Shared posts

21 Sep 06:07

و رها از شرم ايراني بودن هم كارانش آب شده است

by giso shirazi
رها رفته سر كار جديد، كاري كه در ايران معمولا مردها انجام مي دهند و تمامي همكارانش هم مرد هستند،
از روز اول رفتار همه بسيار برخورنده بوده و رها را تحقير و تمسخر مي كردند، سوالات ابتدايي از او مي پرسيدند و متلكهاي در باب جاي زن در اين كار نيست،  رها هم طبعا همه را دايورت كرده بوده به تخمدان چپ
اما در ميان اين جماعت مردان بي ترحم، يك همكاري بوده كه از روز اول سلام مي كرده، غذايش را تعارف مي كرده، افراد را به او معرفي مي كرده و چايي مي ريخته و تنقلات مي داده و خلاصه آدم بوده
امروز مرد عكسهاي عروسي برادرش را نشان رها مي داده كه رنگ لباسها عجيب تند و شاد بوده
رها از او پرسيده كه شما كجايي هستي؟
گفته افغانستان، كابل
23 Jun 17:31

لافم فینی*

by نوشی
سالها پیش با همراهی یه دوست تصمیم گرفتیم یه وبلاگ جمعی راه بندازیم. من وبلاگ رو ساخته بودم، اسمش رو از یکی از شعرای بوکوفسکی انتخاب کرده بودم، حتی میدونستم میخوام باهاش چه بکنم اما مردد بودم. صحبت با اون دوست تردیدامو از بین برد. ما از میون کسایی که اون زمان به من ایمیل میزدن و در مورد خودشون و زندگیشون مینوشتن یا وبلاگاشون رو میخوندیم و در جریان زندگیشون بودیم، چند نفری رو انتخاب کردیم. معیارمونم این بود که مادری باشه که داره دست تنها بچه‌ش رو بزرگ میکنه. هر چند به مرور معیارهامون کمی تغییر کرد. کسی میون ما اومد که مادر نبود، و کسی که مادر بود اما بچه پیش شوهرش زندگی میکرد.
ما شش زن بودیم که با اسامی بانوی شنبه تا بانوی پنج‌شنبه شناخته میشدن. برای هر هفته یه موضوع مشخص برای نوشتن داشتیم. همه هم‌زمان نوشته‌ها رو به سرگروه تحویل میدادیم و سرگروه هر روز یکی از مقاله‎ها رو توی وبلاگ میذاشت. برای روز جمعه هم مهمون مرد داشتیم که بهش میگفتیم مهمون هفته و نظرش رو راجع به همون موضوع منتها از زاویه دید خودش مینوشت. اوج دوران وبلاگ‌نویسی بود، بچه‌ها خیلی خوب مینوشتن و وبلاگ داشت خلاقانه جلو میرفت.
توی پیچ و خم دادگاه روزی که تهدید شدم «کارت به جایی رسیده که …. راه میندازی و … میکنی، حالا وقتی واسه تک‌تکتون پرونده درست شد و اومدین جواب پس دادین حساب کار دستت میاد » بدنم یخ کرد و فهمیدم توی مملکت ما بعضی چیزا واسه زنها اصلا شوخی‌بردار نیست. پس بدون اینکه هول و هراس توی دل بقیه بندازم به بچه‌ها اطلاع دادم مجبورم وبلاگ رو از بین ببرم، بعد تا جایی که میشد از مقاله‌ها نسخه پشتیبان گرفتم و بی‌ سر و صدا وبلاگ رو پاک کردم. میدونم باعث دلخوری شدم، اما راستش تحمل اینکه به خاطر من آدمای دور و برم آسیب ببینن نداشتم.
الان یازده سال از اون قضیه گذشته، دارم با ترسهام مبارزه میکنم و حالا دوباره توی فکر راه انداختن اون وبلاگم. این بار ترجیحم همراهی با زنهای تنهاست. شاید چون خودم توی این شرایط بودم و فکر میکنم بهتر میشه بحثها رو سازماندهی کرد. اما حد و حدود تعیین نمیکنم تا ببینم چی پیش میاد. بنابراین در حال حاضر مهمترین شرط  همراهی اینه که زنی باشین که میخواد بنویسه. اگه دوست داشتین یکی از بانوهای هفته باشین پیام بذارین، پیام خصوصی بفرستین یا ایمیل بزنین.
من در حال حاضر به جز خودم هیچ داوطلب دیگه‌ای ندارم و هنوز جا برای پنج نفر دیگه هست!
.
.
پی‌نوشت: لافم فینی یعنی زن به انتها رسيده يا زن تمام شده.

.

*با احترام به همه بانوان هفته که در لافم فینی مینوشتن: سپینود، پونه، پگاه، نیلوفر، لاله، سارا، سعیده، و خودم.

12 Jun 04:28

دوچرخه‌ای از آنِ خود

by مریم نصراصفهانی

الف- دریا موج داشت، با زحمت از قایق پایین پریدیم و خیس و سنگین کنار ساحل آمدیم. مرد جوان نزدیکمان شد، پرسید:«خطرناک است؟». او جواب داد: «خطرناک که نه ولی هیچ چیز اضافی همراه نداشته باشید چون پرت می‌شه تو آب»… مرد جوان نگاهی به پشت سرش کرد و گفت: «تنها چیز اضافی زنمه» و خندید. او زیر چشمی به من نگاه کرد و گفت: «جلوی ایشون از حرف‌ها نزنید… برخود می‌کنه». مرد جوان تلخ شد و رفت به طرف زن جوانش که نشسته بود روی ماسه‌ها و داشت با انگشت روی زمین دایره می‌کشید.

هنوز مرد‌ها زیاد زن‌ها را مسخره می‌کنند، رانندگی‌هایشان را و کار کردنشان را و واکنش‌هاشان در موقعیتهای ناشناخته را و دست‌وپاچلفتی بودنشان در امور خارج از منزل را، حتی کلید به در انداختنشان را که هربار کلید را میان دسته کلید گم می‌کنند یا به زور می‌خواهند کلید را سروته در سوراخ بچپانند و… کسانی هم دلسوزانه می‌گویند ظاهرن باید پذیرفت که مهارتهای حرکتی و جهت‌یابی عموم خانم‌ها از عموم آقایان پایین‌تر است (احتمالن در ایران)… و جماعت زیادی هم هستند که این‌ها را جزیی از جذابیتهای جنسی زن‌ها دانسته و از بودن در کنار موجودات ضعیف احساس قدرت می‌کنند و این حس شیرین گاهی متقابل هم هست.

ب- «همشهری داستان» صوتی نوروز امسال، داستانی داشت از مدرس صادقی درباره دوچرخه و دوچرخه‌هایش و اینکه اصفهان چقدر شهر دوچرخه است… یادم آمد که غیر از چندسال اخیر در هند، من هیچ وقت دوچرخه‌ای از آن خودم نداشته‌ام. سه چرخه‌های کودکی به کنار، بردار‌هایم شش سالشان که شد صاحب دوچرخه شدند. من نیمه شب‌ها که کوچه خلوت بود با دوچرخه آن‌ها بازی می‌کردم. قم زندگی می‌کردیم و سن تکلیف دختر‌ها در قم خیلی پایین‌تر از سن تکلیف شرعی است (آن موقع اینطور بود). وقتی برگشتیم اصفهان هم آن‌ها علاوه بر دوچرخه‌های حرفه‌ای‌تر صاحب موتور شدند و بعد ماشین و تصادف‌ها کردند و سر و دست‌ها شکستند در حالیکه من همچنان با دوچرخه آن‌ها، یا دوچرخه پدرم صبح خیلی زود در مسیر زاینده رود دوچرخه سواری می‌کردم و یکی دوبار هم سوار موتور شدم تا پدرم موتور سواری یادم بدهد که داد و تمام شد و الان هیچی ازش به یاد نمی‌آورم. من هیچ وقت با دوچرخه به مدرسه نرفته‌ام، پیاده رفته‌ام، با تاکسی رفته‌ام و یا با بقیه دختر‌ها خودم را زورچپان کرده‌ام توی اتوبوس و یکسال هم که سرویس داشتیم برای مدرسه… تهران و دانشگاه مصادف بود با پایان دوچرخه و موتور و…  یکی دوتا از دخترها با ماشین پدر یا همسرشان به دانشگاه می‌آمدند و بقیه با سرویس و تاکسی و اتوبوس

ج- ماجرای خودم و دوچرخه را گفتم که بگویم دختربچه‌های ما محرومند از آموزش مهارتهای حرکتی در محیطهای واقعی، یاد نمی‌گیرند چطور سریع واکنش نشان دهند، زود تصمیم بگیرند، مسیر‌ها را بخاطر بسپرند، به جهت‌ها دقت کنند و… آنها  اغلب فقط مدرسه رفتنه‌ اند و دوازده سال توی تاکسی و اتوبوس و سرویس به گپ و گفت و خنده مشغول بوده‌اند و حواسشان به اطراف نبوده است…

انکار نمی‌کنم که پسر‌ها هم مهارتهای زیادی را یاد نمی‌گیرند. خیلی‌هاشان از درست کردن یک غذای ساده برای سیر کردن شکم خودشان عاجز هستند. آدمهای سرسری و بی‌ملاحظه‌ای هستند در حرف زدن و عمل. شلخته‌اند. نمی‌توانند یکساعت از نوزادی مراقبت کنند. بزرگ شده‌اند، اسمشان «پدر» است اما هرگز کودکشان را حمام نبرده یا عوض نکرده‌اند. چهل سال دارند اما اگر همسرشان برای سه روز مسافرت بخواهد تنهاشان بگذارد باید شش وعده غذا فریز کند… اما ما درمورد این قسم دست و پا چلفتی  بودن‌ها نظر نمی‌دهیم و دنبال تئوری یا اصلاح نیستیم. این‌ها کاملن «عادی» هستند و روا نیست مردی را به‌خاطر آن سرزنش کنیم.


