خطی ها که قرار بود نیم ساعت زودتر از اتوبوس ها و شرکتی ها مسافر را به مقصد برسانند، حالا عملا این مزیت را به دلیل زمان پیاده روی از دست داده اند. خاصه این که شرکتی ها به مراتب زودتر پر می شوند و با فراوانی بیشتری می روند و همین جوری ها ممکن است معطلی ای از این باب هم داشته باشند.

گزینه ی سوم این است که با تاکسی و این ها خودم را به آزادی برسانم و بدون آن که نگران پارک کردن ماشین باشم، سوار یکی از همین خطی های همین جوری شوم و در واقع آن 20 دقیقه پیاده روی را هم حذف کنم. شیوه انجام کار هم این است که از خانه تاکسی ای به مقصد سیدخندان و از آن جا هم تاکسی ای به مقصد آزادی شکار کنم. این راه البته معقول و خوب است و نگارنده هم معمولا همین شیوه را پی می گیرد. اما مشکل این جاست که وقتی قرار است صبح اول وقت قزوین باشم –مثل فردا- این ریسک وجود دارد که تاکسی به موقع پیدایش نشود و وقت بیشتری ازم بگیرد و از bottom line نهایی عقب بیفتم.

راه دیگر این است از خانه آژانس بگیرم به قزوین. این یکی که دیگر عالی است: بی مشکل. مثل آقاها می نشینم عقب ماشین و از همان جلوی در خانه می خوابم تا خود قزوین. مشکل فقط اینجاست که این شیوه هزینه های نگارنده را زیادی بالا می برد. یعنی باید 60 تومان کرایه رفت را بپردازم و البته مقداری هم بابت برگشت تقبل کنم. بنابراین یک رفت و برگشت ساده به قزوین و تردد در شهر و صرف صبحانه (عدسی) و ناهار (قیمه نثار) برای نگارنده صد تومانی –بلکه بیشتر-  آب خواهد خورد. شما خواننده ی عزیز واقعا چه فکری با خودتان کرده اید؟ که نگارنده سر گنج نشسته است؟


نشسته ام به حل معادله ی چند مجهولی رفتن به قزوین. هی گزینه ها را بالا و پایین می کنم و نتیجه نمی گیرم. به خودم می گویم بخوابم و صبح که بیدار شدم، همان موقع تصمیم بگیرم. بعد نهیب می زنم که باید برنامه ام را از الان بدانم تا ساعت بیدار شدنم را کوک کنم. چشمم به همشهری داستان جدید می افتد که امروز خریدم. بازش می کنم  و سرسری ورق می زنم. توجهم جلب داستان "دالان نور" رضا منصوری می شود. برایم اس ام اس می آید. همشهری داستان را ول می کنم و می روم سر موبایل. اس ام اس را می خوانم و جواب می دهم. باز بر می گردم سر حل معادله ام.

زندگی شروع شده است. ایران هستم. Bottom line این است.


03 Aug 05:45

گوری که دو دلداده را با وجود عقاید مذهبی متفاوتشان به هم متصل می‌کند

by علیرضا مجیدی

«کلنل فن گورکوم» و «جونکوروو فن افردن» زن و شوهری بودند که در جنوب هلند در شهر کوچکی موسوم به kitsch می‌زیستند، هر دوی آنها مسیحی بودند، ولی کلنل پروتستان و همسرش کاتولیک بود.

در سال ۱۸۸۰ کلنل مرد، طبق سنت آن زمان مرده‌ها باید در گور خانوادگی خود، در گورستانی مخصوص هم‌مذهبان خود به خاک سپرده می‌شدند، پس کلنل را در گورستان پروتستان‌ها به خاک سپردند.

۸ سال بعد، زن هم از دنیا رفت، او را در گورستان کاتولیک‌ها به خاک سپردند، اما طبق درخواست او، به جای اینکه او را در گور خانوادگی اشرافی‌اش بگذارند، او را در قسمت دیگری از گورستان کاتولیک‌ها مدفون کردند، قسمتی که بسیار نزدیک شوهرش باشد و در واقع دیوار به دیوار گور همسرش باشد.

