نکاتی دربارۀ ریخت شناسی آرای رئیس جمهور منتخب
نتایج تفصیلی انتخابات ریاست جمهوری از حیث پیشتازی حجت الاسلام حسن روحانی در سطح کشور تقریباً وضعیت یکسانی را نشان میدهد. به جز سه استان بختیاری نشین همسایه (یعنی خوزستان، کهکیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری) که رضایی در صدر قرار گرفته، برخی شهرستانهای استان خراسان شمالی و رضوی که قالیباف بیشترین آرا را به خود اختصاص داده و دو منطقۀ محروم و کم برخوردار «بشاگرد» (هرمزگان) و «قلعه گنج» (کرمان) که جلیلی رتبه نخست را به دست آورده است، در سایر استانها و شهرستانهای کشور روحانی با تفاضلی کم یا زیاد از سایر رقبا پیشی گرفته است. فلذا در اصل پیشتازی او نمیتوان سخن از نقش آفرینی ویژه و خاص منطقه یا ترکیب جمعیتی مشخص سخن به میان آورد.
اما در مورد یکسره شدن کار پیروزی او در دور اول وضعیت متفاوت است. مروری گذرا بر نتایج تفصیلی به روشنی حاکی از آن است که روحانی «پیروزی در دور اول» را مرهون همانجایی است که احمدی نژاد پیروزی "قاطع" در انتخابات 88 را مرهون آن بود؛ شهرستانهای کوچک و روستاها.
از میان شش شهر بزرگ و پرجمعیت کشور که احتمالاً عنوان کلانشهر در مورد آنها صادق باشد، روحانی فقط در دو شهرستان تبریز و شیراز حدنصاب بیش از 50 درصد آرا را کسب کرده است. میزان آرای او در تهران 47، در اصفهان 46، در مشهد 37 و در اهواز 42 درصد است. در میان سایر مراکز استانها نیز هر چند پراکندگی قابل توجهی از حیث نتایج وجود دارد اما میانگین کلی آنها تقریباً عدد 50 درصد را نشان میدهد. اما جالب اینجاست که درصد رأی روحانی در شهرستانهای کوچکتر به حدود 60 درصد میرسد و در مناطقی که متغیر خاصی نقش آفرین است (مثلاً حضور پررنگ برادران و خواهران اهل سنت) از مرز 70 درصد آرا میگذرد.
توجه به حضور و تأثیر بالای رأی مناطق کم برخوردار در پیروزی دور اولی حسن روحانی هم از جهت فهم درست پیام 24 خرداد از جانب جریان پیروز انتخابات و هم از جهت لزوم بازنگری و ارزیابی جریان اصولگرا و نیز حامیان دولت در کارنامه 4 سال اخیر خود، بسیار حائز اهمیت است. به ویژه دوستان عدالتخواه و آرمانگرا و "مستضعف دوست" ما که تصورشان این بود که رأی مستضعفین مانند چکی سفید امضا در جیبشان است، باید عمیقاً در این باره تأمل کنند که چگونه همانها که با رأی قاطع خود احمدی نژاد را از «مخمصۀ تهران» رهاندند، اینک کسی را برگزیده اند که از هر سو بنگری شباهتی میان او و احمدی نژاد 88 نمی بینی که تعارض و تفاوت نیز مشهود است.
در این فقره نه تنها رأی مناطق و روستاهای محروم، که آرای ساکنان حومۀ مستضعف نشین تهران نیز شایسته توجه است. البته در این مناطق، روحانی به لحاظ درصد آرا پیروزی چندان قاطعی کسب نکرده و عموماً بین 40 تا 45 درصد از آرا را به دست آورده است. اما مقایسۀ عدد آرای او با عدد آرای میرحسین موسوی در همین مناطق، در شرایطی که تعداد کل آرا نسبت به سال 88 اندکی نیز کاهش یافته است، کاملاً معنادار است. تعداد آرای روحانی نسبت به موسوی در اسلامشهر 49.5 درصد، پاکدشت 107 درصد، ورامین 49 درصد و رباط کریم 153 درصد رشد داشته است. شاید اگر سال قبل، آرای بالای علی مطهری در انتخابات مجلس نهم در منطقۀ اسلامشهر (آن هم در حالی که معضلات اقتصادی هنوز ابعاد گستردۀ کنونی را پیدا نکرده بود) مورد تأمل قرار میگرفت، اکنون از نتیجۀ انتخابات در مناطق و نقاطی که در سالهای اخیر پایگاه رأی اصولگرایان و عدالتخواهان قلمداد شده اند، متعجب نمیشدیم. شاید در آن صورت از منظری واقع بینانهتر صحنه کشور و اقتضائات جدید آن را میدیدیم و در حصار اوهام خودساخته گرفتار نمیآمدیم.