دسته‌بندی شده در: فمینیسم/زنانه نگری, یادداشت
25 Feb 06:08

ايرانيان غريب

by giso shirazi
با دسته هاي گل و هديه هاي دانشجوياني كه دفاع كرده بودند به سمت تاكسي رفتم، پسر بسيار جواني با ديدن من و وسايلم، از نشستن بر روي صندلي جلو صرفنظر كرد و رفت پشت نشست، تشكر كردم و به  راه افتاديم، پولم ده هزارتومني بود و راننده بداخلاق پول خرد نداشت، پسر كرايه مرا حساب كرد، گفت : ارزش حرف شنيدن از راننده را ندارد

يك گلدان كوچك كاكتوس بين هديه هايم بود، آن را به پسر دادم و نگران كه مبادا جلوي بقيه مسافران خجالت بكشد و رد كند
لبخند زد و قبولش كرد
22 Feb 17:01

هنوز دست از شمردن بر نداشته بود

by giso shirazi
راننده سواري با دختر شاد  و  پرگو آشنا  از كار درآمد و مدت طولاني  احوال پدر و مادر و بقيه را پرسيد و دختر با شادماني و خوشرويي جوابش داد
راننده ياداوري كرد كه خواهر مرحوم را هم چندباري سوار كرده و پرسيد : چهار سال شد؟
دختر جواب داد: 
پنج سال و سه ماه  
21 Feb 17:42

اقا هرچي تو اين فيلم كمدي داغونها مي بينيد بر اساس واقعيته، فقط بد ساختنش

by giso shirazi
رها زده با سيگار مبل مامانه را يه كوچولو سوزونده، 
بعد اسفند دود كرده و ريخته رو مبل كه صحنه جرم را دستكاري كنه، 
مبل سوراخ سوراخ شده 

10 Feb 18:04

درباره‌ی برابری ِ نابرابر ِ مردان و زنان

by کمانگیر

به این برداشت ِ شگفت رسیده‌ام که «جنس ِ دیگر» را نمی‌شناسم. یا این‌طور بگویم، برای زمانی طولانی فرض کرده‌ام که «مرد» و «زن»، موجوداتی بسیار مشابه هستند. و این اطلاق‌های کلی را با احتیاط استفاده می‌کنم. فرض ِ اساسی‌ام این بوده‌است که تفاوت ِ واضحی بین مرد ِ نوعی و زن ِ نوعی وجود ندارد. به بیان ِ مجردتر، فرض کرده‌ام که تفاوت ِ یک مرد و یک زن لزوما چندان بیشتر از تفاوت ِ دو مرد و یا تفاوت ِ دو زن نیست. به این برداشت رسیده‌ام که این فرض، نادقیق بوده است و منجر به اتفاقات ِ ناخوشایندی شده است. توضیح می‌دهم.

اول، این که برداشتم چه چیزی نیست. این نکته را فرض ِ اساسی می‌گیرم که مرد و زن از نظر حقوق ِ انسانی و تقسیم منابع کاملا برابر هستند. به این دلیل، حرفی که می‌زنم ارتباطی به اباطیل ِ مردانه، و گاهی زنانه‌ی، زن‌ستیزانه‌ای ندارد که گاهی بعد از آبجوی دوم اتفاق می‌افتد. آدم‌های زیادی، اغلب زن و بعضی مرد، برای برابری جنسیتی جنگیده‌اند. من به حاصل ِ این نبرد، احترام می‌گذارم.

تصور می‌کنم که آشکارترین تفاوت بین دوجنس، ریشه‌های تولیدمثلی دارد. هم‌چنان آگاهم که لزوما اندام جنسی و زنانگی و مردانگی همبستگی تام ندارند. به‌نظرم این ادعا قابل دفاع است که برای مردان رفتار رختخوابی کم‌هزینه‌تر است. از طرف ِ دیگر، هنوز و در سال ۲۰۱۶، با احترام به نخست‌وزیر کانادا و «چون سال ۲۰۱۵ است»اش، اغلب ِ ابزارهای جلوگیری از بارداری روی بدن زنان «نصب» می‌شوند و می‌دانیم که این «راه‌حل»ها سرطان‌زا هستند. تصور نمی‌کنم با این ادعا چندان بتوان مخالفت کرد که هنوز هم بار ِ تولیدمثل، و جلوگیری از آن هم، بر دوش زنان است. این فشار ِ اجتماعی، و به بیان ِ بهتر «بدیهی‌انگاری ِ اجتماعی»، خود را در وجوه دیگری از رابطه‌ی دیگرجنس‌خواهانه هم نشان می‌دهد: گفته می‌شود، که زندگی جنسی ِ یک مرد از ۲۰ تا ۷۰ سالگی چندان تفاوتی نمی‌کند، اما برای زنان نقطه‌ی پایانی، خیلی قبل از ۷۰ سالگی وجود دارد، که، گفته می‌شود، که زنگ پایان زندگی جنسی آن‌ها را می‌زند. این نظریه‌ی بی‌زمانی ِ مردانه و درگیر زمان بودن ِ زنانه، بوضوح، وضعیتی نابرابر ایجاد می‌کند.

اما به‌نظرم، مساله صرفا جنبه‌های انسان-ساخته نیست. زنان، یک چهارم ِ زندگی ِ خود را در پریود ِ ماهانه می‌گذرانند و هیچ مردی هیچ تصوری از این وضعیت ندارد. برداشت ِ مردانه از پریود ِ زنانه، اغلب، مبهم و آمیخته به شوخی است. این به‌نظرم تصادفی نیست که مردان برای وضعیتی که در آن عصبی و ناآرام هستند، عبارت «پریود بودن» را انتخاب کرده‌اند. چطوری؟ پریودم. از آن پیش‌تر، هیچ مردی تصوری از بارداری و زایمان ندارد. گاهی به این فکر می‌کنم که اگر امکان‌پذیر بود که مردان، بارداری و زایمان را تجربه کنند، وضعیت ِ منحنی ِ رشد جمعیت چطور می‌بود. آیا هم‌چنان برای مردان، تولیدمثل، اتفاقی بدیهی می‌بود؟

به‌نظرم، سوال ِ اساسی این است که چطور باید ساختاری ذهنی برپا کرد که در آن، لزوم ِ برابری حقوقی و انسانی مردان و زنان بدیهی باشد و در عین حال ِ تفاوت‌های دو جنس به رسمیت شناخته شود. این، به‌نظرم، گذار از وضعیت ِ دوگانه‌ی برابری-نابرابری به موقعیت ِ برابری ِ‌ نابرابر است. در این نگاه، «تردیدی نیست که مردان و زنان از نظر انسانی برابر هستند، اما….». نکته‌ی کلیدی این است که چند نقطه‌ی بعد از «اما» چطور پر می‌شود که با بخش ِ اول جمله تضادی نداشته باشد.

تصویر – از Suffragette

23 Dec 17:07

شاهزادگان معاصر سرزمين من

by giso shirazi
در فست فودي برايم خودم مرغ سوخاري تند سفارش داده بودم با سالاد سزار و  در حال خوردن و وب گردي متوجه شدم ميز همسايه ام دو دختر فال فروش هستند كه در حال خوردن ساندويج اند، با توجه به منو متوجه بودم كه غذايشان چندان ارزان نيست
متعجب زير نظرشان گرفته بودم كه ديدم دختر گارسون دو نوشابه هم آورد و گفت اين را يكنفر ديگر مهمانتان كرده است، حالا ديگر بقيه ميزها زير چشمي دخترها را كه با وقار و شادمان در حال خوردن بودند زير نظر گرفتند، مرد تپل اشپز اومد سر ميزشان و محل زندگيشان را پرسيد و معلوم شد محله او و دخترها يكي است و كلي صحبتشان گل انداخت
دخترها غذا را خوردند و با دقت ميز را تميز كردند و اشغالها را در سطل ريختند و با لبخند به همه نگاه كردند، نگاه يكيشان به من كه رسيد صدايش كردم و جعبه سالاد سزار را كه هنوز باز نكرده بودم را به او دادم
با لبخند گفت: باور كنيد من جاي خوردن ديگه ندارم و نصف ساندويچم را به برادرم دادم
10 Dec 06:23

مردم مهربان شده اند

by giso shirazi
مرد در جلوي عابربانك دستپاچه شماره حساب را وارد مي كرد اما هر بار ناموفق بود، دختر جوان پشت سرش گفت: مي خواهيد برايتان بخوانم
مرد نفسي به راحتي كشيد و بقيه صف در آرامش منتظر شدند تا كار آن دو تمام شود
زني از گاري لبو و باقلي خريد، كمي جلوتر دختري عقب مانده ،در ميان زباله ها به دنبال غذا مي گشت، زن به خريدهايش نگاه كرد و لبو را انتخاب كرد و به دختر داد
در اتوبوس شلوغ دختر وارد شد، صندلي خالي نبود، دختري همسن خودش روي تك صندلي اش كنار كشيد، دومي آمد كنارش نشست
زني بچه به بغل در كوچه طولاني راه مي رفت، زني ميانسال سوار بر تاكسي تلفني بود، از راننده خواست كه مادر و بچه را سوار كند
زن و شوهري با بسته هاي سنگين بالاي پله هاي مترو بودند، چند پسر جوان شلوغ كنان پايين مي رفتند، متوقف شدند و از آنان پرسيدند: كمك مي خواهيد؟
اينها را همه در همين ايران خودمان ديدم ، در همين يك ماه گذشته
30 Nov 10:33

عکس‌هایی زیبا و جالبی که در سال ۲۰۱۵، لحظات خوبی برای ما ایجاد کردند

by علیرضا مجیدی

در این پست، شماری از عکس‌های شاخصی که در سال ۲۰۱۵، در شبکه‌های اجتماعی داغ شدند را با هم بررسی می‌کنیم.