07-27-2013 06-20-22 AM

یک دیوار این دو را بعد از مرگ از هم جدا می‌کند ولی در بالای گور آنها دو دست کوچک، از فراز دیوار عبور می‌کند و این دو را به هم پیوند می‌دهد.

07-27-2013 06-20-41 AM

به گور آنها به هلندی Het graf met de handjes می‌گویند که معنی‌اش گوری با دستان کوچک است.

07-27-2013 06-21-18 AM

منبع


03 Aug 05:39

گوگل سرویسی را برای یافتن تلفن های اندرویدی عرضه خواهد کرد

by مانی قاسمی
گوگل سرویسی را برای یافتن موبایل های اندروید عرضه خواهد کرد
در گم کردن موبایل خود مهارت دارید؟ نگران نباشید، چرا که تعداد بسیاری از کاربران مانند شما هستند و همین موضوع گوگل را وادار کرده است تا به فکری راه حلی باشد.

دقایقی پیش اعلام شد که این شرکت در نظر دارد تا سرویسی به نام Android Device Manager را در اواخر این ماه معرفی کند که به کاربران اجازه می دهد هنگامی که دستگاه خود را گم کردند راه هایی را برای یافتن آن در اختیار داشته باشند.

شما با استفاده از این سرویس می توانید زنگ موبایل خود را با بلند ترین حد ممکن به صدا در بیاورید تا از این طریق حتی اگر دستگاهتان سایلنت نیز باشد، آن را راحت پیدا کنید. این سرویس همچنین قادر است تا مکان موبایل شما را به صورت زنده بر روی نقشه گوگل نمایش دهد و در شرایط اضطراری نیز قابلیت پاک کردن اطلاعات از راه دور را در اختیارتان می گذارد. شایان ذکر است که این سرویس برای نسخه ها ۲.۲ به بعد اندروید در دسترس خواهد بود.

فعلا اطلاعات بیشتری در مورد این سرویس نداریم، اما به زودی خواهیم دانست که گوگل چه فکر ویژه ای برای پیدا کردن گمشده های اندرویدی کرده است.
02 Aug 10:05

بو1 / بو2 / بو3

by سراب ساز سودا ستیز

فیلم را کوتاه دوست دارم، بوسه را طولانی دوست دارم. ویسکی را سرد دوست دارم، بوسه را گرم دوست دارم. آلو را خشک دوست دارم، بوسه را خیس دوست دارم. حساب را پاک دوست دارم، بوسه را کثیف دوست دارم. اسب را اهلی دوست دارم، بوسه را وحشی دوست دارم. آرایش را ساده دوست دارم، بوسه را پیچیده دوست دارم. خطوط جاده‌ را منقطع دوست دارم، بوسه را ممتد دوست دارم. انتظار را ایستاده دوست دارم، بوسه را خوابیده دوست دارم. چای را معمولی دوست دارم، بوسه را ویژه دوست دارم. مو را بسته دوست دارم، بوسه را باز دوست دارم. سفر را با برنامه دوست دارم، بوسه را بی‌برنامه دوست دارم. گام را سریع دوست دارم، بوسه را آرام دوست دارم. چیپس را شور دوست دارم، بوسه را شیرین دوست دارم. نگاه را بی‌زبان دوست دارم، بوسه را با زبان دوست دارم. مهمانی را با خبر دوست دارم، بوسه را بی‌خبر دوست دارم. شمع را روشن دوست دارم، بوسه را تاریک دوست دارم. موسیقی را انگلیسی دوست دارم، بوسه را فرانسوی دوست دارم. مرگ را آنی دوست دارم، بوسه را تدریجی دوست دارم… تو را مردد دوست دارم، بوسه را مطمئن دوست دارم.


