تو یک عکس تگم کرده .عکسی با نور کرم قهوه ایِ روشن . یک مبل ال رو در نظر بگیرین، عکاس ته یکی از اضلاع نشسته، نفر اول تو کادر عکس یک دختر از دوست هاشه که پشت به عکاس و رو به ما نشسته و داره باش حرف میزنه. نفر دوم خودشه، تکیه داده به پشتی مبل، یک دستش رو پاشه و یک دستش روی پشتی مبل زیر سر من، که نفر سوم در کادر عکسم. و خوابم. واقعا خوابم. سرم رو گذاشتم رو شونه اش و خوابم برده. و نفر چهارم و پنجمِ کادر، رو ضلع دیگه مبل نشستن و بی توجه به ما و عکاس با هم حرف میزنن.
اون شب رو یادم میاد. حدودا یکسال پیش بود. مهمونش بودم،کم میشناختمش، گفتم خسته ام ، زنگ بزن آژانس برام ماشین بگیر. گفت مهمونها که رفتن میرسونمت. گفتم خوابم میبره. گفت همینجا بخواب، داشتن میرفتن بیدارت میکنم. بعد دستشو باز کرد برام، همون دستش که توی عکس سرم روشه و من همونجا خوابیدم. وقتی بیدار شدم که اولین مهمون قصد رفتن کرده بود. مهمون آخر رو با هم رسوندیم و منو گذاشت خونه و رفت.
بالای عکس یک نوت گذاشته : گویند که لحظه ایست روییدن عشق. به خودم میگم چه جملهء مزخرف و هرجا ای ای » گویند که لحظه ایست روییدن عشق» و قند تو دلم آب میشه از این حس مشترکِ خلاصه شده در یک شعر بند تنبونی. از این عشقی در یک لحظه روییده. برای من روییده و برای اون هم روییده.
این رویایی بود که امروز داشتم. سر کوچه شروع شد و دوتا خونه مونده به خونه مون تمومش کردم و دو تا خونه باقی مونده رو لبخند زدم به دختر پانزده ساله ای که تو سرِ منِ بیست و نه ساله جا خوش کرده و قصه میبافه.
توی رویا همه چیز واضح بود ، آدم های توی عکس رو هم حتی در دنیای واقعی میشناسم.هیچ وقت تو رویاهام تنها نیستم، چه خوشحال باشم، چه ناراحت، چه پیروز و چه شکست خورده، آدم هایی توی رویاهام دست هاشون رو زدن زیر چونشون و دارن تماشام میکنن. مرد رویای امروزم رو نمیشناختم اما همونقدر تپل بود که من دوست دارم،لباس هایی پوشیده بود که میپسندم، بوی خنک داشت وقت بوسیدن موهام ، بوسه اش همونقدر مکث داشت که میخواستم. و باقی آدمهایی که میشناسمشون، توی رویام نشسته بودن فقط و فقط برای اینکه شاهد آرامش من باشن. شاهد دوست داشته شدنم.
به جنبه های مختلف اجتماعی بودن ادم فکر میکنم. نیاز به دیده شدن، تحسین شدن و سرزنش شدن، اساس معاشرتهاست. شعرها، نوشتهها، آهنگها،عشقها. بدون بیننده مفت نمیارزن . دنیا بدون بیننده مفت نمیارزه
دستهبندی شده در:
Uncategorized