در جریان بازی‌های اروپایی که در آذربایجان برگزار شد، گویا هیچ کدام از داوران به هنرنمایی این ورزشکار توجهی ندارند:

2015-11-28_11-11-59

این مادربزرگ هم به استقبال جانی دپ آمده است، او تنها کسی در میان جمع است که گوشی موبایل خود را بالا نگرفته و در فکر گرفتن عکس نیست و نگاهی آرزومند هم دارد:

2015-11-28_11-17-27

گذر گله گوسفندان از یک دروازه باریک:

2015-11-28_11-19-00

کپنهاگ دانمارک، دروازه‌ای به سوی بهشت؟!

2015-11-28_11-25-03

این پرنده که از قارچ به عنوان چتر استفاده کرده و با این حال از برخورد قطرات باران ناخشنود به نظر می‌رسد!

2015-11-28_11-26-29

در آرزوی داشتن دو پسر بود و سرانجام موفق شد!

2015-11-28_11-27-17

همانگونه که دانه دادن به کبوترها و پرندگان در پارک‌ها ما معمول است، در اکوادور هم دوست دارند به موجوداتی متفاوت غذا بدهند!

2015-11-28_11-27-52

گردبادی در جنوآی ایتالیا:

2015-11-28_11-29-32

احساسات و نشاط این کودکان در حین کار کردن با آی‌پد:

2015-11-28_11-30-07

زندگی زیباست:

2015-11-28_11-30-59

اعضای تیم دوچرخه‌سواری رواندا برای نخستین بار است که برف را می‌بینند:

2015-11-28_11-33-01

با مادر:

2015-11-28_11-33-29

یک گربه از نمای پایین:

2015-11-28_11-34-06

بعد از طغیان و سیل در برتانیا، این قوها در خیابان شنا می‌کنند:

2015-11-28_11-34-52

این شیرماهی از دریافت هدیه تولد خود که به شکل کیکی از ماهی است، گویا هیجان‌زده و خجالت‌زده شده!

2015-11-28_11-38-02

سگ‌های پلیس در چین مرتب و منظم در انتظار دریافت غذا

2015-11-28_11-38-32

حیات وحش آفریقا:

2015-11-28_11-40-39

 

 


و لطفا «یک پزشک» را در سایر شبکه‌های اجتماعی هم دنبال کنید:
- اکانت جدید اینستاگرام یک پزشک
- گوگل پلاس
- توییتر
- فیس‌بوک

نوشته عکس‌هایی زیبا و جالبی که در سال ۲۰۱۵، لحظات خوبی برای ما ایجاد کردند اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

30 Nov 09:29

تونل‌هایی کوچک در خطوط راه‌آهن ژاپن برای لاک‌پشت‌ها

by علیرضا مجیدی

گاه و بیگاه خطوط راه‌آهن ژاپن با یک مشکل مواجه می‌شدند، در مکان‌های تعوض خط، سوزن‌بان‌ها متوجه می‌شدند که لاک‌پشت‌ها بین خطوط انحرافی راه‌آهن گیر می‌کنند. این مسئله هم باعث بروز حادثه و خوب عوض نشدن مسیر خط می‌شد و هم لاک‌پشت‌های بیچاره را از بین می‌برد.

به همین خاطر راه‌آهن ژاپن با همکاری پارک حیات وحش سوما در کوبه، ترتیبی داد که تونل‌ها کوچکی در این مکان‌ها ساخته شوند که از زیر خطوط آهن عبور می‌کنند.

از زمان احداث تا حالا، مردم گزارش کرده‌اند که ۱۰ مورد استفاده لاک‌پشت‌ها از این تونل‌ها را دیده‌اند.

منبع


و لطفا «یک پزشک» را در سایر شبکه‌های اجتماعی هم دنبال کنید:
- اکانت جدید اینستاگرام یک پزشک
- گوگل پلاس
- توییتر
- فیس‌بوک

نوشته تونل‌هایی کوچک در خطوط راه‌آهن ژاپن برای لاک‌پشت‌ها اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

23 Nov 08:09

http://sirhermes.blogspot.com/2015/11/blog-post_11.html

by Sir Hermes

داشتیم قیمه‌ی معرکه‌ی هتل‌قناری را می‌خوردیم. حرف نوستالژیک‌بودن این‌جا شد. پرسید نوستالژی یعنی گذشته؟ گفتیم نه دقیقن. یعنی آن تکه‌ای از گذشته که جای خالی‌اش درد می‌کنه. بعد مثال زدم از این‌سایداوت. که چطور خاطره‌های خوش مرکزی آدم بعد از مدتی رنگ غم می‌گیرد. بعد مثال عشرت‌‌آباد را زدم. که چه‌طور هربار به‌یادآوردنش برای من همین ترکیب لعنتی شادی از دست‌رفته‌ست. گفتم گاهی به فارسی نوستالژی را غم‌یاد می‌گویند. گوشی‌ام را درآوردم. عکس‌هایی از عشرت‌آباد را نشانش دادم که یک ساعت قبل، آخرین بازمانده‌ی آن خانه برایم تلگرام کرده بود. جواب داده بودم که چه پاییز خالی و غمگینی. جواب داده بود که تنها شدیم، که دلم خیلی گرفته.

آدم است دیگر، گاهی این‌جوری همه‌چی‌ش به همه‌چی‌ش می‌آید، و قاطی می‌شود.
21 Nov 07:20

http://sirhermes.blogspot.com/2015/11/blog-post_21.html

by Sir Hermes

تمرین کنم توهین به عقیده‌ام را مساوی با توهین به خودم فرض نکنم. تمرین کنم زیرسوال‌بردن عقیده‌ام لزومن مستوجب جواب‌دادن نیست. تمرین کنم هیچ‌کس هفت‌تیر روی پیشانی‌ام نگذاشته تا به دیگری ثابت کنم من درست فکر می‌کنم. تمرین کنم به هر عقیده‌ای می‌شود و جا دارد که توهین کرد و خندید. شما هم تمرین کنید. راحت‌تر می‌شوید.
10 Nov 06:48

و فصلهاي اوليه بهتر هستن

by giso shirazi
mim

دیدنش توصیه میشه

خب يك عادتي هم دارم كه وقتي همه درباره يه كتاب و فيلم و سريال حرف مي زنن، من از اون اثر دوري مي كنم و وقتي آب ها و نظرها از اسياب افتادن با آرامش با اثر روبرو مي شوم
حالا دارم دكتر هاوس نگاه مي كنم و بدون به يادآوردن جملاتش در نت، مي خندم و شگفت زده مي شوم و يكي دوباري هم قطره اشكي مي فشانم
اما رذالت هوشمند و بي ضرر اين موجود بي اعصاب بداخلاق خيليييي خوبه
08 Nov 07:03

Snacks of the great writers (chart)

by Friendly Staff

Snacks of the great writers #chart

Franz Kafka’s favorite drink was milk. John Steinbeck used to eat cold toast and drink stale coffee.

Discover the snacks of famous writers in the fantastic illustration by Wendy MacNaughton, which was published for the first time in the New York Times Book Review.

“Snacks of the Great Scribblers” is available as a poster in Wendy MacNaughton’s shop on Etsy. It’s printed with high quality archival digital pigment on a rag archival paper. The size is approximately 10 by 10.5 inches.

More geek stuff:

20 Oct 06:00

۷ اپلیکیشن STEM برای دانش آموزان

by مدیر سایت
    20 Oct 06:00

    ساخت قلب مصنوعی فومی در آمریکا

    by مدیر سایت
      19 Oct 07:00

      زمانی برای گفتگو

      by zanvarahaee
      پسرک بزرگ تر شده و به نوجوانی نزدیک می شود و من از رابطه میانمان راضی نیستم!
      عمده حرف زدنهایمان به دعوا و داد زدن من یا او ختم می شود و هر بار دردی عمیق به جانم می نشیند!
      روزی هزار بار به خودم میگویم باید آرام باشم، باید شرایط را کنترل کنم ، که عصبانیت من از هر جای دیگری به فرزندم ربط پیدا نمی کند! که لجبازیهایش اقتضای سنش است، که اگر عادات بدی پیدا کرده نتیجه تربیت غلط خودم بوده است، که می دانم از دست من عصبانی است و حق دارد که باشد، و همه ایناها... اما باز همان می شود.
      در فکر چاره بودم که چند روز پیش بی مقدمه گفت : «مامان چرا من و تو اینقدر با هم دعوا میکنیم؟ من از رابطه امون راضی نیستم!» گفتم من هم موافقم، و پیشنهاد دادم این بار که پیش مشاورش رفتیم، من هم با او در جلسه بنشینم و هر دو با هم در مقابل مشاور از این موضوع حرف بزنیم. قبول کرد.
      جلسه که شروع شد، و مشاورش که پرسید چه انتظاری از مامان داری، تنها حرفش این بود که چرا قبول نمی کنم کادوی روز تولدش را یک هفته زودتر بگیرم.
      من اما وقتی سکوتش را دیدم، شروع کردم به حرف زدن و گفتم که هیچ نقشی در خانه ندارد، و هیچ کاری انجام نمی دهد، حتی امور مربوط به خودش را، که بهم ریختگی خانه و اتاقش من را عصبی می کند و  و و ...
      بغض کرده بود و سرش را با بازی با ماسه ها گرم کرده بود، می دیدم اشکهایش آماده ریختن است، سکوت کردم، مشاورش گفت، نظرت چیست، و تو در برابر این حرفها چه احساسی داری،
      یکباره گفت: « اگه مامان دست از سر موبایل و لپتاپش برداره، منم به حرفش گوش میدم»
      نگاهش کردم و گفتم قبول می کنم گاهی از حد خارج می شوم و اگر این موضوع تو را آزار می دهد، من می پذیرم که موضوع را کنترل کنیم. مشاورش پرسید دوست دارد چه مقدار زمان، مادرش سراغ کارهای شخصی نرود، گفتم یکساعت، مشاورش مقوای بزرگی آورد و شروع به نوشتن کرد.
      قرار گذاشتیم، که او حداقل ظرفهای غذایش را خودش جمع کند، و همینطور مسیولیت رسیدگی به گربه اش را قبول کند، و در مقابل من حداقل روزی یکساعت تمام وسایل را کنار بگذارم و با او بازی کنم، و به پیشنهاد من شبها قبل از خواب حداقل هفته ای دو بار با هم در مورد احساساتمان حرف بزنیم.