02 Aug 09:57

آیا انسان‌های غارنشین، تحت تأثیر مواد توهم‌زا نقاشی می‌کشیدند؟

by علیرضا مجیدی

چیزی که بسیار اوقات بعد از بررسی نقاشی‌های انسان‌های اولیه در غارها، محققات را شگفت‌زده می‌کرد، سوررئال بودن بسیاری از نقاشی‌ها و تکرار بعضی‌ها از طرح‌ها بود. این سؤال مطرح بود که غارنشین‌ها که منطقا بایستی نقاشی‌های ساده و عینی می‌کشیدند، تحت چه شرایطی این آثار را خلق می‌کردند.

سه محقق به نام‌های تام فروس، الکساندر وودوارد و تاکاشی ایکگامی، به تازگی نتایج پژوهش خود را که نقاشی‌های دیواره‌های غارها را در یک بازه زمانی ۴۰ هزار ساله بررسی می‌کند، منتشر کرده‌اند. آنها متوجه شدند که طرح‌های حلزونی و لابرینتی مشابهی در این نقاشی‌ها تکرار می‌شود، بسیار جای تعجب بود که انسان‌های اولیه با وجود اینکه هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند، نقاشی‌هایی با طرح‌های مشابه می‌کشیدند. این موضوع اصلا نمی‌توانست تصادفی باشد.

cave mural

آنها به این نتیجه رسیدند که این طرح‌ها در واقع بعد از مصرف مواد توهم‌زا در غارنشین‌ها در ذهن آنها ایجاد می‌شد و آنها اصطلاحا وقتی «های» می‌شدند، مبادرت به کشیدن این نقاشی‌های خاص می‌کردند.

07-16-2013 11-20-15 AM

پژوهشگران ایجاد طرح‌های مشابه را جلوه‌ای از ناپایداری‌های تورینگ می‌دانند: سیستم‌های واکنش- انتشار، مدل‌های ریاضی‌ای هستند که توضیح می‌دهند چگونه غلظت یک ماده خاص تحت تأثیر دو فرایند قرار می‌گرد: ۱- واکنش‌های شیمیایی که مواد را به یکدیگر تبدیل می‌کنند و ۲-پخش شده ماده که ماده را از یک محیط دور می‌کند. تغییر غلظت مواد، باعث ایجاد طرح‌هایی می‌شود. در این مورد خاص، تغییرات شیمیایی در درون مغز غارنشینان به دنبال مصرف مواد توهم‌زا رخ می‌داد و منجر به ایجاد طرح‌هایی در ذهن آنها می‌شد.

تحت تأثیر همین مواد توهم‌زا، این طرح‌ها در ذهن، دارای ارزش و اهمیت می‌شدند و معنی‌دار تلقی می‌شدند، طوری که انسان‌های اولیه در مراسم مذهبی، خود به این نقش و نگارها اهمیت می‌داند.

البته این اولین بار نیست که مشخص شده است توهم‌زاها در ایحاد نقاشی‌های غارها، نقشی داشته‌اند، چند سال پیش هم یک نقاشی شش هزارساله در اسپانیا پیدا شد که در آن تصویر قارچ‌هایی توهم‌زا هم پیدا بود.

07-16-2013 11-19-54 AM

متن کامل این تحقیق با فرمت PDF

منبع

02 Aug 09:48

Do you want to see me become her?

by واقف

tumblr_mmgdw2nMM81qbz1b3o2_500.jpg

“هرگز آن روزِ خوبي را كه من و مريلين در نيويورك قدم مي‌زديم را فراموش نخواهم كرد. او نيويورك را به اين خاطر دوست داشت كه آن جا كسي مانند هاليوود مزاحمش نمي‌شد، مي‌توانست لباس‌هاي معمولي‌اش را بپوشد و هيچ كس متوجه او نباشد. او عاشق اين كار بود. همين طور كه پايين برادوي راه مي‌رفتيم، رو به من كرد و گفت:’مي‌خواي ببيني كه من تبديل به او مي‌شم’ نمي‌دانستم منظورش چيست ولي فقط گفتم ‘بله’- و سپس آن را ديدم. نمي‌دانم چگونه چيزي را كه ديدم توضيح دهم، چون تشخيصش بسيار مشكل بود، او چيزي را درون خود روشن كرده بود كه تقريبا به جادو شباهت داشت. و ناگهان ماشين‌ها سرعتشان را كم مي‌كردند و مردم سرشان را مي‌چرخاندند و سر جايشان مي‌ايستادند تا به او خيره شوند. آن‌ها فهميده بودند كه او مريلين مونرو بود، انگار كه ماسكي را از روي صورت خود برداشته باشد، ولو اين كه ثانيه‌اي پيش‌تر هيچ كس متوجه او نبود. هرگز پيش از آن چيزي شبيه اين نديده بودم”.