      در این میان این نوشتنها و حرف زدنها گاهی او بغض می کرد و گاهی من.
      نتیجه اما؟
      خوب بود، بهتر از آنچه تصور می کردم
      بعد از جلسه رفتیم سینما و نهار و کمی خرید برای تولدش، وقتی به خانه برگشتیم گفت: «مامان توی جلسه که بودیم خیلی اذیت شدم ولی خیلی حس خوبی نسبت بهت پیدا کردم، ممنون برای این روز خوب»
      و من ؟
      خوشحالم و امیدوار به آینده، به روزهای روشن، به روزهایی که این غم از وجودم برود و فرزندم مرا شادتر ببیند، و من هرگز شاهد درد کشیدنش نباشم. به روزهایی که مرا به عنوان دوست بپذیرد و عصبانیتش از من پایان یابد.

      پی نوشت: دیروز بی هوا دم گربه اش مانده بود لای در، گربه جیغ بلندی کشید، ولی در عرض چندثانیه شروع به بازی کرد، پسرک اما گریه اش بند نمی آمد و مدام میگفت چرا حواسش به در نبوده است. دلداری دادنهایم فایده ای نداشت و یکساعتی وضع همین بود. امروز صبح می گوید: « مامان من الان می فهمم وقتی من یه جایی ام درد میگیره، تو چه حالی داری، اخه منم نسبت به گربه ام همین حس رو دارم»
      و من پرت می شوم به چهارسالگی اش، در پارکینگ خانه وقتی که از ماشین پیاده شده بودیم، و من در را بستم و با جیغ بلندش فهمیدم انگشت ظریف و شکننده اش لای در ماشین مانده! و دلم که آشوب شد، نشاندمش در صندلی ماشین ، و با چشمانی خیس به سرعت خودم را به اولین مطب فیزیوتراپی که تابلوش را دیدم رساندم و تا از دستش عکس نگرفتم خیالم راحت نشد. و وقتی به خانه رسیدم و او سرش به بازی گرم شد، به اتاقم رفتم و زار زار برای بی احتیاطی ام که باعث درد کودکم شده بود گریستم.
      و حالا، کودکم احساسات مشابهی تجربه می کند. ....
      12 Oct 06:53

      نخستین زنی که در ژاپن عکاس خبری شد، در ۱۰۱ سالگی هنوز کار می‌کند!

      by فرانک مجیدی

      فرانک مجیدی:  «تسونِکو ساساموتو» از نخستین زنان ژاپنی است که به حرفه‌ی عکاسی خبری اشتغال یافت. او در اول سپتامبر سال ۱۹۱۴ متولد شد و یکی از مسن‌ترین عکاسان این کشور به شمار می‌رود. علی‌رغم این‌که در سال گذشته دست و هر دو پای او شکست، هنوز حاضر نیست عکاسی را رها کند. خانم ساساموتو که اکنون دوران نقاهت خود را طی می‌کند، در حال تکمیل یک پروژه‌ی عکاسی از گل‌ها با نام «گل‌های درخشان» است که با هدف ادای احترام به دوستان درگذشته‌اش انجام می‌گیرد.

      خانم ساساموتو از ۲۵ سالگی به عکاسی حرفه‌ای مشغول بود و بخاطر ثبت عکس‌هایی پیش و پس از جنگ جهانی در ژاپنٰ مورد توجه و احترام قرار گرفت. به گفته‌ی خبرگزاری زایْکه‌ئی ژاپن، کنجکاوی ذاتی این بانوی عکاس او را به سوی انتخاب سوژه‌ها و کارش پیش می‌برد. او در مواقعی درباره‌ی سوژه‌های‌ش گفته‌است: «خیلی می‌ترسیدم اما کنجکاو بودم، دوست‌ش نداشتم اما می‌خواستم ببینم‌ش. احساس می‌کنم که مجبورم با جهان مواجه شوم و بگذارم که مردم نیز چیزهایی را که من می‌بینم، ببینند. فقط می‌خواهم تصاویر آن‌چه را که دیده‌ام، ثبت کنم.» در ادامه عکس‌هایی از خانم ساساموتو رو با هم خواهیم دید.

      تسونکو می گوید بسیار مهم است که درباره‌ی زندگی‌تان مثبت‌اندیش باقی بمانید و هرگز تسلیم نشوید.

      first-woman-photographer-japan-tsuneko-sasamoto-9

      «هرگز نباید تنبلی کنید.»

      first-woman-photographer-japan-tsuneko-sasamoto-10

      «شما نیاز خواهید داشت که خودتان را پیش ببرید و آگاه باقی بمانید. به این ترتیب است که می‌توانید جلو بروید.»

      first-woman-photographer-japan-tsuneko-sasamoto-11

      گنبد هیروشیما پس از بمباران اتمی، سال ۱۹۵۳٫

      first-woman-photographer-japan-tsuneko-sasamoto-4

      مدرسه گیشاها، سال ۱۹۵۱

      first-woman-photographer-japan-tsuneko-sasamoto-3

      سوهو توکوتومی، سال ۱۹۵۷

      first-woman-photographer-japan-tsuneko-sasamoto-5

      کشتی سویا که برای سفر به قطب طراحی شده‌بود، سال ۱۹۵۶٫

      first-woman-photographer-japan-tsuneko-sasamoto-12

      سیاستمداری به نام اینه‌جیرو آسانوما، سال ۱۹۵۵٫

      first-woman-photographer-japan-tsuneko-sasamoto-13

      البته نمی‌توان از اینکه خانم ساساموتو زنی بسیار شیک‌پوش است، چشم‌پوشی کرد!

      first-woman-photographer-japan-tsuneko-sasamoto-1

      مصاخبه خانم ساساموتو با شبکه NHK ژاپن را که کمی پیش از صد سالگی‌اش انجام شده، این‌جا ببینید.

       

      منبع



      لطفا «یک پزشک» را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:
      - اکانت جدید اینستاگرام یک پزشک
      - گوگل پلاس
      - توییتر
      - فیس‌بوک

      نوشته نخستین زنی که در ژاپن عکاس خبری شد، در ۱۰۱ سالگی هنوز کار می‌کند! اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

      23 Sep 18:05

      پنج راه برای نشان دادن فشار هوا به کودکان

      by مدیر سایت

      فشار عادی هوای اطراف ما 14.7 پوند بر اینچ مربع (یا 100 کیلو پاسکال) است. اما فشار هوا میتواند تغییر کند؛ مانند وقتی که باد می وزد و یا یک وسیله مثل هواپیما یا ماشین تغییر شتاب می دهد.

      یک اصل مهم که باید به خاطر داشته باشید این است که هنگامی که فشار هوا بالاتر باشد نیرو یا فشار بیشتری در مقابل جسم خواهد بود. همچنین خوب است بدانیم که هنگامی که یک ذره ی هوا سرعت می گیرد در واقع فشار کمتری وارد می کند. برای درک بهتر می توانید اینگونه تصور کنید که ذرات پرسرعت هوا آنقدر عجله دارند که فرصتی برای اعمال نیرو ندارند. از این اصل در بال هواپیماها استفاده می شود تا هواپیما بتواند پرواز کند. وقتی که یک هواپیما در امتداد باند فرودگاه حرکت می کند هوای بالای بال ها سرعت بیشتری می گیرد و فشار آن کاهش می یابد؛ به همین دلیل هوای زیر بال هواپیما می تواند آن را از زمین بلند کند.

      آیا می خواهید ببینید که این اصل واقعا کار می کند یا نه؟ عالیست! سعی کنید یک یا چند آزمایش از آزمایش های زیر را انجام دهید.

      ترفند شیشه ی آب: یک سوم حجم یک لیوان را از آب پر کنید. کل دهانه ی آن را با یک کارت یا یک تکه کاغذ بپوشانید. کارت را با دست در محل خود نگه دارید. لیوان را به سینک ظرفشویی ببرید و آن را وارونه کنید. دست خود را از زیر آن بردارید. دیدید چه اتفاقی می افتد؟ آب داخل لیوان حداکثر یک پوند وزن دارد اما فشار وارد شده از سمت هوای بیرون به دهانه ی لیوان بین 15 تا 30 پوند بر اینچ مربع است. مقدار این نیرو به اندازه ی دهانه ی لیوان بستگی دارد. از آنجا که آب داخل لیوان سبک تر از هوای بیرون است، کارت با نیرویی حدود 15 پوند از طرف هوا به بالا هل داده می شود.

      5-Ways-to-Demonstrate-Air-Pressure-bottle_fountain

      با این آزمایش میتوانید یک فواره ی کوچک درست کنید!

      بطری فواره ای: یک بطری نوشابه ی 2 لیتری را تا نیمه از آب پر کنید. یک نی بلند بردارید و داخل دهانه ی بطری قرار دهید. با گل رس اطراف نی را مهر و موم کنید. محکم داخل نی بدمید و سپس عقب بایستید. هوایی که دمیده اید فشار داخل بطری مهر و موم شده را افزایش داده است. این فشار بیشتر، آب را به بیرون هل می دهد و از نی بیرون می ریزد.

      قیف و توپ پینگ پنگ: یک توپ پینگ پنگ را در قسمت گشاد قیف قرار دهید. در قسمت باریک قیف محکم بدمید. چرا توپ بالا نمی رود؟ هنگامی که شما در قف میدمید هوا سریعتر حرکت می کند و فشار هوا را در زیر توپ کاهش میدهد. از آنجا که فشار هوا در بالای توپ بیشتر از زیر آن است توپ به سمت پایین رانده می شود. مهم نیست چقدر محکم بدمید یا حتی جای توپ را عوض کنید و آن را روی قسمت باریک قرار دهید، این اتفاق باز هم تکرار خواهد شد.

      شرط یک میلیون تومانی: یک بطری خالی نوشابه بردارید و آن را به صورت افقی روی یک میز قرار دهید. یک تکه ی کوچک از حوله ی کاغذی را گرد کنید، به شکلی که قطر آن نصف قطر دهانه ی بطری باشد. به یکی از دوستانتان بگویید که اگر بتواند توپ کاغذی را با دمیدن به داخل بطری بیاندازد یک میلیون تومان به او خواهید داد. نگران از دست دادن پولتان نباشید. مهم نیست که کسی چقدر محکم بدمد تا نیروی بیشتری به توپ وارد شود و آن را داخل بطری بیاندازد، هیچ امکانی برای این کار وجود ندارد؛ زیرا با افزایش سرعت هوای اطراف دهانه ی بطری فشار آن ناحیه کاهش می یابد و هوای داخل بطری به بیرون جریان می یابد و مانع وارد شدن توپ کاغذی به داخل بطری می شود.

      بوسیدن بادکنک ها: دو بادکنک را باد کنید و به انتهای آنها دو تکه نخ ببندید. نخ بادکنک ها را در دستهای خود نگه دارید به طوری که در مقابل بینی شما قرار بگیرند اما 15 سانتی متر دورتر از صورت شما باشند. در بین فضای بین دو بادکنک محکم بدمید. این کار باعث کاهش فشار هوا در بین دو بادکنک می شود. حالا فشار اطراف بیشتر از فشار بین دو بادکنک است. این امر باعث می شود دو بادکنک به سمت یکدیگر متمایل شوند.

      تذکر: هنگامی که کودکان در حال انجام هر نوع آزمایش علمی هستند والدین باید حتما در خانه حضور داشته باشند و به دقت بر کار آنها نظارت کنند. حتی ساده ترین آزمایش ها در صورت انجام اشتباه میتوانند بسیار خطرناک باشند.

       

      منبع ASME.org

        22 Sep 07:30

        ذخیره انرژی خورشیدی وقتی که خورشید غروب میکند!

        by مدیر سایت

        خورشید علاوه بر این که منبع حیات روی کره ی زمین است، می تواند بهترین امید ما برای انرژی پاک، امن و فراوان باشد. اگر ما تکنولوژی مناسب را دارا باشیم می توانیم انرژی مورد نیاز کره ی زمین را برای پنج میلیارد سال آینده از خورشید تامین کنیم. تنها مشکل بر سر راه این امر سایه های مزاحمی است که همواره در نیمی از سیاره وجود دارد: شب و ابرهایی که جلوی درخشش خورشید را می گیرد.

        سیستم هایی که از سلول های فوتوولتائیک با باتری لیتیوم یون و یا فوتوسنتز با هیدروژن استفاده می کنند ناقص و کارامد هستند و قادر به رفع کامل نیاز ما به برق در زندگی مدرن امروز نیستند.

        در حال حاضر محققان در دانشگاه تگزاس به راه حل هایی دست یافته اند که میتواند این مشکلات را هرچند در مقیاس کوچک حل کند. راه حل آنها در اصل ترکیبی از یک باتری جریان اکسایش و کاهش است که از الکترولیت مایع و سلول خورشیدی استفاده میکند. فوکیانگ لیو، استاد دپارتمان مواد و مهندسی در دانشگاه تگزاس، میگوید: “زیر نور، الکترون مانند یک باتری قابل شارژ درون ماده ذخیره می شود؛ سپس هنگامی که شب می شود آن الکترون ها خود به خود آزاد می شوند”. این ذخیره سازی برگشت پذیر الکترون کلید انرژی خورشیدی بی عیب در آینده است.

        یک باتری لیتیوم یون با سلول های فتوولتائیک یک سیستم بسته با ظرفیت تعیین شده توسط حجم باتری است. اما سیستم جدید طراحی شده توسط پروفسور لیو و تیمش یک سیستم باز است. عامل شیمیایی (اکسایش و کاهش وانادیوم) در یک مخزن خارجی با اندازه ی دلخواه ذخیره می شود. بازده بیشتر شارژ و دشارژ این باتری، یا همانطور که لیو در مقاله اش می گوید “کارایی چرخه”، به خاطر الکترولیت اکسایش و کاهش وانادیوم است که به سرعت به الکترون های روی سطح نیمه هادی سلول دسترسی پیدا می کند. بهره وری فارادائیک سیستم 95 درصد است.

        ذخیره سازی انرژی خورشیدی وقتی که خورشید غروب میکند

        سلول خورشیدی فتوالکتروشیمیایی تمام وانادیوم که میتواند حتی در تاریکی انرژی را ذخیره کند

        سیستم لیو از نظر قیمت مشابه سیستم های فوتوولتائیک است. وانادیوم نسبت به فلزات نجیب مورد نیاز برای سلول های خورشیدی موجود ارزانتر است.

        تنها عیب این سلول ها این است که خیلی قابل حمل نیستند. پروفسور لیو می گوید: از آنجا که این سیستم شامل سیال، الکترولیت مایع، مخزن ذخیره، پمپ و کنترلر آن است در درجه ی اول بهتر است که برای کاربردهای ثابت استفاده شود. بنابراین شما به این زودی ها یک خودروی مجهز به “سیستم ذخیره سازی برگشت پذیر الکترون در سلول فوتوالکتروشیمیایی تمام وانادیوم”، که تولید گازهای مضر آن صفر است، در بزرگراه ها نخواهید دید.

        روش های جایگزین تولید انرژی خورشیدی

        دانگ لیو، زی وی و فوکیانگ لیو محققان دانشگاه تگزاس

        ابعاد نمونه ی ساخته شده توسط لیو یک اینچ در یک اینچ است. مخزن آن کمتر از صد میلی لیتر گنجایش دارد. لیو معتقد است با استفاده از یک مخزن بزرگتر قابلیت ذخیره سازی می تواند خیلی بیشتر باشد. اما برای شارژ کردن همه ی الکترولیت شما به زمانی حدود 1000 ساعت یا بیشتر نیاز دارید. اما لیو مانعی برای ارتقاء این سیستم نمی بیند. نشان داده شده که باتری های اکسایش و کاهش برای ذخیره ی انرژی زیاد بازده خوبی دارند. هم اکنون یک سیستم یک مگاواتی کمکی در دانشگاه تگزاس استفاده می شود.

        پروفسور لیو می گوید برای درک بهتر این سیستم و اطمینان از عملکرد آن و در نهایت تولید انبوه آن هنوز باید مطالعات بیشتری انجام دهیم. این تنها یک ماجرا جویی برای افرادی با فکر سبز برای تامین انرژی یک خانه، یک ساختمان یا حتی یک شهر با انرژی خورشیدی نیست. این امر از لحاظ اقتصادی بسیار مفید است.

        منبع: ASME.org

          22 Sep 07:30

          شش نکته برای نوشتن یک رزومه ی تاثیرگذار!

          by مدیر سایت

          کارفرماها معتقدند این روزها تعداد رزومه های ضعیفی که دستشان می رسد خیلی بیشتر از قبل شده است. با پیروی از این شش نکته ی کلیدی می توانید مصاحبه های شغلی بیشتری دعوت شوید و مطمئن باشید که رزومه ی شما نادیده گرفته نمی شود.

          1- رزومه ی خود را زیرکانه و به شکلی بنویسید که مدیران شما را استخدام کنند.

          مهم نیست که رزومه ی شما چقدر خوب نوشته شده باشد، این رزومه در مرتبه ی اول هیچ وقت به طور کامل خوانده نمی شود. به طور کلی یک رزومه در 25 ثانیه مرور می شود. اگر خواندن رزومه سخت باشد، تنظیم آن ضعیف باشد یا بیشتر از دو صفحه باشد مرور کردن خیلی مشکل تر می شود.

          • از یک فرمت منطقی با حاشیه های پهن، تایپ دقیق و عنوان هایی واضح استفاده کنید.
          • به صورت گزینشی از حروف ضخیم و مورب استفاده کنید زیرا باعث هدایت چشم به نکات مهم می شود.
          • از دایره های توپر برای جلب توجه به مسائل مهم (دستاورد ها) استفاده کنید.

          2- تنها به توضیحات شغلی اکتفا نکنید، دستاوردها را نیز مشخص کنید

          مدیران استخدام کننده، به ویژه در زمینه های فنی مهندسی، به دنبال متقاضیانی هستند که بتواند در حل یک مشکل یا رفع یک نیاز در شرکت به آنها کمک کند. بنابراین شما نمی توانید بگویید قادر به حل مشکلات هستید بدون این که مشکلات مشابهی را که در سایر شرکت ها حل کرده اید بیان کنید.