ايمي گرين، همسر ميلتون گرين، عكاس شخصي مريلين مونرو

02 Aug 09:47

مطالعات نشان می‌دهند که تبلیغ‌دهندگان از روی وبگردی افراد می‌توانند وضعیت سلامت آن‌ها را بفهمند

by احمد شریف‌پور

اینترنت ابزار بسیار مناسبی برای بسیاری از کارها استو به نظر می‌رسد جست‌وجو برای اطلاعات پزشکی یکی از معمول ترین این کاربردها است. WebMD و دیگرسایت‌های پزشکی مانند هدیه‌ای الهی به نظر می‌رسند که به افراد وسواسی کمک می‌کنند که بفهمند سرگیجه‌شان به بی‌خوابی دیشب مربوط است یا به موضوعی جدی‌تر ربط پیدا می‌کند. در همین حال بسیاری از وب‌سایت‌های پزشکی پرطرفدار عوارض جانبی دردسرساز مختص خود را دارند:

آن‌ها فعالیت کاربران را با شرکت‌های تبلیغاتی طرف سوم به اشتراک می‌گذارند. این اطلاعات می‌توانند فهمیدن وضعیت سلامت یک کاربر خاص را ممکن کنند.

webMD-Cover

حداقل تحقیقی که روی ۲۰ سایت برتر اطلاعات سلامتی انجام شده است به چنین نتیجه‌ای رسیده است. برای این تحقیق که توسط پروفسور مارکو دی هوچ (Marco D Huesch) از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی انجام شده است، از ابزارهای آزاد Ghostery و Charles استفاده شده است. این تحقیق نشان داده است که هر ۲۰ سایتی که مورد بررسی قرار گرفته‌اند حداقل به یک روش فعالیت کاربران را ردگیری کرده و هفت وب‌سایت کلمات جست‌وجو شده توسط کاربران را در اختیار سایر شرکت‌ها قرار می‌دهند.

Health-websites-survey-jama

هوچ در گفت‌وگو با Verge گفته است که نگرانی اصلی این است که به کمک اطلاعات جمع‌آوری شده توسط این سایت‌ها و ترکیب آن‌ها با اطلاعاتی که از سایر سایت‌ها (بویژه شبکه‌های اجتماعی) قابل استخراج است، می‌توان پرونده به نسبت کاملی از وضعیت سلامت افراد را بدون اطلاع آن‌ها ایجاد کرد.

او می‌گوید: «به صورت تئوری ممکن است یک نفر بتواند مستندات محکمی حاوی تمام اطلاعات به خصوص اطلاعات پزشکی شما تهیه کند. اطلاعاتی نظیر داروهایی که می‌خورید، جایی که کار می‌کنید و سایر اطلاعات شخصی شما». یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های هوچ این است که به این ترتیب برخی ممکن است تبلیغات مرتبط به سلامتی بهتری دریافت کنند. مثلا افرادی که از وضعیت سلامت بهتری برخوردار هستند، با تبلیغاتی برای بیمه‌های سلامتی با تخفیف بیشتر رویه‌رو شوند در حالی که افراد بیمار به حال خود رها شوند.

targetedADV

البته هوچ با تبلیغات هدف‌گیری شده (تبلیغاتی که براساس سابقه مرور کاربران انتخاب شده و نمایش داده می‌شوند) مخالف نیست. او تنها معتقد است که وضعیت کنونی که صنایع و کسب‌وکارها تنها تحت نظارت خودشان اداره می‌شوند وضعیت ایده‌آلی نیست. او می‌گوید: «باید تعادلی در این میان برقرار شود، اما در وضعیت فعلی یک کفه به شدت سنگین‌تر است. فناوری بسیار سریع‌تر از چیزی حرکت می‌کند که مقامات نظارتی بتوانند با آن پیش بروند.»