          • بر روی کاری که انجام داده اید تمرکز کنید نه بر روی تفاوت هایی که با موقعیت کنونی دارد.
          • شغل های پیشین خود را در یک یا دو خط شرح دهید و سپس به شرح موقیت ها و دستاوردهای خود بپردازید.
          • برای هر کار از خودتان بپرسید فایده ی در اختیار داشتن کاری که من انجام داده ام  چیست؟
          • دستاوردهای شما باید منحصر به فرد و متعلق به خودتان باشد نه لیستی از کارهایی که شخص دیگری انجام داده است و شما تنها از او کپی برداری کرده اید.
          • از توضیح عام شغلی که داشتید خودداری کنید.

          3- کمیت دستاوردهای خود را تعیین کنید

          مهمترین اشتباهات رزومه ها چیست؟ بیان موارد عام و استفاده ی بیش از حد از اصطلاحات تخصصی که شرایط متقاضی را مشخص نمی کند. رزومه ی کاری یک بازاریابی طراحی شده برای فروش مهارت ها است و مهم تر و قوی تر از ارائه ی که یک بیوگرافی صرف از متقاضی است.

          • دستاورهای خاص خود را برجسته کنید تا تصویری قابل فهم از قابلیت های کاری خود نشان دهید.
          • دستاوردهای خود را به صورت کَمّی مشخص کنید تا باعث ایجاد اعتماد و اطمینان بیشتر در کارفرماها شود. دستاوردها می تواند شامل درصد بهره وری، سود عاید شده و تعداد کارمندان باشد.
          • برای نوشتن دستاوردهای خود به عقب برگردید؛ به این صورت که از خود بپرسید اگر من این کار را نمی کردم چه اتفاقی می افتاد؟

          4- رزومه ی خود را برای صنعت آماده کنید

          برخلاف زمینه های کاری تبلیغات و طراحی حرفه ای که مجوز بروز خلاقیت بیشتری در رزومه ی کاری خود دارند، مهندسان مکانیک ممکن است با طراحی یک رزومه ی متفاوت تاثیرگذار نباشند.

          • جانب محافظه کاری را بگیرید.
          • دستاوردهای شما، نوشتن بدون ایراد، نگارش صحیح، مرتب و قاطع می تواند نقطه ی قوت و تاثیرگذاری شما باشد.

          5- هدف خود را با یک خلاصه ی شغلی جایگزین کنید

          خلاصه ی شغلی طراحی شده تا خلاصه ای از آنچه شما هستید و می خواهید انجام دهید ارائه دهد. مانند: به دنبال چالش بودن، علاقه مند به موقعیت X که در آن می توانم از مهارت های X  و Y و Z خود برای به سرانجام رسیدن آن استفاده کنم.

          • جلب کردن توجه کارفرمایان در همان ابتدا باعث می شود که شما را به خاطر بسپارند، شما فقط 25 ثانیه فرصت دارید تا تأثیر مثبتی بگذارید.
          • زمان خود را صرف نوشتن یک خلاصه ی شغلی خوب بکنید که بلافاصله توجه کارفرمایان را به خود جلب کند و به طور قاطع شما را به عنوان راه حلی برای مشکلات آنها معرفی کند.

          6- رابطه ها!

          برای متقاضیان کار که هنوز موفق به پیدا کردن شغل مناسب نشده اند نوشتن و ارسال رزومه باید یک کار تمام وقت باشد. اکثر موقعیت های میانی تا ارشد از طریق رابطه پر شده اند. پس علاوه بر استخدام کننده ها با هر کسی که می شناسید تماس بگیرید، شاید آنها برای شما موقعیت های شغلی سراغ داشته باشند یا بتوانند ایده های خود را در این زمینه با شما به اشتراک بگذارند.

          • ارتباط کاری، کسانی که برای آنها کار کرده اید و یا آنها برای شما کار کرده اند.
          • فروشندگان و نمایندگان فروشی که در پنج سال گذشته با آنها معامله کرده اید.
          • افرادی که نامشان در لیست فارغ التحصیلان رشته ی کاری شما ثبت شده است.

          با یک رزومه ی محکم که در دست دارید می توانید شانس خود را برای گرفتن یک مصاحبه ی شغلی افزایش دهید، پس منتظر نمانید و از همین امروز شروع کنید.

            07 Sep 13:58

            دوست‌داشتنی‌ترین مهدکودک حیوانات: مهدکودکی برای پانداها!

            by فرانک مجیدی

            فرانک مجیدی: مرکز تحقیقات چِنگدو در چین، مسلماً یکی از جذاب‌ترین مکان‌های روی زمین است. این مرکز، پانداهای غول‌پیکر دوست‌داشتنی را از خطرات مختلف حفظ می‌کند. مهدکودک پانداها در این مرکز، بطور تخصصی به منظور پرورش پانداها و احیای تعداد رو به کاهش این جانور زیبا، به وجود آمده‌است و از ۱۸۶۴ بچه پاندا نگهداری می‌کند. هر توله‌ی پاندا، منحصر به‌فرد است. این سخن، تنها به این دلیل نیست که آن‌ها شیرین و عزیز هستند، بلکه بیشتر به این خاطر است که پرورش و اصلاح نژاد این گونه، بسیار دشوار است. پانداهای ماده، تنها ۲ تا ۳ روز خاص در سال می‌توانند نوزادی متولد کنند و هر دو سال، تنها یک فرزند به دنیا می‌آورند. بنابراین تصور کنید شانس کار در این مرکز چقدر خاص است و چه تجربه‌ی شیرینی می‌تواند باشد. من که با کمال میل حاضرم در این مرکز بطور شبانه‌روزی کار کنم و شانس بودن با این پشمالوهای شیطان را داشته‌باشم. در ادامه، تصاویری از این مرکز نگهداری بچه‌پانداها را با هم می‌بینیم.

            8-3-2015 10-15-16 PM

            panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-1

            panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-6

            panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-7

            panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-8

            panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-9

            panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-10panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-11panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-12

            panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-13

            panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-15

            panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-16panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-17panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-18panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-19panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-21panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-22panda-daycare-nursery-chengdu-research-base-breeding-23

            منبع



            لطفا «یک پزشک» را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:
            - اکانت جدید اینستاگرام یک پزشک
            - گوگل پلاس
            - توییتر
            - فیس‌بوک

            نوشته دوست‌داشتنی‌ترین مهدکودک حیوانات: مهدکودکی برای پانداها! اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

            07 Sep 13:58

            قانون خوب

            by zanvarahaee
            در قلب اروپا زندگی می کند
            می گوید دو سال و نیم با همسرش فقط همخانه بوده اند، حتی کمتر، چرا که جواب سلام هم نمی داده اند
            می گوید مطمین نبوده برای فرزندانش بهترین راه کدام است
            میگوید تحمل کرده تا مرد امادگی طلاق پیدا کند
            اما بعد از همین دو سال و نیم زندگی غیر مشترک
            باز هم وقتی دادخواست طلاقش به خانه رسیده، مرد او را زیر مشت و لگد گرفته است
            از خانه فرار کرده!
            اما پلیس نه!
            ترسیده شرایط مهاجرت مرد مشکلی پیدا کند!
            شب را در زیر پل گذرانده
            همه این مشکلات را گذرانده
            اما
            .
            .
            اما نهایتا طلاق گرفته است
            و اموالی که مستحق همه آنها بوده را نیز گرفته
            .
            .
            ایران اگر بود، بعد از تمام این ماجراها باز هم به احتمال زیاد الان باید با شوهر زندگی می کرد

            پی نوشت: قانون که حمایت کند، نهایتا اگر بخواهی به حقت میرسی، حتی اگر شوهر در همان فرهنگ مردسالار سنتی ایرانی بزرگ شده باشد، حتی اگر بخواهد به زور تو را نگه دارد! قانونی هست که نمی گذارد. قانونی که از انسانیت تو و حقوق طبیعی تو محافظت می کند. قانون که کرامت انسانی تو را پاس می دارد.


            01 Sep 12:17

            شما باز سیاه نمایی کردید ؟

            by zanvarahaee
            این روزها به بهانه نوشتن خاطرات دو زن توریست از ایران و تجربه های آزارجنسی که داشته اند، کمی شرایط برای نوشتن از این تجربیات فراهم شده است با این وجود همچنان افراد بسیاری معتقدند اگرچه نمی توان انکار کرد که آزار جنسی وجود دارد اما اولا نباید سیاه نمایی کنیم و اوضاع اینقدر ها هم خراب نیست و ثانیا هر جا بروید آسمان همین رنگ است
            با هر دو گزینه شدیدا مخالفم!
            اینکه تا زنان، فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشری و سایر اقشار جامعه از نیازشان سخن میگویند متهم به سیاه نمایی می شوند چیزی جز یک ابزار سرکوب نیست. ابزاری که با یک اسم دهان پر کن به ما اجازه می دهد نیازهیا قشری از جامعه را انکار کنیم!
            «ما نمی گوییم آزار جنسی وجود ندارد، اما دیگر نه تا این حد» «ما نمی گوییم به زنان ظلم نمی شود، اما نه تا این حد،» «واقعا هدف شما از این حرفها چیست؟ جز اینکه ایران را فضایی تاریک و سیاه نشان دهید؟»
            من تنها ده روز است از ایران برگشته ام!
            دو ماه آنجا بودم، بی اغراق می گویم اوضاع فاجعه است! تنها در مسیر چند ساعته ای که من در روز روشن با ماشین از تهران به رشت رفتم دوبار با مزاحمت روبرو شدم! در کافه ای که به تنهایی می رفتم با انواع و اقسام حرفها و نگاههای آزار دهنده روبرو بودم! خرید اگر می رفتم اوضاع همین بود.
            در محیط کاری من که انواع دادگاههای مختلف را در بر میگیرد نیز اوضاع افتضاح تر!
            مترو و تاکسی  که تنها وسیله نقلیه ای بود که از آن استفاده می کردم نیز شرایط بهتری نداشت
            نمیدانم این همه اصرارمان برای انکار آنچه در فضای ایران می گذرد برای چیست؟
            طبیعتان دوستان مرد من نمی توانند در این زمینه نظر زیادی بدهند زیرا اصرار دارم نمی توانند شرایط یک زن را درک کنند!
            و یک نکته بسیار مهم
            این نوع مزاحمتها زمانی که من از لحاظ اعتقادی حجاب و پوشش شرعی داشتم هم تفاوت آنچنانی نمی کرد، شاید نوع مزاحمین کمی تغییر می کرد. کافی بود در ایستگاه مترو خسته از دادگاه می ایستادی تا قهوه ای بگیری، یا اینکه آزادانه در پارکی با دوستی بگو و بخند می کردی، شرایط همین بود!
            حالا شما به منی که تمام این آزارها را با پوست و خونم تجربه کرده ام، بیا و بگو کدام منطق می پذیرد تعداد زیادی از زنان این جامعه مورد تعرض قرار می گیرند؟ بیا و از من بخواه در سیستم بیماری که نه محققش اجازه تحقیق بیطرفانه می یابد و نه مردمش به آن اعتماد دارند که بخواهند پاسخ صادقانه بگیرند، تحقیق علمی در راستای سخنم بیاورم. ( اگرچه تا جایی که می دانم تحقیقی در خصوص حساس امنيت جنسي زنان تهراني سال ٨٧ در موسسه تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران نشان مي داد ٧٨،٥ درصد زنان ساكن تهران تجربه تعرض جنسي دارند. موارد تعرض شامل متلك، عورت نمايي، لمس اعضاي بدن بود. لازم به ذكر است ١٩،٥ درصد اعلام كرده بودند يك نفر در اطرافيانشان ميشناسند كه مورد تجاوز واقع شد)


            .و اما گزینه دوم
            آسمان همه جا همین رنگ است
            نه عزیز من
            نه دوست من
            چرا دروغ می گوییم،
            بله مزاججمت جنسی همه جا هست، تجاوز و آزار زنان همه جا هست، اما در چه حد؟ تا کجا؟ چند بار در روز؟ چندبار در زندگی؟ نقش پلیس و امنیتی که برای زنان ایجاد می کند کجاست؟ من شهرهای زیادی به عنوان توریست رفته ام ، مواردی بوده که تنها بودم، و هرگز و هرگز آن حد که در تهران احساس ناامنی می کرده ام در هیچ شهر دیگری حس نکرده ام! در استنابول شبهایی بود که تنها و یا با دختر دیگری تا دیروقت در خیابان قدم می زدیم و هرگز تجاربی شبیه آنچه در روز در تهران اتفاق می افتاد تجربه نکردیم! اینجا در انگلیس بارها و بارها دخترانی را دیده ام با لباسهایی بسیار سکسی و مست که در خیابان به راحتی راه می رفته اند، از کنار گروهی از پسران کنار یک پاب گذشته اند و حتی با یک آزار کلامی هم مواجه نشده اند!
            در دوسال زندگی در این کشور تنها یکبار هم با آزار کلامی یا غیر کلامی مواجه نشده ام!
            نخیر دوست عزیز آسمان یک رنگ نیست
            تمام مردان اینجا هم افراد پاک و وارسته ای نیستند
            اما سیستم می تواند چنان قوی عمل کند که اجازه چنین رفتارهایی را ندهد
            که آموزشهای کودکی حریم خصوصی افراد را به آنها یاداوری کند
            که بدن هرکسی حق خود او باشد
            که حتی اگر اعتقاد نداری از ترس مجازان سنگین، دست از پا خطا نکنی



            01 Sep 12:14

            «ویویان» مستاصل و مصمم

            by zanvarahaee


            تمام فیلم در فضای بسته دادگاه می گذرد، دادگاهی در اسراییل

            همه چیز از اینجا شروع می شود:
            شوهری که اختیار طلاق با اوست،
            و زنی که طلاق می خواهد،
            و قضاتی که برای طلاق «دلیل» می خواهند

            هیچ چیز این فضا و فیلم غریبه نیست!
            شوهری که همسرش را دوست دارد، برای او همه امکانات مالی را فراهم کرده، هرگز داد نزده، زن را کتک نزده، و و و و دوست و آشنا و فامیل و از همه متر قضاتی که نمی توانند دلیل دوست نداشتن زن را درک کنند.

            زنی که در پنج سال رفت و آمدش به دادگاه متهم می شود به اینکه زن خوبی نبوده است، که غذا نمی پخته،، که آیین مذهبی را رعایت نمی کرده است، که که رابطه دیگری داشته و و و هزاران حرف و سخن و اتهام دیگر.

            و دادگاهی که هر بار از شوهر می پرسد زن را طلاق می دهد یا خیر و پاسخ می شنود که نه! و همین!قضاتی که نفس حضورشان در آن دادگاه زیر سوال است. بارها و بارها به سخنان طرفین و شهود گشود می دهند تا شاید «دلیل»ی برای طلاق بیابند، اما چشمشان به روی واقعی ترین دلیل بسته است: زنی که شوهرش را دوست ندارد!
            فضای مردانه دادگاه به خوبی به تصویر کشیده شده است، فضایی که صریح و مشخص مردسالاری حاکم بر همه افراد جامعه  را به رخ می کشد، دادگاهی که تحمل حضور شهود زن را هم به سختی دارد و زنانی که خودشان نیز تحمل روبرو شدن با واقعیات زندگی خود را ندارند

            زنی که چشمهایش پر از اشک اما مصمم است
            مصمم است تا برای آزادی اش بجنگند.
            سر خم نمی کند. در برابر هیچ  چیز

            می رود و می آید و خستگی ناپذیر خواسته اش را که یک خواسته ساده است تکرار می کند: طلاق

            «ویویان» به شکل بی نظیری استصیال و در عین حال قدرت زنی در آن شرایط را به رخ می کشد. بغض می کند، عصبانی می شود، دادگاه را به سخره می گیرد، قضات را محکوم می کند، شهود را شرمنده می کند.
            و در نهایت اما قانون مذهب به شکل دردناکی  همین زن محکم و مقاوم را مجبور می کند برای انجام آیین مذهبی طلاق دستانش را به سوی شوهرش دراز کند تا او طلاق را به او ببخشد!

            «گت: دادگاه ویویان امسالم» با هنرمندی هوشمندانه ای استیصال نداشتن حق طلاق را فریاد می زند.


            23 Aug 07:34

            حفظ روش‌های سنتی در یکی از آخرین کارگاه‌های ساخت کُره‌های جغرافیایی

            by فرانک مجیدی

            فرانک مجیدی: در روزگار مدرن امروز، با وجود GPS، گوگل مپ و نقشه‌های مجازی و کاغذی چاپی فراوان از شهرها و کشورها، هنر ساخت کره‌های جغرافیایی دیگر رو به فراموشی است. امروزه تنها دو کارگاه در جهان هنوز کره‌های جغرافیایی می‌سازند و در این کار، از طراحی دستیِ هنرمندان و روش‌های سنتی بهره می‌برند. یکی از این کارگاه‌ها «بِلِربی و شرکا» نام دارد. این کارگاه در استوک نوینگتونِ لندن واقع شده‌است. برخلاف تصور، این کارگاه پیشینه‌ی طولانی‌ای ندارد. «پیتر بلربی» در سال ۲۰۰۸ آن را به وجود اورد، آن هم با این هدف که به دنبال یک کره‌ی جغرافیایی باکیفیت برای هدیه‌ی تولد هشتادسالگیِ پدرش بود. در آن زمان، بلربی دو راه حل داشت، یا کره‌های جغرافیایی ارزان چاپی بخرد و یا یک مدل عتیقه با قیمتی سرسام‌آور! برای همین آقای بلربی راه سوم را برگزید: چندماه و چند هزار پوند صرف کند تا یکی مال خودش را بسازد. اما این کار بیش از چیزی که بلربی تصور می‌کرد پیچیده، گران و وقت‌گیر بود. برای همین آقای بلربی تصمیم گرفت به جای همه‌ی این کارها، اصلاً یک استودیوی ساخت کره‌ی جغرافیایی تأسیس کند و خلاص!

            در حال حاضر آقای بلربی تیمی از سازندگان کره‌های جغرافیایی در اختیار دارد که می‌توانند کره‌هایی گران‌قیمت و با کیفیت بالا بسازند. کار آن ها، بیش از این‌که در دنیای امروز ارزش علمی داشته باشد، دارای ارزش‌های هنری است. هر قطعه‌ی این کره‌ها، از پایه گرفته تا نقاشی‌های روی آن و فرآیند ساخت نقشه‌ها، باعث شده که هنرهای سنتی و مدرن امروزی با هم ترکیب شوند و اثری ارزشمند خلق گردد. نمونه‌های کار این کارگاه و اطلاعات بیشتر را می‌توانید در وب‌سایت آن ها پیدا کنید.

            هر عضو جدید تیم، برای یافتن مهارت‌های کافی، بایستی حداقل ۶ ماه تمرین کند.

            PhotoJadeFenster3__880

            اعضای تیم کم‌کم آموختند که چگونه کره‌های جغرافیایی را با آزمون و خطا بسازند. بخش اعظم این زمان، صرف این شد که چگونه فطعات کاعذی حاوی تصویر نفشه‌ها کاملاً مماس کنار هم قرار بگیرند.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes1__880

            کسی که مسئول چسباندن نوارهای نقشه روی کره است می‌گوید بهترین بخش کار، جایی است که قطعه‌ی آخر نوار را روی نقشه می‌چسباند.