اگر در ۵ سال گذشته از وب استفاده کرده باشید احتمالا با این تبلیغات روبرو شده‌اید که گویی در تمام وب‌سایت‌ها شما را دنبال می‌کنند. شیوه کار معمولا به این شکل است که نشست‌های مرور وب کاربر از طریق کوکی‌ها ردگیری می‌شوند. هوچ اشاره می‌کند که قوانین کنترلی کنونی (نظیر قوانین آمریکا برای رازداری درباره اطلاعات پزشکی افراد) به تبلیغات هدف‌گیری شده وب اعمال نمی‌شوند. دلیل این است که چنین فناوری‌هایی از اطلاعاتی استفاده می‌کنند که به نظر نمی‌رسد به صورت مستقیم کاربردهای پزشکی داشته باشند.

منبع (+)


  • شیرکنید، ۵۰۰هزار تومان جایزه ببرید!
  • 21 Jul 13:01

    :: موجودی داروی بیماران هموفیلی کفاف ده روز را هم نمی‌دهد

    by kami19
    ایلنا: عضو مجمع عمومی کانون هموفیلی ایران از کمبود شدید دارویی بیماران هموفیلی ظرف ده روزآینده خبرداد. احمد قویدل در گفتگو با خبرنگار ایلنا، در مورد آخرین وضعیت دارویی بیماران هموفیلی گفت: چهارشنبه هفته گذشته نزدیک به ۲۸ هزار ریال شیشه فاکتور هشت بعد از دو ماه معطلی در گمرک ترخیص شد. مدیرعامل سابق کانون هموفیلی ایرانی افزود: این ۲۸ هزار ریال دارو اگر در سطح کشور درست توزیع شود شاید موجودی ده روز هم کفاف ندهد. وی با اشاره به اینکه عملا تا ظرف ۱۰، ۱۲ روز آینده بیماران هموفیلی درمعرض کمبود شدید دارویی قرار می‌گیرند، افزود: متاسفانه هیچ موضع‌گیری شفافی از وزارت بهداشت و سازمان‌های مربوطه در این زمینه منتشر نشده است. قویدل تصریح کرد: در تامین داروهای بیماران هموفیلی نگرانی جدی و اساسی وجود دارد چراکه داروهای وارداتی باید از ماه‌ها قبل قرارداد‌ها و تفاهم نامهٔ آن‌ها با شرکت‌های وارد کننده دارو امضا می‌شد اما تا جایی که اطلاع داریم تفاهم نامه‌ها هنوز امضا نشده است، که درحال حاضر این موضوع به شدت موجب نگرانی ما شده است. وی به ادعای وزارت بهداشت مبنی بر طرف کردن مشکل دارویی کشور اشاره کرد و افزود: کلیدی‌ترین گزارشی که وزارت بهداشت باید ارائه کند این است که چه تعداد تفاهم نامه با شرکت‌های وارد کننده دارو برای فاکتور هشت، نه، فایبا و دیگر داروهای خونریزی دهنده به امضا رسانده است و چه زمانی قرار است این دارو‌ها به کشور وارد شود. مجمع عمومی کانون هموفیلی ایران خاطرنشان کرد: ارائه این گزارش است که نشان می‌دهد وزارت بهداشت برای رفع مشکلات دارویی بیماران برنامه دارد نه اینکه تنها بگویند مشکلات را برطرف کردیم، اینکه معنا ندارد. قویدل با تاکید براینکه وزارت بهداشت هیچ گونه برنامه‌ای برای تامین داروهای مورد نیاز بیماران خاص به ویژه تامین ارزآن‌ها ندارد، افزود: همین بی‌برنامگی بیماران را با بحران جدی مواجه کرده است و از تمامی سازمان‌های نظارتی اعم از مجلس و سازمان بازرسی کل کشور تقاضای رسیدگی به بی‌برنامگی وزارت بهداشت وعملکرد نامطلوب وزارت بهداشت را داریم.وی خاطرنشان کرد: در تمام مدت بحران دارویی سازمان بازرسی کل کشور در وزارت بهداشت مستقر بوده است اما تاکنون هیچ گونه موضع‌گیری نسبت به کوتاهی وزارت بهداشت درحوزه تامین داروی بیماران انجام نداده است. قویدل ادامه داد: سازمان بازرسی کل کشور جهت بررسی عملکرد وزارتخانه‌ها به صورت دوره‌ای در طی روزهایی از سال در محل وزارتخانه مستقر می‌شود و نسبت به این حضور اطلاع رسانی می‌کند تا هر کسی شکایتی دارد به آن‌ها اعلام کند اما می‌بینیم با وجود استقرار نیروهای سازمان بازرسی در بدنه وزارت بهداشت به عنوان ماموریت تعریف شده آن‌ها در قانون به رغم مشکلات جدی دارویی در سطح کشور که یک فاجعه پنهان است هیچ موضع گیری ازاین سازمان ندیده‌ایم. وی با اشاره به اینکه تخلف زیر گوش سازمان بازرسی انجام شده است، افزود: وزیر جدید بهداشت هیچ گونه تحرکی متناسب با مشکل دارویی تاکنون نداشته‌اند. مجمع عمومی کانون هموفیلی ایران خاطرنشان کرد: تنها کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نسبت به وضعیت نابسامان دارو معترض بوده است.
    با ۲۵ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اقتصاد
    لینک مستقیم
    21 Jul 12:52

    لذت

    by purple-macintosh
    ضد حال اینه که بری سراغ فیلم مورد علاقه و ببینی جدی جدی سی دی ش رو گم کردی
    خوش بحال یافتن یه لینک 1080 از اون تو تورنت هستش که حجم 12 گیگش نشان از کیفیتش داره
    ضد حال اساسی اینه که فیلم فرانسویه اما دوبله روسی داره( تازه فهمیدم روسی چه زبون بد آواییه)
    خوش به حال اساسی اینه که تو اون فایل صدای فرانسوی اصلیش هست

    خانوم ها آقایان سرنوشت شگفت انگیز امیلی(یا همون اَمِلی) پولان
    چسپنده بود.


    20 Jul 14:50

    یک عاشقانه غیر بهداشتی

    by زروان ازلی
    پیشگیری بهتر از درمان نیست
    وقتی تو دردی
    20 Jul 14:50

    شب دراز است!

    by مسعود

    یک خانم آلمانی رو که مسلمون شده آوردند تویِ یکی از برنامه هایِ تلویزیون؛ یک خانم مترجم هم اونجا هست که سوالاتِ جنابِ مجری رو ترجمه کنه… مجری شروع می کنه به سوال کردن: «معمولا کسانی که مسلمان میشن تعلقِ خاطرِ خاصی به بعضی از آداب و رسومِ مسلمان ها پیدا می کنن که بعضی از این آداب و رسوم تویِ ماه رمضان سفره ی افطار و نذری دادن به در و همسایه ست، لطفا از ایشون بخواید درباره ی حس و حالشون راجع به سفره هایِ افطار و پختن و پخش کردن نذری برایِ ما و بینندگان مون صحبت کنند.» خانم مترجم سوالِ جنابِ مجری رو ترجمه کردند، مهمانِ بیچاره نگاهِ کوتاهی از سرِ تعجب به مترجم انداخت و پشتِ سرِ هم چند تایی سوالِ از خانم مترجم درباره ی سوالِ جنابِ مجری پرسید و بعد جوابِ کوتاهی به سوالِ مجری داد.

    جنابِ مجری رو کردند به خانم مترجم: «ظاهرا ایشون سوالِ من رو درست متوجه نشدند!»