            This-Job-Exists-In-the-Studio-With-One-Of-The-Worlds-Last-Remaining-Globe-makers3__880

            پیتر امیدوار است که مهارت‌هایش در خانواده انتقال یابد و آن‌ها نیز راه او را ادامه دهند.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes3__880

            بخشی از نوارهای کاغذی روی نقشه که روی‌شان نقاشی شده. آن‌ها می‌بایست برای هر کار، چند قطعه‌ی کاملاً هم‌شکل و هم‌رنگ بسازند تا اگر یکی از نوارهای خیس در حین چسباندن، پاره یا چروکیده شد، بلافاصله نوار جایگزین را مورد استفاده قرار دهند.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes18__880

            روی قطب، یک تصویر کوچک از خرس قطبی نقاشی می‌شود.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes4__880

            یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در راه ساخت نقشه، جدال با عدد پی است. اگر محاسبات به دقت انجام نشود و چندین بار تکرار نگردد، نوارهای کاغذی که کاملاً بتوانند روی کره را بپوشانند تهیه نمی‌شود و کار، ضایع می‌گردد. بخشی از نقشه‌ی جهان در آب! این قطعات باید زمانی مشخص پیش از چسبانده شدن روی کره در آب بمانند تا کاملاً روی بدنه‌ی کره، بدون ان‌که گوشه‌های آن اضافه بیاید، بخوابند.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes22__880

            نقاشی کردنِ اسکاتلند! کارمندان این کارگاه، از کارشان بسیار راضی‌اند، زیرا می‌دانند افراد زیادی در جهان نمی‌توانند ادعا کنند که هر روز سر کار می‌ایند و کاری مشابه با آن‌ها انجام می‌دهند. آن ها احساس خوش‌اقبالی می‌کنند.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes8__880

            بزرگ‌ترین نقشه‌ی این کارگاه، ۱۲۷ سانتیمتر قطر دارد.

            This-Job-Exists-In-the-Studio-With-One-Of-The-Worlds-Last-Remaining-Globe-makers__880

            سوای هنری که کارمندان این کارگاه برای ساخت نقشه آموخته‌اند، این کار برای آن‌ها مانند تمرین صبر و فرصتی برای ورزیده کردن بدن‌های‌شان است.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes9__880

            کار طراحی و برجسته ساختن اطراف سواحل، از انگلستان شروع می‌شود و به کامبوج و ویتنام می رسد و تا امریکا ادامه می‌یابد.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes7__880

            سگ گروه، جرج، و بعضی از کره‌های جغرافیایی که کارشان به اتمام رسیده.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes12__880

            نیمی از کره‌ی زمین ساخته شده! ابتدا بایستی نیمی از نوارها چسبانده شود و نیمه‌ی دیگر چنان قرار گیرد که با بخش بالایی دقیقاً هماهنگ باشد.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes15__880

            این نوارها به دقت بریده شده‌اند، نقاشی شده‌اند و در آب قرار گرفته‌اند و حالا کاملاً حاضرند تا روی کره‌ی چغرافیایی قرار گیرند.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes14__880

            یکی از اعضای گروه، در حین گوش دادن به موسیقی، روی نوار یک بار شسته شده، نقشه را طراحی می‌کند. نوارها برای یک کره با قطر ۸۰ سانتیمتر آماده شده‌است.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes19__880

            نقاشی کردن جهان! از آن‌جایی که هر مرحله نیازمند خشک شدن کامل و استراحت دادن به کار است، اعضای گروه می‌توانند همزمان روی چند کره‌ی جغرافیایی کار کنند.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes25__880

            نقاشی کردن جزئیات نهایی

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes28__880

            پوشش لاک الکل روی کره‌ای که کارش تمام شده. بعد از خشک شدن، کره روی پایه‌ی چوبی دست‌ساز قرار خواهد گرفت. در این‌جا لاک‌ الکل زدن به یک کره‌ با قطر ۸۰ سانتیمتر را می‌بینیم.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes30__880

            کار در چند جبهه! گروه زیادی از افراد علاقمند، ایمیل‌هایی می‌فرستند که می‌خواهند کار این کارگاه را از نزدیک ببینند. از آن‌جایی که داشتنِ بازدیدکنندگان فراوان کار گروه را با اختلال مواجه خواهد کرد، آن‌ها تنها بازدیدکنندگان محدودی را می پذیرند.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes33__880

            قرار دادن لایه‌ی آخر روی یک کره به قطر ۳۶ سانتیمتر

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes__880

            پیتر بلربی. بعد از ساخته شدن کره‌ای که قطعات نقشه بایستی روی ان قرار گیرد، گام بعدی اندازه‌گیری فواصل و مشخص کردن جایی است که بایستی نوارها قرار گیرند و نیز وزن کردن کره است. کره‌ها بایستی برای داشتن تعادل روی پایه، به دقت وزن شوند.

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes2__880

            کره‌های جغرافیایی رومیزی

            One-of-the-Worlds-Only-Globe-Making-Studios-Celebrates-the-Ancient-Art-of-Handcrafted-Globes34__880

            نقاشی روی بزرگ ترین کره در کارگاه با قطر ۱۲۷ سانتیمتر. در جریان جنگ جهانی دوم، جرجیل و روزولت به یکدیگر، به نشانه‌ی تقدیر برای همراهی در روزهای سخت جنگ، دو کره‌ی جغرافیایی به قطر ۱ متر و ۲۷ سانتیمتر هدیه دادند. ظاهر این کره‌ها و روش کار برای ساخت آن ها، بسیار مشابه با کره‌ای است که از آنِ چرچیل بود. گروه تصمیم گرفته که در سال، تنها ۴۰ کره‌ی جغرافیایی بسازد.

            This-Job-Exists-In-the-Studio-With-One-Of-The-Worlds-Last-Remaining-Globe-makers1__880

             

            بزرگ‌ترین کره‌ی کارگاه در کنار کوچک ترین کره

            This-Job-Exists-In-the-Studio-With-One-Of-The-Worlds-Last-Remaining-Globe-makers2__880

            منبع

             



            لطفا «یک پزشک» را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:
            - اکانت جدید اینستاگرام یک پزشک
            - گوگل پلاس
            - توییتر
            - فیس‌بوک

            نوشته حفظ روش‌های سنتی در یکی از آخرین کارگاه‌های ساخت کُره‌های جغرافیایی اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

            21 Aug 05:06

            عکس‌های زیبا و بامزه از پرندگانی که برای گرم ماندن در فصل زمستان، همدیگر را در آغوش گرفته‌اند

            by علیرضا مجیدی

            پرندگان جانداران خونگرمی هستند، اما در فصل‌های سرد، آنها گاهی برای گرم ماندن، مجبور به همکاری با هم می‌شوند.

            برای این کار آنها روی شاخه درخت‌ها به هم می‌چسبند و سعی می‌کنند با حرارت بدن‌هایشان، یکدیگر را گرم نگه دارند و از اتلاف دمای درونی‌شان جلوگیری کنند.

            جالب است که پرندگانی رهبر و قوی، در مرکز قرار می‌گیرند و پرندگان نابالغ یا آنهایی که ضعیف‌تر هستند در محیط.

            8-20-2015 5-56-44 PM 8-20-2015 5-56-28 PM 8-20-2015 5-56-17 PM 8-20-2015 5-56-07 PM 8-20-2015 5-55-56 PM 8-20-2015 5-55-45 PM 8-20-2015 5-55-31 PM 8-20-2015 5-55-20 PM 8-20-2015 5-55-09 PM 8-20-2015 5-54-56 PM 8-20-2015 5-54-46 PM 8-20-2015 5-54-36 PM 8-20-2015 5-54-27 PM 8-20-2015 5-54-17 PM 8-20-2015 5-54-04 PM 8-20-2015 5-53-50 PM 8-20-2015 5-53-38 PM 8-20-2015 5-53-27 PM



            لطفا «یک پزشک» را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:
            - اکانت جدید اینستاگرام یک پزشک
            - گوگل پلاس
            - توییتر
            - فیس‌بوک

            نوشته عکس‌های زیبا و بامزه از پرندگانی که برای گرم ماندن در فصل زمستان، همدیگر را در آغوش گرفته‌اند اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

            21 Aug 05:04

            عکس‌هایی که زیبایی (و در مواردی خشونت) در حیات وحش را به خوبی نمایش می‌دهند

            by علیرضا مجیدی
            15 Aug 14:51

            بیماری که حین جراحی روی مغزش، اپرا می‌خواند

            by علیرضا مجیدی

            آقای Ambrož Bajec-Lapajne یک خواننده حرفه‌ای اپرا است. اما سال پیش متأسفانه تشخیص داده شد که مبتلا به گلیوبلاستوما مولتی‌فرم (نوعی تومور بدخیم مغز) است.

            در ژوئن سال ۲۰۱۴، او در اوترخت هلند مورد عمل جراحی قرار گرفت.

            جراحان صلاح دیدند، برای اینکه حین جراحی به بافت‌‌های سالم او صدمه‌ای نرسد، لازم است که او حین جراحی هشیار باشد و اپرا بخواند.

            و به اینگونه بود که در ۱۳ ژوئن جراحی او انجام شد، در حالی که او قطعات مشهوری از فرانتز شوبرت را می‌خواند.

            8-15-2015 8-07-41 AM

            این ویدئو تأثیرگذار را می‌توانید در یوتیوب ببینید.



            لطفا «یک پزشک» را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:
            - اکانت جدید اینستاگرام یک پزشک
            - گوگل پلاس
            - توییتر
            - فیس‌بوک

            نوشته بیماری که حین جراحی روی مغزش، اپرا می‌خواند اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.