    خانمِ مترجم جواب دادند: «حقیقت اش خودِ من هم سوالِ شما رو متوجه نشدم، اگه امکانش هست سوال های آسون تری بپرسید!»


    20 Jul 14:47

    حرف‌های جالب غرضی: ضرغامی دستور العمل می‌‌داد که در مناظره ها چه بگویید و چطور رفتار کنید / او جوان است و مدیرهای جوان دوست دارند دستور بدهند

    by mostafa.rezae2020@gmail.com (کافه سینما)

    کافه سینما- "ضرغامی جوان است دیگر. مدیران جوان دوست دارند دستور بدهند. مهم نیست. اما من دلم می‌‌خواست مناظره چهارمی‌‌ هم برگزار می‌‌شد. مطمئن باشید اگر مناظره دیگری بود 10 میلیون نفر دیگر در انتخابات شرکت می‌‌کردند."

    19 Jul 14:46

    West by East - 2004 Shadi Ghadirian

    گاوخوني

    شیر به لحاظ سطح ظرافت سانسور















    West by East - 2004

    Shadi Ghadirian

    19 Jul 14:42

    Photo



    19 Jul 14:42

    دیالوگ ششصد و دوازدهم

    by Bardia.B

    مایکل: نمی‌خواستم ناراحتت کنم.
    هانا: تو نمی‌تونی ناراحتم کنی. تو اونقدر مهم نیستی که بتونی ناراحتم کنی.

    خواننده (The Reader) – محصول 2008
    کارگردان: استفن دالدری
    دیالوگ گویان: رالف فینس (مایکل) / کیت وینسلت (هانا)

    (انتخاب از: میم جان)

    .

    19 Jul 14:33

    چپ هرگز روشنفکر ملی نداشته است

    نزدیک به 22 سال پیش یادداشتی برای مجله خاوران (شماره 5-6) نوشتم با عنوان «جشنواره فجر: حضور پریده رنگ سینمای عرب» (مهر 1370). آن زمان شاید تنها کسی بودم که در این باره می نوشت. معدود همفکران دیگری هم بودند اما کمتر کسی فکر می کرد که چرا جشنواره فجر به روی همه جور فیلمی باز است جز فیلمهای همسایگان ما از ترک و عرب و پاکستانی و هندی. همانجا نوشته بودم که لازم است در کنار فیلمهای سوری و مصری و لبنانی و فلسطینی فیلمهای اسرائیل را هم بشناسیم و نمایش دهیم. 

    اما چرا چشم ما به روی همسایگان مان بسته بود و هنوز هم به میزان زیادی بسته است؟ در همان یادداشت در تحلیل خود نوشته بودم از بس که ما خود را دنباله رو غربی تعریف کرده ایم. می خواهیم جا پای جای او بگذاریم. از خودمان فکری نداریم و طرحی نداریم. خودمان به مساله مان فکر نمی کنیم. لاجرم قادر نیستیم از فضای گفتمانی غربی خود را بیرون بکشیم. به عرب و همسایه هم وقتی توجه می کنیم که غرب توجه کرده باشد. نمونه اش نوبل نویسنده مصری نجیب محفوظ و نویسنده ترک اورهان پاموک که تنها پس از آن بود که آثارشان را خواندیم.

    داستان اسرائیل رفتن مخملباف هم همین است. دوستان چپگرای ما پای خود را از دایره اندیشه غربی بیرون نمی گذارند. احکام آنها را برای مای ایرانی هم به اجرا می گذارند و تعجب هم می کنند اگر بگویی تصمیم استفن هاوکینگ مثلا به من چه ربطی دارد؟ او همانقدر به من ارتباط دارد که آیت الله سیستانی به چپگرایان آمریکا. من در کشوری زندگی می کنم که با اسرائیل رابطه ندارد سهل است سی و چند سال است مردم خود را به گروگان خصومت با اسرائیل درآورده است. آیا من که تنها شهروند جهان ام که گروگان گرفته این خصومت ام باید همان راهی را بروم که نویسنده و آکادمیسین و روشنفکر غربی می رود؟ دانشگاه همان استاد با دانشگاههای اسرائیل رابطه دارد. کنفرانس های مشترک برگزار می کنند. استادان اسرائیلی به کشور و دانشگاه او رفت و آمد دارند و بورسیه ها و فرصتهای مطالعاتی متقابل به اعضای آکادمی ها تعلق می گیرد. هزار جور رابطه علمی بین دو کشور و مراکز علمی و تالیفی و انتشاراتی آنها وجود دارد. حقوق آن استاد در کشورش محفوظ است و هر طور بخواهد می تواند سیاست های دولت اش را در باره جهان و خاورمیانه و اسرائیل نقد کند. آیا رفتار او می تواند الگوی من باشد؟

    فرض کنید چپ های آمریکا هیچ زمینه مهم دیگری برای فعالیت نداشته باشند جز همین دعوای اسرائیل و مخالفت با لابی های اسرائیل در آمریکا و حقوق فلسطینی ها و امثال این مسائل. آیا این وظیفه چپ های ایرانی است که از همان راه بروند؟ آیا چپ های ایران مساله ملی ندارند؟ مساله ملی خود را مثل مساله ملی چپ های آمریکا تعریف می کنند؟ اسرائیل نسبت اش با ایران همان نسبتی است که با آمریکا دارد؟ آمریکا از همه جور حمایت از اسرائیل دریغ ندارد و ایران از هر جور مخالفت دریغ نمی کند. این دو موقعیت سیاسی یکی است؟ آثار و پیامدهایش برای مردم دو کشور یکی است؟ تا نتیجه بگیریم که همان رفتار چپ آمریکا مثلا امثال نوآم چامسکی بهترین نسخه رفتار سیاسی برای ایرانیان هم هست؟

    من نه این روشها را می فهمم و نه این روشها را برآمده از مساله ملی و منافع ملی ایران و ایرانی می دانم. چپ ما متاسفانه در دوره شوروی بزرگترین مساله اش حفظ هژمونی روسی بود و در دوره پساشوروی مخالفت با هژمونی آمریکا. هیچ دستور کار دیگری ندارد. مساله فلسطین هم بهانه است. و گرنه اگر مساله فلسطینیان مطرح بود سرنوشت آنها در سوریه هم برای چپ مطرح بود. نیست برای اینکه سوریه در قلمرو چپ است. ظلم و ستم فقط در اسرائیل بد است. اگر در چچن اتفاق افتاد یا در ارومچی و کاشغر اصلا مساله ای نیست. در تهران هم که ناگفته پیدا ست. چشمپوشی چپ آزار دهنده است. چپ هیچ راه حلی برای مساله ایران ندارد یا آن را چنان به سرنوشت اسرائیل و رابطه اش با فلسطینان گره می زند که راه حل اش به نسل من و شما نمی رسد. کارنامه چپ کارنامه غربزدگی ویرانگری است. چه زمانی که زیر پرچم سرخ سینه می زد و چه زمانی که از جمهوری اسلامی دفاع می کرد و روشهایش را به او می آموخت و چه امروز که به بهانه فلسطینیان به تداوم گروگان ماندن ایرانیان کمک می کند. چپ هرگز روشنفکر ملی نداشته است. و طبیعی هم هست. کسی که به دغدغه های ملی خود فکر نمی کند، مساله اش ایران نیست، سرش جای دیگری گرم است و دلش عشق دیگری دارد چطور می تواند روشنفکر ملی باشد؟ و امروز در میان روشنفکران درست مانند روحانیان کمتر کسی دل به ایران دارد. ایران برای آنها وجه المصالحه است.  باید چراغ برداشت و دنبال کسانی گشت که قبله شان ایران است. آنگاه ممکن است از سیاست مستقل ایرانی حرف بزنیم. 
    19 Jul 14:29

    ۹۷۸. هیجان عصر بی‌ارتباطات

    by کدئین کدی
    فاصله‌ی بین
    افتادن نویز موبایل روی اسپیکر
    تا لحظه‌ی زنگ خوردن گوشی